دانلود سریال ممنوعه | دانلود فیلم های جدید

سریال ممنوعه | فیلم های ایرانی جدید | دانلود همه قسمت های سریال ممنوعه

۹۳ مطلب با موضوع «بیوگرافی بازیگران» ثبت شده است

بیوگرافی مجید نوروزی بازیگر

مجید نوروزی

مجید نوروزی بازیگر جوان تئاتر و تلویزیون متولد 20 فروردین ماه سال 1370 می باشد و 26 سال سن دارد.

ورود او به تئاتر از سال 84  بوده است. همچنین نمایش «بازیگر تعزیه» به کارگردانی میثم یوسفی در تالار هنر هم اولین اجرای عموم وی محسوب می‌شود.
 
 بعد از این کارها تا سال 88 که از هنرستان کمال الملک در رشته‌ی نمایش فارغ التحصیل شد و هیچ تئاتری کار نکرد که بعد از آن تحصیلات آکادمیک بازیگری را در دانشکده هنر و معماری تهران مرکز شروع نمود.

اولین حضور او در تلویزیون در سال 95 با یک نقش کوتاه در سریال ماه و پلنگ اتفاق افتاد اما بعد آن در سریال زیر پای مادر به کارگردانی بهرنگ توفیقی که رمضان 96 پخش گردید در نقش اشکان (پسر خلیل با بازی کامبیز دیرباز) به عنوان یکی از کاراکتر های اصلی سریال توانست به خوبی دیده شود.

ازدواج و همسرش

وی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

مجید نوروزی و همسرش

بیوگرافی مجید نوروزی

عکس مجید نوروزی

عکسهای مجید نوروزی

مجید نوروزی و بهنار جعفری

مجید نوروزی و بهنار جعفری

مجید نوروزی

اینستاگرام مجید نوروزی : instagram / Majid_norouzi

بازیگر نقش اشکان در زیر پای مادر

مجید نوروزی بازیگر نقش اشکان در سریال زیر پای مادر

 


۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مهدی سلطانی و همسرش و دخترش

مهدی سلطانی ,بیوگرافی مهدی سلطانی ,عکس مهدی سلطانی

بیوگرافی و زندگینامه

مهدی سلطانی بازیگر سینما و تلویزیون ایران متولد سال 1350 در شیراز می باشد و 46 سال سن دارد.

تحصیلات :وی دارای مدرک دکترای تاتر از فرانسه می باشد.

مهدی سلطانی در حال حاضر عضو هیئت علمی و استادیار دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران است.

وی فعالیت هنری و بازیگری خود را از سال 1374 با حضور در مجموعه کاراگاه ساخته حسن هدایت آغاز نمود.

آخرین حضور او در تلویزیون در سریال زیر پای مادر در نقش اسماعیل نفر می باشد.

ازدواج و همسرش

مهدی سلطانی چندین سال است که ازدواج کرده است و متاهل است و یک دختر به اسم روژا نیز دارد که سال 92 به دنیا آمد.

مهدی سلطانی و دخترش

عکس مهدی سلطانی و دخترش

مهدی سلطانی و دخترش روژا

گفتگو با مهدی سلطانی

بسیاری از منتقدان با توجه به نقش هایی که ایفا کردید و میزان اثرگذاری و تکنیک بازیگری شما نقدهای مثبتی برای شما نوشتند و شما را یکی از چهره های سال بازیگری انتخاب کردند. در واقع شما انتخاب های درستی برای ایفای نقش داشتید و چه در تئاتر و چه در رسانه های دیگر حضور بسیار مثبتی داشتید. یک سوال اساسی که پیش می آید این است که آیا «متن» در انتخاب های شما سهم بیشتری داشته یا «نقش»؟ نظرتان چیست؟

– اینکه منتقدان نظر مثبتی به من داشتند و من را به عنوان یکی از بازیگران انتخاب کردند دم شان گرم باشد. امیدوارم شایستگی چنین انتخابی را داشته باشم اما در پاسخ به سوال شما که چرا این نقش ها را انتخاب کردم باید به چند نکته اشاره کنم. عوامل متعددی در این انتخاب ها دخیل هستند و هر کدام اثرگذاری خود را خواهند داشت. در وهله اول، کارگردان یک فیلم، سریال یا تئاتر است. در وهله دوم، متن نمایشی است. در وهله سوم، نقش و کاراکتری است که قرار است آن را ایفا کنم و در آخر، عوامل و گروه بازیگران اثر نمایشی است.

دوران جوانی مهدی سلطانی

عکسی از دوران جوانی مهدی سلطانی سروستانی

اینستاگرام مهدی سلطانی : Instagram / MehdiSoltanisarvestani

در مورد سریال شهرزاد باید بگویم که همه چیز خوب بود و هیچ جای شکی برای من باقی نمانده بود. کارگردان حسن فتحی بود. نویسنده خود آقای فتحی به همراه نغمه ثمینی بود. نقش بسیار جذاب بود و گروه بازیگران هم در سطح بالایی قرار داشت. خوشبختانه وقت من هم آزاد بود و به من اجازه می داد در خدمت کار باشم.

سریال بعدی «کیمیا» بود که از شبکه دوم سیما پخش می شد. در گذشته تجربه کار با افشار را در سریال «مادرانه» داشتم. از آن سریال گذشته تجربیات و خاطرات خوبی داشتم. نویسنده کار هم بهبهانی بود. ایشان به عنوان یک درام نویس حرفه ای کارهای درخشانی از جمله «نرگس» و «خاک سرخ» داشتند. نقشی هم که به من پیشنهاد شد، برایم جای کار بسیاری برای خلاقیت و ایجاد فضایی دیگر داشت زیرا با یک ساواکی تاکنون چنین برخوردی در آثار نمایشی ما نشده بود.

طی صحبت هایی هم که با کارگردان کار داشتم، قرار بر این شد که ما «قضاوت منفی» نسبت به شخصیت شهرام کامفر نداشته باشیم. من به مثابه یک بازیگر هیچ گاه یک کاراکتر را به شکل منفی بازی نخواهم کرد؛ حتی اگر پرسوناژ یک قاتل بالفطره باشد. از دریچه چشمان نقش به جهان پیرامون می نگرم و از ذهنیت او اتفاقات را تحلیل و پردازش می کنم و تلاش می کنم نقش را قضاوت نکنم.

در مورد تئاتر «خاطرات و کابوس های یک جامه دار از زندگی و قتل میرزاتقی خان فراهانی» همین رخدادهایی که عرض کردم اتفاق افتاد. دکتر علی رفیعی بزرگمرد ورطه هنر تئاتر در این مملکت است که آثار او در تاریخ جای خوش خواهند کرد. ایشان کارهای پربیننده و هنرمندانه ای را ارائه داده اند. موضوع این نمایش مربوط به شخصیت و احوال امیرکبیر بود. نقش پیشنهاد شده به من نیز نقش خود میرزاتقی خان فراهانی بود. تمام این عوامل دست به دست هم دادند و شانس ایفای این نقش به من رسید.

با دنبال کردن نقش ها و کاراکترهایی که ایفا کردید متوجه یک نوع «باور» و «تاثیرگذاری» شدم که شما به نقش ها می دهید. اگر بخواهم به جزییات این پدیده بپردازم باید به همین نمایش «خاطرات و کابوس های یک جامه دار…» اشاره کنم. جهان نمایشی علی رفیعی مخصوصا از نظر بازیگری به شکل «برونگرا» است. یعنی بازیگران با حرکات و گفتار بیرونی، نقش خود را پردازش می کنند. این اجرا شباهت های بسیاری به اجراهای وسوالد میرهولد و برتولت برشت دارد.

mehdi soltani

حتی در همین نمایش ما دیالوگ هایی شبیه به نمایشنامه «گالیله» به قلم برتولت برشت را به گوش می شنویم. اما نوع و جنس بازی شما کمی متفاوت با این رویکرد است. در واقع شاید بشود با کمی مسامحه اسم این شیوه را «درونگرا» نامید. این شیوه در حقیقت روی به سوی «باور نقش» و همینطور شکل های ناتورالیستی تئاتر از جمله «سیستم استانیسلاوسکی» و «متد اکتینگ لی استرازبرگ» دارد. شاید بشود گفت که برای تماشاگر خود شخصیت «امیرکبیر» زنده می شود. پرسش این است که چگونه این تعادل را ایجاد کردید و چگونه به قالب نقش درآمده اید؟ راز این امر را چگونه می شود بررسی کرد؟

– در قدم اول باید بگویم اگر شما نقشی را به شکل «برونی» ایفا کنید، نشانه ضعف نیست. هنر بازیگری به واسطه انواع و اقسام سبک ها و شیوه های بازیگری تعریف می شود. گاهی این سبک ها چنان متقضاد و مختلف هستند که تعاریف بازیگری را نیز دستخوش تصادم قرار می دهند. برای شرح این گوناگونی در دانش بازیگری باید از استاتیسلاوسکی شروع کنم که نظریه پرداز بسیار شناخته شده ای است. او می گوید:«بازیگر باید به گونه ای عمل کند که واقعی به نظر برسد.» تماشاگر نباید حتی یک لحظه فکر کند که یک بازیگر در نقش دیگری فرو رفته است اما یک تئوریسین بزرگ دیگر مانند برتولت برشت اعتقاد دارد که «بازیگر باید به گونه ای عمل کند که واقعی به نظر نرسد.» تماشاگر نباید حتی یک لحظه فکر کند که نقش و اجرای تئاتر واقعی است.

با این اوصاف نگاه ها و تعاریف بازیگری کاملا متفاوت هستند اما به این نکته توجه کنید که هیچ کدام دروغ نمی گویند. زیرا هنر بستر سلیقه ها و تئوری هاست. کلید اصلی این است که بتوانید با مخاطب خود ارتباط برقرار کنید و اندیشه یا احساسی را که می خواهید به تماشاگر انتقال بدهید، به مقصر برسد. فرقی نمی کند که شما به کدام شیوه عمل کنید. به قول شما می توان به سوی شیوه میرهولد و برشت پیش رفت یا به سمت شیوه استانیسلاوسکی حرکت کرد. من اعتقاد دارم برای اینکه تماشاگر متقاعد بشود باید در وهله اول خود بازیگر متقاعد بشود.

اگر من به منزله بازیگر یک «کنش»، «حرکت»، «دیالوگ» یا «میزانسنی» را ایفا می کنم که به آن «باور» نداشته باشم، در پی آن تماشاگر نیز آن را باور نخواهد کرد. حتی می توانم چنین بگویم که اگر 20 درصد به باور رسیده باشم متعاقبا تماشاگر نیز 20 درصد باور خواهد کرد. به همین میزان تا 100 درصد نیز حساب کنید. هدف من در بازیگری باور نقش است؛ سپس تماشاگر هم آن نقش را باور خواهد کرد. این امر را تا آنجا که «متن»، «کارگردان» و هر نوع عامل دیگری به من اجازه بدهد انجام خواهم داد.

یک نکته بسیار جالب در بازیگر این است که اکثر قریب به اتفاق بازیگران تئاتر وقتی به ورطه سینما و تلویزیون وارد می شوند به شکلی ناهنجار ظاهر نقش خود را ایفا می کنند. در واقع نمی توانند خود را با محدودیت ها و گزینه های یک رسانه دیگر وفق بدهند و به قول معروف عرصه را می بازند اما این اتفاق نه تنها برای شما نیفتاد بلکه در هر مدیومی که ظاهر شدید توانستید به نحو احسن ایفای نقش کنید و نقدهای مثبتی را دریافت کنید. می خواهیم کشف کنیم که مهدی سلطانی چگونه این کار را انجام داده است؟

– به نظر من باید در ابتدا نقش را به دو بخش کلی تقسیم کرد. در وهله اول، «رسیدن به نقش» مهم است و در وهله بعدی «چگونگی ایفای نقش» درجه اهمیت بالایی دارد. در رسیدن به نقش تئاتر، سینما و تلویزیون با یکدیگر تفاوت ماهوی ندارند. اگر کاراکتر شما امیرکبیر است، باید به آن نقش برسید. وقتی این مرحله را انجام دادید به چگونگی ایفای نقش می رسید. حالا شما می بینید که نقشی را که به آن رسیده اید، باید چگونه در این مدیوم ایفا کنید.

باید نقش را متناسب با رسانه مورد نظر بکنید و این امر از اوجب واجبات است. شما می توانید یک قاشق نمک را در یک قابلمه کوچک بریزید و در انتها متوجه می شوید شور شده است. یا یک قاشق نمک را در یک دیگ بزرگتر بریزید و ببینید که چقدر بی نمک شده است. به نظر من این مثال می تواند به خوبی نشان بدهد که چگونگی ایفای نقش را دریابید. باید بسنجید که چه مقدار نمک در غذای خود بریزید تا شور یا بی نمک نشود. تجربه بازیگری در تئاتر نکات مهمی را به یک بازیگر هدیه می دهد.

بیوگرافی مهدی سلطانی

تا به حال شده است که در سینما مخصوصا در سینمای جهان بازی یک هنرمند را ببینید و به شدت تحت تاثیر بازی او قرار بگیرید؟ یعنی با خود بگویید خدای من چقدر این بازیگر درست و دقیق بازی می کند؟

– من بازی های دنیل دی لوئیس را بسیار دوست دارم، مخصوصا در فیلم «دارودسته نیویورکی» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی خیلی دقیق بود. بازی های داستین هافمن و استیو مک کوئین در فیلم «پاپیون» به نظرم بی نظیر است. بازی مارلون براندو در فیلم «پدرخوانده 1» فوق العاده است. چند بازیگر و فیلم دیگر را بسیار می پسندم ولی این سه فیلم را به عنوان سه اثر برتر انتخاب می کنم.

تا به حال تحت تاثیر این بازیگران قرار گرفته اید؟ یعنی به عنوان یک الگو یا حتی ی گزینه برای انجام یک کنش یا یک دیالوگ از این بازیگران نشانه ای را دریافت کرده اید؟ یا همیشه با خود عهد بسته اید که تحت تاثیر هیچ هنرمند دیگری قرار نگیرید؟

– من معتقدم یک بازیگر باید منحصر به فرد باشد. یعنی یک بازیگر باید متناسب با آن شرایط مفروض عمل بکند که اگر چنین بشود یگانه می شود. به نظرم باید همیشه شبیه به خودت باشی. این امر فقط در مورد یک نقش نباید اتفاق بیفتد. باید در مورد همه کاراکترها چنین شود. شما یک بازیگر به خصوص هستید که توانسته اید آن نقش را آن گونه بازی کنید و اگر بازیگر دیگری بود به شکل متفاوتی آن نقش را ایفا می کرد. یک نقش از درونیات و فیلتر ذهنیت و تجربیات یک بازیگر به خصوص می گذرد و به منصه ظهور می رسد. واقعیات پیرامون، شخصیت و گذشته یک هنرمند شیوه ایفای نقش او را تعیین می کند. هر چند آن مجسمه ای که شما خلق می کنید متوسط هم باشد اما زندگی در آن جریان دارد.

البته منظور من تقلید و کپی برداری از یک بازیگر دیگر نبود. در واقع بگذارید این طور بگویم که وقتی آل پاچینو در فیلم «پدرخوانده 2» با جسد بی جان شخص مقابلش روبرو می شود به گونه ای واکنش نشان می دهد که تاکنون در سینما دیده نشده است و فضایی دیگر خلاق می شود. در حقیقت آن فریادی که آل پاچینو به صورت خاموش می زند در ذهن ها می ماند و گویی شخصیت دچار یک شوک احساسی ناگهانی شده است. پس از ایفای نقش بود که این نوع بازی و شوک های شدید روانی را در فیلم های دیگر نیز شاهد بودیم.

یک چیز جالب بگویم؛ صدابردار فریاد آل پاچینو را در آن فیلم قطع کرده بود. چیزی که من درباره این فیلم خواندم این بود و این اتفاق خیلی به سبک آل پاچینو کمک کرده است. در واقع این پدیده را صدابردار با قطع صدای آل پاچینو ایجاد کرده است و نمی دانم این امر چقدر به حقیقت نزدیک است. در یک مجله خواندم که صدابردار در گیر و دار ضبط فیلم، صدای آن را قطع می کند و سپس آن را برمی گرداند.

عوامل فنی در کمک به یک بازیگر تاثر شایان توجهی دارند. در سینما این عوامل بسیار به بازیگر در ایفای نقش کمک می کند؛ برای شما هم چنین اتفاقی افتاده است؟

– گاهی شده است که صدای نفس هایی را به من در هنگام صداگذاری اضافه کرده اند. مثلا در یک جایی خشمگین بودم و سکوت کرده ام اما نفس هایی را که برای یک سکانس گذشته بوده است به بازی من اضافه کرده اند. اصلا این اتفاق را دوست ندارم. هدف من چنین بود که آن خشمگینی در یک سکوت اتفاق بیفتد. گاه گداری چنین اتفاقاتی می افتد.

عکس مهدی سلطانی

فیلم های سینمایی مهدی سلطانی

1392 اشباح
1392 چ
1390 ملکه
1379 سایه روشن
1377 پرواز خاموش

سریال های مهدی سلطانی

1396 شهرزاد 2
1395 زیر پای مادر
1394شهرزاد
1394کیمیا
1393خانه کاغذی
1393هفت سنگ

1393مدینه
1392مادرانه
1391عکاسخانه
1390جنایت و مکافات

1391دیوار
1389در مسیر زاینده رود
1382روزهای به یاد ماندنی
1380تصمیم نهایی

1378محاکمه
1377یکی یه دونه
1377حنانه
1374حقیقت در آینه
1374کاراگاه

مهدی سلطانی

تئاتر های مهدی سلطانی

مده آ (مهرداد نظری) دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ۱۳۷۱
خوبی بزرگ زندگی (علیرضا حیدری) دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ۱۳۷۲
آنشب که خورشید ساقی بود (علی پاکدست) دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ۱۳۷۳

چند و چون به چاه رفتن چوپان (علی یازرلو) تهران، سالن چهارسو و مولوی، سیزدهمین جشنوارهٔ تئاتر فجر ۱۳۷۳
محاکمه ژاندارک در رُوان (داریوش مختاری) تهران، تالار مولوی ۱۳۷۴
افسانه (مینا ابراهیم‌زاده) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۷۴

سرود بال سروش (شکرخدا گودرزی) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۷۴
معرکه در معرکه (حسن میرباقری) رشت، تالار سردار جنگل ۱۳۷۵
خانهٔ عروسک Une maison de poupée” (مهدی سلطانی) تهران، تالارمولوی ۱۳۷۶

آخرین قهرمانان زمین (اصغر فرهادی) تهران، تالارمولوی ۱۳۷۶
دیوار (محسن علیخانی) تهران، تئاترشهر، سالن چهارسو ۱۳۷۷
چیزی یادم نمی آد (مهدی سلطانی) تهران، تالارمولوی ۱۳۷۸

دختر گل فروش Pygmalion (پروانهٔ مژده) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۷۸–۷۹
این قصه را ایرانیان نوشته‌اند (علیرضا نادری) تهران، تالار مولوی ۱۳۷۹
سعادت لرزان مردمان تیره‌روز (محسن علیخانی) تهران، تئاترشهر، تالار سایه ۱۳۸۰

والس مرده شوران (کوروش نریمانی) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو ۱۳۸۱
پچپچه‌های پشت خط نبرد (علیرضا نادری) تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی ۱۳۸۱
چیستا (نادر برهانی مرند) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو ۱۳۸۲

مضحکهٔ شبیه قتل (حسین کیانی) تهران، تئاترشهر، تالار سایه ۱۳۸۲
تیغ کهنه (نادر برهانی مرند) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو ۱۳۸۲–۱۳۸۳
روزهای زرد (ایوب آقاخانی) تهران، تالار سایه ۱۳۸۳

خانه (کیومرث مرادی) تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی ۱۳۸۸
رمولوس کبیر (نادر برهانی مرند) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۸۸
رقص زمین (حسین پاکدل) تهران، تئاتر شهر، سالن چهارسو، ۱۳۸۸

حضرت والا (حسین پاکدل) تهران، مجموعه تئاتر ایرانشهر، سالن شماره یک ۱۳۸۹
پدرخوانده ناپلی (بابک محمدی) تهران، مجموعه تئاتر ایرانشهر، سالن شماره یک ۱۳۹۱
خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان (دکتر علی رفیعی) تهران، تالار وحدت 1394

بیوگرافی مهدی سلطانی و همسرش و دخترش

۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی پریوش نظریه و همسرش

پریوش نظریه

بیوگرافی و زندگینامه

پریوش نظریه بازیگر سینما و تلویزیون متولد بهمن 1348 در گچساران می باشد و 48 سال سن دارد.

تحصیلات : وی دارای مدرک لیسانس تاتر از دانشگاه هنر می باشد. 

او فعالیت هنری خود را از سال 1369 با بازی در فیلم عروسحلبچه آغاز نمود و علاوه بر بازیگری در زمینه عکاسی هنری بطور جدی فعالیت می‌کند.

وی در تلویزیون کم کارتر است و در سال 93 با حضور در سریال مدینه به خوبی دیده شد. همچنین آخرین کار او در تلویزیون در سریال زیر پای مادر در نقش رخساره می باشد.

ازدواج و همسرش

پریوش نظریه ازدواج کرده است و متاهل می باشد او همچنین یک فرزند دختر به اسم آناهیتا نیز دارد.

پریوش نظریه و دخترش

گفتگو با پریوش نظریه

شاخص و اِلمان های مورد نظر شما برای انتخاب فیلم ها چیست ؟ آیا با توجه به تعداد بالای فیلم ها، هیئت انتخاب به یک استاندار خاصی برای انتخاب فیلم ها رسیده است؟

تقریبا در تمامی هیئت انتخاب هایی که من حضور داشتم به این صورت بود که ابتدا هر یک از اعضا به صورت جداگانه فیلم ها را می دیدند و بهترین ها را انتخاب می کردند سپس در یک جلسه گروهی به جمع بندی از تمام ایده ها و سپس به یک نتیجه می رسیدند. اینکه تمام اعضا، در کنار هم فیلم ها را ببینند معمولا روش هیئت داوران است اما در جشنواره رضوی هیئت انتخاب نیز به این روش عمل کردند که البته مزیت هایی هم دارد، چون می توانیم با دیدگاه سایر اعضای هیئت انتخاب آشنا شویم. تنها مشکل ما این است که محدودیت زمان داریم. بعضی از دوستان، تعدادی از فیلم ها را در جشنواره های دیگر دیده اند و تعدادی نه، همین باعث می شود تا سرعت بازبینی پایین بیاید. به هر حال من معتقدم هیئت انتخاب باید فیلمی را انتخاب کنند که بار و وجهه حضور در جشنواره را داشته باشد. بر همین اساس باید سرعت بیشتری نسبت به گروه داوری داشته باشیم چون تعداد فیلم ها بیشتر است.

بیوگرافی پریوش نظریه

شما فیلم هایی را مشاهده کردید که سازندگانش آینده فیلمسازی این کشور هستند، آیا وضعیت آن ها امیدوار کننده بود به خصوص فیلم اولی ها؟

تعداد محدودی از آن ها امیدوار کننده بودند. نمی توان انتظار داشت از بین مثلا 300 فیلم رسیده به یک جشنواره، 100 فیلم خوب باشد اگر 30 فیلم خوب هم داشته باشیم اتفاق خوبی است و این بدین معناست که جشنواره از سطح قابل قبولی برخوردار است. جشنواره رضوی در این سطح بوده است به گونه ای که بین انتخاب چند فیلم دچار تردید می شدیم، برخلاف برخی جشنواره ها که مجبور بودیم بین بد و بدتر را انتخاب کنیم. البته در بخش اصلی طبق معمول جشنواره های موضوعی، فیلم خوب کم می بینیم، بعضی از فیلمسازان، هر موضوعی که شاید کمترین ارتباط با جشنواره دارد را به زعم خودشان مرتبط با موضوع جشنواره می دانند و آن را ارسال می کنند و این اصلا خوب نیست. به نظرم باید برای بخش موضوعی که بخش اصلی هم هست به فیلمسازان خوب، سفارش ساخت فیلم داد و بودجه ای را نیز برای آن در نظر گرفت.

به نظر شما برای حمایت از برگزیدگان جشنواره ها چه می توان کرد به خصوص در فاصله بین دو جشنواره؟

یکی از کارهای خوبی که می توان انجام داد، سفارش کار به برگزیده های جشنواره است. یعنی می توان یکی از جوایز، حمایت فیلمساز برای ساخت فیلم بعدی اش باشد. این نوع حمایت، بهترین نوع حمایت از فیلمسازان جوان هست. واقعیت این است که سازندگان فیلم کوتاه به حمایت مالی احتیاج دارند.

شما علاوه بر بازیگری، فیلم ساز هستید عکاسی می کنید و دستی بر سایر رشته های هنری دارید، چقدر این فعالیت ها از جنبه زیبایی شناخی به حضور و ماندگاری شما در سینما کمک کرده است؟

من بازیگری را شغل خودم می دانم و سایر فعالیت ها، علاقه شخصی است. به نظرم کسی که می خواهد بازی کند باید روانشناسی بداند، عکاسی، نقاشی، کارگردانی و… بداند. هنر شاخه های متفاوتی دارد و آموزش شاخه های مختلف، تکمیل اطلاعات است نه از این شاخه به آن شاخه پریدن. مثلا یک کارگردان برای اینکه موفق باشد باید کمی طراحی صحنه بداند، نویسندگی، نور و … را تا حدودی بداند که بتواند کنترل کند و بفهمد از عواملش چه می خواهد. کارگردانی که سلیقه نداشته باشد نمی تواند کارگردان خوبی باشد.

به عنوان یک بازیگر و کارگردان، فضای یزد را چقدر مناسب فیلمسازی می دانید؟

با اینکه هنگام شب وارد یزد شدم اما به نظرم رسید که یزد چقدر اصیل است، یزد نه پروتز کرده نه موهایش را رنگ کرده و نه تتو کرده است! من به شهرهای زیادی سفر کردم و دیدم که معماری آن ها رو به تباهی می رود. خوشحالم پس از سال ها شهری را دیدم که اصالتش را حفظ کرده است. چقدر خوب است که این اصالت دیده شود. امیدوارم جشنواره هایی از این دست در سطح بین المللی در یزد برگزار شود تا کشورهای دیگر هم با این فرهنگ آشنا شوند. فرهنگ اصیلی که بخش زیادی از آن را می توانیم در یزد مشاهده کنیم.

سینما قانون خاصی برای ورود افراد ندارد، در این چند سال اخیر جوانان زیادی وارد سینما شدند که بعضی ها بسیار هم موفق بودند، با توجه به این آینده سینمای ما را چطور پیش بینی می کنید؟

ببینید تردید نکنید که کار خوب جای خود را پیدا می کند. خوشبختانه همینطور که نسل جدید روی کار می آیند در بین آن ها بچه های مستعدی هم هستند. هر چند در مقابل هم عده ای هستند که بدون مطالعه وارد سینما شدند به خودشان اجازه می دهند هر آنچه را ساخته اند برای جشنواره ها ارسال کنند که گاهی از شدت ضعیف بودن باعث تعجب می شوند. فکر می کنند سینما یک دوربین و اشک و آه جلوی آن است. یا اینکه سینما فقط صحنه یا گریم است. سینما اجماع همه این هاست. بنابراین کسانی که با مطالعه و دست پر وارد می شوند، آرام آرام شاهد پیشرفت آن ها هستیم و ماندگار می شوند. به عنوان مثال من از سال ها پیش کارهای خانم آیدا پناهنده را در جشنواره های مختلف دنبال کردم و شاهد رشد مداوم فیلمسازی او بودم. همچنین خانم رقیه توکلی که از اولین ساخته هایش در جشنواره، کارهایش را دیدم و این رشد در کارها مشخص است. این رشد و پیشرفت به علت علاقه مندی، پشتکار و اعتباری است که برای کارشان قائل هستند. وقتی در مورد کار مطالعه کنیم و عشق داشته باشیم، مسلما پیشرفت می کنیم و جایی برای حضور این کارها نیز پیدا می شود.

پریوش نظریه

مهم ترین توصیه شما برای فیلم اولی ها چیست؟

مطالعه زیاد، خوب دیدن و خوب ساختن، یعنی برای ارتقا کیفیت کار تلاش کنند و نه کمیت. تعداد بالای فیلم دلیل بر این نیست که شما کارگردان خوبی هستید، فقط یک فیلم بساز ولی فیلم خوب بساز.

فیلمهای سینمایی پریوش نظریه 

۱ –  ترومای سرخ (۱۳۹۵) 
۲ –  بادیگارد (۱۳۹۴) 
۳ –  غیر مجاز (۱۳۹۴) 

۴ –  لانتوری (۱۳۹۴) 
۵ –  تگرگ و آفتاب (۱۳۹۳) 
۶ –  طعم شیرین خیال (۱۳۹۳)

۷ –  ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه (۱۳۹۲) 
۸ –  تاج محل (۱۳۹۱) 
۹ –  مروارید (۱۳۹۱) 
۱۰ –  اینجا شهر دیگری است (۱۳۹۰) 

۱۱ –  یک خانواده محترم (۱۳۹۰) 
۱۲ –  در انتظار معجزه (۱۳۸۸) 
۱۳ –  یه حبه قند (۱۳۸۸) 
۱۴ –  دوزخ، برزخ، بهشت (۱۳۸۷) 
۱۵ –  زندگی با چشمان بسته (۱۳۸۷) 
۱۶ –  کیمیا و خاک (۱۳۸۷) 
۱۷ –  تک درختها (۱۳۸۶) 
۱۸ –  چراغی در مه (۱۳۸۶) 
۱۹ –  حقیقت گمشده (۱۳۸۶) 
۲۰ –  پاداش سکوت (۱۳۸۵) 
۲۱ –  ساعت 25 (۱۳۸۵) 
۲۲ –  دوئل (۱۳۸۲) 

۲۳ –  گاهی به آسمان نگاه کن (۱۳۸۱) 
۲۴ –  صنوبر (۱۳۸۰) 
۲۵ –  تو آزادی (۱۳۷۹) 
۲۶ –  بوی کافور، عطر یاس (۱۳۷۸) 

۲۷ –  چریکه هورام (۱۳۷۸) 
۲۸ –  سجده بر آب (۱۳۷۵) 
۲۹ –  پدر (۱۳۷۴) 
۳۰ –  عروس حلبچه (۱۳۶۹) 

پریوش نظریه و همسرش

اینستاگرام پریوش نظریه : instagram /Parivash_Nazarieh

سریالهای پریوش نظریه

زیر پای مادر (1396)
مدینه (1393)

در جستوجوی شب
شب و قسم به دلتنگی

parivash nazarie

جوایز

1387     تندیس بهترین بازیگر زن از جشنوارهٔ “منبر طلایی” تاتارستان روسیه برای فیلم چراغی در مه (پناه برخدا رضایی)
     1387     جایزهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن دراولین جشنوارهٔ فیلم های تلویزیونی برای فیلم فراموشی (مسعود مددی)
     1387     جایزهٔ مقام دوم در بخش مستند نخستین جشنوارهٔ بین المللی نور برای فیلم نزدیک تر از نفس
     1386     جایزهٔ بهترین فیلم مستند تجربی در سومین جشنوارهٔ پروین اعتصامی برای مستند نزدیک تر از نفس
     1386     جایزهٔ بهترین بازیگر زن در بخش جنبی نگاه ملی در بیست و ششمین جشنوارهٔ فیلم فجر برای بازی در فیلم حقیقت گمشده (محمد احمدی)
     1386     جایزهٔ “در جستجوی حقیقت” بخش بین الملل بیست و چهارمین جشنوارهٔ بین المللی فیلم کوتاه تهران برای مستند نزدیک تر از نفس
     1386     دیپلم افتخار بهترین مستند از اولین جشنوارهٔ سینما حقیقت برای مستند نزدیک تر از نفس
    1386     نشان برنز و دیپلم افتخار از اولین جشنوارهٔ جایزهٔ بزرگ شهید آوینی ویژهٔ مستندهای برتر سال برای مستند نزدیک تر از نفس
     1385     نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل زن در بیست و پنجمین جشنوارهٔ فیلم فجر برای بازی در فیلم پاداش سکوت (مازیار میری)
     1385     نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن در بیست و پنجمین جشنوارهٔ فیلم فجر برای بازی در فیلم تک درخت ها (سعید ابراهیمی فر)
     1379     تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره فیلم خانواده ارومیه برای بازی در فیلم تو آزادی (محمدعلی طالبی)
     1378     نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن در اولین جشنواره فیلم شرق آسیا در مالزی برای بازی در فیلم پدر (مجید مجیدی) 

عکس پریوش نظریه

۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مریم کاویانی و همسرش

مریم کاویانی بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد تیر ماه 1349 در اهواز است و 47 سال سن دارد.

تحصیلات: کاویانی دارای مدرک کارشناسی ارشد پرستاری می باشد. 

مریم کاویانی

  بیوگرافی و زندگینامه

پدر و مادر مریم کاویانی متولد بابل هستند و در یک خانواده 4 نفره با یک برادر کوچکتر از خودش زندگی می‌کند. شغل اصلی کاویانی پرستاری بوده و در سال 1381  بازیگری را آغاز کرده است. 

وی بازیگری را در سال 81 با مجموعه رویای جوانی آغاز کرد اما در سال 84 با سریال او یک فرشته بود به خوبی شناخته شد .

ازدواج و همسرش

مریم کاویانی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد است  و در برخی از سایت ها عکسی از او در کنار برادرش منتشر شده که به اشتباه منتسب به همسر و شوهر وی پخش شده است.

مریم کاویانی و همسرش

مریم کاویانی و برادرش

گفتگو با مریم کاویانی

شما اولین بار سال 81 جلوی دوربین قرار گرفتید و بعد از آن کم و بیش بازی کرده‌اید تا حالا اما امسال، یعنی سال 89 برای شما یک سال ویژه بود. درست است؟

:: به طور اتفاقی بله، چون تاوان قرار نبود به این سرعت پخش شود. طوری که با فاصله‌ها همزمان شود. با این اتفاق که افتاد، بله همین‌طور شد که شما می‌گویید.

شاید به این خاطر که به کاراکتر شخصی‌تان نمی‌خورد.

شاید. شاید به این خاطر و شاید هم علت این قضیه این باشد که نقش‌های طنز به فیزیک ظاهری من نمی‌خورد. شاید هم از کارهایی که از من دیده و پسندیده شده کارهایی بود که از نقش‌های طنز فاصله داشت و این تصور را به وجود آورد که من نمی‌توانم آن نقش‌ها را بازی کنم.

گفتید که هر کاری را آگاهانه و حساب شده انجام می‌دهید. شاید این مسئله در آغاز کارتان هم مورد توجه شما بود. به هر حال شما تحصیلکرده پرستاری و پرستار بودید و در آغاز کار هم با توجه به موقعیت اجتماعی‌تان نمی‌توانستید هر نقشی را بپذیرید.

 این البته ربطی به تحصیل من ندارد. اینها به سلیقه مربوط می‌شود و به اینکه آدم چه چیزی از خودش و زندگی‌اش می‌خواهد. من گفتم آگاهانه منظورم از این حرف این بود که می‌دانستم چه می‌خواهم. من آن‌طوری که دلم می‌خواست با مردم ارتباط برقرار کنم، نقش را انتخاب می‌کردم. اینها اتفاقاتی است که در تلویزیون افتاد. شاید در سینما بخواهم طور دیگری کار کنم. دلم می‌خواهد در تلویزیون جایگاهی داشته باشم که محبوبیت مرا بالا ببرد و بتوانم با احساسات و عواطف آدم‌ها سروکار داشته باشم. اینها برمی‌گردد به انتخاب‌ها و نگاهی که خودم دارم نه تحصیلات. تحصیلات من متفاوت بود با آنچه که حالا دارم انجام می‌دهم.

 شما لیسانس و بعد فوق‌ لیسانس پرستاری گرفته‌اید و طبیعی است که این جایگاه اجتماعی برایتان مسئولیتی ایجاد می‌کند. منظورم این است.

:: من این را قبول دارم، اما نه آنقدرها چون خیلی از تحصیلکرده‌های حتی این رشته را می‌بینم که کارهایی را انتخاب می‌کنند و انجام می‌دهند که به جایگاه و تحصیل‌شان ارتباطی ندارد. برعکس این قضیه هم هست. بنابراین به نظر من شعور آدم‌ها ربطی به تحصیلات‌شان ندارد، اما سلیقه‌شان می‌تواند ربط داشته باشد. وقتی آدم وارد دانشگاه می‌شود و محیط آنجا را می‌بیند و همین‌طور استعدادهای دیگر را، نگاهش به زندگی وسعت پیدا می‌کند.

 همین است دیگر. وقتی آدم با نگاهی که وسعت پیدا کرده وارد جامعه و هنر می‌شود، نگاهش متفاوت می‌شود.

:: از این لحاظ شاید. من از جایگاهی که دارم خیلی راضی هستم. شاید به این خاطر که خیلی نگاه ایده‌آلیستی نداشتم. من اگر نگاه و دیدگاه ایده‌آلیستی داشتم الان یکی از بازیگران پرکار سینما می‌شدم. من یک بازیگر تکنیکال، ایده‌آلیست و حرفه‌ای نشده‌ام بلکه آنی شدم که دلم می‌خواست. بیشتر دارم برای دلم کار می‌کنم.

عکس مریم کاویانی

اینستاگرام مریم کاویانی : instagram / Maryam_Kaviani

کارتان را با آقای نادر مقدس هم شروع کردید. ایشان در آنچه که تاکنون انجام داد یک ویژگی خاص پیدا کرده. شاید فیلم‌هایش آن‌طورها که باید دیده و پسندیده نشد، اما با “شور عشق” دو بازیگر ستاره بعدی سینمای ایران را معرفی کرد: “بهرام رادان” و “مهناز افشار” با آن فیلم معرفی شدند. به نظر می‌رسد که انتخاب بازیگر را خیلی خوب انجام می‌دهد.

:: نادر مقدس، آنقدر خوش‌قلب، خوش‌ذات و خوش‌نیت هستند که انرژی مثبت ایشان به نوعی در زندگی آدم‌هایی که با ایشان در ارتباط هستند و معاشرت و کار می‌کنند تاثیر مثبت می‌گذارد. به قول ما ایرانی‌ها دستش سبک است و روزی دارد. من از ایشان ممنون و مدیون‌شان هستم. من مشغول کارم بودم و اصلا به بازیگری فکر نمی‌کردم اما ایشان و همسرشان خیلی دوستانه مرا به کار دعوت کردند.
آنها مرا در بیمارستان دیدند و از من دعوت کردند که در فیلم‌شان نقش یک پزشک را بازی کنم که کلا بیست ثانیه در آن فیلم حضور داشت، اما آنجا راه زندگی مرا تغییر داد. همیشه در زندگی یک چیزهایی بهانه می‌شود برای باز شدن یک راه و به این ترتیب جرقه معجزه زندگی من، آقای نادر مقدس و همسرشان خانم افسانه منادی بودند. آنها این جرقه را زیر هیزم من ‌زدند و هیزم من که به نوعی برای شعله گرفتن تغذیه شده بود، شعله گرفت.

گفتید که به بازیگری فکر نمی‌کردید، اما حالا می‌گویید که هیزم وجود شما آماده شعله‌ور شدن بود. انگار کمی تناقض در این دو تعبیر شما وجود دارد.

:: می‌خواهم چیدمان خدا را بگویم. معجزه‌های خداوند همین‌طوری است. اینطوری نیست که یک دفعه فرشته‌ای با بال سفید از آسمان فرود بیاید و آنچه را که سرنوشت ما را عوض می‌کند با خود بیاورد. خداوند فرشته‌های هادی و نجات‌دهنده‌اش را به آدم‌ها نشان نمی‌دهد بلکه انسان‌هایی را وسیله انجام آنها قرار می‌دهد. همه ما آدم‌ها وسیله و نشانه‌ای هستیم برای دوستان‌مان و آدم‌هایی که سر راه ما قرار می‌گیرند. آقای نادر مقدس و همسرشان این حالت را برای من داشتند اول این را نمی‌فهمیدم اما بعدا به این رسیدم که آنها همان فرشته‌های نجات انسان‌هایی بودند که از طرف خدا فراهم شدند و چیده شدند تا من برسم به شعله‌ای که الان از آن خیلی راضی هستم.

مریم کاویانی در دورهمی

مریم کاویانی در پشت صحنه برنامه دورهمی مهران مدیری

 یادتان هست که در آن فیلم، اولین دیالوگی که گفتید چه بود؟

:: من آنجا نقش یک پزشک را بازی می‌کردم. آنجا به مریضم گفتم: “باید مواظب خودت باشی عزیزم.”

 این نقش خیلی کوتاه بود و خودتان می‌گویید که بیشتر از بیست ثانیه نبود. خیلی‌ها در خیلی از فیلم‌ها از این نقش‌های کوتاه را بازی می‌کنند. شما لابد قبل از آن فیلم می‌دیدید و سینما برایتان به عنوان یک پدیده اجتماعی حضور داشت اما بعد از نقش کوتاه بیست ثانیه‌ای جذب آن شدید، مگر بعد از آنچه اتفاق افتاده بود حس بازی کردن در وجودتان شعله‌ور شد؟

:: آن لحظه حس و علاقه‌ای نداشتم اما این علاقه بعدا به وجود آمد. دیدید می‌گویند که وقتی قسمت باشد دهن بسته می‌شود؟ من اصلا به بازیگری فکر نمی‌کردم ولی چون قسمتم بود جلوی دوربین قرار گرفتم. وقتی به من گفتند خندیدم و بعد رفتم جلوی دوربین و بعد یک سال فراموشش کردم و حتی برای اکران آن هم نرفتم. یادم رفته بود و برای من جذابیت خاصی هم نداشت، اما در CDهای رسانه‌های تصویری آن فیلم را دیدم و دیدم که پشت جلد آن، عکس من هم زده شده است و این برای من خیلی جای تعجب داشت که برای یک پلان بیست ثانیه‌ای عکس من رفته است روی جلد نوار فیلم. احساس کردم خیلی مدیون آقای مقدس هستم و باید از ایشان تشکر و قدردانی کنم. یک سال بعد از آنکه آن نقش را بازی کرده بودم به ایشان زنگ زدم و یک قرار با ایشان گذاشتم تا حضورا از ایشان به خاطر این شکل معرفی خودم، تشکر کنم. ایشان بدون آنکه منتی به من بگذارند و توقعی داشته باشند این کار را کرده بودند. من رفتم دفترشان تا از ایشان تشکر کنم که آنجا آقای محمدعلی سجادی را دیدم و بعد به همین شکل کارم ادامه پیدا کرد.

در آن دیدار برای “مخمصه” انتخاب شدید؟

:: نه، مخمصه مربوط به بعدترها بود. آنجا برای تردست انتخاب شدم.

 نقش بعدی‌تان هم نقش کوتاه بود. آیا در این فاصله که فیلم بعدی‌تان را بازی می‌کردید کاری نکردید و مثلا به کلاس بازیگری نرفتید؟

:: نه، اول که نه ولی بعدا که کار من جدی شد دیگر فرصت پیدا نکردم چون پشت سر هم دعوت به کار می‌شدم و نمی‌توانستم. ضمن آنکه یک موضوع مهم دیگر هم وجود دارد، به نظر من آدم اگر بخواهد تکنیک کوزه‌گری را با خواندن یاد بگیرد و مثلا به او بگویند و یا بخواند که چطور باید گل را ورز دهد و آب بدهد و خیسش کند نمی‌تواند کوزه‌گر شود. آدم در انجام کار فیزیکی کوزه‌گری می‌تواند کوزه را بسازد. وقتی که من خودم وسط گود مشغول بازیگری شدم، برای من تجربه و کلاس بود و کمی که گذشت احساس کردم نیازی نیست که به کلاس بازیگری بروم.

اما اقلا این است که باید ذاتا بازیگر باشید.

:: حتما این در ذات من بود که انتخاب می‌شدم. من در یک سال اول زیاد این را باور نداشتم، اما کم‌کم به این نتیجه رسیدم که حتما این توانایی را دارم که انتخاب می‌شوم.

بعدا بازی کردید و تجربه‌های بیشتری به دست آوردید. آیا آن موقع که این کار را بهتر شناختید رجوع کردید به گذشته‌تان در کودکی و نوجوانی تا ببینید این حس‌ها را در کودکی داشتید یا نه؟ خیلی از کسانی که بعدا بازیگر می‌شوند خاطراتی تعریف می‌کنند از کارهایی که در بچگی می‌کردند و از آن بازی‌های کودکی و اقلا تقلید صداها و…

:: برای من اصلا اینجوری نبود. وقتی که در بازیگری کار می‌کردم، مادرم اولین پلانی که از من دید گفت: “مریم، برایم خیلی عجیب است، تو وقتی که دروغ می‌گویی و می‌خواهی چیزی را با بازی به کسی بقبولانی چهره‌ات کاملا این را نشان می‌دهد، چون هم‌نفست بند می‌آید و هم نگاهت عوض می‌شود و حالت چشمانت تغییر می‌کند. تو جلوی دوربین چطور می‌توانی بازی کنی؟” من جلوی دوربین بازی نمی‌کنم، خیلی خودم هستم. برای همین هم هست که گاهی اوقات تبدیل به یک کاراکتر طنز می‌شوم، بسیار ساده‌لوح و باعث تعجب و خنده دیگران. من اصلا سیاست ندارم و به نظر من آدم‌های سیاستمدار بیشتر بازیگرند. من خیلی زیاد خودم هستم و بابت این که خودم هستم هم خیلی جاها آسیب دیدم و خیلی جاها از من سوءاستفاده شد اما تعداد نگهبانان نجات من بیشتر شدند. انگار که خداوند وقتی می‌بیند ذات من اینگونه است بیشتر حامی و مراقب من است.

عکس و بیوگرافی مریم کاویانی

اینکه آدم بگوید من خودم هستم و همه جا با همین واقعیت وجودی ظاهر می‌شوم از نظر انسانی خوب و نشانه صداقت است، اما بازیگران معمولا از بیان این مسئله دوری می‌کنند. آنها بیشتر ترجیح می‌دهند که بگویند آنچه از من جلوی دوربین می‌بینند بازی است. به این ترتیب می‌خواهند نشان بدهند که بازیگر خوبی هستم. اما شما دارید می‌گویید جلوی دوربین خودتان هستید.

:: نمی‌دانم. این به خیلی چیزها برمی‌گردد. به ذاتی که خداوند به هرکس داده و به تربیت خانوادگی‌شان و همین جنبه‌ای که دارند.

بعد از آن بازی‌ها همین‌طور جلو آمدید تا “او یک فرشته بود” ساخته علیرضا افخمی که در آنجا نقش رعنا را بازی کردید. جالب آنکه آنجا هم نقش همسر حسن جوهرچی را بازی می‌کردید. برای آن نقش چگونه انتخاب شدید؟

:: من آن موقع در روزگار غریب کیانوش عیاری بازی کرده بودم و ایشان مرا به آقای افخمی معرفی کردند. ایشان هم از من تست گرفتند و نتیجه آن تست‌ها هم این شد که برای نقش رعنا انتخاب شدم.

خوب شد “روزگار قریب” ساخته شد و شما و خانم بهاره افشاری در آن بازی کردید چون بعد از آن بود که آقای عیاری هر دوی شما را به آقای افخمی معرفی کرد و هر دو هم انتخاب شدید. 

:: اینها همه مهره‌هایی است که خداوند می‌چیند.

یک بار دیگر با حسن جوهرچی هم‌بازی شدید و باز هم این هم‌بازی شدن خوش‌یمن بود و سریال گرفت. آیا این را هم به ماجرای شانس و سرنوشت ربط می‌دهید؟

:: این یک اتفاق و تصادف است و ما حالا چهارمین بار است که با هم هم‌بازی می‌شویم. خیلی خوشحال می‌شوم که این اتفاق چون ایشان یکی از پارتنرهای بسیار باهوش و بسیار انرژی مثبت هستند و خیلی هم به بازیگر مقابل‌شان کمک می‌کنند. من احساس آرامش بیشتری می‌کنم وقتی می‌بینم که یک همکار به این خوبی دارد برای من تکرار می‌شود چون می‌دانم در سکانس‌هایی که با ایشان دارم، خیلی به من خوش می‌گذرد چون ایشان در بازی به آدم انرژی می‌دهد. این از خوش‌شانسی من است که بازی با ایشان هم بازی شده‌ام.

آیا در هنگام بازی‌هایتان جلوی دوربین یه اتفاق بامزه‌ای هم افتاده است.

:: اتفاق خاصی که قابل تعریف باشد نه اما خیلی وقت‌ها اتفاقاتی می‌افتد که جالب است و باعث خنده همه ما می‌شود. البته وقتی که کات می‌خورد، ‌آقای جوهرچی معمولا از فضای صحنه جدا می‌شود و می‌رود توی حیاط با تلفن صحبت می‌کند یا پیغام‌هایی که برایش گذاشته‌اند را جواب می‌دهد، ‌من هم یا سریع می‌روم گوشه‌ای کتابی در دست می‌گیرم و یا اینکه چشمانم را می‌بندم و استراحت می‌کنم. اصولا بیشترین معاشرت ما جلوی دوربین است تا پشت آن.

دیگر در کجاها با هم هم‌بازی بودید؟

بیوگرافی مریم کاویانی

:: “او یک فرشته بود”، “روزهای زیبا”، “شکرانه” و “فاصله‌ها”

 همکاری با دانیال حکیمی چطور است؟

:: عالی، عالی. بسیار بازیگر با شخصیت و نجیبی است و بسیار آدم محترمی هستند. من خیلی از همکاری با ایشان لذت بردم. شدیدا و آگاهانه نقش را می‌شناسند و در ایفای‌ نقش‌شان هم بسیار دانا و توانا هستند. من از ایشان خیلی چیزها را یاد گرفتم. آقای حکیمی، علی‌رغم همه توانایی‌هایی که دارند در سینما موفق نبودند اما در تلویزیون موفق هستند و جزو معدود بازیگران تلویزیونی ایران محسوب می‌شوند و به نوعی ستاره آن. 

آیا این به نظرتان خوب است یا بد؟

:: این سرنوشت ایشان است پس حتما خوب است. آدم همیشه در زندگی و جایگاه خودش دخیل و سهیم نیست. یک جاهایی هم هست که قسمت و سرنوشت برای او تصمیم می‌گیرد. آنچه که مهم است این است که شما در هر جایگاهی که قرار گرفته‌ای خوب باشی. آقای حکیمی یکی از بزرگ‌ترین بازیگران تلویزیون هستند و این خیلی خوب است.

 یک بار دیگر هم با بهاره افشاری هم بازی شدید و باز هم ایشان نقش منفی دارند و شما نقش مثبت.

:: بله متاسفانه خیلی کوتاه تا با هم هم‌بازی شدیم. شاید یکی دو سکانس با هم داشتیم. خیلی خوب است که دوباره تیم “او یک فرشته بود” در فاصله‌ها دیده شد. آقای توکل،‌ خانم افشاری، من و آقای جوهرچی، خیلی خوشحال شدیم که بهاره برای نقش بیتا انتخاب شد.

 فکر می‌کنید یک روزی می‌شود که شما نقش‌های منفی را بازی کنید؟

:: امیدوارم چنین فرصتی برای من هم پیش بیاید چون نقش منفی و بدجنس من بیشتر جواب می‌دهد.

 ولی کارگردان‌ها متوجه این نیستند؟

:: بله، متاسفانه و نمی‌دانم چرا.

در این کار مثل هر کار دیگر،‌ ترکیبی از بازیگران با تجربه و جوان حضور دارند. شاهرخ استخری و چهره‌های جوان حضور دارند که شاید بیشتر مورد توجه باشند و بازیگران قدیمی‌تر به فراخور شرایط شاید کمتر مورد توجه هستند و این شاید حساسیت‌هایی ایجاد کند. این بالانس چگونه برقرار شد. آیا تلاش خاصی در سریال به وجود نمی‌آید.

:: این خیلی بستگی به خود آدم‌ها و جنبه و ظرفیت‌هایشان دارد. این شهرت‌ها هم به شعور و شناخت آدم‌ها مربوط می‌شود. آدم‌ها الکی به شهرت نمی‌رسند. قطعا برخوردهای حرفه‌ای را در کار رعایت می‌کنند که می‌توانند پیشرفت کنند. من آقای شاهرخ استخری را نه تنها اصلا کم‌تجربه ندیدم بلکه بسیار حرفه‌ای دیدم.

maryam kaviani instagram

و اما فاصله ها ؛ آخرین کاری که الان هم در حال پخش است. گفتنی‌ها در مورد آن گفته شد اما بارزترین نکته‌ای که در مورد شما وجود دارد این است که شما نقشی را بازی می‌کنید که به سن و سال شما نمی‌خورد و یا اقلا به نظر نمی‌رسد که کسی که نقش پسر شما را بازی می‌کند (پندار اکبری) مناسب این باشد که پسر شما باشد. با این قضیه که پسر به این بزرگی داشته باشید چگونه کنار آمدید؟

:: البته من آنجا گریم شدم.

گریم درست اما آنقدر گریم نداشتید که از چهره عادی‌تان زیاد فاصله داشته باشد. یک وقت است که شما نقش یک پیرزن را بازی می‌کنید که آن یک حرف است، اما اینجا آنقدرها گریم نداشتید و…

:: می‌دانم چه می‌خواهید بگویید. می‌خواهید بگویید که معمولا بازیگران چنین کاری نمی‌کنند چون ریسک آن بالاست.

بله و ضمن آنکه شما و پسرتان در فیلم هم‌سن به نظر می‌رسید.

:: من قرار نیست در فیلم آن چیزی باشم که در زندگی عادی هستم. در فیلم می‌توانم نقش یک پیرزن را هم بازی کنم و اگر نقش را دوست داشته باشم می‌توانم نقش یک مادر را هم بازی کنم. باید نقش را دوست داشته باشم. بازیگر باید ارزش را بشکند و جلوی دوربین هر نقشی را که دوست دارد تجربه کند. من نگران نتیجه کار نبودم. شاید لازم بود روی گریم من بیشتر از این کار انجام شود که شکسته‌تر دیده شوم تا نقش من باورپذیرتر باشد، اما اینکه مرا در قالب مادری ببینند که عروس و نوه دارد، از این موضوع نمی‌‌ترسم.

واقعیت همین است که می‌بینید نه آنکه در فیلم دارم بازی می‌کنم. از این هم نگران نیستم که از این به بعد همیشه در همین نقش‌ها بازی کنم. البته من بیشتر نقش‌ها را خودم انتخاب می‌کنم و بازی در نقش مرضیه را هم با آگاهی تمام انتخاب کرده‌ام. قبل از قرارداد هم می‌دانستم که آقای پندار اکبری قرار است نقش پسر من باشد. او قول داده که یک جای دیگر نقش پدر من را بازی کند (می‌خندد) این اتفاق برای من مهم نیست و نگران بازتاب آن هم نیستم.

از اول همه چیز فیلمنامه برایتان مشخص بود یا فقط سیناپس کار را در اختیار داشتید؟

:: تا چند قسمت از کار از همان اول مشخص بود اما تا آخر آن نه و ما نمی‌دانستیم که سرنوشت قصه‌ها تا آخر چگونه می‌شود.

فیلم های سینمایی مریم کاویانی 

معراجی‌ها (۱۳۹۲)
دلتنگی‌های عاشقانه (۱۳۹۱)
رسوایی (۱۳۹۱)
یکی برای همه (۱۳۹۰)

اخراجی‌ها ۳ (۱۳۸۹)
پایان‌نامه (۱۳۸۹)
زمهریر (۱۳۸۸)
بیداری (۱۳۸۷)

پوسته (۱۳۸۷)
مانا (۱۳۸۷)
مخمصه (۱۳۸۶)
پایان راه (۱۳۸۵)

ستایش (۱۳۸۵)
تردست (۱۳۸۵)
هوو (۱۳۸۴)
اسپاگتی در هشت دقیقه (۱۳۸۳)

maryam kaviani

سریالهای مریم کاویانی

زمستان گرم (۱۳۹۳)
معراجی‌ها (۱۳۹۳)
مدینه (۱۳۹۳)
ویلای من (۱۳۹۱)

فاصله‌ها (۱۳۹۰)
دارا و ندار (۱۳۸۹)
پنجمین خورشید (۱۳۸۸)
روزگار قریب (۱۳۸۷)

خط شکن (۱۳۸۶)
شکرانه (۱۳۸۶)
به دنیا بگویید بایستد (۱۳۸۵)
زیر زمین (۱۳۸۵)

روز رفتن (۱۳۸۴)
راه شب (۱۳۸۳)
او یک فرشته بود (۱۳۸۲)

بیوگرافی مریم کاویانی و همسرش

۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی ساناز سعیدی

بیوگرافی ساناز سعیدی

بیوگرافی ساناز سعیدی ,ساناز سعیدی

ساناز سعیدی بازیگر زن جوان متولد سال می باشد.

وی برای اولین بار با یک نقش اصلی در سریال نفس به کارگردانی جلیل سامان که در رمضان 96 پخش میگردد دیده خواهد شد. وی در این سریال نقش را ایفا می نماید و اولین کار حرفه ای او به شمار می رود

ساناز سعیدی بازیگر سریال نفس

تاکنون اطلاعاتی در خصوص ازدواج و همسر این بازیگر موجود نیست.

ساناز سعیدی که برای اولین بار در همکاری با جلیل سامان ایفای نقش اول یک سریال را تجربه می‌کند، حین تصویربرداری، دچار حادثه و راهی بیمارستان شد.

سعیدی که ابتدای هفته حین ضبط سریال در صحنه تصویربرداری دچار حادثه شده بود، روز گذشته از بیمارستان مرخص شد و به زودی ساخت آخرین بخش‌های باقی مانده از سریال «نفس» از سر گرفته می‌شود.

ساناز سعیدی

عکسهای ساناز سعیدی

عکس ها و بیوگرافی ساناز سعیدی بازیگر سریال نفس

۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

زندگینامه ریما رامین فر و همسرش امیر جعفری

 ریما رامین فر بازیگر سینما و تلویزیون متولد سال 1349 در تهران است.

رامین فر سال 1376 وارد عرصه هنر شد.

تحصیلات: ریما رامین فر دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگرانی تئاتر است.

ریما رامین فر ,بیوگرافی ریما رامین فر

 

اوج کار ریما رامین فر بازی در سریال پایتخت بود که با استقبال پر شور مردم مواجه شد.

وی همسر امیر جعفری از بازیگران مرد سینما نیز می باشد و یک پسر به اسم آیین جعفری دارد.

زندگینامه ریما رامین فر

ادامه مطلب...
۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی جواد عزتی و همسرش

بیوگرافی جواد عزتی, جواد عزتی و همسرش ,جواد عزتی

بیوگرافی جواد عزتی

جواد عزتی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 20 دی ماه 1360 در تهران می باشد و 36 سال سن دارد.

تحصیلات : وی فارغ التحصیل رشته تئاتر از هنرستان سوره است.

او شروع فعالیت سینمایی را از سال 1387 با بازی در فیلم طلا و مس و حضور در تلویزیون را در سال 81 آغاز نمود.

وی با حضور در سریال های مهران مدیری از جمله قهوه تلخ به خوبی شناخته شد . همچنین وی در فیلم سینمایی ماجرای نیمروز یک نقش متفاوت را ایفا نمود.

چگونگی بازیگر شدن وی از زبان خودش

من بازیگری را با سه نوع کار کودک، صحنه‌یی و خیابانی شروع کردم. اواخر دهه 70 بود که طی انجام تئاتر برای کودکان با اتفاقات عجیب و غریبی مواجه شدم. برای خودم اتفاق جالبی بود که در سالن سنگلج اجرای تئاتر کودک داشتم. کارهای تصویری من هم تقریبا با آن دوره مصادف شد و برای نخستین بار توسط سعید آقاخانی برای یک مجموعه نود قسمتی کودک دعوت شدم.

خود آقای آقاخانی، الهام حمیدی و رضا شفیعیی جم هم در این مجموعه ایفای نقش می‌کردند. این مجموعه چند عروسک هم داشت که من هم صدای عروسک می‌گفتم و هم کار بازیگری انجام می‌دادم. تقریبا از این زمان به بعد بود که دوستان برای کارهای کمدی از من دعوت به همکاری کردند.

جواد عزتی و همسرش

جواد عزتی و همسرش

ازدواج و همسر

جواد عزتی با مه لقا باقری که او هم از بازیگران زن می باشد ازدواج کرده است و تا به حال فرزندی ندارد.

این زوج تا کنون در چند اثر نیز با هم همبازی بوده اند از جمله میتوان قهوه تلخ و دردرسرهای عظیم 2 را نام برد.

بیوگرافی مه لقا باقری

جواد عزتی و زنش مه لقا باقری

جواد عزتی و همسرش مه لقا باقری

مصاحبه با جواد عزتی

جواد عزتی یک تم بانمکی دارد که فرق نمی کند پیرمرد 80 ساله بازی کند یا روحانی یا همین نقش جوان، راحت از مردم خنده می گیرد.

خدا کند این طور باشد که شما می گویید. من هر نقشی که می خواهم بازی کنم اول برایم مهم این است که مردم دوستش داشته باشند، چه منفی و چه مثبت. ملاکم فقط خنده نیست، کاراکتر باید دوست داشتنی باشد و این چیزی است که فیلمسازهای بزرگ خوب بلدند در فیلمنامه اعمال کنند. یعنی حتی اگر نقش منفی یا حتی آدمکش یا حتی کمدین باشد، هر چیزی در هر موقعیت است. اول دوست داشتنی است، بعد شما می پردازید به اینکه منفی است یا مثبت و… من سعی می کنم کاراکترهایی که قرار است نقش آنها را بازی کنم اول دوست داشتنی باشند.

در نقش هایی که بازی می کنید چقدر خودتان هستید؟

هر بازیگری اگر بخشی از خودش را به کار نگیرد، اصلا بازی نمی کند. بنابراین یک بخشی از خودش و تجربیاتش را به کار می گیرد. اینکه چقدر خودم هستم، بستگی به کاراکتر دارد، چون کاراکتر با کاراکتر فرق می کند. اینکه من بگویم در کلاشینکف یا در بابا آتی چقدر خودم بوده ام، خیلی درست نیست. هر بازیگری یک بخشی از خودش را به کاراکتر می دهد تا آن را به نمایش بگذارد. ولی در کاراکترهای مختلف درصد آن فرق می کند.

اما مثلا روحیه جواد عزتی در کاراکتر هشتادسالگی همان است…

نه از جواد عزتی نیست. اگر این طور است، شاید من به این فکر کرده باشم که  این اتفاق افتاده. یعنی از یک راهی وارد شده ام که تماشاچی دوستش داشته. شما بیست پیرمرد برای اینکه بازی کنی در ذهنت می آید، ولی اینکه از کدام وارد شوی که تماشاچی بپسندد و حرفت را گوش کند، خیلی مهم است. از چه جنسی وارد شوی خیلی مهم است که مردم دوستت داشته باشند و بتوانند حرفت را گوش بدهند.

جواد عزتی

شما تاکنون نقش‌های متفاوتی در سینما و تلویزیون بازی کرده‌اید از روحانی گرفته تا مهندس و هنرور سینما و این اتفاق هم در سریال دردسرهای عظیم افتاده؛ اما آنچه جلب توجه می‌کند این که همیشه به جای این‌که نقش برجسته باشد، جواد عزتی برجسته است. چرا این اتفاق می‌افتد؟

وقتی کارگردان، بازیگری را برای ایفای نقشی انتخاب می‌کند، حتما علاقه‌مند است نقش از فیلتر همان آدم عبور کند و بازیگر هم مواردی را به نقش اضافه کند تا نقش دربیاید. اگر قرار باشد بازیگر همان چیزی که در فیلمنامه نوشته شده را فقط اجرا کند، نقش‌ها تقریبا شبیه هم می‌شوند.

اگر شما احساس می‌کنید در کارهایی که بازی می‌کنم، جواد عزتی برجسته‌تر از نقش است، مسلما از من این‌طور خواستند یا این‌که به من گفته‌اند حتما این شخصیت از فیلتر جواد عزتی عبور کند و مختصات عزتی را داشته باشد.

خودتان هم دوست دارید این اتفاق بیفتد؟

جلوی این اتفاق را نمی‌گیرم. البته سعی می‌کنم نقش‌ها را متفاوت بازی کنم. ولی از برخی چیزها اصولا فرار نمی‌کنم. مثلا از این فرار نمی‌کنم که مردم آثار کمدی و شیرین را دوست دارند و تلاش می‌کنم لحظات مفرحی را برای آنها به وجود بیاورم.

گرچه غیر از کمدی، نقش‌های دیگر هم بازی کرده‌ام. این‌طور نبوده که فقط نقش‌های طنز و مثبت را قبول کنم، بلکه نقش‌های منفی هم در کارنامه‌ام وجود دارد.

جواد عزتی ,بیوگرافی جواد عزتی

یعنی علاقه مردم از علاقه شخصی خودتان مهم‌تر است؟

هنر، مثل بچه‌ای می‌ماند که از او مراقبت می‌کنید تا بزرگ شود. این روش کار من هم به نوعی مراقبت کردن از حرفه و کارم است. بازیگر باید یاد بگیرد برای هنر خودش مشتری داشته باشد و آنها را حفظ کند.

وظیفه هنرمند این است که مشتری خودش را راضی نگه دارد و نه‌تنها تعداد آن را بیشتر کند، بلکه مراقب باشد کمتر نشوند. مردم کارهای کمدی را دوست دارند و من هم تلاش می‌کنم به بهترین شکل نقش‌های کمدی را بازی کنم تا آنها مشتری آثار من شوند و پای من بمانند.

با این‌که تجربه ایفای نقش‌های گوناگون در مشاغل مختلف را دارید، اما روحیات نقش‌ها تغییر نمی‌کند و بامزگی ثابت در همه نقش‌هایتان به چشم می‌خورد، چه نقش روحانی را بازی کنید و چه راننده نعش‌کش. چرا روحیات نقش‌هایتان تغییر نمی‌کند؟

(با خنده) اگر این‌طور بوده به این دلیل است که از من خواستند وگرنه برخی مواقع هم نقش‌های تلخ بازی کرده‌ام مثل فیلم «کلاشینکف»!

فکر می‌کنم ذاتا شخصیت‌تان هم این‌طور باشد و شخصیت طنازی در زندگی شخصی‌تان داشته باشید؟

(با خنده) بله. به قول بچه‌ها خوشحال هستم!

اینستاگرام جواد عزتی + عکس

این خوشحالی شما باعث می‌شود جواد عزتی برجسته‌تر از نقش شود.

نمی‌دانم. شاید!

خودتان فکر می‌کنید این مساله ویژگی و سبک کاری‌تان شده است؟

بالاخره هر بازیگری از این موضوع خوشحال می‌شود که سبک خودش را در کار داشته باشد و من هم علاقه‌مند هستم سبک و سیاق خودم را داشته باشم که مخصوص جواد عزتی است، ولی از این‌که نقش‌هایم شبیه هم شود، گریزان هستم. به همین دلیل سعی می‌کنم نقش‌هایم شبیه هم نشود.

نمی‌خواهید چرخشی در کارنامه هنری‌تان به وجود بیاورید و نقش‌های جدی هم بازی کنید. به هر حال این مساله گاهی برای کمدین‌ها اتفاق می‌افتد، به‌عنوان مثال رضا عطاران در فیلمی مثل «دهلیز» چارچوب‌های خودش را شکست و ایفاگر یک نقش جدی شد. آیا این اتفاق هم در کارنامه شما می‌افتد؟

من هم نقش‌های جدی زیاد بازی کرده‌ام، ولی اگر دیده نشده به نظرم کم کاری خودم بوده و این اشتباه به خودم برمی‌گردد. به‌عنوان مثال بعد از سریال تلویزیونی «قهوه‌تلخ» که با مهران مدیری کار کردم، در سریال «سرزمین‌کهن» ساخته کمال تبریزی بازی کردم یا در کنار فیلم «فرشته‌ها با هم می‌آیند»، فیلم سینمایی کلاشینکف را بازی کردم. در تلویزیون هم این قاعده را رعایت کردم. اگر یک کمدی کار کردم، بعد از آن نقش جدی به عهده گرفتم. معتقدم مخاطب کمدی را بیشتر می‌بیند، دوست دارد و حتی بیشتر در ذهنش باقی می‌ماند.

من خودم را با دوست خوبم رضا عطاران مقایسه نمی‌کنم، اما اگر می‌خواستم، می‌توانستم دائم کمدی کار کنم و شما هم مدام من را در نقش‌های کمدی ببینید یا در تله‌فیلم‌های طنز بازی کنم که مردم ماهی یک سی‌دی من را بخرند. اگر می‌خواستم این اتفاق می‌افتاد، ولی اگر شما فکر می‌کنید وزنه کارهای طنزم سنگین‌تر از وزنه کارهای جدی‌ام است، حتما اشتباه از طرف من است و حتما باید وزنه کارهای جدی‌ام را سنگین‌تر کنم. شخصا دوست دارم در همه ژانرها بازی کنم.

پس علاقه‌مند هستید در ژانرهای مختلف بازی کنید؟

بله. تا امروز سعی کرده‌ام با کارگردانانی کار کنم که سبک‌هایشان با یکدیگر خیلی فرق دارد که می‌توانم به کمال تبریزی، مهران مدیری، جواد رضویان، همایون اسعدیان، حسن برزیده، مهدی مظلومی و سیروس مقدم اشاره کنم که هرکدام سبک و سیاق خودشان را دارند.

جواد عزتی و همسرش مه لقا باقری

عکس های مه لقا باقری و همسرش جواد عزتی

جواد عزتی ,بیوگرافی و گفتگو با جواد عزتی

فیلمهای سینمایی جواد عزتی

ماجرای نیمروز (۱۳۹۵ محمدحسین مهدویان)
خرگیوش (۱۳۹۵)
هفت معکوس(۱۳۹۴)
پارادیس (فیلم) ۱۳۹۴
زاپاس (۱۳۹۴)
در مدت معلوم (۱۳۹۳)

تگرگ و آفتاب (۱۳۹۳)
شیار ۱۴۳ (۱۳۹۲)
فرشته‌ها با هم می‌آیند (۱۳۹۲)
کلاشینکف (۱۳۹۲)
جابه‌جا (۱۳۹۱)
همه چیز برای فروش (۱۳۹۱)

همبازی (۱۳۹۰)
همه چی آرومه (۱۳۸۹)
آفریقا (۱۳۸۹)
ته‌تغاری (۱۳۸۸)

شور شیرین (۱۳۸۸)
طلا و مس (۱۳۸۷)

جواد عزتی

اینستاگرام جواد عزتی

Instagram / Javadezzati

سریالهای جواد عزتی

سال    نام
۱۳۹۴–۱۳۹۵    بیمار استاندارد
۱۳۹۴    دردسرهای عظیم ۲
۱۳۹۳    دردسرهای عظیم
۱۳۹۲    دودکش
۱۳۹۱    هفت‌سین

دست بالای دست
تله فیلم «وقت بزرگ شدنه»
1389 – قهوه تلخ ( مهران مدیری )
۱۳۸۹–۱۳۹۰    سه دونگ، سه دونگ
۱۳۹۰    تله‌فیلم «سپید مثل ستاره»
۱۳۸۹    تله فیلم «میان ماندن و رفتن»
تله فیلم «بن‌بست یلدا»
چاووش بهار

۱۳۸۸–۱۳۸۹    چاردیواری
۱۳۸۸    لطفا دور نزنیم
۱۳۸۷    سرزمین کهن
لطفاً دور نزنیم
مثل هیچ‌کس
۱۳۸۶    آرزوهای شیرین

مرد هزارچهره
گنج مظفر
۱۳۸۵    قرارگاه مسکونی
باغ مظفر
۱۳۸۳    من یک مستأجرم
۱۳۸۱    قصه‌های شبانه

 

 

۱۸ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

عکسها و بیوگرافی سیما خضرآبادی +ماجرای ازدواج و همسرش

سیما خضرآبادی , بیوگرافی سیما خضرآبادی , سیما خضرآبادی و همسرش

سیما خضرآبادی بازیگر زن متولد 11 فروردین ماه 1368 در تهران می باشد.

وی بازیگری در تلویزیون را در سال 90 با حضور در سریال ایستگاه آخر و بعد ازن آن مجموعه وضعیت سفید شروع نمود که بعد از آن به خوبی شناخته شد.

او در ایام نوروز در سریال علی البدل به کارگردانی سیروس مقدم در نقش یک دختر دانشجو به نام آناهیتا اقبال حضور دارد.

وی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد است.

در ادامه بیوگرافی عکس ها و گفتگو با سیما خضرآبادی را میخوانیم.

گفتگو با سیما خضرآبادی

ورودم به سینما با پارتی‌ بازی نبود

پدرم مدیر تولید و مادرم چهره‌پرداز سینما هستند اما ورود من به سینما به هیچ وجه با پارتی‌بازی همراه نبود و شاید بتوان گفت خیلی اتفاقی وارد سینما شدم. خیلی کوچک بودم که به همراه مادرم به  پشت صحنه سریال «خانه پدری» رفتم. آقای غلامرضا رمضانی هم آنجا حضور داشتند و مرا برای نقش اصلی سریال «فرزندم بزرگ شده» انتخاب کردند. پس از آن هم در سریال «ایستگاه آخر» بازی کردم ولی بعد از آن دیگر اجازه بازی از طرف خانواده صادر نشد.(می‌خندد) بازی در این سریال‌ها برایم خاطره‌انگیز و جالب بود و بعد از گرفتن دیپلم تصمیم گرفتم به خاطر علاقه‌ام به بازیگری در این رشته ادامه تحصیل بدهم؛ بنابراین در رشته نمایش دانشگاه سوره مشغول تحصیل شدم.  پس از پایان تحصیلاتم در فیلم سینمایی «کودک و فرشته» و سریال «وضعیت سفید» بازی کردم و به شکل رسمی وارد دنیای بازیگری شدم.

تحصیل در رشته بازیگری بسیار موثر است

دانش‌آموز درسخوانی بودم و پدرم به شدت مخالف این بودند که در سن و سال کم وارد دنیای بازیگری شوم چون معتقد بودند به درسم لطمه می‌خورد.

پدرم دوست داشتند من در شرایط حرفه‌ای و پس از گذراندن دوره‌های بازیگری یا تحصیل در این رشته وارد این حرفه شوم. به همین علت کارم در سینما و تلویزیون را همزمان با اتمام تحصیلاتم آغاز کردم.

فکر می‌کنم پدرم تصمیم کاملا درستی گرفتند چرا که تحصیلات در زمینه بازیگری خیلی موثر است و وقتی با داشتن تحصیلات مرتبط وارد دنیای سینما بشوید، دانسته‌هایتان کمک‌کننده خواهد بود. در حال حاضر هم ایشان حامی و مشوق من هستند و هر هفته با علاقه سریال «آسپرین» را تماشا می‌کنند و کلی در موردش با هم گپ می‌زنیم.

سیما خضرآبادی , سیما خضرآبادی instagram

ماجرای ازدواج و همسر

سیما خضر ابادی تاکنون ازدواج نکرده و مجرد است .

هنوز به پختگی کافی برای ازدواج نرسیده‌ ام

خارج از مساله بازیگری فکر می‌کنم اشخاص مختلف در سنین مختلفی ممکن است شرایط ازدواج را داشته باشند . هرکس در هر زمانی که حس می‌کند می‌تواند تشکیل خانواده دهد باید این کار را انجام دهد. ممکن است کسی در سن بیست سالگی به چنین شرایطی برسد و شخص دیگری در سنین بالا. در مورد خودم فکر می کنم هنوز به پختگی کافی برای این امر مقدس نرسیده‌ام و هنوز به حمایت پدر و مادرم نیاز دارم.

سیما خضرآبادی و همسرش

ازدواج سیما خضرآبادی , سیما خضرآبادی

ورزش منظمی نداشتم

صادقانه بگویم تا هفت، هشت ماه پیش خیلی به ورزش اهمیت نمی‌دادم. حواسم بود که اگر وزنم اضافه شود رژیم بگیرم و تحرک کافی داشته باشم تا به وزن ایده‌آلم برسم و بعد هم شروع می‌کردم به پرخوری. (می‌خندد) خلاصه اینکه ورزش جزوی از زندگی‌ام نبود. ولی درماه‌های اخیر مرتب به باشگاه ورزشی می‌روم و خیلی مراقب تغذیه‌ام هستم. فکر می‌کنم برای یک بازیگر خیلی مهم است که با ورزش و روش تغذیه مناسب همیشه شاداب باشد و ورزش متعادلی داشته باشد.

علاقه ای بهشبکه‌ های خارجی

اصلا قصد توهین به هیچ برنامه‌ساز و شبکه‌ای را ندارم اما چون خودم گاهی سریال‌هایی شبکه‌هایی مانند «جم» را می‌بینم باید بگویم واقعا کارهای ضعیفی هستند. به طوری که برای من به عنوان یک بازیگر هیچ انگیزه‌ای برای حضور در این سریال ها ایجاد نمی‌شود. گذشته از این در هیچ شرایطی حاضر نیستم به این شبکه‌ها بروم.

البته ما بازیگران لژیونر هم داریم که با حضور در آثار بین‌المللی باعث افتخار کشورمان شده‌اند. در سریال «آسپرین» من با آقای همایون ارشادی همبازی هستم. ایشان بارها در فیلم های مختلف با عوامل بین‌المللی حضور موفق داشته‌اند یا آقای پیمان معادی در فیلم‌ها و سریال‌های خارجی بازی کرده‌اند که همگی اثار خوب و قابل‌دفاعی هستند.

سیما خضرآبادی در سریال علی البدل

سیما خضرآبادی بازیگر سریال علی البدل , نقش آناهیتا در علی البدل

سیما خضر ابادی ,سیما خضرابادی و همسرش

کاملا با جراحی‌ های زیبایی مخالفم

من صددرصد با جراحی‌های زیبایی مخالفم و فکر می‌کنم هر چیز به صورت طبیعی زیباست. البته ممکن است برخی از افراد به خاطر حادثه یا بیماری خاصی مجبور باشند به پزشکان متخصص زیبایی مراجعه کنند، در این صورت قطعا جراحی زیبایی راهگشاست و حتی شاید بتواند انسانی را به زندگی دوباره برگرداند و به او اعتماد به نفس بدهد اما در شرایط عادی و وقتی خداوند چهره و بدنی سالم به ما داده است چرا باید چنین کاری کنیم؟

عکسهای سیما خضرآبادی

به زیبایی و شیک بودن لباس‌هایم اهمیت می‌دهم نه مد

چندان تابع مد نیستم اما در بین لباس‌ها و رنگ‌هایی که مد می‌شوند اگر چیزی را دوست داشته باشم و حس کنم به من می‌آید می‌خرم. در خریدهایم بیشتر به زیبایی و شیک بودن و کیفیت اهمیت می‌دهم تا مد. ترجیح می‌دهم یک لباس با کیفیت مناسب و از برندی خوب و معتبر بخرم تا اینکه مثلا ده دست لباس ارزان‌قیمت تهیه کنم.

عکس سیما خضرآبادی

سریالهای سیما خضرابادی

علی‌البدل (۱۳۹۶)
آسپرین (۱۳۹۵)
حانیه (۱۳۹۳)[۲]
جاده چالوس (۱۳۹۳)
ایستگاه آخر (۱۳۹۰)
وضعیت سفید
چک برگشتی
هفت سین

اینستاگرام سیما خضرآبادی

instagram : simakhazrabadi

۰۶ فروردين ۹۶ ، ۱۵:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

اکبر عبدی و همسرش و دخترش + بیوگرافی

اکبر عبدی و همسرش و دخترش + بیوگرافی

اکبر عبدی , اکبر عبدی و همسرش , بیوگرافی اکبر عبدی , اکبر عبدی و دخترش

بیوگرافی اکبر عبدی

اکبر عبدی آقاباقر متولد 4 شهریور ماه 1339 در  محله صدرالاشراف، بین میدان شوش و خراسان در شهر تهران می باشد و 56 سال سن دارد.

 دوران کودکی وی در آن‌جا سپری شد تا این‌ که به نازی آباد رفت. پدر و مادرش اصلیتی اردبیلی دارند. آنها چهار برادر به نام های اصغر، علی و ناصر و اکبر و یک خواهر به نام اشرف هستند که یکی از برادرانش در سال 1380 شهید شد.

اکبر عبدی ازدواج کرده است و متاهل می باشد.نام همسر وی نینا عبدی است . آنها یک فرزند دختر به نام المیرا نیز دارند.

اکبر عبدی  پس از دریافت مدرک دیپلم از سال 1358 با نمایش‌های آماتوری فعالیت هنری‌اش را آغاز کرد و سپس در سال 1362 به تلویزیون رفت و در مجموعه «محله بروبیا» (داریوش مؤدبیان، 1363) و «بازم مدرسه‌ام دیر شد» (1365) خود را به عنوان بازیگری مستعد خلاق شناساند.

او با «جنجال بزرگ» (1363) خود را به عنوان بازیگر نقش‌های کمیک شناساند. جنجال بزرگ شش سال پس از تولید به نمایش عمومی درآمد و عبدی در آن فاصله در فیلم‌های «مردی که موش شد» (احمد بخشی، 1364)، «اجاره‌نشین‌ها» (داریوش مهرجویی، 1365)، «گراند سینما» (حسن هدایت، 1376) و «ای ایران» (ناصر تقوایی، 1368) بازی کرد، که نقش او در همه این فیلم‌ها کمدی بود.

عبدی در «اجاره‌نشین‌ها»، «ای ایران»، «مادر» (علی حاتمی، 1368)، «دلشدگان» (علی حاتمی، 1370) و «هنرپیشه» (محسن مخملباف، 1371) قابلیت‌های خود در ایفای نقش‌های متنوع کمدی اثبات کرد. تنوع نقش‌های او در این فیلم‌ها نشان از بازیگری دارد که اگر به درستی هدایت شود نام ماندگاری از خود در تاریخ بازیگری سینمای ایران باقی می‌گذارد؛ بازیگری که آن قدر استعداد و توانایی دارد که، به رغم فیزیک و توالی نقش‌های ثابت، کمتر به تکرار خود بپردازد. همین قابلیت موجب شد که عبدی در «سفر جادویی» (ابوالحسن داودی، 1369) هم نقش کودکی خود را ایفا کند و هم نقش میانسالی‌اش را، یا در «آدم برفی» (داود میرباقری، 1373) در دو نقش مردانه و زنانه توانایی‌هایش را نشان بدهد.

به رغم این‌ها، اکبر عبدی نخواست یا فرصتی به دست نیاورد تا با به مرور و ارزیابی انتقادی کارنامه بازیگری خود بپردازد. خود او هیچ گاه تن به گفت و گوی مطبوعاتی نداد. تا احیاناً انتقادهای دوست دارانش را بشنود یا شکوه و شکایت‌های خود را از اوضاع جاری سینما واگوید.

بازی در فیلم‌های «سیرک بزرگ» (اکبر خواجویی، 1370)، «آرزوی بزرگ» (خسرو شجاعی، 1373)، «مرد آفتابی» (همایون اسعدیان، 1374)، «آقای شانس» (رحمان رضایی، 1375)، «بدل کاران» (مهدی صباغ‌زاده 1376)، «عشق گمشده» (سعید اسدی، 1376) و «تارزن و تارزان» (علی عبدالعلی زاده، 1380) شماری از فیلم‌هایی هستند که اعتبار اکبر عبدی را مخدوش کردند. با وجود این عبدی نتوانست در پاره‌ای صحنه‌های همین فیلم‌ها، کماکان استعداد و خلاقیت‌های خود را بروز دهد.

بیماری اکبر عبدی

وی به خاطر نارسایی کلیه تحت عمل پیوند کلیه قرار گرفته بود. این بازیگر به خاطر از کارافتادگی کلیه هایش که ناشی از عوارض دیابت یا بیماری قند او بوده، به توصیه پزشک معالج برای پیوند کلیه در بیمارستان بستری و عمل پیوند کلیه‌اش صبح اردیبهشت ماه 96 با موفقیت انجام شد.

اکبر عبدی و دخترش المیرا

اکبر عبدی و دخترش

بیوگرافی المیر عبدی دختر اکبر عبدی +گفتگو

المیرا متولد 31 خرداد ماه 1366 در تهران می باشد. وی در رشته تجهیزات پزشکی درسخوانده است . وی تک فرزند است و نه خواهر دارد و نه برادر.

ازدواج و همسر المیرا عبدی

طبق گفته پدرش در برنامه سه ستاره وی در سال 1396 ازدواج کرده است.

 چطور شد وارد دنیای هنر شدید؟

 در دوران دانشجویی از تئاتر دانشجویی شروع کردم. دو تئاتر و دو فیلم بازی کردم که در واقع در کنار پدرم بود.

پدرتان بارها در گفتگوهایشان اشاره کرده که خودتان راهتان را انتخاب کرده اید، همینطور است؟

 بله، کاملا درست است. پدرم فقط به من پیشنهاد کردند که بازیگری را امتحان کنم. من هرگز دوست ندارم از موقعیت ایشان سوءاستفاده کنم.

مادرتان چگونه شما را حمایت می کنند؟

– من و مادرم بیشتر روزها به دلیل کار پدرم، تنها بودیم و او برای من و حتی برای پدرم، بزرگترین پشتیبان بوده و هستند. من ایمان دارم اگر حمایت های مادرم نبود، شاید هرگز اکبر عبدی، اکبر عبدی نمی شد.

از چه زمانی کارهای پدرتان را پیگیر بودید؟

– تقریبا 9-8 ساله بودم که متوجه شدم پدرم فرد معروفی هستند و تقریبا از 15-14 سالگی همه کارهایشان را پیگیری می کنم.

از اینکه ایشان یک هنرمند محبوب هستند چه احساسی دارید؟

– خیلی خوشحالم چون معتقدم پدرم جدا از نقش آفرینی های خوب و بی نظیری که دارند، به خاطر اخلاق خوب و انساندوستانه شان است که مورد علاقه مردم هستند و هرگز از مردم فاصله نگرفته اند. شاید به دست آوردن شهرت خیلی سخت نباشد اما نگه داشتن این شهرت بسیار سخت است که خوشبختانه پدرم تا به حال توانسته محبوبیت را در کنار شهرت حفظ کند و من با اطمینان کامل می گویم که اکبر عبدی «یه دونه» است. ‎

المیرا متولد 31 خرداد سال 1366 می باشد .وی در رشته تجهیزات پزشکی درس خوانده است و تک فرزند هم هست یعنی نه برادر و نه خواهری دارد.

مردم چقدر شما را می شناسند، اگر تنها باشید و با پدر جایی دیده نشوید؟

– کمتر کسی مرا به چهره می شناسد اما اگر خودم را معرفی کنم و بگویم «المیرا عبدی» دختر «اکبر عبدی» هستم، خب وضعیت فرق می کند.

پدرتان که قبلا ورزشکار بودند حالا میانه شان با ورزش چگونه است؟

– بابا کوهنورد خوبی بودند اما در حال حاضر به خاطر برخی مسائل پزشکی نمی توانند کوهنوردی کنند.

پول اولویت چندم زندگی شماست؟

– سوم. اول سلامتی، دوم اخلاق و رفتار خوب و بعد از اینها پول. چون با سلامتی و رفتار خوب می توان پول به دست آورد.

از سختی های کار پدرتان در چند کلمه بگویید؟

– بیداری های چند ساعته و دوری از خانواده.

عجیب ترین شایعه ای که در مورد پدر شنیده اید چه بود؟

– چند وقت پیش پدرم برای انجام کاری به مسافرت رفته بودند که ناگهان یکی از دوستان با منزل ما تماس گرفتند و گفتند که از کسی شنیده اند که پدرم امروز فوت کرده و در بهشت زهرا به خاک سپرده شده اند. بنده خدا با گریه و زاری تماس گرفته بود که به ما تسلیت بگوید! من و مادرم در حالی که بسیار شوکه شده بودیم با پدرم تماس گرفتیم و خوشبختانه او حالشان خوب بود ولی آن چند لحظه بدترین روزهای زندگی من و مادرم بود.

اکبر عبدی و همسرش

اکبر عبدی و همسرش , خانواده اکبر عبدی

اکبر عبدی و پدر و مادرش

پدر اکبر عبدی در سال 94 از دنیا رفت

اکبر عبدی , بیوگرافی اکبر عبدی

اکبر عبدی چه مسیری را طی کرد تا به امروز رسید و شد اکبر عبدی؟

-من امروز نتیجه تلاش و کار مستمری را می‌بینم که در عرصه هنر بازیگری در سینما و تلویزیون برایم اتفاق افتاده است. با خودم رک بودم و به خودم به شدت راست می‌گفتم. کاری که به من نمی‌آمد، انجام نمی‌دادم و کاری که می‌توانستم انجام دهم را امتحان می‌کردم تا بلکه موفق شوم و خوشحالم که معمولا هم این چنین می‌شد.

با این‌که در این سال‌ها شما را در نقش‌ها و چهره‌های مختلف دیده‌ایم، هنوز نقشی هست که بازی آن را تجربه نکرده باشید؟

-مردم همیشه به من لطف داشته‌اند و لقب مرد هزار چهره را به من داده‌اند. در دوران هنری‌ام در گریم‌های مختلفی ظاهر شده‌ام ولی چند تا رل است که همه بازیگرها با هر فرهنگی که دارند چینی، آفریقایی و کره‌ای عاشق بازی کردن آن هستند، نقش‌هایی مثل دیوانه، معتاد و یکی هم بازی‌‌های دو جنسی. جذابیت این نقش‌ها به آن دلیل است که هم برای بازیگر جای کار دارد و هم این‌که علامت سوالی برای مخاطب دربردارد که می‌خواهد با داستان تا انتها پیش برود.

به تازگی‌ صحبت‌هایی با استاد داوودنژاد عزیز انجام داده‌ایم که قرار است مجموعه‌ای را با هم کار کنیم که من در آن نقش سه پیرزن را بازی می‌کنم. البته داستان دو وجه دارد که در وجه اولش چهره واقعی من را می‌بینید و در وجه دیگرش شاهد این خواهند بود که همزمان در نقش سه پیرزن ظاهر می‌شوم.

برای پذیرفتن یک نقش در سینما و تلویزیون چه معیارهایی دارید؟

-فضای کار، عوامل گروه و همچنین کارگردان خوب در انتخابم مؤثر است.

شما طیف متنوع و پر تعدادی از نقش‌ها را بازی کرده‌اید، از کودک دبستانی تا نوجوان، پیرمرد و حتی زن، چگونه به چنین سطحی از توانایی رسیده‌اید؟

-این امر به دلیل ممارستی است که در کارهای هنری داشتم و دارم البته همه‌اش لطف خداوند است. خدا را شاکرم و سعی و تلاش می‌کنم که موفق باشم.

در کدام یک از کارهای‌تان، نقشی را که ایفا می‌کردید، نزدیک به خود اکبر عبدی بود، یعنی در قالب خودتان فرو رفتید؟

-در بیشتر فیلم‌ها، بخشی از ذات من در آن وجود دارد، یعنی می‌خواهم بگویم در نود درصد فیلم‌هایم، اکبر عبدی واقعی وجود دارد. نه من بلکه تمامی هنرپیشه‌ها به همین شکل هستند اما این‌که صددرصد اکبر عبدی در قالب تمام نقش‌هایم باشد چنین چیزی وجود ندارد.

سطح کیفی آثار طنز و کمدی تولید شده در کشور را چطور ارزیابی می‌کنید؟

-متاسفانه تلویزیون سطح سلیقه مردم را پایین آورده است. ساخت و پخش مجموعه‌های طنز هرشبی باعث شده تا فرهنگ نادرستی از طنز بین مردم رواج پیدا کند. البته توقعی هم نیست چراکه با فرصت کم نمی‌توان کار ماندگار انجام داد. این کارها با همان سرعت که بین مردم رواج پیدا می‌کند با پایان پخش آن نیز خیلی زود از یاد مردم می‌رود.

ولی هنوز که هنوز است مردم وقتی با من برخورد دارند «بازم مدرسه‌ام دیر شد» را یادآوری می‌کنند. کار بزن برویی سطح سلیقه مخاطب را پایین می‌آورد و این‌جاست که مردم نمی‌توانند فرق طنز و هجو و هزل را از هم تشخیص دهند. من خودم یک بار در چنین مجموعه‌هایی حضور داشتم و بعد از آن نیز در یک برنامه زنده تلویزیونی که در روز ولادت حضرت علی (ع) پخش ‌شد از مردم عذرخواهی کردم و اعتراف کردم که فقط به خاطر پول قبول کردم در آن مجموعه بازی کنم.

از حضور در یک ژانر خاص احساس محدودیت نمی‌کنید؟

-شاید زمانی که جوان‌تر بودم فکر می‌کردم در ژانر طنز محدود شدم و فرصت رشد ندارم اما حالا که به این سن و سال و تجربه رسیده‌ام می‌فهمم که راه را درست آمده‌ام و انتخاب درستی داشته‌ام. به نظرم ژانر طنز دنیایی بسیار وسیع و گسترده‌ای است که جای کار زیادی دارد.

علاقه من به این ژانر یک دلیل خیلی مهم نیز دارد و آن این‌که کار در این وادی اجازه نمی‌دهد کودک درونم رشد کند که همیشه آن را کودک نگه می‌دارد و این برای من نعمت بزرگی است.

چرا در عصر حاضر آثار طنز بیش از پیش مورد توجه مردم قرار می‌گیرد؟

-طنز در ایران تاریخ خاص خود را دارد. مثلا وقتی از 70 سال پیش پایه هنرهای نمایشی معاصر و سیاه بازی در ایران بنا نهاده شد، طنزهایی به مخاطب ارائه می‌شد که حاوی مسائل اجتماعی و فرهنگی بود و با زبان و نیش و کنایه‌های خاصی حرف خود را می‌زد. وقتی یک نوکر سیاه مقابل شاه یا وزیر قرار می‌گرفت و حرف خود را با متلک می‌زد، این حرف‌ها برای مردم جذابیت خاصی داشت چراکه مردم دوست دارند شاهد و ناظر حرف‌ها و رفتارهایی باشند که نمی‌توانند به راحتی آنها را بیان کنند. مردم کمدی سیب زمینی نمی‌خواهند.

آیا اکبر عبدی از ابتدای بازیگری تاکنون به آنچه که خواسته رسیده است یا خیر؟

-به نظر من هیچ هنرمندی نمی‌تواند بگوید من آخرش هستم، هنر بی‌نهایت است و تمامی ندارد. بزرگان این حرفه نیز نمی‌توانند بگویند که ما رسیدیم به انتهای خط… برای مثال یک گریمور به اندازه کل انسان‌های روی زمین نمی‌تواند گریم کند. یک گریمور، هر چقدر هم که پرکار باشد، مگر چند نفر را می‌تواند گریم کند، نهایتا یک میلیارد نفر را، پس پنج میلیارد نفر دیگر می‌مانند.

اگر یک بازیگر، در طول عمر دوران کاری و زندگی‌اش برای مثال در هزار نقش بازی کند، چه ربطی به دیگر انسان‌ها دارد یا یک نویسنده هیچ‌وقت نمی‌تواند بگوید من تمام قصه‌ها را نوشتم. هر هنرمندی چه در رشته عکاسی، چه نقاشی، چه خطاطی و دیگر هنرها نمی‌تواند بگوید دیگر تمام شد بلکه باز هم ابتدای کار است. فکر می‌کنم که مردم مرا در این قالب پذیرفتند و به من عادت کرده‌اند، به هر حال خداوند این لطف را در حق ما کرد که مردم را بخندانم و دل‌های‌شان را شاد کنم.

البته در حوزه کار هنری نمی‌شود نظری داد. به نظر من هنر هیچ وقت پایانی ندارد و تا زمانی که دنیا وجود دارد هنر نیز وجود دارد. فکر نمی‌کنم برای هنرمند پایانی نیز وجود داشته باشد. در گذشته بزرگان این حرفه یعنی قدیمی‌ها آمدند، کار کردند، سپس ما آمدیم و راه‌شان را ادامه دادیم و بعد از ما هم عده‌ای می‌آیند و راه‌مان را ادامه می‌دهند. به نظرم هیچ هنرمند و بازیگری نمی‌تواند بگوید به آخر خط رسیده‌ام زیرا هنر بی نهایت است و تمامی ندارد.

قابل دفاع‌ترین اثر خود را کدام کارتان می‌دانید.

-نمی‌توان انتخاب کرد. هر فیلمی حرف خاص خودش را می‌زند و پیام خودش را دارد. «آدم برفی» ، «مادر»،«اخراجی‌ها»، «هنرپیشه» و… همه آثاری هستند که من برای آنها زحمت کشیده‌ام. البته شاید خیلی از آنها برای مردم جنبه طنز داشته ولی من به همه این آثار کاملا جدی نگاه کرده‌ام چرا که با همه آنها زندگی کردم. حتی بدترین کارم که سطح کیفی بسیار پایینی داشته برایم جدی است چراکه بالاخره برایش زحمت کشیده‌ام.

برایم فرقی نمی‌کند دوربینی که مقابل آن بازی می‌کنم ویدیو است یا نگاتیو، مهم این است که من کارم را درست انجام بدهم. همیشه سعی کرده‌ام جدا از بازی در انتخاب‌هایم دقت کنم، در مقابل دوربین فیلمبردارهای حرفه‌ای بازی کنم و خودم را به گریمورها و طراحان لباس کارکشته بسپارم.

به عنوان یک بازیگر که جامعه هنری او را قبول دارد، به جوانان علاقه‌مند به بازیگری چه نصیحتی دارید؟

-جوانان علاقه‌مند به بازیگری و آن جوانانی که دوست دارند وارد سینما شوند اگر واقعی، درست و دقیق همه چیز را ببینند بهتر می‌توانند نقش انتخاب کنند و اگر به جایگاهی رسیدند باید قدر آن را بدانند.

گویا در نوجوانی اهل ورزش به خصوص کشتی بودید.

-بله و همیشه با بچه‌ها ارتباط خوبی داشتم و الان هم دارم. ماهانه یک‌بار با جمع کشتی‌گیران ناهار می‌خوریم، با دوستانی چون فریدون حبیبی، علیرضا دبیر، علیرضا رضایی، عباس جدیدی و…

طرفدار فوتبال هم هستید؟

-فوتبال را دوست دارم و اخبار آن را دنبال می‌کنم، ضمنا استقلالی هستم. به نظرم در فوتبال ایران یک علی دایی وجود دارد که هیچ وقت تکرار نخواهد شد.

گفته های اکبر عبدی در خصوص برادر شهیدش

-اصغرآقا در تیپ 55 هوابرد شیراز در سال 1363 در منطقه فکه مجروح شد. یک ترکش در نخاع و یکی در پای راست، همچنین موج انفجار او را گرفته بود و شیمیایی شده بود. او از من کوچک‌تر بود و زمانی که در فکه به شدت مجروح شد، 18 سال بیشتر نداشت که سرانجام در 15 اسفندماه سال 1380 شهید شد. در سال 1363 که این حادثه برای او اتفاق افتاد، وی را همراه شهدا حساب کرده بودند چراکه فکر می‌کردند شهید شده اما راننده متوجه می‌شود که اصغر زنده است، از این رو بلافاصله او را به بیمارستانی در اهواز و پس از سه روز او را به اصفهان منتقل می‌کنند و از آن‌جا هم منتقل می‌شود به بیمارستان نیروی هوایی.

برادرم وصیت کرده بود که در مقبره خانوادگی، او را خاک کنیم. پس از شهید شدنش، بنیاد گفت که نبش قبر کنیم و او را در مزار شهدا خاک نماییم، مادرم هم گفت: اصغر وصیت کرده که از من افراد شایسته‌تری هستند که در مزار شهدا به خاک سپرده شوند. از وی دو فرزند به یادگار مانده است که این افتخار نصیب من شد تا از آنان نگهداری کنم. ادامه دادن راه شهیدان و آدم‌هایی مثل برادرم سخت است. آنها طی ۸ سال دفاع مقدس جنگیدند که کار سختی است و هر کسی نمی‌تواند راه آنها را ادامه دهد. امیدوارم روح برادرم شاد باشد و خانواده‌اش همیشه سالم و سلامت باشند.

اکبر عبدی , بیوگرافی اکبر عبدی , اکبر عبدی و همسرش

اکبر عبدی در پشت صحنه برنامه دورهمی سال 96

گریم زنانه اکبر عبدی , فیلمهای اکبر عبدی

گریم زنانه اکبر عبدی  , نقش های زن اکبر عبدی

جوایز اکبر عبدی

دریافت سیمرغ بلورین نقش دوم مرد از هشتمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم مادر ساخته علی حاتمی (۱۳۶۸)
دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از سی‌امین جشنواره بین‌المللی فجر برای نقش‌آفرینی در فیلم خوابم می‌آد ساخته رضا عطاران

فیلمهای سینمایی اکبر عبدی

۱۳۹۴    چهار اصفهانی در بغداد
۱۳۹۴    عشقولانس
۱۳۹۴    رسوایی ۲
۱۳۹۳    در مدت معلوم (فی المدت المعلوم)
۱۳۹۳    آدم باش
۱۳۹۳    پدر آن دیگری
۱۳۹۳    قندون جهیزیه
۱۳۹۳    مذاکرات مستقیم آقای عبدی
۱۳۹۲    خواب‌زده‌ها

۱۳۹۲    یکی برای همه
۱۳۹۲    معراجی‌ها
۱۳۹۱    عملیات مهد کودک
۱۳۹۱    شاباش
۱۳۹۱    پس‌کوچه‌های شمرون
۱۳۹۱    جابه‌جا
۱۳۹۱    رسوایی
۱۳۹۰    خوابم می‌آد

۱۳۹۰    بچگیتو فراموش نکن
۱۳۹۰    تلفن همراه رئیس جمهور
۱۳۸۹    اخراجی‌ها ۳
۱۳۸۹    شبکه
۱۳۸۸    شرط اول
۱۳۸۸    زمهریر
۱۳۸۸    افراطی‌ها
۱۳۸۷    دل‌شکسته
۱۳۸۷    چشمک

۱۳۸۷    اخراجی‌ها ۲
۱۳۸۷    کیش و مات
۱۳۸۷    در شب عروسی
۱۳۸۷    دلداده
۱۳۸۷    نظام از راست
۱۳۸۶    تسویه حساب
۱۳۸۶    استخوونای بابام
۱۳۸۶    کلاغ پر

۱۳۸۶    هم‌خانه
۱۳۸۶    مظفرنامه
۱۳۸۵    اخراجی‌ها
۱۳۸۵    قاعده بازی
۱۳۸۵    گوشواره
۱۳۸۵    هدف اصلی
۱۳۸۱    کفش‌های جیرجیرک‌دار
۱۳۸۰    تارزن و تارزان
۱۳۸۰    نان و عشق و موتور ۱۰۰۰
۱۳۷۹    علی و دنی

۱۳۷۸    دارا و ندار
۱۳۷۷    جنگجوی پیروز
۱۳۷۷    چشم عقاب
۱۳۷۶    بدلکاران
۱۳۷۶    پنجه در خاک
۱۳۷۵    شب روباه
۱۳۷۵    عشق گمشده
۱۳۷۴    پاک‌باخته
۱۳۷۴    مرد آفتابی
۱۳۷۴    یک داستان واقعی
۱۳۷۳    آدم‌برفی
۱۳۷۳    آرزوی بزرگ
۱۳۷۳    آقای شانس
۱۳۷۳    تحفه هند

۱۳۷۳    رویای نیمه شب تابستان
۱۳۷۳    سفر به‌خیر
۱۳۷۲    روز فرشته
۱۳۷۱    هنرپیشه
۱۳۷۰    دلشدگان
۱۳۷۰    سیرک بزرگ
۱۳۷۰    مدرسه پیرمردها
۱۳۷۰    ناصرالدین شاه آکتور سینما
۱۳۶۹    در آرزوی ازدواج

۱۳۶۹    سفر جادویی
۱۳۶۸    ای ایران
۱۳۶۸    دزد عروسک‌ها
۱۳۶۸    ریحانه
۱۳۶۸    مادر
۱۳۶۷    گراند سینما
۱۳۶۶    غریبه
۱۳۶۵    اجاره‌نشین‌ها
۱۳۶۵    مأموریت
۱۳۶۴    مردی که موش شد
۱۳۶۳    جنجال بزرگ

اکبر عبدی و همسرش

سریالهای اکبر عبدی

۱۳۹۳    معراجی‌ها
۱۳۹۲    بچه‌های نسبتاً بد
۱۳۹۲    اولین انتخاب
۱۳۹۱    تله‌فیلم «داستان عوضی»
۱۳۹۰    شوق پرواز
۱۳۹۰    بیدارباش

۱۳۹۰    تله‌فیلم «خسیس»
۱۳۸۸–۱۳۸۹    تله‌فیلم «نفر دهم»
۱۳۸۸–۱۳۸۹    پرانتز باز
۱۳۸۸    سال‌های مشروطه
۱۳۸۲–۱۳۸۸    در چشم باد
۱۳۸۶–۱۳۸۷    پاتوق
۱۳۸۶    تله‌فیلم «جاده آسمان»
۱۳۸۵–۱۳۸۶    گل یا پوچ
۱۳۸۵    جابربن حیان
۱۳۸۱–۱۳۸۲    ثارالله

۱۳۸۱    معصومیت ازدست‌رفته
۱۳۸۱    زیر آسمان شهر – سری سوم
۱۳۷۹    آبدار شاه
۱۳۷۹    به‌همین سادگی
۱۳۷۸    پدرخوانده
۱۳۷۸    شب روباه
۱۳۷۸    هتل پیاده‌رو
۱۳۷۷    راه سوم
۱۳۷۷–۱۳۷۸    زیر بازارچه
۱۳۷۷    گل‌منگلی
۱۳۷۷    به‌سوی افتخار
۱۳۷۷    چشم‌به‌راه
۱۳۷۵    خاله‌خانم

۱۳۷۴    آخرین ستاره شب
۱۳۷۲–۱۳۷۰    مش‌خیرالله صندوقچه اسرار
۱۳۷۱–۱۳۷۰    زندگی
۱۳۷۰    هزار برگ و هزار رنگ
۱۳۷۰    نگهبان
۱۳۷۰    وزیرمختار
۱۳۷۰    امام علی
۱۳۶۸    سلامتی چه خوبه!
۱۳۶۸    چراغ خانه
۱۳۶۶–۱۳۶۸    با سلسله حکمت
۱۳۶۷    خانوادهٔ عجیب
۱۳۶۶    تله‌تئاتر «باجناغ‌ها»
۱۳۶۵    در خانه

۱۳۶۴    طنزآوران جهان
۱۳۶۴    لطائف الطوائف
۱۳۶۴    جُنگی برای فردا
۱۳۶۴    تله‌فیلم «ابوریحان»
۱۳۶۳    باز مدرسم دیر شد
۱۳۶۳    محلهٔ بهداشت
۱۳۶۲    داستان ریاضی‌دانان
۱۳۶۱    محله برو بیا
۱۳۶۰    مثل‌آباد
۱۳۶۰    تله‌تئاتر «سنجابها»

اینستاگرام اکبر عبدی

instagram/Akbarabdiofficialpage

۰۴ فروردين ۹۶ ، ۱۷:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بازیگران سریال نوروزی علی البدل

علی البدل

سریال علی البدل

سریال علی البدل به کارگردانی سیروس مقدم و تهیه کنندگی الهام غفوری است فیلمنامه این مجموعه به قلم محسن تنابنده و خشایار الوند نوشته شده است.

زمان پخش علی البدل

مجموعه علی البدل در 13 الی 15 قسمت برای پخش در ایام نوروز 96 از شبکه یک سیما در نظر گرفته شده است.

پیش از این اخباری مبنی بر تولید سریال برای ایام رمضان 95 داده شده بود که نهایتا ساخت این مجموعه برای این زمان منتفی گردید.

این مجموعه تلویزیونی که قرار است در لوکیشنی خاص در روستایی در اطراف همدان با دکور سازی در فضایی متفاوت روایت شود قصه‌ای مفرح و طنز دارد که می‌تواند روایتی متفاوت از طنز تلویزیونی به قلم محسن تنابنده (سرپرست نویسندگان)، خشایار الوند و مشاور، حسن وارسته باشد.

آنونس سریال علی البدلدانلود

بازیگران سریال علی البدل

اسامی بازیگران سریال علی البدل + نقش

 حسین محب اهری در نقش قدم رئیس شورای روستا / مهدی فخیم زاده در نقش «نریمان خان» / مهدی هاشمی در نقش «نوذر خان» / احمد مهرانفر در نقش علی البدل / محسن تنابنده در نقش مشاور / محمود جعفری «پرویز خان» /  هادی کاظمی در نقش «خرم» / هومن حاجی عبداللهی در نقش فیضی /  بهرام افشاری در نقش هرمز / سیما خضرآبادی / عزت الله رمضانی فر / فروغ قجابگلی / هدیه آزاده / مهسا باقری / فرشته گلچین / میثم چگینی / علی استادی

بازیگران داستان سریال علی البدل

موضوع و داستان سریال علی البدل

در خلاصه داستان «علی البدل» آمده است: من علی البدل هستم، فرعی، رزرو و جانشین عضو اصلی؛ حرف نزنم می‌گن مگه لالی، حرف بزنم می‌گن حق رای نداری. خلاصه هم هستم هم نیستم.

داستان اصلی این مجموعه در یک ده می‌گذرد که ویژگی‌های منحصر به فرد خودش را دارد و خیلی خاص است. این ده معمولی و واقعی نیست بلکه یک ده خیالی است و ماجراهای بسیاری در آن اتفاق می‌افتد.

سریال علی البدل

بازیگران علی البدل : پشت صحنه سریال علی البدل

بازیگران علی البدل

الهام غفوری درباره فضای «علی البدل» و داستان متفاوت آن گفت: «علی البدل» یک اثر رئال است و فضایی جدی دارد. تماشاگران نباید این سریال را با ذهنیت «پایتخت» ببینند و نباید بین این دو قصه متفاوت مقایسه صورت بگیرد چراکه حتی شوخی ها و فضای طنز دو داستان هیچ ارتباطی با هم ندارد.

سریال علی البدل زمان پخش

عکس از سریال علی البدل

پشت صحنه علی البدل, محل فیلمبرداری علی البدل

بازیگران علی البدل

بازیگران علی البدل

زمان پخش علی البدل نوروز 96

داستان موضوع سریال علی البدل

سریال علی البدل

عوامل سریال

طراح و سرپرست فیلمنامه: محسن تنابنده، نویسنده: خشایار الوند، مشاور فیلمنامه: حسن وارسته، مشاور کارگردان و بازیگردان: محسن تنابنده، مدیرتولید: محمود اتحادی، مدیر تصویربرداری: فرشاد گل سفیدی، طراح صحنه و لباس: اصغر نژادایمانی، طراح گریم: مجید اسکندری، مدیر صدابرداری: امیر پرتوزاده، عکاس: محمد فوقانی، مشاور رسانه‌ای: مجتبی احمدی، مدیر تدارکات: آرش صالحی، مدیر برنامه ریزی: فهیمه کمالی، منشی صحنه: آسیه معصومی

سیروس مقدم کارگردان علی البدل

بازیگران علی البدل

بازیگر دختر سریال علی البدل

سیما خضرآبادی و علی استادی بازیگران علی البدل

زمان پخش علی البدل

مهدی هاشمی و محسن تنابنده در نمایی از سریال علی البدل

بازیگران سریال علی البدل

فیلم علی البدل در همدان

سریال علی البدل در همدان

بازیگران علی البدل , علی البدل کی پخش میشه

۲۲ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil