دانلود سریال ممنوعه | دانلود فیلم های جدید

سریال ممنوعه | فیلم های ایرانی جدید | دانلود همه قسمت های سریال ممنوعه

۹۳ مطلب با موضوع «بیوگرافی بازیگران» ثبت شده است

بیوگرافی مریم شاه ولی

مریم شاه ولی

بیوگرافی و زندگینامه

مریم شاه ولی بازیگر جوان تلویزیون متولد سال 1375 می باشد و 21 سال سن دارد.

تحصیلات : وی دانشجوی مهندسی عمران می باشد.

وی دوره های بازیگری را در دانشگاه تهران گذرانده است و در کارگاههای بازیگر هومن سیدی و سیامک صفری نیز شرکت کرده است.

وی در فیلمهای پارادیس به کارگردانی علی عطشانی و جوراب شو و ویولن به کارگردانی علیرضا محمودزاده و سریال کیمیا حضور داشته است . جدیدترین کار او نیز حضور در سریال نفس شیرین در نقش مبینا دختر حاج علی می باشد که ایام محرم 96 از شبکه سه سیما پخش گردیده است.

صفحه رسمی در اینستاگرام : instagram / maryamshahvaliii

عکسهای مریم شاه ولی

عکسهای مریم شاه ولی

بیوگرافی مریم شاه ولی

۰۳ مهر ۹۶ ، ۱۴:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی سوگل خلیق و همسرش +عکسها اینستاگرامی اش

سوگل خلیق

بیوگرافی و زندگینامه

سوگل خلیق بازیگر جوان سینما و تلویزیون متولد تهران می باشد

تحصیلات : وی فارغ التحصیل رشته‌ی کارگردانی تئاتر است.

شروع بازیگری او به صورت حرفه ای در سینما با حضور در فیلمهای دو و خماری اتفاق افتاد . البته او پیش از این در چندین نمایش تئاتر حضور داشته است.

حضور او در سریال پرواز در ارتفاع صفر به کارگردانی عبدالحسین برزیده نیز اولین تجربه بازیگری او در تلویزیون می باشد . وی در این سریال نقش شیرین همسر کیومرثبا بازی شاهرخ استخری را ایفا می نماید.

ازدواج و همسرش

وی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

سوگل خلیق و همسرش

عکس سوگل خلیق در کنار مهرداد صدیقیان

بیوگرافی سوگل خلیق

سوگل خلیق در سریال پرواز در ارتفاع صفر

عکسهای سوگل خلیق

اینستاگرام سوگل خلیق : instagram/sogolkhaligh

اینستاگرام سوگل خلیق

۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی حمید گودرزی و همسرش

حمید گودرزی

بیوگرافی و زندگینامه

حمید گودرزی متولد 2 آذرماه سال 1356 در تهران می باشد و 40 سال سن دارد. وی اصالتا اهل بروجرد لرستان می باشد.

تحصیلات :وی فارغ التحصیل بازیگری از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران است.

وی بازیگری در تلویزیون را با سریال دانی و من در سال 78  ور در سینما را از سال 1378 با یک نقش کوتاه در فیلم سهراب سعید سهیلی آغاز نمود و بعد از در مجموعه ها دیگر حضور یافت . در سال 1381 با مجموعه مسافری از هند و بعد از در سال 83 با بازی در سریال تب سرد قاسم جعفری توانست به خوبی دیده شود.

ازدواج و همسرش و طلاق

گودرزی در سال 1383 با ماندانا دانشور ازدواج کرد اما این ازدواج بعد از 12 سال منجر به طلاق و جدایی شان شد .وی فرزندی از این ازدواج نداشت. دلیل این جدایی از زبان حمید گودرزی در برنامه دورهمی این بود که :

من 12 سال با همسرم زندگی کردم و زندگی خوبی داشتیم اما امسال سال بدی برای من بود زیرا از همسرم جدا شدم و احساس می‌کنم تنها شدم.

من دوبار عاشق شدم و دومین باری که عاشق شدم ازدواج کردم و ۱۲ سال زندگی کردیم اما به نظرم گاهی زیاد خواهی و طمع از هر دو طرف باعث می‌شود عاشقیت کمرنگ شود و به جدایی منجر شود.

گودرزی ادامه داد: من نمی‌توانم واقعیت و دلایل طلاق خود را بگویم اما می‌توانم بگویم که در مسئله جدایی از همسرم ،من ۱۰ درصد مقصر هستم.

اینستاگرام حمید گودرزی  : instagram/Hamidgoodarzi

حمید گودرزی و همسرش

حمید گودرزی در کنار همسر سابقش و خواهرش

شما از نسلی هستید که برای ورود به سینما پارامترهایی مثل استعداد و سختکوشی را داشتید و علاقه‌تان به این حرفه خالص بود و خیلی درگیر اداهایی که امروز مدشده نبودید. چقدر بین تصورتان و فضای حاکم بر سینما و یا کسانی‌که به‌تازگی ورود پیدا کردند فاصله می‌بینید؟

زمانی‌که ما چنین دغدغه‌ای داشتیم دوستان مدرسه می‌رفتند (می‌خندد)، اما به‌طورکلی بخش بزرگی از این حرفه حاشیه است. این‌که چه‌جوری سر صحنه فیلمبرداری بیایی یا به چه‌کسی سلام کنی یا با چه‌اشخاصی رفاقت کنی، نهار با گروه بخوری یا نخوری؟ این حواشی نه‌تنها در جزییات که در کلیات این حرفه هم وجود دارد و آن‌قدر زیادشده که جای اصل قضیه را گرفته و تو را به‌عنوان یک بازیگر از هدف اصلیت دور می‌کند چراکه تمرکزت را گذاشته‌ای روی حاشیه، نه‌متن.

در‌حال‌حاضر انتخاب یک بازیگر برای نقشی و فعالیت او بیش از این‌که وابسته به تفکر و تصمیم مستقل کارگردان و تهیه‌کننده باشد، توسط باند و گنگ‌های سینما هدایت می‌شود. چقدر این مسئله به کارنامه کاری حمید گودرزی لطمه زده است؟

این گنگ‌ها که قرار نیست استانبول را فتح کنند. نهایت سه یا چهار فیلم جابه‌جا می‌شود. برخی از تهیه‌کنندگان هم به این مسئله تن دادند و آقا و یا خانم ایکس را میاورند چون معروف و مورد تایید این گنگ‌هاست، اما من برایم این گنگ‌ها اصلا اهمیتی ندارد و خودم را درگیر این بازی‌ها نکردم.

چقدر تعلق خاطر به فضای مجازی دارید؟

امروز از فامیل و اقوام گرفته تا هواداران، همگی در فضای مجازی حضور دارند. بالطبع من‌هم فعالیت دارم، اما وقت‌گذاشتن بیش‌ازحد، هرکسی را از کار و زندگی می‌اندازد.

مسئله‌ای که این‌روزها خیلی از چهره‌ها را آزار می‌دهد، حمله‌های اینستاگرام ی است. برای شما چقدر این حمله‌ها اتفاق افتاده و آزرده‌تان کرده است؟

این حمله‌ها همیشگی است و من همیشه در کنار تعریف و تمجیدها، نقدهایی که برایم نوشته شده را نگه‌می‌دارم، اما کامنت‌های مبتذل و یا توهین کاربرهای اینستاگرام به خودم را پاک می‌کنم. متاسفانه زیر پست‌های پیج ما، مانتو می‌فروشند و یا تبلیغ ماست‌بندی می‌کنند.

این‌ها همه از این نشات می‌گیرد که اپلیکیشن‌هایی مثل اینستاگرام و تلگرام، فقط ساخته می‌شود، اما فرهنگ استفاده از آن وجود ندارد و برخی با بی‌فرهنگی کامل وارد این فضا می‌شوند، درنتیجه چنین اتفاقاتی می‌افتد.

زندگی شما در سال ٩۵ متاثر از یک حاشیه بود و آن حاشیه جدایی شما از همسرتان بود، فکر می‌کنید بازتاب این اتفاق در فضای مجازی چقدر باعث دیده‌شدنتان شد؟

خودم نمی‌دانم چقدر این اتفاق باعث دیده‌شدن من شده است، اما به هرترتیب آن‌ها با دخالت‌هایشان وارد حریم شخصیم می‌شوند و من جوابی به آن‌ها نمی‌دهم.

معترض‌نشدن شاید دخالت‌ها را بیشتر کند. تاکجا اجازه می‌دهید وارد حریم شخصیتان شوند و چیزی نمی‌گویید؟

آن‌ها نیازی به اجازه من ندارند و کار خودشان را می‌کنند.

باوجود تمام سروصداهایی که بلند شد، چرا شما به نامه‌ای که از سوی همسر سابقتان منتشر شد، پاسخی ندادید؟

این‌طورکه به من گفتند ظاهرا خانم دانشور درحقیقت مصاحبه‌ای نکردند و متنی که از جانب او منتشرشده شایعه است و حتی تکذیبیه هم منتشر کردند. صادقانه که بگویم همین الان هم نمی‌دانم که آن حرف‌ها واقعا زده شده و یا شایعه بوده است، به‌هرحال من نمی‌خواهم جوابی به این حواشی و اتفاقات بدهم.

شاید اگر جواب می‌دادید داستان‌بافی‌های مردم در مورد قصه جداییتان کمتر می‌شد!

مثلی هست که می‌گویند وقتی جایی خیس است سعی کنیم از آن‌جا رد نشویم، من‌هم همین کار را کردم و تلاش می‌کنم تا خودم را درگیر حاشیه‌ها نکنم.

وقتی که بچه بودید فکر می کردید در آینده می خواهید چه کاره شوید و اساسا الگوی تان چه کسی بود؟

فکر می کردم در آینده قرار است پزشک شوم. تلاش هایی هم کردم و در رشته دندانپزشکی هم قبول شدم اما بعد آن را رها کردم و رفتم دنبال کار هنر.

بعدا رفتید به دانشکده هنر و معماری و بازیگری خواندید؟

– بله. در دانشگاه آزاد که شرکت کرده بودم در رشته بازیگری هم قبول شدم و همین رشته را برای خواندن انتخاب کردم.

گرایش شما به سمت هنر اساسا به خاطر بازیگری بود یا اینکه به چیزهای دیگر و از جمله کارگردانی یا نویسندگی و … فکر می کردید؟

– اولش دنبال کارگردانی بودم و یکی دوتا فیلم کوتاه سوپرهشت میلیمتری هم ساختم. یعنی بیشتر علاقه ام به کارگردانی بود اما کم کم به این مسیر کشیده شدیم.

توانایی شما در بازیگری را اول از همه چه کسی کشف کرد؟

 دقیقا نمی توانم بگویم چه کسی.

شاید هم خودتان کشف کرده باشید.

شاید. به من پیشهاد شد و رفتم بازی کردم و احتمالا خوش شان آمد و پیشنهادهایم برای بازیگری بیشتر شد و این کار ادامه پیدا کرد و شدیم بازیگر حرفه ای.

می دانم اولین اجرای صحنه شما بازی در کار آقای محمد رحمانیان بود. در تئاتر فقط همین یک کار را داشتید؟

– به غیر از کارهای دانشجویی بله. باعث افتخارم هم هست که اولین و تنها کار حرفه ای ام در تئاتر با آقای رحمانیان است.

آیا شخص خاصی هست که وقتی نوجوان بودید الگوی شما بوده باشد؟

 به عنوان الگو نمی شود گفت اما من آقای شکیبایی خدابیامرز را خیلی دوست داشتم.

حمید گودرزی: وقتی که من عاشق شدم…

این مربوط به وقتی است که بازیگر شدید یا مربوط به قبل از آن است؟

 خیلی قبل تر از اینکه بازیگر شوم هم به ایشان علاقه داشتم.

از بازیگران خارجی چه کسی را بیشتر دوست داشتید؟

 آن موقع خیلی رابرت دنیرو را دوست داشتم.

یعنی الان دیگر دوست ندارید؟

 الان هم دوست دارم اما آن موقع همراه با تعصب و پررنگ تر بود. الان دیگر فقط دوست دارم.

دلیل گرایش یا علاقه شما به سمت بازیگری چه بود؟ شهرتش را دوست داشتید یا به بیان تازه ای از خودتان احتیاج داشتید یا…؟ چه چیزی شما را به سمت بازیگری می کشاند؟

شما حرف از تئاتر زدید و از آقای رحمانیان گفتید. قبل از آن هم ما یکسری کارهای دانشجویی داشتیم و در همان کارها، دوستان و همکلاسی ها و استادانم معتقد بودند که من می توانم در کار بازیگری موفق باشم. نمره های درسی ام هم نمره های خوبی بود. خودم هم کم کم علاقمند شده بودم. بنابراین سعی کردم که به این کار خیلی بیشتر بپردازم و بیشتر مطالعه و کار کنم و بالاخره با مسافری از هند بین مردم شناخته شدم. البته قبل از آن هم در کارهای دیگری کار کرده بودم اما مسافری از هند بیشتر از همه دیده شد.

البته خیلی ها هم هستند که بادانی و من و شما خاطره دارند.

 همینطور است. دانی و من کاری است که برای کودک کار کردیم و هنوز هم به قول شما خیلی ها به آن علاقه دارند و حتی شعرهایش را از حفظ هستند. من این کار را در سن پایین شروع کردم اما در هر حال تجربه خوبی بود.

در دانشکده همکلاسی هایی داشتید که بعدا معروف شده باشند؟

 بله. زید بودند. برزو ارجمند، حسام نواب صفوی، کامبیز دیرباز، جواد رضویان، بیژن بنفشه خواه، مهران غفوریان، سیامک انصاری، خانم پرستو گلستانی، خانم سیما تیرانداز و خانم امیرسلیمانی. اینها همه در دانشگاه با ما بودند یا همدوره ما یا یک سال بالاتر یا پایین تر. شاید هم کسانی را فراموش کرده باشم. راستی حامد بهداد و مجید صالحی هم بودند و فکر نمی کنم بعد از آن دوره ای بوده باشد که این همه بازیگر مطرح را بیرون داده باشد.

به نظر شما یک بازیگر برای اینکه استایل خودش را در طول سال ها حفظ کند باید چه کاری انجام دهد؟ آیا زندگی یک بازیگر با بقیه مردم خیلی فرق دارد؟

– طبیعتا توجه یک بازیگر به همه چیز باید خیلی بیشتر از بقیه مردم باشد اما گاهی از اوقات انگیزه ها را از بازیگر می گیرند و سرد می شود و کمتر به خودش و استایل اش توجه می کند. قانونش اینطوری است که یک بازیگر باید نسبت به مردمی که حرفه شان بازیگری نیست توجه بیشتری داشته باشد.

بیوگرافی حمید گودرزی

حمید گودرزی و مادرش

مادر حمید گودرزی

حمید گودرزی و پدرش

پدر حمید گودرزی

گریم حمید گودرزی

گریم حمید گودرزی در سریال پاهای بیقرار

فیلمهای سینمایی

۱۳۹۵: نیوکاسل (محسن قصابیان)
1393: ایران برگر (مسعود جعفری جوزانی)
۱۳۹۳: روباه (بهروز افخمی)
۱۳۸۹: دزدان خیابان جردن (وحید اسلامی)
۱۳۸۹: زن‌ها شگفت انگیزند (مهرداد فرید)

۱۳۸۸: داماد خجالتی (آرش معیریان)
۱۳۸۸: خیابان بیست و چهارم (سعید اسدی)
۱۳۸۷: کیش و مات (جمشید حیدری)
۱۳۸۶: انعکاس (رضا کریمی)

۱۳۸۶: تلافی (سعید اسدی)
۱۳۸۶: قرنطینه (منوچهر هادی)
۱۳۸۶: مجنون لیلی (قاسم جعفری)
۱۳۸۵: بی وفا (اصغر نعیمی)

۱۳۸۵: گناه من (مهرشاد کارخانی)
۱۳۸۴: چپ دست (آرش معیریان)
۱۳۸۴: قتل آنلاین (مسعود آب‌پرور)

۱۳۸۳: بازنده (قاسم جعفری)
۱۳۸۱: پسران مهتاب (ارتشی در تاریکی) (مهدی ودادی)
۱۳۷۸: سهراب (سعید سهیلی)

سریالهای تلویزیونی

1396 – سریال هاتف
1396 – پاهای بی قرار
۱۳۹۵ گشت ویژه

۱۳۹۲ بچه‌های نسبتاً بد
۱۳۹۱ زمانه
۱۳۸۹ قلب یخی (فصل اول)

۱۳۸۸ پنجمین خورشید
۱۳۸۳ کمکم کن
۱۳۸۳ تب سرد
۱۳۸۱ مسافری از هند
۱۳۷۸ دانی و من

۲۸ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی میلاد کی مرام و همسرش

میلاد کیمرام

بیوگرافی و زندگینامه

میلاد کی مرام بازیگر جوان سینما و تلویزیون متولد 4 اردیبهشت ماه 1364 در بندر انزلی می باشد و 32 سال سن دارد.

تحصیلات : وی دارای فوق دیپلم الکترونیک است. او از شاگردان کلاس های بازیگر مسعود کیمیایی بوده است و به گفته خودش شاگرد اول کلاس بوده است.

او عضو یک خانواده 5 نفر است و یک خواهر و یک برادر دارد که از خودش بزرگ تر هستند.

وی بازیگری را با تئاتر از شهر خودش انزلی شروع کرد و بعد از آن در تهران در کلاسهای بازیگری مسعود کیمیایی شرکت می نمود.

وی در  سال 90 با سریال نابرده رنج در نقش جابر به کارگردانی علیرضا بذر افشان توانست به خوبی شناخته شود.

ازدواج و همسرش

میلاد کی مرام تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد . اطلاعات بیشتر در این خصوص در دست نمی باشد.

چندی پیش عکسی از او در کنار ماهور الوند در صفحات اجتماعی منتسب به همسرش منتشر شده بود که این عکس مربوط به پشت صحنه یک فیلم سینمایی (ملی و راههای نرفته) بوده است.

همسر میلاد کی مرام

اینستاگرام میلاد کی مرام : Instagram.com/Miladkeymaram

پدر میلاد کی مرام

میلاد کی مرام و پدرش

بیوگرافی میلاد کی مرام


گفتگو و مصاحبه با میلاد کی مرام

می‌گویند بازیگری را به صورت آکادمیک از کلاس‌های آقای کیمیایی شروع کردید؟

  آره من همان سرایدار مدرسه کیمیایی هستم که توی موتورخانه اش زندگی می کردم با افتخار می گویم که برای هدف هر کاری می کردم، نه هر کاری… شرفم را نفروختم… بی شرفی نکردم، اتفاقا با هیچکس دوست نشدم، دوستی نداشتم، آدمی که می خواهد دوست شود باید پول داشته باشد، من پول نداشتم، هیچی نداشتم صفر، صفر…

من کار هنری را از شهرم (بندر انزلی) شروع کردم. از ابتدا به تئاتر علاقه‌مند بودم و در 16 سالگی با نمایش «شب نشینی در جهنم» به کارگردانی مهرداد رایانی مخصوص جایزه بهترین بازیگر تئاتر منطقه‌ای فجر را دریافت کردم و در‌‌ همان شهرستان دو تجربه تصویری هم داشتم که آقایان پاک‌سرشت و معینی لطف کردند و به من اعتماد کردند.

بعداز این‌که به تهران آمدم، سعی کردم بازیگری را به‌صورت آکادمیک یاد بگیرم، همه جا رفتم، مثل کلاس‌های کارنامه یا کلاس‌های آقای سمندریان. در ‌‌نهایت کلاس‌های آقای کیمیایی را انتخاب کردم. در دوره اول کلاس‌های آقای کیمیایی، شاگرد اول کلاس‌هایشان شدم و این آشنایی سر آغاز اتفاق خوبی بود، چرا که توانستم در فیلم «رئیس» در گروه کارگردانی باشم. مسعود کیمیایی جدا از این‌که الفبای سینما را به من آموخت، یک درس مهم به من داد و آن درس درست زندگی کردن بود.

نگاه من به زندگی را تغییر داد ونگاه درست به پیرامونم را به من یاد داد. بعد از مدتی شروع کردم در یک رستوران کار کردن و یک شب وقتی خانم گلاب آدینه آمده بودند از رستوران شام بخرند در مورد علاقه‌ام به بازیگری با او حرف زدم و خانم آدینه هم آن زمان در تدارک ساخت مجموعه‌ای به نام «خواستگاران» برای شبکه یک بودند و به من گفتند: «بیا و برای بازیگری تست بده» من تست دادم و به جای یک نقش، ۲۱ نقش در این سریال اپیزودیک بازی کردم. بودن در این سریال دریچه جدیدی در زندگی من بود که به خاطر این اتفاق همیشه سپاسگزار خانم آدینه هستم.

پس بعد از فیلم «رئیس» ارتباط شما با مسعود کیمیایی قطع شد.

نه به این صورت، در حقیقت پیشنهادی برای حضور در فیلم‌هایشان نداشتم تا این‌که برای فیلم «متروپل» برای بازی در یکی از نقش‌های اصلی پیشنهاد دادند، قرارداد هم بستم، اما بخت با من یار نبود که در این فیلم حضور داشته باشم. همیشه دوست داشتم ادای دینی به استادم بکنم و متأسفانه چون ساخت این فیلم همزمان با تصویر‌برداری سریال «بچه‌های نسبتاً بد» شد نتوانستم هماهنگی انجام بدهم، این کم سعادتی من بود و امیدوارم روزی برسد که بتوانم مقابل دوربین او باشم.

میلاد کی مرام

از وقتی که قدم در مسیر حرفه‌ای بازیگری گذاشتید تا به امروز تا چه حد نظر منتقدان برایت تعیین‌کننده بوده است؟

خیلی زیاد و فکر کنم از انتخاب‌هایم مشخص باشد. بعد از بازی در فیلم «کوچه ملی» منتقدان من را به مسیر خاصی هدایت کردند و عده‌ای هم معتقد بودند که من به درد بازی درفیلم‌هایی از جنس فیلم‌های مسعود کیمیایی یا سینمای معترض می‌خوردم. اما خب! من از ایستایی بدم می‌آید و همیشه دلم می‌خواهد کاری را انجام بدهم که تا به حال انجام ندادم. در زندگی شخصی‌ام هم همین شکل هستم؛ درست به سمت چیزی می‌روم که از آن می‌ترسم یا تجربه‌اش نکرده‌ام.

این جسارت به موفقیت هر آدمی کمک می‌کند و خدا کمکم کرده که این قدرت ریسک و جسارت همراه من هم باشد. تا اینجا که کارهایم هربار، با رویه قبلی متفاوت بوده و در حال حاضر هم که مشغول بازی در فیلم «خط ویژه» هستم که کاملاً با نقش‌های قبلی من متفاوت است.همیشه سعی می‌کنم خودم را تکرار نکنم و کارنامه متفاوتی داشته باشم. همه این تلاش‌ها برای این است که برای کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها از خودم ذهنیت ثابت نسازم.

عکسهای میلاد کی مرام

برخی ازمنتقدان معتقدند که بعضی از بازیگران خودشان را تکرار می‌کنند.

دقیقاً همینطور است، متأسفانه برخی از بازیگران ما در یک قالب ماندند و معدود بازیگرانی هستند که سعی می‌کنند کارهای متفاوتی انجام بدهند. پذیرای انتقادات هستم و دوست دارم ایراد‌هایم گفته شود؛ به آن‌ها فکر کنم و این ایراد‌ها را درست کنم.

در جایی گفته بودید که بازی در سینما و تلویزیون برای شما متفاوت است. تفاوت این دو مدیوم از نگاه شما چیست؟

فکر می‌کنم باید به این موضوع در زمان بهتری پرداخت، اما یکی از دلایل کوچک آن این است که اصولاً مخاطب این دو مدیوم با هم متفاوت است، در تلویزیون بیشتر از نماهای بسته استفاده می‌شود در صورتی که در سینما اینطور نیست اما بعید می‌دانم در جنس بازی بازیگر، این دو مدیوم تفاوتی ایجاد کند. اصولاً مخاطب این دو مدیوم با هم متفاوت است. در تلویزیون برای مردم بازی می‌کنید، علاوه بر این‌که ما در تلویزیون محدودیت‌هایی داریم که نمی‌توانیم آن‌ها را وارد بازی‌مان کنیم اما در سینما شرایط فرق می‌کند و خیلی چیزهای دیگر دخیل است.

زندگینامه میلاد کی مرام

این شرایط سینما را ترجیح می‌دهید یا تلویزیون را؟

برای من کار خوب اولویت دارد. ترجیح من سینما است اما شاید سیروس مقدم تصمیم بگیرد سریال «بچه‌های نسبتاً بد۲» را کلید بزند و مطمئناً نمی‌توانم به او پاسخ منفی دهم و یکسری کارگردان‌های خاص که دوست دارم با آن‌ها تجربه همکاری داشته باشم.

چرا اصولاً کارهای سینما با کیفیت‌تر از تلویزیون است؟

به نظر من کار‌شناسی بیشتری روی یک فیلم سینمایی می‌شود. وقت بیشتری روی فیلمنامه آن یا انتخاب بازیگران می‌شود و با دقت و صبر بیشتری کارمی شود، اما در تلویزیون این اتفاق نمی‌افتد. اما من خودم را خط کشی نمی‌کنم، شاید یک تئا‌تر یا یک فیلم کوتاه خوب، بتواند من را ارضا کند. من کارهایی که از انجامشان لذت می‌برم احساس رضایت می‌کنم وهر اتفاقی که من را به لذت برساند هدف‌های کوتاه مدت زندگی من می‌شود.

همکاری با سیروس مقدم چطور اتفاق افتاد؟

سیروس مقدم قهرمان تلویزیون است. تا وقتی کسی با او کار نکند متوجه منظور من نمی‌شود، سریال‌های او پر طرفدار‌ترین سریال‌های تلویزیون است و این نشان می‌دهد که کارش را بلد است، اسم او هر بازیگری را برای حضور در کارش تحریک می‌کند، بسیاری از بازیگران حال حاضرسینمای ایران که خوش می‌درخشند با سیروس مقدم همکاری داشته‌اند مثل شهاب حسینی که من یکی از طرفداران بازی او هستم، او یکی از بهترین بازی‌های سال‌های ابتدایی بازیگری‌اش در سریال «پلیس جوان» بود.

یا خیلی از بازیگران حرفه‌ای سینما که حداقل یک‌بار در کارهای ایشان حضور داشتند.سیروس مقدم آنقدر اعتماد به نفس می‌دهد که در کنارش احساس آرامش می‌کنی، از طرفی فیلمنامه خوب پیمان عباسی من را بیشتر سر ذوق آورد، شخصیت «سمیر» بسیار متفاوت بود و دوست داشتم آن را طوری ایفا کنم که میلاد کی مرام دوست دارد نه جوری که تا حالا دیدیم. شاید بازی در این نقش را به هر کس دیگری غیر از من پیشنهاد می‌دادند جور دیگری می‌شد. نمی‌گویم خوب یا بد! شاید بهتر از چیزی می‌شد که من بازی کردم اما به این شکل در نمی‌آمد، سعی کردم خاص خودم این شخصیت را پرداخت کنم. «سمیر» شخصیتی بود که دراماتیزه شده بود. بازی در این نقش به من کمک می‌کرد که نقاط مختلف بازی‌ام را نشان بدهم و این برای هر بازیگری ارزشمند است. ساخت ۲۶ قسمت سریال در دو ماه جز کار کردن با سیروس مقدم اتفاق نمی‌افتد.

میلاد کی مرام و دوست دخترش

شهرت تا به امروز چه اثری روی زندگی شخصی تو گذاشته است؟

من همیشه از خدا خواستم اگر می‌خواهد چیزی به من بدهد اول جنبه داشتن آن را به من ارزانی کند خواه شهرت یا هر چیز دیگر. این اتفاق با سریال «نابرده رنج» و «بچه‌های نسبتاً بد» برای من افتاد. نتیجه این است که بعد از مدتی توقع مردم از تو بالا می‌رود و نمی‌توانی از مردم دور باشی و آن‌ها دوست دارند تو را ببینند. این کارم را سخت می‌کند چون سعی می‌کنم کم بازی کنم.

چند روز پیش سر صحنه فیلمبرداری فیلم «خط ویژه» چند جوان موتور سوار من را در خیابان دیدند و گفتند: «کل محل ما مثل سبیلای«سمیر»، تو سریال «بچه‌های نسبتاً بد» گذاشتن، چرا سیبیلاتو زدی؟» شنیدن این جمله یه حال خوبی به من می‌دهد و شاید مردم دوست دارند از الان به بعد من را در این قالب شخصیت بیشتر ببینند و این را به حرف‌های قبلم بر می‌گردانم که بسیاری از مردم دوست دارند بازیگرهایی را که در یک نقش خاص به شهرت می‌رسند در قالب‌‌ همان شخصیت ببینند مثلاً هر وقت هوس دیدن یک جوان عاصی را می‌کنیم سریع به یاد حامد بهداد می‌افتیم در صورتی که حامد بهداد یک بازیگر است که از عهده بازی در هر نقشی بر می‌آید. من بازی در فیلم «خط ویژه» را به این دلیل انتخاب کردم که نقش متفاوتی بازی کنم.

تا به حال این شهرت باعث آزارتان هم شده است؟

چند روز پیش برای خرید یک کت به یک پاساژ رفتم. ساعت ۲ بعد از ظهر رفتم و ساعت ۸ شب از آنجا بیرون آمدم و یک جایی نمی‌دانی باید جواب محبت مردم را چطور بدهی. من استدلالی در زندگی‌ام دارم و این‌که همیشه می‌گویم: «کسی که دلش با خدا باشه از این چیزا نمی‌ترسه» من حرفی را از پدرم به یادگار دارم که سرمشق زندگی‌ام است که می‌گویم: «خدایا هر چیزی که تو رو ازم دور می‌کنه ازم بگیر.» اگر دلت با خدا باشد هیچ اتفاق نمی‌افتد.

اینستاگرام میلاد کی مرام

 

بازیگری شغل عجیبی است، یک بازیگر به دلیل موقعیتی که دارد گاهی تبدیل به یک الگو در جامعه می‌شود که تمام رفتار و حرکاتش زیر ذره بین است. به نظر شما هم بازیگری با شغل‌های دیگر متفاوت است؟

این اتفاق فقط به بازیگری مربوط نمی‌شود تمام افراد مشهور با این اتفاق روبه‌رو هستند، شهرت یکسری عواقب دارد که اگر جنبه آن‌ها را نداشته باشی زود ازآن خسته می‌شوی.

یعنی هیچ وقت تا به حال سعی نکردید از شهرت استفاده کنید؟ مثلاً در یک صف طولانی از دیگران جلو بزنید؟

از اول زرنگ بودم، وقتی می‌رفتم نانوایی سعی می‌کردم دفعه اول با نانوا رفیق شوم که روزهای بعد زود‌تر کارم راه بیفتد(با خنده) اما گاهی اوقات دوستان لطف دارند و کارت را سریع انجام می‌دهند که اگر بخواهی در مقابل لطفشان مقاومت کنی ممکن است فکر کنند خودت را می‌گیری. اما هیچ آدمی نیست که از شهرت و رانت استفاده نکند. شهرت مسئولیت ما را بیشتر می‌کند و فقط باید مراقب رفتارمان باشیم چون خواه یا ناخواه مردم از رفتارهای ما الگو‌برداری می‌کنند.

چیزی هست که از آن بترسید؟

مثلاً از ارتفاع! خدا بیامرزد پیمان ابدی را. نخستین بار من با او جامپینگ کردم با این‌که ترسم ریخت اما هنوزم از فکر کردن به آن ارتفاع می‌ترسم. چیزهایی که من را می‌ترساند معنوی است، اما چیزی که من را ناراحت می‌کند، قضاوت کردن است که متأسفانه شغل اصلی خیلی از مردم شده است خصوصاً در حرفه ما که عجیب و غریب وجود دارد.

شاید کسی نظرش را می‌گوید و شما فکر می‌کنید قضاوت می‌کند.

فکر کنید من مثلاً نظر می‌دهم که این سیب خوشمزه است. خب، می‌توانم نظرم را برای خودم نگه دارم اما وقتی سعی کنی نظرت را به همه القا کنی دیگر اسمش قضاوت است.

milad keymaram

چه پدیده اجتماعی دیگری تو را اذیت می‌کند؟

چیزی که اصولاً ناراحتم می‌کند این است که برخی احترام را با علم اشتباه می‌گیرند. احترام بر مبنای کسوت است. قطعاً کسی که سن و سال بیشتری دارد باید به او احترام گذاشت، اما این دلیل نمی‌شود منی که با ۲۸ سال سن ۱۲ سال در کار هنری بوده‌ام و کسی که ۳ سال است قدم دراین راه گذاشته است علمش از من کمتر باشد. معتقدم در سینما کسی جای کس دیگری را نمی‌گیرد. من هر کمکی از دستم بر بیاید برای آدم‌هایی که دوست دارند وارد این حرفه شوند انجام می‌دهم. متأسفانه یک ذره تعداد آدم‌های بی‌عقده در سینمای ما کم شده است.

خیلی از بازیگران ما در انجام کارهای خیریه پیشقدم هستند و برخی فکر می‌کنند انجام این کار‌ها ریا کاری است، نظر شما چیست؟

من هم کار خیر انجام می‌دهم اما برای دلم کار می‌کنم. یکی از شرط‌های من برای مصاحبه معرفی انجمن حمایت از کودکان مبتلا به سرطان (محک) است این‌که به واسطه حرف زدن من از این انجمن مردم آنجا را بشناسند و کمک کنند اما این کار را با اعتقادم و دلم انجام می‌دهم.

چرا از تئا‌تر فاصله گرفتید؟

اگر کار خوبی پیشنهاد شود حتماً انجام می‌دهم. کارم را از تئا‌تر آغاز کردم و وجب به وجب صحنه را می‌شناسم.

میلاد کیمرام Milad Keymaram

عکسهای جدید و اینستاگرام میلاد کی مرام و بیوگرافی اشمیلاد کی مرام و علی زندوکیلی

میلاد کی مرام و علی زندوکیلی

milad

میلاد کی مرام بیوگرافی

عکس میلاد کیمرام

فیلمهای سینمایی

مَلی و راه‌های نرفته‌اش (۱۳۹۵)
آبنبات چوبی (۱۳۹۴)
امکان مینا (۱۳۹۴)
غیرمجاز (۱۳۹۴)

۳۶۰ درجه (۱۳۹۳)
صفر (۱۳۹۳)
مستانه (۱۳۹۳)
هاری (۱۳۹۳)

برف (۱۳۹۲)
خط ویژه (۱۳۹۲)
روزگاری عشق و خیانت (۱۳۹۲)
متروپل (۱۳۹۲)
ملکه (۱۳۹۰)
کوچه ملی (۱۳۸۹)

کی مرام

سریالهای تلویزیونی

خواستگاران (مجموعه تلویزیونی)
شب هزار و یکم (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۸۷، علی بهادر)
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد

نابرده رنج
بچه‌های نسبتاً بد (سیروس مقدم)
ژنرال (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۹۲)
سیب ترش (فیلم تلویزیونی)
چرخ فلک (اپیزود کامران)

فیلمهای میلاد کی مرام

جوایز و افتخارات

دوازدهمین جشنواره فیلم مقاومت بهترین بازیگر مرد ملکه برنده
۱۳۹۲ سی و دومین جشنواره فیلم فجر بهترین بازیگر نقش مکمل مرد خط ویژه برنده
۱۳۹۳ شانزدهمین جشن خانه سینما بهترین بازیگر مرد ملکه برنده

دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از سی و دومین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «خط ویژه» که به بیمارستان محک تقدیم شد.

همچنین دارندهٔ جایزهٔ ۳ سال بهترین بازیگر نقش اصلی سینمای ایران از جشن خانهٔ سینما در سال ۱۳۹۳ که هیچوقت در سینمای ایران تکرار نشده.. (خاص‌ترین جایزهٔ خانه سینما).

۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی احمد ایراندوست و همسرش

احمد ایراندوست

بیوگرافی و زندگینامه

احمد ایراندوست بازیگر و خواننده ایرانی متولد خرداد ماه سال 1349 می باشد و 47 سال سن دارد . وی اصالتا آبادانی است و در همان جا به دنیا امده است.قد او حدود 2 متر و 10 سانتی متر می باشد.

وی پسر شهاب ایراندوست که از قهرمانان کشتی هم دوره تختی بوده است می باشد.

به گفته ی خودش او در یک دوره 13 ساله در خارج از کشور محافظ و بادیگارد چهره ها و بازیگران سرشناس هالیوودی از جمله جنیفر لوپز , نیکلاس کیج، ماریا کری و ویتنی هوستون بوده است و برای هر ساعت 100دلار و بیشتر دستمزد دریافت می کرده است.

شروع بازیگری

وی بعد از بازگشت از خارج کشور در سریال شب های برره مهران مدیری به عنوان بازیگر نقش غول برره حضور یافت و از همان جا توانست به خوبی دیده شود و شناخته شود.

ازدواج و همسر و فرزند

احمد ایراندوست متاهل می باشد و چندین سال است که ازدواج کرده است و یک فرزند دختر هم نیز دارد

وی در یک مصاحبه گفته که پس از ازدواج با همسرش که که خواهر دو شهید بوده به این نتیجه رسیده که زندگی در آمریکا با روحیات و عقایدش سازگار نیست و به ایران بازگشته است .

اینستاگرام : instagram / ahmadirandoost1350

احمد ایراندوست و همسرش و دخترش

عکس احمد ایراندوست با همسر و دخترش

همسر احمد ایراندوست

احمد ایراندوست و همسرش در کنار کامران تفتی

بیوگرافی احمد ایراندوست

خوانندگی و موسیقی

وی علاوه بر بازیگری خوانندگی هم می کند و تا کنون چند ترک منتشر کرده است . خود او گفته است که ابی خواننده لس آنجلسی گفته است صدای او خیلی شبیه صدای دوران جوانی او بوده است.

عکسهای احمد ایراندوست

احمد ایراندوست و سحر قریشی

تولد احمد ایراندوست

فیلمها و سریالها

شب‌های برره در نقش غول برره
مختارنامه در نقش هارون نعل‌بند
اخراجی‌ها ۲ در نقش فرمانده اردوگاه اسرای ایرانی
فیلم جاسم به جبهه می‌رود در نقش افسر عراقی
مجموعه تلویزیونی مسافران

مجموعه تلویزیونی در چشم باد
فیلم دیدار
فیلم «آن» (ANN) در بالیوود
فیلم «دلدار» در بالیوود
طنز خنده بازار

فیلم سینمایی بیداری رؤیاها
فیلم پا تو کفشم نکن
فیلم ۵۰ کیلو آلبالو

ahmadirandoost

۲۹ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی نصرالله رادش و همسرش

نصرالله رادش

نصرالله رادش بازیگر سینما و تلویزیون ایران متولد 12 آذر 1345 می باشد و 51 سال سن دارد, او اصالتا اهل بهبهان خوزستان است.

شروع بازیگری : رادش فعالیت هنری خود را از سال 1371 با بازی در مجموعه پنچری ساخته هرمز هدایت آغاز نمود.

او با حضور در مجموعه ساعت خوش به کارگردانی مهران مدیری توانست به خوبی شناخته شود و بعد از آن در اکثر کارهای مدیری حضور یافت.

ازدواج ها , همسر سابق و همسر جدید و زندگی شخصی

نصرالله رادش در گذشته‌ای نه‌چندان دور مدتی در بیمارستان بستری بود و در طول مدت درمان همسر سابقش در همان موقع درخواست طلاق خود را داده بود و به همین دلیل از او جدا شد.

بعد از آن مدت نصرالله رادش در سال 96 مجدد ازدواج نمود و عکسی از خود و همسر جدیدش منتشر کرد.

نصرالله رادش و همسرش

نصرالله رادش و همسرش

نصرالله رادش و پسرش

وی یک فرزند پسر به نام پرهام دارد که حاصل ازدواج اول او می باشد.

نصرالله رادش و مادرش

نصرالله رادش و مادرش


گفت و گو با نصرالله رادش 

 یک شروع توفانی با ساعت خوش و بعد افولی طولانی، چرا؟

نمی‌دانم. یکسری از مسائل به خودم بستگی داشت. شاید اشتباهات خودم باعث کم‌کاری‌ام شد. یک مقدارش هم بازمی‌گردد به اشتغال اصلی‌ام در شغلی غیر از بازیگری برای این‌که امنیت مالی داشته باشم. احساس می‌کردم در این صورت خیال راحت‌تری خواهم داشت. دلیل دیگرش هم شاید به مدل خودم مربوط می‌شود. فکر می‌کردم بازیگری دیگر برایم جذابیتی ندارد، اما حالا می‌بینم هنوز هم ممکن است اتفاقاتی در این عرصه بیفتد که برایم جذاب باشد. تلاشم بر این است که کم‌کاری گذشته‌ام را جبران کنم.

در زمان پخش مجموعه ساعت خوش و آن اقبال بی‌نظیر، پیش‌بینی می‌شد که شما یکی از بازیگران پرکار و مطرح سینما و بخصوص تلویزیون در سال‌های آتی باشید. در نهایت اما پیش‌بینی‌ها و گمانه‌زنی‌ها درست از آب درنیامد.

باور کنید خودم هم دلیلش را نمی‌دانم. فکر می‌کنم چیزهایی در این جهان وجود دارد که ما از درک آن عاجز هستیم. خیلی نمی‌خواهم فلسفی صحبت کنم، اما گاهی اتفاقاتی می‌افتد که خود انسان در آن چندان نقشی ندارد. شاید زندگی می‌خواست این درس را به من بدهد که هر چیزی راحت به دست نمی‌آید. قبلا فکر می‌کردم خیلی چیزها را می‌شود راحت و بی‌دردسر به دست آورد. 16 سال پیش که سریال روزگار جوانی را کار می‌کردیم،

کیهان ملکی به من می‌گفت که سینما را مطمئن نیستم اما از این بعد در تلویزیون آنچنان سرت شلوغ خواهد شد که فرصت فراغت نخواهی داشت، اما این اتفاق نیفتاد. نمی‌توانم بگویم آدم بدی هستم یا اذیت می‌کنم؛ شاید مدلم طوری است که کارگردانان ترجیح می‌دهند کمتر با من کار کنند، با آن‌که ظاهرا همه مرا دوست دارند. همه می‌گویند فلانی بچه خوبی است. معمولا می‌گویند هر بازیگری که خوش‌اخلاق است، پرکار هم می‌شود، اما نمی‌دانم چرا این اتفاق برای من نیفتاده است!

بیوگرافی نصرالله رادش

شاید انتخاب‌های خوبی نداشته‌اید. اتفاقا پس از روزگار جوانی در چند اثر اجتماعی دیگر هم بازی کردید، اما هیچ‌کدام نگرفت.

وقتی روزگار جوانی را کار کردم، هم خودم و هم اطرافیانم انتظار داشتیم که پیشنهادهای جدید از راه برسد و پرکار شوم، اما اتفاقا یک مدت طولانی پس از این سریال بیکار ماندم و پیشنهادی نشد. دوباره که سر کار رفتم، عده‌ای به‌به و چه‌چه کردند و منتقدانی هم بودند که ایراد گرفتند چرا تیپ بازی می‌کنی و به سمت نقش‌های رئال نمی‌روی؟ اما من که در روزگار جوانی تیپ‌سازی نکرده بودم، پس چرا بعد از آن ‌هم بیکار ماندم؟ در نهایت حرف زدن درباره این مساله، شخم زدن دوباره است و حالم را خراب می‌کند.

پس من فقط یک سوال دیگر در این باره‌ می‌پرسم و می‌روم سراغ موضوعات دیگر.

(می‌خندد) نه، اگر بتوانم برای این سوال‌ها جوابی پیدا کنم که خیلی خوب است. باید از گذشته‌ها درس بگیرم.

 پس از ساعت خوش باید فیلمنامه‌های زیادی برای بازی به دستتان رسیده باشد، این‌طور نیست؟

بعد از ساعت خوش؟! چه بگویم آخر؟ خیلی دوست ندارم در موردش صحبت کنم.

 بسیاری از دوستان و همبازی‌هایتان در ساعت خوش بعدها راه کارگردانی را در پیش گرفتند. فیلمسازی حوزه مورد علاقه شما نبود؟

من بازیگردانی را خیلی دوست دارم، اما یک مدلی بودم که نمی‌دانم اسمش را بگذارم تنبلی یا نداشتن روابط عمومی خوب. آن اوایل خیال می‌کردم اگر بازیگری خوب باشد همین کافی است و خودشان می‌آیند دنبالش، اما این‌طور نبود. بازیگر خودش باید دنبال نقش برود، اما من زیر بار این قاعده نمی‌رفتم. شاید یکی از دلایل کم‌کاری‌ام هم همین است. بلد نیستم با ارتباطات برای خودم کار بتراشم. اصولا انسان سمجی نیستم.

نصراله رادش

 اگر بازیگردانی را دوست داشتید پس چرا جدی‌اش نگرفتید؟

ببینید، علت اصلی کم‌کاری من پوست کلفت نبودن و احساسی بودن و زود رها کردن بود. حتی اگر بعضی مسائل را نخواهیم به مسائل ماورایی ارتباط دهیم، شکننده بودن خودم را عامل اصلی دوری‌ام از بازیگری می‌دانم. انسان باید در هر کاری حتی بازیگری، پوست‌کلفت باشد. نباید راحت کوتاه بیاید و دنبال کار خودش برود.

شما هم بازیگر نقش‌های طنز بوده‌اید و هم جدی؛ کدام را بیشتر ترجیح می‌دهید؟

من کمدی را خیلی دوست دارم. با این حال معتقدم انسان‌ها معمولا چندان شناختی از توانایی‌هایشان ندارند و گاهی استعدادهایی در یک انسان کشف می‌شود و بروز می‌کند که اصلا قابل باور نیست. یکی از بازیگران مطرح این روزها که شاید جزو چهار هنرپیشه اول ایران قرار بگیرد، همکلاسی من بوده است.

نه من و نه هیچ‌یک از دوستانم تصور نمی‌کردیم که این آدم به چنین جایگاهی برسد. بعید می‌دانم خودش هم دارای چنین تصوری بوده باشد. حالا با توجه به شناختی که من از خودم دارم به نظرم هنوز هم ممکن است اتفاقات بزرگ و خوبی در عرصه طنز و کمدی برایم بیفتد و امیدوارم که این‌گونه هم بشود.

روزی یک کارگردان از من پرسید که چرا کمدی کار می‌کنی؟ در نگاهت یک غم نهفته است و این نگاه اصلا به درد کار کمدی نمی‌خورد. من جواب دادم که‌ ای بابا، من با این بینی‌ام چگونه کار جدی بازی کنم؟! او گفت بینی‌ات چه ربطی به این موضوع دارد و این حرف‌ها از تو بعید است.

به همین خاطر هم نمی‌توانم با اطمینان بگویم قادر هستم یا نیستم که نقش‌های جدی را بازی کنم. به نظرم باید در کار انجام شده قرار گرفت. اگر فرصتی برای بازی در نقش‌های جدی پیش آمد امتحان می‌کنم؛ اگر از عهده‌اش برآمدم که چه بهتر و گرنه عذرخواهی می‌کنم.

با این حال نقش جدی هم نباید چیز پرت و پلایی باشد. مثلا شاید جالب نباشد که من نقش خلبان را بازی کنم. با این حال فکر می‌کنم از عهده اغلب نقش‌های جدی بربیایم. از طرف دیگر، در کارهای هنری ما خلاقیت چندانی دیده نمی‌شود. آدمیزاد با خلاقیت می‌تواند زنده بماند و جوانه بزند. در کار خودمان چیزی خلق نمی‌کنیم؛ ای کاش کشفی می‌کردیم، صدای جدیدی می‌آمد، نگاه جدیدی بود. من عاشق این مدل کار کردن هستم.

 در کارهای طنزتان هم بیشتر شاهد نوعی تیپ‌سازی از شما هستیم.

من تیپ را دوست دارم، اما عاشق سینمای فانتزی هستم. مثلا برای تیپ‌هایی که جانی دپ بازی می‌کند، غش می‌کنم!

 همکاری شما با مهران مدیری در تلویزیون منقطع و با فاصله بوده است؛ ابتدا ساعت خوش، سال‌ها بعد باغ مظفر و حالا در حاشیه. دلیل این همکاری‌های غیرمداوم و منفصل؟

پاسخ ساده پرسش شما این است که مدیری باید دوست داشته باشد با من کار کند و آن قابلیت را در من ببیند. شاید من هم روزی کارگردانی کنم، اما به برادرم نقشی ندهم. این مساله به خیلی چیزها بستگی دارد. مثلا ببینید فلان بازیگر هالیوود افسرده می‌شود و دست به خودکشی ناموفق هم می‌زند اما دوباره به سر کارش بازمی‌گردد. حال من هم مانند همه آدم‌ها می‌تواند بد باشد. خب 9 سال پیش یک‌بار هم حال من بد بوده است، اما هنوز خیلی‌ها تا اسمم را می‌شنوند، می‌پرسند که می‌شود با فلانی کار کرد؟ عجیب و غریب است.

این حرف و حدیث‌ها هم در کم‌کاری من بی‌تاثیر نبوده است. اصلا شنیدن همین حرف‌ها هم آدم را داغان می‌کند. باید برایتان پیش بیاید تا متوجه حال من شوید. من معتقدم یکسری از نقش‌ها را بازیگر می‌تواند حتی با حال بد بازی کند و اتفاقا جایزه هم بگیرد. یکسری مسائل با من مانده است و رهایم نمی‌کند. در این 9 سال کلی کار کرده‌ام، همیشه هم خنده روی لبانم بوده، اما هنوز که هنوز است همه فکر می‌کنند که حالم خراب است. به دکتر که مراجعه می‌کنم می‌پرسد حالت خوب است؟ پاسخ می‌دهم نه، سرما خورده‌ام اما او می‌گوید که حال کلی‌ات را می‌گویم. خب اینها خودش حال انسان را خراب می‌کند.

از نقش‌تان در سریال در حاشیه بگویید.

نقش که خیلی پررنگ نشد و به چشم نیامد. قرار بود سریال 90 قسمتی باشد و این نقش هم به مرور پخته شود. به نظرم نقش پیچیده‌ای نیست. چنین نقش‌هایی را دوست دارم، با این حال خیلی از مسائل در ریتم کار خلل وارد می‌کند و یک بازیگر باید خودش را با کلیت کار هماهنگ کند و همین موضوع باعث می‌شود که گاهی خودت را هم تکرار کنی. من به ریتم کار بیشتر فکر می‌کنم تا نقش خودم. سعی هم می‌کنم که تکرار نشوم. همیشه هم دوست دارم که متفاوت بازی می‌کنم و به گمانم توانایی‌اش را هم دارم. احساس می‌کنم تماشاگر هم از کارم در سریال در حاشیه راضی است.

به نقش‌های منفی علاقه ندارید؟ دوست ندارید تجربه‌اش کنید؟

یک زمانی که خشم‌های درونی‌ام زیاد بود، چرا. حتی تا مدت‌ها دوست داشتم نقش قاتل را هم بازی کنم، اما حالا که به لطف خدا آرامش درونی‌ام زیاد شده این حس و تمایل هم کمتر شده است. یعنی حضور آن آدم‌ها در درونم کمرنگ شده است. اینها شاید به دلیل بالا رفتن سنم هم باشد. در هر حال به نقش‌های منفی علاقه کمتری دارم.

شما نقش یک داروفروش را در سریال در حاشیه بازی می‌کردید که حتی این اواخر کار قصد داشت دارو هم بسازد. نگران نبودید از واکنش‌های احتمالی مثلا داروفروشان یا داروسازان؟

نه، فقط دوست دارم یک چیزی بگویم. اگر شوخی کنیم، اما مسخره نکنیم جامعه هم رشد می‌کند. یک انسان هم تا متوجه عیوبش نشود و آنها را نبیند که نمی‌تواند در رفع و رجوعش بکوشد. من باید خشم را ببینم و احساس کنم تا از خدا بخواهم که آن را در من برطرف کند. جامعه هم باید نواقصش را ببیند تا بتواند برطرفش کند. هنر هم کارش همین است. اصلا ای کاش یکی پیدا شود و یک سریال طنز در مورد خود هنرمندان بسازد؛ هنرمندانی که از مسیر رسالت خود و انسانیت خارج شده‌اند.

به نظرم خیلی جای کار دارد. یک سریال 60 قسمتی خیلی خوب می‌شود. اصلا یکسری از تهیه‌کننده‌ها به بازیگر به چشم یک تیرآهن نگاه می‌کنند. خب همین می‌تواند سوژه یک اثر طنز شود. البته امیدوارم که صنف آهن‌فروش‌ها به این موضوع اعتراض نکنند (می‌خندد).

اگر هنرمندان با خودشان شوخی کنند خیلی از مشکلات مانند روابط ناسالم و غیرانسانی پشت پرده و معضلاتی همچون خرید و فروش نقش حل می‌شود. در عین حال که یک اثر طنز هم تولید شده و در نهایت شاهد اعتراضات کمتری در آینده خواهیم بود، چراکه مردم می‌بینند هنرمندان در وهله اول با خودشان هم شوخی می‌کنند‌.

بیماری نصرالله رادش

فیلم های سینمایی نصرالله رادش 

1378 شیرهای جوان
1384 سرتو بدزد رفیق
1387 نظام از راست
1390 خنده در باران


سریالهای نصرالله رادش 

1371 پنچری
1372 پرواز 57
1374 سال خوش مهران مدیری
1377 روزگار جوانی (سری اول)

1378 روزگار جوانی (سری دوم)
1380 زیر آسمان شهر
1383 او مثبت +o
1385 باغ مظفر

1387 مرد هزارچهره
1388 دفتر مشق کریم
1388 مسافران
1391 مهمانان ویژه سیدجواد رضویان شبکه تهران

1394-١٣٩٣ در حاشیه مهران مدیری شبکه 3
گنج مظفر
شوخی کردم
عطسه

عکسهای نصرالله رادش

۲۷ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

سوگل طهماسبی و همسرش +بیوگرافی

سوگل طهماسبی

بیوگرافی و زندگینامه 

سوگل طهماسبی بازیگر سینما و تلویزیون وی متولد 25 بهمن 1363 در اصفهان می باشد و 33 سال سن دارد.وی بزرگ شده اهواز می باشد. 

تحصیلات : او دارای مدرک فوق دیپلم گرافیک است. 

سوگل دو خواهر بنام ساغر و سحر و یک برادر بنام سینا دارد ، پدرش استاد مینیاتور بود که فوت کرده و در حال حاضر با مادرش زندگی میکند

سوگل طهماسبی فعالیت هنری و بازیگری خود را از سال 1381 با بازی در مجموعه روزگار قریب ساخته کیانوش عیاری آغاز نمود. 

وی با بازی در سریال فاصله ها در سال 1389 توانست دیده شود و بعد از آن در سریالهای دیگر حضور یافت.

ازدواج و همسرش

سوگل طهماسبی مجرد است و ازدواج نکرده است.

وی چندی پیش با حضور در یک برنامه تلویزیون در خصوص علت ازدواج نکردن خود گفت :

فرصت‌های مناسبی برای ازدواج داشته‌ام ولی شغل ما بازیگرها به گونه‌ای است که هم سخت می‌توانیم انتخاب کنیم و هم دیگران ما را سخت می‌پذیرند.

وی با بیان اینکه ترجیح می‌دهم همسر آینده‌ام، همکارم نباشد خاطرنشان کرد: دوست دارم بنشینم و در مورد دنیای بازیگری با همسرم گفت‌وگو کنم، مهربان بودن همسرم برایم در اولویت است و اینکه شغل مرا باور کند تا بتوانم بیشتر پیشرفت کنم چون برای رسیدن به این جایگاه، زحمات زیادی کشیدم.

وی عنوان کرد: احساس می‌کنم تجارب زیادی هست که باید کسب کنیم و به عنوان مثال، اگر بخواهیم همسر یا مادر خوبی باشیم، باید تجربیات بسیاری داشته باشیم ولی می‌بینیم ناگهان به سن ۳۰ سالگی رسیده‌ایم.طهماسبی ادامه داد: باید بگویم تا سال گذشته خیلی جدی به مسئله ازدواج فکر نمی‌کردم ولی حالا که در آستانه ۳۰ سالگی هستم بیشتر به فکر این موضوع هستم.


سوگل طهماسبی از عاشق شدن و خواستگارانش می گوید / مشاهده ویدیو : دانلود

 


 

اینستاگرام سوگل طهماسبی : instagram/sogoltahmasbii

سوگل طهماسبی و همسرش

عکس سوگل طهماسبی و برادرش


سوگل طهماسبی ,بیوگرافی سوگل طهماسبی ,عکس سوگل طهماسبی

گفت و گو با سوگل طهماسبی 

چگونگی شروع بازیگری / از هشت سالگی

بازی در تئاتر را از هشت سالگی شروع کردم و تقریبا 14 ساله بودم که برنده بهترین بازیگر جشنواره استانی شدم. در این جشنواره آقای کیانوش عیاری داور بود و به مادرم گفت:«سوگل استعداد خوبی برای بازیگری داره، اگر خواستید به تهران بیایید، به من خبر دهید. من در حال ساخت یک سریال به نام روزگار قریب هستم و می تونم در اون سریال به سوگل نقش کوچکی بدم .» به این ترتیب من در 16 سالگی به تهران آمدم و در سریال «روزگار قریب» چند سکانس بازی کردم و بعد از آن هم بلافاصله در سریال «یوسف پیامبر(ع)» بازی داشتم. از همان جا استارت کارم در حوزه تصویر خورد و تا به حال در چند فیلم سینمایی، سریال های تلویزیونی و بیش از 50 تله فیلم حضور داشتم؛ تا اینکه برای بازی در سریال «کیمیا» دعوت شدم.

دنیای بازیگری با آنچه در ذهن داشتم، متفاوت بود

بازیگری با آنچه در خیالم و ذهنم داشتم خیلی فرق می کرد. من در شهرستان بزرگ شده بودم؛ البته جنوبی ها دارای قدمت هستند و شهری که من در آن زندگی می کردم یعنی اهواز به نسبت خیلی از شهرها دارای امکانات بیشتری است اما به هرحال اتفاقاتی که در پایتخت یک کشور می افتد مخصوصا در حوزه هنر با شهرستان ها کاملا متفاوت است؛ ضمن اینکه ما خیلی از امکانات را مثل جای تمرین یا اجرا نداشتیم و… .

من تنها دختری بودم که در گروه تئاترمان حضور داشتم و چون علاقه مند به فعالیت در زمینه بازیگری بودم مادرم مسوولیت کل گروه تئاتر را قبول کرد؛ به خاطر اینکه دوست داشت من در محیطی امن پیشرفت کنم. مادرم 8 سال مرا هر روز ساعت 4 بعدازظهر برای تمرین می برد و ساعت 8 شب به خانه باز می گرداند و هرگز از رفت و آمد در این مسیر خسته نشد. وقتی به تهران آمدم و خواستم بازیگری را ادامه دهم متوجه شدم آرزوی آدم ها اینجا بزرگ تر است.

شاید بزرگ ترین آرزوی من وقتی در اهواز بودم این بود که به تهران بیایم و یک سریال با یک کارگردان خوب کار کنم اما وقتی در محیطی بازتر قرار می گیرید آرزوهای تان هم به همان نسبت بزرگ تر می شود . طبعا تطابق این دو دنیا برای من که در سن کمی بودم سخت بود و دنیای بازیگری به شکل حرفه ای اش با چیزی که در تصوراتم بود، فرق داشت.

سوگل طهماسبی اینستاگرام

ابتدای ورودم به تهران افسرده شدم

پنج، شش ماه اول ورودم به تهران به خاطر همین متفاوت بودن شرایط با چیزی که در ذهنم داشتم دچار افسردگی شده بودم و اصلا نمی توانستم با کسی  ارتباط برقرار کنم. شاید تنها چیزی که باعث شد بتوانم در دنیای بازیگری دوام بیاورم این بود که فوق العاده آدم با انگیزه ای بودم. من یک دختر شهرستانی بودم که با هدف درس خواندن و پیشرفت در بازیگری به تهران آمده بودم و می دانستم برای رسیدن به این هدف باید تلاش کنم و می خواستم حتما به هدفم برسم. به خاطر انگیزه ام توانستم سریع خودم را با شرایط تطبیق دهم و برای پیشرفت تلاش کنم.

دوست داشتم خودم را روی پرده بزرگ سینما ببینم

من بازیگری را از تئاتر شروع کردم اما آرزو داشتم همه مدیوم های بازیگری را تجربه کنم و یک روز خودم را روی پرده بزرگ سینما ببینم یا اینکه در یک سریال 30 قسمتی بازی کنم و هر شب مهمان خانه مردم باشم. خوشبختانه خانواده ام همیشه از من حمایت کردند و اگر حمایت ها و پشتیبانی های مادرم نبود شاید نمی توانستم به آرزویم برسم.

تصمیم به مهاجرت بزرگ ترین تصمیم زندگی ام بود

تنها15 سال داشتم که تصمیم گرفتم برای زندگی از اهواز به تهران بیایم. درواقع مهاجرت به تهران شاید بزرگ ترین تصمیم زندگی ام بود. سال های اول در خانه خواهرم زندگی کردم و بعد از قبول شدن در کنکور و شروع دوران دانشجویی مستقل شدم تا اینکه پس از فوت پدرم، مادرم هم به تهران آمد و حالا با هم زندگی می کنیم.

سال های اول ورودم به تهران با اینکه سن کمی داشتم اما همه مسوولیت و بار زندگی و تصمیم گیری هایم بر دوش خودم بود. خواهرم از رشته تحصیلی من که گرافیک بود و دنیای بازیگری چندان سررشته ای نداشت و نمی توانست مرا راهنمایی کند. درواقع تا قبل از اینکه تنها و مستقل زندگی کنم هم با این شیوه از زندگی و سختی های آن آشنا بودم. اما خب، بالاخره زندگی مستقل به خاطر تنهایی سخت بود و من این سختی را چند سال تحمل کردم و خوشحالم الان مادرم کنارم است.

بازی در نقش دختری که 12 سال از من کوچک تر بود

تقریبا 9 سال پیش با آقای جواد افشار یک تله فیلم کار کرده بودیم و ایشان مرا می شناختند. قبلا هم با آقای شفیعی در سریال ها و فیلم ها همکاری داشتم. زمانی که نقش نرگس به من پیشنهاد شد چون حجم فیلمنامه خیلی زیاد بود، فرصت خواندن کل آن را نداشتم؛ بخشی را خواندم و بخشی را هم دوستان شفاهی تعریف کردند. آقای افشار گفت نقش نرگس جذاب و خوب است و من وقتی وارد جریان فیلمبرداری شدم فهمیدم شخصیت نرگس چقدر جای کار دارد. خدا را شکر می کنم وارد این پروژه شدم و خیلی راضی ام.

شخصیت نرگس در سریال حدود 17 ساله است و من در آستانه 30 سالگی قرار دارم و همین موضوع بازی در این نقش را سخت تر می کرد. اتفاقا اولین سکانسی که بازی داشتم، سکانسی در دبیرستان بود و من یک دفعه خودم را در لباس یک دختر نوجوان و پشت  نیمکت مدرسه دیدم که خیلی برایم جالب بود و البته از اینکه باید نقش یک دختر مدرسه ای را بازی کنم، کُپ کرده بودم. (می خندد) ما روی تک تک دیالوگ ها و حالات صورت مان کار کردیم تا نقش باور پذیر شود. دختران آن دوره در 17، 18 سالگی ازدواج می کردند چون واقعا به یک پختگی و بلوغ می رسیدند. دختر  17 ساله دهه 60 با دختر 17ساله امروز خیلی متفاوت است و ما این موضوع را مد نظر داشتیم.

مردم در دوران کودکی ما شاد تر بودند

دهه شصت و دورانی که داستان سریال «کیمیا» در آن می گذرد برای مردم ما خیلی نوستالژیک است. درست است که آن دوره کشور در جنگ بود و همه باید در صف نفت می ایستادند و زندگی به راحتی امروز نبود اما مردم شادتر بودند و اگر قرار بود دور هم جمع شوند این دور هم بودن ها واقعا به خاطر دل شان بود.

بیوگرافی سوگل طهماسبی

یک اهوازی خونگرم هستم

من هرگز ندیده ام یا نشنیده ام که کسی به اهواز یا کلا جنوب سفر کند و از مردم این خطه بد بگوید. مردم جنوب خیلی خونگرم، مهمان نواز و مهربان هستند و معروف است که خاک جنوب دامنگیر است. من هم خوشبختانه خصلت خونگرمی را از خانواده ام به ارث برده ام و از مردم خوبم یاد گرفته ام.

در جمعی دو نفر از دوستان مان تعریف می کردند برای تعطیلات عید کنار رود اروند رفته و برای اقامتی بهاری چادر زده بودند و از یک خانواده جنوبی و عرب آدرسی را می پرسند و خانواده جنوبی هم از آنها می پرسند:« مسافرید؟» و همین که می فهمند آنها در شهر غریب هستند به خانه شان دعوت شان کرده، یک هفته از آنها پذیرایی می کنند. دوست من با تعجب می گفت من باور نمی کنم چنین اتفاقی در این سال ها بیفتد و این قدر راحت کسی بتواند به یک غریبه اعتماد کند. یکی از خصلت های جنوبی ها همین اعتماد کردن است.

پدرم استاد مینیاتور بود

رشته ام گرافیک است اما فعالیت چندانی در این رشته ندارم؛ البته گاهی برای دوستانم آرم و لوگو و… طراحی می کنم ولی اینکه شغل ثابتی در این زمینه داشته باشم، نه. این روزها هرکسی کمی فتوشاپ بلد باشد فکر می کند گرافیست هم شده. (می خندد) من از بچگی در خانواده ای هنردوست بزرگ شدم که همگی با نقاشی، طراحی و … آشنا بودند. پدرم استاد نقاشی مینیاتور بود. برنامه روز جمعه ما این بود که همه خانواده در کنار پدر، مینیاتور می کشیدیم. من در هنرستان هم گرافیک خواندم و بعد هم همین رشته را در دانشگاه ادامه دادم. اتکای من روی دست هایم است و گرافیک دستی بلدم و خیلی با دنیای تکنولوژی امروز آشنا نیستم. (می خندد) فکر می کنم برای گرافیست بودن آشنایی با چند نرم افزار کامپیوتری کفایت نمی کند چون دنیای بسیار گسترده ای است. 

بعضی از انتقادها واقعا عجیب است!

به سریال «کیمیا» انتقادهای عجیبی می شود . ما دو سال کار شبانه روزی و سخت داشتیم و حالا واقعا عجیب است که به جزییات بسیارریزی مثل تصویر یک پراید در شیشه ماشین انتقاد می کنند. (می خندد) یا اینکه مثلا می گویند در دهه شصت تیرهای برق چوبی بوده است نه سیمانی. تمام تلاش گروه سازنده« کیمیا» این بوده بتوانند دهه شصت و پنجاه را با همه حال و هوایش به نوعی بازسازی کند ولی باید قبول کرد که کارخیلی سختی بوده و در یک جمع بندی کلی موفق عمل کرده اند.

به هرحال ما در ساخت سریال و فیلم محدودیت هایی داریم و نمی توانیم هر پوششی را نشان دهیم و فقط می توانیم به بعضی پوشش ها نزدیک شویم و اینکه عین واقعیت را به تصویر بکشیم امکان پذیر نیست. اینجاست که مخاطب می گوید:« نه بابا مگه خانم ها این طوری لباس می پوشیدن اون دوره؟»( می خندد)

ازدواج سوگل طهماسبی

کار فشرده و گریم های سنگین

بازیگری شغلی نامنظم و سخت است و یک بازیگر ممکن است با شرایط کار سنگین و بی خوابی های مکرر  مواجه شود. به خاطر همین توجه به شیوه زندگی مانند تغذیه و ورزش خیلی مهم است. من ممکن است برای بازی در یک نقش تا روزی 12 ساعت روی صورتم گریم داشته باشم؛ به همین خاطر سعی می کنم در زندگی شخصی ام کمتر آرایش کنم تا کمی به پوستم اکسیژن برسد.

در مورد تغذیه هم سعی می کنم بیشتر از سبزیجات استفاده کنم؛ البته اگر وقتی برای خوردن شام و ناهار پیدا کنم. تا یکی دو ماه قبل به شکل منظم ورزش می کردم ولی این مدت به خاطر مشغله های مختلف از ورزش غافل شدم که در اولین فرصت جبران خواهم کرد. البته من چون ماشین ندارم سعی می کنم خیلی از مسیرها را پیاده طی کنم تا به نوعی ورزش هم کرده باشم.

عکسهای سوگل طهماسبی

فیلم های سینمایی سوگل طهماسبی

۱۳۹۱ – چارسو (فرهاد نجفی)
۱۳۹۱ – بزرگ‌مرد کوچک (صادق دقیقی)
۱۳۹۰ – زندگی خصوصی آقا و خانم میم (سید روح‌الله حجازی)

۱۳۸۸ – دختران (قاسم جعفری)
۱۳۸۶ – پرچم‌های قلعه کاوه (محمد نوری‌زاد)

سریال های سوگل طهماسبی 

سوگل طهماسبی

سریالهای سوگل طهماسبی

1396 – سریال یحیی
1395 – بازگشت (حسین عامری)
۱۳۹۵ – گشت ویژه
۱۳۹۵ – برادر (جواد افشار)
۱۳۹۴ – کیمیا (جواد افشار)

۱۳۹۱ – ستاره حیات (جواد ارشاد)
۱۳۹۱ – بال‌های خیس (عباس رنجبر)
۱۳۹۰ – مهرآباد (سید فرید سجادی حسینی)
۱۳۹۰ – ساعت فراموشی (عباس رنجبر)

۱۳۸۹ – فاصله‌ها (حسین سهیلی‌زاده)
۱۳۸۸ – خانه بی پرنده (کاظم معصومی)
۱۳۸۷ – مثل هیچ‌کس (عبدالحسین برزیده)
۱۳۸۳ – زائرسرای ممتاز (حمید بهمنی)

۱۳۸۳ – یوسف پیامبر (فرج‌الله سلحشور)
۱۳۸۱ – روزگار قریب (کیانوش عیاری)

سوگل طهماسبی بی حجاب

تله فیلم های سوگل طهماسبی

۱۳۹۲ – سرزمین بارانی (جواد مزدآبادی)
۱۳۹۱ – عاشقی در وقت اضافه (صمد یاری)
۱۳۹۱ – نیمه‌شب (سیامک صرافت)
۱۳۹۱ – لباسی برای خدمت (هادی شریعتی)

۱۳۹۰ – کلاس سوم ب (غلامرضا رمضانی)
۱۳۹۰ – دو خرمای نارس (سید مجید امامی)
۱۳۹۰ – این هفت نفر (سیامک صرافت)
۱۳۹۰ – گنجینهٔ پنهان (جواد مزدآبادی)

۱۳۹۰ – کور گره (جمشید محمودی)
۱۳۹۰ – بوسهٔ باد (حسین عامری)
۱۳۹۰ – برهوت (شهرام شاه‌حسینی)
۱۳۹۰ – گردنهٔ خان (حسین تبریزی)

۱۳۹۰ – مردان نمکی (سامان سالور)
۱۳۸۹ – سکوت مطلق (جواد مزدآبادی)
۱۳۸۸ – رهایی از زمین (محمد قاسمی)
۱۳۸۸ – دم زری (غلام‌رضا رمضانی)

۱۳۸۸ – تنهایی رود (علیرضا رزازی‌فر)
۱۳۸۷ – قبل از غروب (محمدجواد کاسه‌ساز)
کنارهم میخندیم

۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی غزل شاکری و همسرش +گفتگو و عکسها (خوانندگی تا بازیگری)

 غزل شاکری

بیوگرافی و زندگینامه

غزل شاکری خواننده، بازیگر و طراح صحنه و لباس ایرانی متولد 22 اسفندماه سال 1357 در تهران است و 39 سال سن دارد.

تحصیلات : وی فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی طراحی صنعتی است.

شاکری فعالیت هنری خود را از سال 1366 با بازی در فیلم ماهی به کارگردانی کامپوزیا پرتوی آغاز نمود. 

وی با حضور در سریال شهرزاد در نقش آذر توانست بعد از چند سال وقفه به خوبی دیده شود.

از فعالیت های موسیقیایی شاکری می‌توان به بازخوانی تصنیف حدیث آشنایی اثر حبیب الله بدیعی و با خوانندگی زنده یاد پوران و تک خوانی ریتمیک با عنوان قلک اشاره کرد.

ازدواج و همسرش

اطلاعاتی در خصوص ازدواج و همسر غزل شاکری موجود نیست.

غزل شاکری فرزند فرشته طائر پور تهیه کننده، مجری طرح و نویسنده ایرانی می باشد. 

وی هیج صفحه در اینستاگرام ندارد.


گفتگو با غزل شاکری

غزل شاکری چگونه به شهرت رسید؟

برای همین دوره ای از بازی و بازیگری فاصله گرفتم. الان بعد از چند سال با انتخاب خودم دوباره برگشتم. البته پرکار نیستم و قبل از انتخاب به این فکر می کنم که کار می تواند برایم ویژه باشد یا اینکه بهترجبه اش می ارزد؟ یکسری از دوستانم که در کودکی بازی کردند شاید فقط برای همان نقش مناسب بودند و بعدها زیاد مناسب بازیگری نبودند یا موقعیتش را نداشتند یا اصلا پیگیری و پشتکار برای ادامه دادن نداشتند. اما بر می گردم به همان حرف قبلم که این بازیگرهای کودک، انتخاب شده بودند برای همان نقش و خودشان بازیگری را انتخاب نکردند.

چه شد که برای نقش اول فیلم سینمایی گلنار انتخاب شدی؟

آقای پرتوی سر یکی دو پروژه با خانم طائرپور، مادرم همکاری داشت. در یک بخشی از فیلم «ماهی» هم برای آقای پرتوی بازی کردم. من از همان ابتدا که ایشان فیلمنامه گلنار را می نوشت در کنارش بودم و بعد از آن متوجه شدم من را برای نقش گلنار انتخاب کرده است. در ابتدا خانواده چندان موافق نبودند اما به هر حال ماجرا طوری پیش رفت که من تبدیل به گلنار قصه شدم.

بیوگرافی غزل شاکری

تو در خانواده ای هنرمند بزرگ شده ای. خودت چقدر به بازیگری علاقمند بودی؟

فضای سینما، فضای جذابی است و وقتی به من پیشنهاد بازیگری داده شد خیلی خوشحال شدم. اما در آن سن (10 سالگی) آدم نمی داند دقیقا چه چیزی می خواهد. برای من آن زمان فضا جذاب و خوشایند بود؛ همین.

در آن زمان ها هیچ وقت با مادرت درباره این موضوع که دوست داری در آینده بازیگر یا نویسنده شوی حرف  نزدی؟

من 10 سالم بود. این سن خیلی سن زیادی نیست که بخواهمدرباره این موضوع به شکل جدی با خانواده ام صحبت کنم. ولی در کل این حرفه را دوست داشتم. مثلا در مدرسه تئاتر بازی می کردیم. انشاهایم همیشه خوب بود و دوست داشتم. اما اینکه من تصمیم گیرنده باشم که می خواهم این نقش را بازی کم؛ خیر در جریان نبودم و بزرگ ترها خودشان بریده و دوخته بودند. ولی طوری نبود که وقتی به من گفتند بازی کن دوست نداشته باشم. خیلی هم دوست داشتم و استقبال کردم.

زمانی که می خواستی مقابل دوربین بازیکنی تصورت درباه بازی و بازیگری تغییر نکرد؟ یا قبل از آن هم به واسطه مادرت با بازیگری آشنا بودی؟

من تا حدی با سینما آشنا بودم و پشت صحنه یکسری از کارها حضور داشتم. واقعیت این است وقتی به عنوان بازیگران جلوی دوربین می روی خیلی چیزها برایت تازه است. ضمن اینکه در عالم بچگی بیشتر از اینکه تو بازی کنی ازت بازی می گیرند. در بچگی این تیم است که می تواند از تو بازی بگیرد. آنقدر سکانس ها خرد شده هستند که بازیگر کودک قدرت تشخیص و حفظ کردن تداوم این سکانس ها را ندارد و برای همین بار آن بر دوش کارگردان است.

برای بار اول که گلنار را دیدی چه حسی داشتی؟

زمانی که برای بار اول تصویر خودم را در مقابل دوربین دیدم برایم خیلی عجیب بود. نمی دانستم دوست دارم یا نه و حتی قایم می شدم. اما الان که فیلم را می بینم آن را دوست دارم. یعنی به عنوان بیننده دوست دارم و به این فکر نمی کنم که من الان گلنار فیلم هستم. وقتی خودم گلنار را مونتاژ شده، دوبله شده و با موسیقی دیدم، نمی توان بگویم که کم تر از بقیه تحت  تاثیر قرار گرفتم. من هم مثل بقیه بچه ها درگیر داستان شده بودم. حتی وقتی فیلم را برای اولین بار دیدم و در پایان فیلم، جمله های خداحافظی گلنار و خانم خرسه را شنیدم، خیلی ناراحت شدم و گریه کردم.

عزل شاکری و همسرش

از گلنار بعد از گذشت 26 سال چه خاطراتی به یاد داری؟

بیشتر از خاطره های دوران فیلمبرداری، خاطره هایی بعد از نمایش فیلم به یادم مانده… آدم های بزرگ با وجود همه جدیت شان وقتی مرا می دیدند و می شناختند، شروع می کردند به خواندن آوازهای خاله قورباغه یا آقاخرسه! خاطرات زیادی مثل پاره شدن دامن بلند و چین دار، از درخت بالا رفتن، گردو چیدن، کنار رودخانه با قلاب ماهی گرفتن و… دارم.

چیزی هم از دوران به یادگاری داری؟

لباس های گلنار و دستمال آبی و عروسک ها (به جز آن ها که در موزه سینما هستند) در دفترخانه ادبیات نگهداری می شوند… من هم به جز چند عکس قاب شده در اتاقم، ضبط صوتی را که به عنوان دستمزد گرفته بودم و چند وقت پیش آن را به دختری هم سن همان روزهای خودم هدیه دادم چیز دیگری ندارم.

مردم در خیابان تو را می شناسند؟

در یک دوره ای دیگر کسی مرا نمی شناخت. اما الان گاهی من را می شناسند. فکر می کنم یک نسلی بچه هایشان دارند این فیلم را می بینند و برای همین وقتی من را می بینند می شناسند. البته آدم های باهوش آن هم در موقعیت های خیلی عجیب و غریبی ناگهان می گویند من همان گلنارم. آن هم به این خاطر که فرزندشان به تازگی آن فیلم را دیده است. مثلا یکجا می روم آب میوه بخورم کسی که دارد آب میوه می گیرد سرش را بالا می گیرد و می گوید شما گلنار هستید؟ یا صندوق دار یک فروشگاه یا یک نفر در راهروی بیمارستان و… مکان هایی که اتفاقا آدم ها خیلی حضور ذهن ندارند این اتفاق می افتد.

بازیگرهایی که در دوران کودکی در فیلم های ماندگار  بازی کردند به ویژه در دوره تو زیاد بودند اما اغلب وقتی بزرگ شدند نتوانستند در این عرصه موفق باشند یا اصلا دوباره در تصویر حضور داشته باشند به نظرت دلیلش چیست؟

برای اینکه در دوران کودکی؛ نویسنده، کارگردان و تیم فیلم ساز هستند که کسی را براساس فیلمنامه و کاراکتری که دارد انتخاب می کنند و الزاما آن کودک بازیگری را انتخاب نکرده است. بعد هم اینکه تجربه بازی یک بخش است و اینکه بخواهی آن را ادامه بدهی و واقعا بازیگر باشی یک بخش دیگر. برای خود من اینطور شد که بعد از بازی در فیلم گلنار آنقدر شناخته شده بودم که حتی اذیت می شدم.

بیوگرافی غزل شاکری

بین بازیگرهایی که هم دوره تو در کودکی شان نقش داشته اند بازی کدام را دوست داشتی؟

یادم هست علی کوچولو را خیلی دوست داشتم. بازیگرهای فیلم پاتال و آرزوهای کوچک و پسری را هم که در مدرسه پیرمردها بازی می کرد دوست داشتم. در عالم بچگی وقتی فیلمی موفق می شود آدم دوست دارد جای شخصیت محبوب آن باشد. حتی فرقی نمی کند آن فیلم ایرانی است یا خارجی.

در حال حاضر مشغول چه کارهایی هستی؟

من مهندسی طراحی صنعتی خوانده ام و کارم طراحی داخلی و طراحی صحنه است. گاهی هم بازی می کنم و در زمینه موسیقی هم در بخش آواز آن فعالیت دارم.  در سریال آقای حسن فتحی (شهرزاد) هم بازی کرده ام که هنوز پخش نشده است. هم چنین روی یکسری پروژه های شخصی ام کار می کنم و می نویسم طراحی هم می کنم و با یکسری از مستندسازان نیز همکاری دارم.

غزل شاکری ,بیوگرافی غزل شاکری ,مادر غزل شاکری

سریال های غزل شاکری

سریال شهرزاد – ( حسن فتحی – ۱۳۹۳)


فیلمهای سینمتیی غزل شاکری

فیلم سینمایی ماهی (کامبوزیا پرتوی، ١٣۶۶)
فیلم سینمایی گلنار (کامبوزیا پرتوی، ١٣۶٧)
بازیگر و طراح صحنه و لباس فیلم وقتی همه خواب بودند (فریدون حسن پور، ١٣٨۴)

فیلم آینه های روبرو (نگار آذربایجانی، ١٣٨٨)
فیلم سارا و آیدا (مازیار میری 1395)
تله فیلم حتی اگر شب باشد( منیر قیدی)

غزل شاکری

 

۲۰ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی طناز طباطبایی و همسرش

طناز طباطبایی

بیوگرافی و زندگینامه

طناز طباطبایی بازیگر زن سینما و تلویزیون ایران متولد 20 اردیبهشت 1362 در تهران می باشد و 34 سال سن دارد.

تحصیلات : طباطبایی دارای مدرک لیسانس کارگردانی تاتر است. وی یک دوره بازیگری را در آموزشگاه آزاد هیوا گذرانده است. 

طناز طباطبائی فعالیت بازیگری خود را در تلویزیون از سال 1380 با حضور در سریال تلویزیونی جوانی ساخته سعید سلطانی آغاز نمود. و در سال 83 با حضور در فیلم سینمایی دیشب باباتو دیدم آیدا فعالیت خود را در سینما آغاز نمود.

او با حضور در سریال میوه ممنوعه به کارگردانی حسن فتحی توانست به خوبی دیده شود اما بعد از آن شاهد حضور بیشتر او در سینما بود تا در تلویزیون.

وی در سال 88 جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای فیلم صداها از آن خود کرد. 

ازدواج و همسر

طناز طباطبایی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

وی هیچ صفحه ای در صفحات اجتماعی از جمله اینستاگرام ندارد و صفحات منتسب به وی جعلی می باشد.

طناز طباطبایی هیچ نسبتی با بهنوش طباطبایی که او هم از بازیگران زن است ندارد , در برخی سایت ها چندی پیش شایعه شده بود که این دو هنرمند خواهر یکدیگر هستند.

طناز طباطبایی از ازدواج می گوید

ازدواج قابل برنامه ریزی نیست اصولا زنان وقتی سی سالگی را رد می کنند کمی آرام تر می شوند و جدی تر به زندگی شخصی و خانوادگی فکر می کنند. شاید الان نزدیک یک سال و خورده ای باشد که برای من هم آن اتفاق افتاده که دوست دارم فامیلی و خانواده خودم را داشته باشم. این حس خیلی غریزی است و فکر می کنم هر زنی هم آن را تجربه می کند. ولی در مورد ازدواج من به این هم باور دارم که جزو تقدیر هر آدمی است. یعنی آن حرف هایی که از قدیم می گفتند آن کسی که قسمت تو باشد وقتی بیاد خواستگاری دهنت بسته می شود من فکر می کنم این درست است. بنابراین فکر نمی کنم ازدواج امر قابل برنامه ریزی باشد و مثلا شما بتوانید برنامه ریزی کنید که همسری پولدار یا خوش تیپ و … داشته باشید.

از طرفی من در هیچ کجای زندگی ام بحث ظواهر و مادیات برایم پر رنگ نیست و بیشتر عشق و علاقه برایم مهم است مطمئن هستم وقتی زمانش برسد آن مردی می آید که همه چیز بین مان چفت و جفت و درست می شود و درست پیش می رود. زندگی خوشبخت و شاد تنها تصویر من از زندگی زناشویی است و امیدوارم به امید خدا برایم اینطور بشود.

طناز طباطبایی و همسرش

سلفی طناز طباطبایی با نوید محمدزاده و هومن سیدی

گفتگو با طناز طباطبایی 

آهسته و پیوسته قدم بر می دارم

همیشه من اعتقاد داشتم به آهسته و پیوسته قدم بر داشتن. بیشترین چیزی که برای خودم مهم بوده این است که مثل نقاشی باشم که اول باید نقاشی کلاسیک را بیاموزد و انجام دهد و مثلا یک کوزه را درست طراحی کند و بکشد و بعد به آرامی به نقاشی حرفه ای و ماندگار تبدیل شود. در مورد بازیگری هم من همین نظر را داشتم که اگر به آرامی قدم بر دارم و رشد کنم جایم محکم تر و تثبیت شده تر خواهد بود و خودم از خودم راضی تر خواهم بود.

طناز طباطبائی

من هیچ وقت فکر نمی کنم که تثبیت شدم و ماندم و تمام نمی شوم. حتی ترسی از کهنه شدن و پیر شدن هم در من وجود دارد. البته این دو رویکرد است. یکی همان ترسی که همه دارند که ریشه آن در ترس از مرگ است. اما رویکرد دیگر درباره من این است که فکر می کنم اساسا برای این که درجا نزنم همیشه باید پیشرفت کنم. 

در یک مسیر باید مرتب قدم های بزرگ و بزرگتر برداشت تا به آن هدف نهایی برسیم. هیچ وقت نباید فکر کرد الان این جایی که ایستادم جایم خیلی محکم و درست است. من مرتب خودم را در مواجهه با این پرسش قرار می دهم که کجا ایستادم؟ و نکند این جایی که الان هستم غلط باشد؟ و … هزار جور فکر با خودم می کنم. برای همین الان برایم سخت تر از مثلا زمان صداها است که تقریبا اوایل کارم بودم. هر فیلمی که می گذرد به کارهای جدیدی که می توانم انجام بدهم و به پیشرفت بیشتر فکر می کنم. این نگاه برای یک بازیگر و اصولا برای یک انسان کار بسیار سختی است.

طناز طباطبایی بی حجاب

بیماری مادرش

دو تا فرشته مادرم را نجات دادند متاسفانه سال گذشته مادرم دچار بیماری شدند. اتفاق تلخی برای من بود. اما خدا را شکر مامانم حال شان خیلی بهتر است؛ ما دو تا فرشته پیدا کردیم؛ پرستارو فیزیوتراپ مادرم دو نفری در کنار پدرم قرار گرفتند و عامل اصلی بهبود مادرم شدند و خدا را شکر مادرم هر روز
بهتر شد. الان سمت چپ بدن که از کار افتادگی پیدا کرده بود تقریبا تا حدود زیادی بهتر شده و کارایی اش را به دست آورده است. خدا را شکر هر روز هم بیشتر رو به بهبود می رود.

طناز طباطبایی قبل از عمل

همیشه من انتخاب می کنم

اعتقاد من در کل زندگی این است که همیشه این من هستم که انتخاب می کنم. زمانی که من فیلم «سیزده » هومن سیدی را دیدم همان جا انتخاب کردم که روزی در نقشی مناسب در یکی از فیلم های هومن سیدی بازی کنم. برای این که آن فیلم را خیلی دوست داشتم. این انتخاب برای من اینجوری شکل می گیرد. یعنی انتخاب در زندگی من اینطور است که مثلا می گویم دو سال دیگر یا چهار سال دیگر با فلان آدم کار می کنم و این اتفاق می افتد.

عکس جدید طناز طباطبایی
یا می گویم من این نقش را دوست دارم و می خواهم و بعد به آن می رسم. من باور دارم انسان اگر اعتقاد داشته باشد به هر چیزی که از خدواند بخواهد می رسد. حالا کارها و نقش هایی هم بوده که من انتخاب نکردم اما به سر راهم قرار گرفته و اتفاقا خیلی هم برایم خوب بوده مثل «هیس دخترها فریاد نمیزنند ». چون من اصلا به «هیس … » فکر نکرده بودم ولی حتما در مسیر من باید قرار می گرفت که یک دنباله ای را با خودش بیاورد و یک راهی را به سمت خواسته هایم باز بکند.

طناز طباطبایی ,عکس طناز طباطبایی ,بیوگرافی طناز طباطبایی

قبل از خشم و بعد از خشم

به نظر من فیلم «خشم و هیاهو » یک فیلم تجاری نیست. شاید قصه ذهن مخاطب را به این سمت ببرد چرا که داستان عشق و خیانت است که تماشاچی با آن ارتباط برقرار می کند. اما هومن سیدی با انتخاب و اجرای ساختاری متفاوت و عجیب و غریب آن را از یک فیلم تجاری متمایز کرده است. اینجا دیگر این ساختار متفاوت برای تماشاچی آشنا نیست.

بنابراین فیلمی است که هم از المان های تجاری استفاده کرده و هم اثری هنری و قابل اعتنا به لحاظ فرم و محتوا است. یادم هست وقتی فیلمنامه را به من دادند طاقت نیاوردم به خانه برسم و تو ماشین جلوی منزل خواهرم پارک کردم و متن را تا آخر خواندم. وقتی به صحنه دادگاه رسیدم رنگم پرید اینقدر که هیجان زده شده بودم از متن خوب و نقش درستی که ترسیم شده بود. قصه را خیلی دوست داشتم و خوشم آمد. بعد با آقای سیدی صحبت کردم و به این نتیجه رسیدیم که ما اصلا قرار نیست شهلا جاهد را بسازیم و من او را بازی کنم.

بیوگرافی طناز طباطبایی

قرار است او یک کاراکتر دیگری به نام حنا باشد که حتی این اسم هم از جای دیگری وام گرفته شده بود. برای من مهم این بود که نشان بدهیم کارکترها در یک موقعیت یکسری رفتارها ازشان سر می زند و دقیقا در همان موقعیت می توانند یکسری رفتارهای دیگر داشته باشند. برای همین ما هر دو کاراکتر اصلی را در فیلم از چند زاویه و با رفتارهای متفاوت در یک موقعیت مشابه می بینیم.

همینطور شخصیت ها در بازجویی ها زاویه دید و نگاه خود را به پارتنرشان داشتند. نهایتا وقتی فیلم را در اولین اکرانش دیدم خودم خیلی راضی بودم. حتی به آقای سیدی گفتم مسیر بازیگری من به لحاظ تکنیکال و به لحاظ خود بازیگری واقعا به قبل از «خشم و هیاهو » و بعد از آن تقسیم می شود. برای این که همیشه من یک کاراکتر را با یک رویکرد بازی کرده بودم. اما اینجا در واقع یک نفر را با سه نقش و سه رویکرد بازی کردم.

طناز طباطبایی قبل از عمل

انتخاب لباس و تیپ های طناز

در انتخاب لباس هایم قبل از هر چیزی مهم ترین نکته برایم راحتی با آن لباس است. من هیچ وقت هم طراح خاصی برای همه لباس هایم نداشتم. خودم را خوب می شناسم و می دانم چه بپوشم بیشتر بهم می آید و طرفدار جدی سادگی هستم. روی حساب همه اینها انتخاب هایم را خودم انجام می دهم و از طراح های مختلف که کارهای متفاوتی دارند خرید می کنم. ولی همیشه در همه آنها یک ویژگی بوده که به مدل و سبک و سلیقه من نزدیک بوده.

من در مورد مد و لباس برخلاف خیلی ها که برندباز هستند و برند برای شان مهم است ، این چیزها اهمیت ندارد و تنها مهم این است لباسم ساده باشد و بتواند مدت زمان طولانی از آن زیاد استفاده کنم. یعنی اینطوری نباشد که یک بار بپوشم و بعد در کمد خاک بخورد. من دوست دارم یک دست لباس را بارها بپوشم. به نظرم این که سال های سال از یک لباس استفاده کنی هیچ اشکالی ندارد.

نوید یک فیلم متفاوت

آخرین فیلمی که سال گذشته بازی کردم فیلم، «ارداتمند نازنین، بهاره، تینا »، به کارگردانی آقای کاهانی است. آنجا اصلا یک طناز دیگر می بینید. اینها سه تا دختر هستند که شغل شان مدلینگ است اما در واقع پولی هم از این کار در نمی آورند و برای فان و خوش گذرانی ماجرا است که درگیر آن شدند. برای همین عکاسی می کنند و مشغول مدلینگ هستند. فیلم فضای عجیبی دارد و برای من دوست داشتنی است. اینکه نتیجه این فیلم چه بشود یا مردم دوست داشته باشند و تماشا کنند یا نه را من هنوز نمی دانم اما می دانم برای من تراپی خوبی بود. برای اینکه از روزی که ما کار را شروع کردیم برای من اتفاق متفاوتی بود.

من یک بخشی در وجودم دارم که خیلی جدی و مدیر و سخت است. این فیلم این بخش وجود من را کاملا شکست و در بازیگری من خیلی تاثیر گذاشت. من در این فیلم یک آدم رها و روی ابرها هستم. آقای کاهانی هم در ظاهر و گریم و همه اینها انگشت گذاشته بود و انتخاب های بامزه و درستی می کرد که به فضای فیلم و این کاراکترها می آمد. من نوید یک فیلم متفاوت دست کم از بین کارهای خودم تا امروز را می دهم. همینطور فکر می کنم جزو بهترین های آقای کاهانی هم خواهد بود. امیداورم در گیشه هم موفق باشد.

اینستاگرام طناز طباطبایی
به هیچ چیز جز بازیگری فکر نمی کنم

به هیچ تجربه دیگری جز بازیگری فکر نمی کنم چون باورم این است که یک کار انجام بده اما آن یک کار را درست انجام بده. شاید چون یک کم کمال گرا هستم از انجام کارهای نصف و نیمه و غیر حرفه ای خوشم نمی آید. من از گالری گردی، تماشای آثار هنری، تماشای فیلم تئاتر، کتاب خواندن و سفر ذهن و روحم را تغذیه می کنم تا بتوانم در کارم خلاق تر باشم. اینها به اضافه ورزش یوگا که پای ثابت برنامه روزانه زندگی من هستند.

عکسهای طناز طباطبایی

فیلمهای سینمایی طناز طباطبایی 

ارادتمند؛ نازنین بهاره، تینا (۱۳۹۵)
بی‌حساب (۱۳۹۵)
ویلایی ها (۱۳۹۵)
اروند (۱۳۹۴)
خشم و هیاهو (۱۳۹۴)

رخ دیوانه (۱۳۹۳)
مرگ ماهی (۱۳۹۳)
50 قدم آخر (۱۳۹۲)
آرایش غلیظ (۱۳۹۲)
ساکن طبقه وسط (۱۳۹۲)

هیس! دخترها فریاد نمی زنند (۱۳۹۱)
نارنجی پوش (۱۳۹۰)
پرستوهای عاشق (۱۳۸۹)
پریناز (۱۳۸۹)

گزارش یک جشن (۱۳۸۹)
مرهم (۱۳۸۹)
پسر تهرونی (۱۳۸۷)

تهران در جستجوی زیبایی(اپیزود سوم، تهران، سیم آخر)(۱۳۸۷)
صداها (۱۳۸۷)
میزاک (۱۳۸۷)
جعبه موسیقی (۱۳۸۶)
چهار انگشتی (۱۳۸۵)
دیشب باباتو دیدم آیدا (۱۳۸۳)


سریالهای طناز طباطبایی 

جوانی
در چشم باد
میوه ممنوعه
پرانتز باز
قلب یخی
شاهگوش


تئاترها
ترس
کمی بالاتر
تن تن و راز قصر مونداس
باغبان مرگ
نامه های عاشقانه از خاورمیانه


جوایز و افتخارات

1 نامزدشده بهترین بازیگر نقش دوم زن در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر
2 برنده جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن در سومین جشن منتقدان
3 برنده بهترین بازیگر زن کمدی تلویزیونی
4 برنده دیپلم افتخار از سوی پنجمین جشن منتقدان

5 برنده بهترین بازیگر نقش اول زن در سنندج
6 نامزدشده بهترین بازیگر نقش اول زن در کرمانشاه
7 برنده لوح تقدیر و جوایزی از سوی جشنواره زنان مستقل آمریکا به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن

8 برنده لوح تقدیر و جوایزی از جانب جشنواره فیلم‌های ایرانی سانفرانسیسکو به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن
9 نامزدشده بهترین بازیگر نقش اول زن در سی و سومین جشنواره فیلم فجر
10 نامزدشده بهترین بازیگر نقش اول زن در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجرفیلمهای طناز طباطبایی

۲۰ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی امیرعلی نبویان و همسرش

امیرعلی نبویان

بیوگرافی و زندگینامه

امیرعلی نبویان بازیگر و مجری سیما متولد 2 فروردین ماه سال 1359 می باشد و 36 سال سن دارد.

تحصیلات : وی فارغ‌التحصیل رشتهٔ مهندسی برق از دانشگاه مازندران می باشد.

او یک برادر به نام البرز نبویان دارد و همچنین وی خواهر زاده مسعود فروتن از کارگردانان سینما است .

وی با اجرای برنامه هفت از شبکه آموزش توانست شناخته شود اما حضور او در مسابقه لباهنگ خندوانه توانست او را به خوبی به همگی بشناساند و نظر خیلی ها را به خود جلب نماید که در این برنامه توانست رتبه نخست را بدست آورد.

البته او بازیگر هم کرده است و اولین حضور او در تلویزیون بازی در سریال نوشدارو بود .

ماجرای ازدواج و همسرش

امیر علی نبویان در سال 1395 با بهار نوروز پور ازدواج کرد وی با انتشار عکس بالا در کنار همسرش در صفحه اینستاگرام خود خبر ازداوجش را اعلام نمود.

بهار نوروز پور متولد 22 فروردین ماه 1360 می باشد و یک سال از او کوچکتر است.

ماجرای آشنایی امیرعلی با همسرش از زبان خودش

فقط دو بار تصویر محوی از او مشاهده کردم که بالطبع برای من قابل شناسایی نبود. ییلاقی به نام شاهان‌دشت داریم که تابستان‌ها و پنجشنبه و جمعه‌ها به آنجا می‌رویم. در پیاده‌رو بودم که یک نفر را از فاصله 50 متری دیدم و عاشق او شدم ولی این اتفاق آنقدر برای من عظیم بود که حتی نایستادم تا او را ببینم و در همان برخورد اول فرار کردم. بار دوم او را در پیاده‌روی خیابانی به عرض 20 متر در زاویه‌ای که چیزی از او مشخص نبود دیدم؛ او جلوتر از من قرار داشت و من عقب‌تر بودم اما او به سمت دیگری پیچید و من به سمت دیگری رفتم؛ ولی عاشق او شدم.

"برای اولین بار در زندگی نمیدونستم چی بنویسم ، دست به دامن خواجه شیراز شدم و بدون قسم دادنش به شاخه نبات و متعلقین و متعلقات ( میدونم که شاید باور نکنین ولی به خداوند یکتا قسم ) غزلی اومد به این مطلع « گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس»
پی نوشت:جای خانواده هامون در این عکس خالی
پی تر نوشت:جای همه شما دویست و بیست و پنج هزار و خرده ای رفیق با وفای با حال خالی
My real fans are my family
پی ترین نوشت:این هیچ ربطی به بمب نداره.و بمبمون یه موضوع کاریه که در شرف ترکیدنه.
به هم احترام بذاریم و همدیگه رو دوست داشته باشیم تا رستگار شویم".

همسر امیرعلی نبویان

دانشگاه موسیقی و کنسرت

در دانشگاه دنبال ورزش کردن و کنسرت گذاشتن بودم. پیانو و کیبورد می‌زدم. البته «گوشی» پیانو می‌زنم؛ یعنی هر چه می‌شنوم، می‌نوازم. هیچ وقت کلاس نرفتم؛ ولی بعدها یک سری تحقیقات در مورد ردیف‌های ایرانی و دستگاه‌ها انجام دادم. در حد دورهمی پیانو می‌نوازم ولی به صورت جدی پیگیری نکرده‌ام. من به طور جدی در دانشگاه درس نخوانده‌ام. فوتبال بازی می‌کردم و عضو تیم دانشگاهی بودم، بسکتبال تمرین می‌کردم، با دوستانم کنسرت می‌گذاشتم، با بچه‌ها دور هم جمع می‌شدیم جوک می‌گفتیم و چند ساعت می‌خندیدیم و سر کلاس نمی‌رفتیم و...

بیوگرافی امیرعلی نبویان

امیرعلی نبویان و همسرش

۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil