دانلود سریال ممنوعه | دانلود فیلم های جدید

سریال ممنوعه | فیلم های ایرانی جدید | دانلود همه قسمت های سریال ممنوعه

۹۳ مطلب با موضوع «بیوگرافی بازیگران» ثبت شده است

مجید مظفری

مجید مظفری

مجید مظفری بازیگر سینما و تلویزیون متولد 22 بهمن 1329 می باشد و و 67 سال سن دارد.

مظفری یک دوره ۵ ماهه بازیگری را در دانشگاه ون سن پاریس پشت سر گذاشته است. 

وی فعالیت هنری  و بازیگریخود را از سال 1352 با حضور در فیلم شهر قصه ساخته منوچهر انور آغاز نمود. 

وی برای بازی در فیلم مسافران برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. 

ازدواج و همسر

مجید مظفری در سال 1365 ازدواج کرد . وی همسر خود را چندین سال است که از دست داده است و فوت کرده است . وی تنها یک دختر به نام نیکی دارد که با او زندگی می کند.

مجید مظفری و دخترش نیکی مظفری

نیکی مظفری دختر مجید مظفری


مصاحبه و گفت و گو با مجید مظفری

 من و نیکی‌جان از وقتی همسرم فوت کرد تنها زندگی  می‌کنیم و بسیار به‌هم وابسته‌ایم. رابطه ما خیلی بیشتر از رابطه پدر و فرزندی، رابطه‌ای رفاقت‌آمیز است. خیلی برای هم وقت می‌گذاریم و درباره چیزهای مختلفی با هم صحبت می‌کنیم. باوجود نیکی من هرگز در زندگی‌ام احساس کمبود و تنهایی نداشته‌ام.

نیکی : بابا همه زندگی من است و خودش هم این را می‌داند. ما  بیشتر از اینکه با هم رابطه پدر و فرزندی داشته باشیم رفیق هستیم. من در تمام زندگی‌ام سعی کرده‌ام همه حرف‌هایم را با پدرم در میان بگذارم چون معتقدم رفیق و دوست واقعی هر انسانی پدر و مادرش هستند و هیچ‌کس خیر و صلاح فرزند را به اندازه پدر و مادرش نمی‌خواهد.  

روز تولد نیکی به شدت نگران بودم

مظفری: روزی که قرار بود نیکی به دنیا بیاید من از ساعت 10 شب  مادر خدا بیامرزش را به بیمارستان رساندم و بسیار هیجان‌زده و دلواپس بودم. دکتر کمی دیر رسید و این موضوع مرا نگران و عصبانی کرده بود تا جایی که دکتر از در دیگری وارد اتاق زایمان شد تا روبه‌رو نشویم (می‌خندد) ولی وقتی نیکی به‌دنیا آمد و فهمیدم حال همسر و دخترم خوب است خوشحالی جای نگرانی را گرفت و از دکتر هم بابت عصبانیتم عذرخواهی کردم.

نیکی نوزاد درشت، زیبا و قد بلندی بود. وقتی برای اولین‌بار نیکی را از پشت پنجره اتاق نوزادان به من نشان دادند چند نوزاد دیگر هم در آن اتاق بود و من یکی از نوزادان را به پرستار نشان دادم و به شوخی گفتم «من اون یکی رو می‌خوام» (می‌خندد).

شهربانو، دُردانه و نیکی

مجید مظفری: اسم نیکی را مادرش انتخاب کرد.

نیکی : البته پدرم دوست داشت اسم من را شهربانو بگذارد و مادر  هم ابتدا نام دُردانه را برایم انتخاب کرده بود. خدا را شکر که دُردانه نشدم (می‌خندد). به نظرم این اسم مخصوصا برای زمانی که سن و سال کمی بالا باشد اصلا مناسب نیست.

یکی یکدانه‌ام را لوس نکرده‌ام

مظفری: نیکی تک فرزند، است اما هرگز نه من و نه مادرش او را  لوس بار نیاوردیم. نیکی درکنار بچه‌های فامیل و با فرزندان برادرها و خواهرم بزرگ شد و در کودکی هم تنهایی را حس نکرد. البته گاهی در نوجوانی آرزو می‌کرد که‌ کاش خواهر یا برادر داشت ولی خب قسمت این بود که ما همین یک فرزند را داشته باشیم.

تفریحات‌مان مشترک است

مجید مظفری: وقتی نیکی بچه بود همیشه جمعه‌ها صبح می‌رفتیم کوه و  پس از آن بولینگ عبدو. بعد هم می‌رفتیم رستوران البرز چلوکباب می‌خوردیم.

نیکی : ما همیشه در کنار هم هستیم. زندگی، تفریح و سفرمان  مشترک است؛ یعنی فقط در زمانی که بابا یا من سر کار باشیم کنار هم نیستیم که تازه اگر کارهای‌مان در یک زمان نباشد، سر کار هم به هم سر می‌زنیم و به‌نحوی کنار هم هستیم.

عکسهای مجید مظفری

همسر مجید مظفری

بهترین همسفر دنیا

نیکی : بسیار اهل سفر هستیم و هر وقت زمان خالی داشته باشیم  فورا برنامه سفر می‌ریزیم. بابا خیلی خوش‌سفر است و ما تابه‌حال به جاهای مختلفی در ایران و سایر کشورها سفر کرده‌ایم.

اولین‌باری که از ایران خارج شدم را فراموش نمی‌کنم. نخستین سفر خارجی‌ام کشور ترکیه بود و آن زمان 10 ساله بودم و خیلی ذوق زده بودم  و می‌گفتم «به به اینجا چقدر خارج است» (می‌خندد).

ترس از پرواز

مجید : وقتی نیکی کوچک بود از پرواز و تکان‌های هواپیما  می‌ترسید. در یکی از سفرهای خارجی‌مان به شرایط بد آب و هوایی بر خوردیم. هواپیما هم بسیار فرسوده بود و مرتب تکان‌های شدید می‌خورد. نیکی هم ترسیده بود و بی‌قراری می‌کرد. درنهایت با چاره‌اندیشی ‌مهمان‌دار مجبور شدیم به نیکی قرص خواب بدهیم تا از ترس و نگرانی‌اش کم کنیم. فکر می‌کنم آن هواپیما اگر یک ساعت دیگر پرواز می‌کرد حتما همه پیچ و مهره‌هایش باز می‌شد (می‌خندد).

نیکی : من هم به لطف آن قرص بعد از سفر از خواب بیدار شدم  (می‌خندد). من ترس از پرواز داشتم و خیلی سعی کردم بر ترسم غلبه کنم که درنهایت موفق هم شدم.

کاش همه دخترها مثل نیکی باشند

مجید : گاهی فکر می‌کنم کاش همه فرزندان و مخصوصا دخترها  مثل نیکی باشند و رفتارشان با پدر و مادرشان مثل رفتاری باشد که نیکی با من دارد. نیکی دختری فهمیده و مهربان است و به‌خوبی مسائل را درک می‌کند. دخترم خیلی خانواده دوست است، از معاشرت با افراد فامیل لذت می‌برد. ما هرگز از دست هم ناراحت نمی‌شویم. گاهی به‌خاطر هم ناراحت می‌شویم اما از دست هم هرگز!

نیکی : پدرم به من لطف دارند. من هم مثل خیلی از جوان‌ها گاهی  لجبازی‌هایی دارم و دوست دارم یکسری مسائل را خودم تجربه یا کشف کنم. گاهی حتی این لجبازی‌ها درنهایت به ضررمان تمام می‌شود که باید تاوانش را پس بدهیم. اما در کنار اینها به‌شدت معتقدم که باید به پدر، مادر و بزرگ‌ترها احترام گذاشت. احترام گذاشتن بین ما ایرانی‌ها در معاشرت‌ها و روابط‌مان یک سنت است و بسیار هم زیباست. من هم احترام گذاشتن را خیلی دوست دارم.

ورود به دنیای بازیگری

نیکی : از کودکی خیلی به بازیگری علاقه داشتم و در نوجوانی به  این نتیجه رسیدم که باید خیلی درست و اصولی وارد این کار شوم، به همین علت از تئاتر شروع کردم. اولین‌کار تئاترم با آقای هادی مرزبان بود که باعث افتخارم است. الان هم سر تمرین یک تئاتر به کارگردانی آقای حسین پاکدل هستم که تجربه‌ای لذت‌بخش است و نکات بسیاری را از ایشان آموخته‌ام.

مجید : در ابتدا موافق ورود نیکی به دنیای بازیگری نبودم. در برهه‌ای از زمان به‌خصوص در دهه 800 بسیاری از دانشجویان تئاتر و بازیگری به‌خاطر رانت‌بازی در دنیای سینما و عدم داشتن ارتباط بیکار بودند، ضمن اینکه در آن برهه یکسری صحبت‌هایی علیه بازیگران در رسانه‌ها پیچید که حاصل حرف‌های بی‌پشتوانه عده‌ای بود که متاسفانه خودشان از دنیای سینما بودند. حرف‌هایی که در شأن خانواده سینما نبود و هیچ‌کس هم دوست ندارد درباره خانواده‌اش چنین حرف‌هایی گفته شود.

من همیشه نگران این مسائل بودم و دوست داشتم این شایعات از سینما دور شود که خوشبختانه با ورود گروه جدید مدیریتی در سینما مانند آقای ایوبی و وزیر محترم آقای جنتی این اتفاق افتاد. مشوق و راهنمای نیکی در کار بازیگری بوده و هستم اما پارتی او محسوب نمی‌شوم و تا به حال نشده از کارگردانی بخواهم از نیکی در کارش استفاده کند.

مجید مظفری

فیلم های مجید مظفری 

۱۳۹۵ خوب، بد، جلف (پیمان قاسم‌خانی)
1394 کفشهایم کو؟ (کیومرث پوراحمد)
۱۳۸۸ زیگزاگ (مجید توکلی)
۱۳۸۷ وقتی همه خوابیم (بهرام بیضایی)
۱۳۸۶ روی خط صفر (آرش قادری)

۱۳۸۴ تقاطع (ابوالحسن داودی)
۱۳۸۱ قلب‌های ناآرام (مجید مظفری)
۱۳۸۰ بی همتا (جهانگیر جهانگیری)
۱۳۷۹ سگ کشی (بهرام بیضایی)

۱۳۷۸ آسمان پر ستاره (حسن قلی‌زاده)
۱۳۷۵ طوفان (محمدرضا بزرگ‌نیا)
۱۳۷۵ جان‌سخت (علی اکبر ثقفی)
۱۳۷۳ آرایش مرگ (افشین شرکت)

۱۳۷۲ جنگ نفت‌کش‌ها (محمدرضا بزرگ‌نیا)
۱۳۷۲ سه مرد عامی (سیامک تقی پور)
۱۳۷۱ سایه‌های هجوم (احمد امینی)
۱۳۷۱ راز خنجر (محمدحسین حقیقی)

۱۳۷۱ بیا با من (مهدی ودادی)
۱۳۷۱ تماس شیطانی (حسن قلی‌زاده)
۱۳۷۰ مسافران (بهرام بیضایی)
۱۳۶۹ شهر خاکستری (حسن هدایت)

۱۳۶۸ فانی (افشین شرکت)
۱۳۶۸ ریحانه (علیرضا رییسیان)
۱۳۶۸ ساوالان (یدالله صمدی)
۱۳۶۷ کشتی آنجلیکا (محمدرضا بزرگ‌نیا)

۱۳۶۷ در مسیر تندباد (مسعود جعفری جوزانی)
۱۳۶۶ گل مریم (حسن محمدزاده)
۱۳۶۵ تشکیلات (منوچهر مصیری)
۱۳۶۵ تیغ و ابریشم (مسعود کیمیایی)

۱۳۶۵ روزهای انتظار (اصغر هاشمی)
۱۳۶۴ آوار (سیروس الوند)
۱۳۶۴ تنوره دیو (کیانوش عیاری)
۱۳۶۴ یوزپلنگ (ساموئل خاچیکیان)

۱۳۶۲ زخمه (خسرو ملکان)
۱۳۶۱ عبور از میدان مین (جواد طاهری)
۱۳۶۱ تفنگدار (جمشید حیدری)
۱۳۵۹ دانه‌های گندم (حسن رفیعی)

۱۳۵۷ سرخ پوست‌ها (غلامحسین لطفی)
۱۳۵۷ جنگ اطهر (محمدعلی نجفی)
۱۳۵ غریبه و مه (بهرام بیضایی)
۱۳۵۳ زیر پوست شب (فریدون گله)

۱۳۵۳ همسفر (مسعود اسدالهی)
۱۳۵۳ سازش (محمد متوسلانی)
۱۳۵۲ شهر قصه (منوچهر انور)

بیوگرافی مجید مظفری

سریال های مجید مظفری

انقلاب زیبا
سی و نه هفته
اولین انتخاب
شب می گذرد

تا صبح
معما
سایه آفتاب
خانه ای در تاریکی

کریم خان زند
روز های زندگی
بخش جراحی
غریبه

مجید مظفری

۲۴ آذر ۹۶ ، ۱۹:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی نیکی مظفری و همسرش

نیکی مظفری

بیوگرافی و زندگینامه

نیکی مظفری متولد شهریور ماه سال 1366 می باشد و 30 سال سن دارد . به گفته خودش سطح تحصیلاتش کاردانی است و کارش طراحی صحنه و لباس و در کارهای دفتر با پدرش که “مجید مظفری” از بازیگران مرد ایرانی می باشد همکاری می کند . وی نیز در کلاس های مرحوم سمندریان نیز برای بازیگر شرکت کرده است.

وی با سریال بچه های نسبتا بد به کارگردانی سیروس مقدم توانست دیده شود.

وی دختر مجید مظفری بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون است و تک فرزند هم می باشد . وی مادر خود را از دست داده است و چندین سال است که با پدرش زندگی می کند.

ازدواج و همسر

نیکی مظفری تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد . پدر نیکی مظفری در خصوص داماد ایده آل خود گفته است : شخصیت آدم ها برای من مهم است. یعنی در ازدواج نیکی من بیشتر به شخصیت طرف توجه می کنم چون اگر او از شخصیت خوب و با ثباتی برخوردار نباشد، از لحاظ اقتصادی و درآمدزایی هم دچار مشکل خواهدشد. منظورم این است که شخصیت خوب سرچشمه مهمی از زندگی است و دارایی و… را نیز همراه خودش دارد.
اینستاگرام نیکی مظفری : Instagram / Nikimozaffari

نیکی مظفری و پدرش

نیکی مظفری و پدرش مجید مظفری


گفتگو با نیکی مظفری و مجید مظفری

بابا همه زندگی من است

مجید مظفری: من و نیکی‌جان از وقتی همسرم فوت کرد تنها زندگی می‌کنیم و بسیار به‌هم وابسته‌ایم. رابطه ما خیلی بیشتر از رابطه پدر و فرزندی، رابطه‌ای رفاقت‌آمیز است. خیلی برای هم وقت می‌گذاریم و درباره چیزهای مختلفی با هم صحبت می‌کنیم. باوجود نیکی من هرگز در زندگی‌ام احساس کمبود و تنهایی نداشته‌ام.

مجید مظفری و دخترش، نیکی از رابطه خوب پدر و دختری می‌گویند

نیکی : بابا همه زندگی من است و خودش هم این را می‌داند. ما بیشتر از اینکه با هم رابطه پدر و فرزندی داشته باشیم رفیق هستیم. من در تمام زندگی‌ام سعی کرده‌ام همه حرف‌هایم را با پدرم در میان بگذارم چون معتقدم رفیق و دوست واقعی هر انسانی پدر و مادرش هستند و هیچ‌کس خیر و صلاح فرزند را به اندازه پدر و مادرش نمی‌خواهد.

روز تولد نیکی به‌شدت نگران بودم

مجید مظفری: روزی که قرار بود نیکی به دنیا بیاید من از ساعت 10 شب مادر خدابیامرزش را به بیمارستان رساندم و بسیار هیجان‌زده و دلواپس بودم. دکتر کمی دیر رسید و این موضوع مرا نگران و عصبانی کرده بود تا جایی که دکتر از در دیگری وارد اتاق زایمان شد تا روبه‌رو نشویم (می‌خندد) ولی وقتی نیکی به‌دنیا آمد و فهمیدم حال همسر و دخترم خوب است خوشحالی جای نگرانی را گرفت و از دکتر هم بابت عصبانیتم عذرخواهی کردم.

نیکی نوزاد درشت، زیبا و قد بلندی بود. وقتی برای اولین‌بار نیکی را از پشت پنجره اتاق نوزادان به من نشان دادند چند نوزاد دیگر هم در آن اتاق بود و من یکی از نوزادان را به پرستار نشان دادم و به شوخی گفتم «من اون یکی رو می‌خوام» (می‌خندد).

شهربانو، دُردانه و نیکی

مجید مظفری: اسم نیکی را مادرش انتخاب کرد.

نیکی : البته پدرم دوست داشت اسم من را شهربانو بگذارد و مادر هم ابتدا نام دُردانه را برایم انتخاب کرده بود. خدا را شکر که دُردانه نشدم (می‌خندد). به نظرم این اسم مخصوصا برای زمانی که سن و سال کمی بالا باشد اصلا مناسب نیست.

یکی یکدانه‌ام را لوس نکرده‌ام

مجید : نیکی تک فرزند، است اما هرگز نه من و نه مادرش او را لوس بار نیاوردیم. نیکی درکنار بچه‌های فامیل و با فرزندان برادرها و خواهرم بزرگ شد و در کودکی هم تنهایی را حس نکرد. البته گاهی در نوجوانی آرزو می‌کرد که‌ کاش خواهر یا برادر داشت ولی خب قسمت این بود که ما همین یک فرزند را داشته باشیم.

تفریحات‌مان مشترک است

مجید : وقتی نیکی بچه بود همیشه جمعه‌ها صبح می‌رفتیم کوه و پس از آن بولینگ عبدو. بعد هم می‌رفتیم رستوران البرز چلوکباب می‌خوردیم.

نیکی : ما همیشه در کنار هم هستیم. زندگی، تفریح و سفرمان مشترک است؛ یعنی فقط در زمانی که بابا یا من سر کار باشیم کنار هم نیستیم که تازه اگر کارهای‌مان در یک زمان نباشد، سر کار هم به هم سر می‌زنیم و به‌نحوی کنار هم هستیم.

بهترین همسفر دنیا

نیکی : بسیار اهل سفر هستیم و هر وقت زمان خالی داشته باشیم فورا برنامه سفر می‌ریزیم. بابا خیلی خوش‌سفر است و ما تابه‌حال به جاهای مختلفی در ایران و سایر کشورها سفر کرده‌ایم.

اولین‌باری که از ایران خارج شدم را فراموش نمی‌کنم. نخستین سفر خارجی‌ام کشور ترکیه بود و آن زمان 10 ساله بودم و خیلی ذوق زده بودم و می‌گفتم «به به اینجا چقدر خارج است» (می‌خندد).

ترس از پرواز

مجید مظفری: وقتی نیکی کوچک بود از پرواز و تکان‌های هواپیما می‌ترسید. در یکی از سفرهای خارجی‌مان به شرایط بد آب و هوایی بر خوردیم. هواپیما هم بسیار فرسوده بود و مرتب تکان‌های شدید می‌خورد. نیکی هم ترسیده بود و بی‌قراری می‌کرد. درنهایت با چاره‌اندیشی ‌مهمان‌دار مجبور شدیم به نیکی قرص خواب بدهیم تا از ترس و نگرانی‌اش کم کنیم. فکر می‌کنم آن هواپیما اگر یک ساعت دیگر پرواز می‌کرد حتما همه پیچ و مهره‌هایش باز می‌شد (می‌خندد).

نیکی : من هم به لطف آن قرص بعد از سفر از خواب بیدار شدم (می‌خندد). من ترس از پرواز داشتم و خیلی سعی کردم بر ترسم غلبه کنم که درنهایت موفق هم شدم.

کاش همه دخترها مثل نیکی باشند

مجید : گاهی فکر می‌کنم کاش همه فرزندان و مخصوصا دخترها مثل نیکی باشند و رفتارشان با پدر و مادرشان مثل رفتاری باشد که نیکی با من دارد. نیکی دختری فهمیده و مهربان است و به‌خوبی مسائل را درک می‌کند. دخترم خیلی خانواده دوست است، از معاشرت با افراد فامیل لذت می‌برد. ما هرگز از دست هم ناراحت نمی‌شویم. گاهی به‌خاطر هم ناراحت می‌شویم اما از دست هم هرگز!

نیکی : پدرم به من لطف دارند. من هم مثل خیلی از جوان‌ها گاهی لجبازی‌هایی دارم و دوست دارم یکسری مسائل را خودم تجربه یا کشف کنم. گاهی حتی این لجبازی‌ها درنهایت به ضررمان تمام می‌شود که باید تاوانش را پس بدهیم. اما در کنار اینها به‌شدت معتقدم که باید به پدر، مادر و بزرگ‌ترها احترام گذاشت. احترام گذاشتن بین ما ایرانی‌ها در معاشرت‌ها و روابط‌مان یک سنت است و بسیار هم زیباست. من هم احترام گذاشتن را خیلی دوست دارم.

ورود به دنیای بازیگری

نیکی مظفری: از کودکی خیلی به بازیگری علاقه داشتم و در نوجوانی به این نتیجه رسیدم که باید خیلی درست و اصولی وارد این کار شوم، به همین علت از تئاتر شروع کردم. اولین‌کار تئاترم با آقای هادی مرزبان بود که باعث افتخارم است. الان هم سر تمرین یک تئاتر به کارگردانی آقای حسین پاکدل هستم که تجربه‌ای لذت‌بخش است و نکات بسیاری را از ایشان آموخته‌ام.

مجید مظفری: در ابتدا موافق ورود نیکی به دنیای بازیگری نبودم. در برهه‌ای از زمان به‌خصوص در دهه 80 بسیاری از دانشجویان تئاتر و بازیگری به‌خاطر رانت‌بازی در دنیای سینما و عدم داشتن ارتباط بیکار بودند، ضمن اینکه در آن برهه یکسری صحبت‌هایی علیه بازیگران در رسانه‌ها پیچید که حاصل حرف‌های بی‌پشتوانه عده‌ای بود که متاسفانه خودشان از دنیای سینما بودند. حرف‌هایی که در شأن خانواده سینما نبود و هیچ‌کس هم دوست ندارد درباره خانواده‌اش چنین حرف‌هایی گفته شود.

من همیشه نگران این مسائل بودم و دوست داشتم این شایعات از سینما دور شود که خوشبختانه با ورود گروه جدید مدیریتی در سینما مانند آقای ایوبی و وزیر محترم آقای جنتی این اتفاق افتاد. مشوق و راهنمای نیکی در کار بازیگری بوده و هستم اما پارتی او محسوب نمی‌شوم و تا به حال نشده از کارگردانی بخواهم از نیکی در کارش استفاده کند.

تا چندی پیش مجید مظفری به عنوان یک بازیگر حرفه ای و نامدار در بین مردم شناخته می شد اما چندسالی است که نام مجید و نیکی مظفری در هر جمع هنری با هم شنیده می شود. این خواست شمابوده است؟

پدر: من همیشه با دخترم طوری رفتار کردم که به عنوان مشاور او پذیرفته شوم اما تصمیم گیرنده خودش بوده است. در کارهایی که من تهیه کننده یا از عوامل اصلی بودم، خودش پیشنهاد می داد که طراح صحنه و لباس باشد و در ادامه به بازیگری گرایش پیدا کرد. در این مورد هم مشورت کرد و من هم پذیرفتم. بازیگری را با تئاتر شروع کرد و به این عرصه آمد. خوشبختانه سابقه تئاتری اش بیشتر از سینما بوده است.

بعد از تئاتر با نقش های کوتاه در فیلم آغاز کرد و کم کم در بازی سینمایی هم دیده شد. همیشه تاکید کرده ام که اگر او می خواهد ماندگار باشد باید از تئاتر شروع کند و به مطالعه بپردازد و او همین کار را انجام داد. در حال حاضر هم به کارهایی که پیشنهاد می شود، وسواس زیادی نشان می دهد.

دختر: ما همیشه در کنار هم بوده ایم. وقتی من به صورت رسمی در سینما شروع به کار کردم ارتباط ما بیشتر هم شد. درواقع مدتی است که همیشه کنار هم هستیم و در جشن و مراسم ها با هم دیده می شویم. دلیل اصلی با هم بودن این است که من از فضاهای هنری و حرفه ای دور نباشم. خوشبختانه همیشه به عنوان نیکی مظفری و نه دختر مجید مظفری، دعوت به کار شدم اما افتخار می کنم همواره در کنار کسی بوده ام که حدود 50 سال فعالیت هنری حرفه ای دارد.

چه اندازه از این وابستگی پس از نبودن مادر خانواده ایجادشد؟

دختر: ما در کل خانواده ای کم جمعیت و همیشه طرفدار هنر و در کنار هم بودیم. از رفتن مادرم 11 سال می گذرد و این شرایط باعث می شود که ناخودآگاه این احساس وابستگی و صمیمیت بیشتر شود. از وقتی مادرم نیست، با هم بودن ما پررنگ تر شده و بیشتر به چشم می آید.

پدر: تا زمانی که نیکی هنوز مدرسه نمی رفت، هر جا سر فیلم برداری می رفتم، همه با هم بودیم و آن زمان بیشتر فیلم ها در شهرستان ها ساخته می شد و مثل امروز نبود که بیشتر لوکیشن ها در تهران باشد. از دست دادن همسرم برای ما خیلی سنگین بود. وقتی این اتفاق فاجعه بار پیش آمد، من و نیکی بیشتر در کنار هم بودیم. حدود 10 سال پیش به این نتیجه رسیدم که سینما دیگر جای من نیست و به سمت تلویزیون کشیده شدم و نیکی هم در بیشتر کارهایم کنار ما بود. درواقع ما از نظر کاری و حس پدر و دختری همواره حامی یکدیگر بودیم.

آیا پیش از رفتن مادر هم این وابستگی و رفاقت را داشتید؟

دختر: هیچ کس جای کسی را نمی گیرد من هر لحظه دلتنگ مادرم هستم اما همیشه به عنوان دختر مجید مظفری از طرف پدر حمایت شدم و او سعی کرده است جای مادرم را برایم پر کند.

پدر: همواره بخش بزرگی از احساساتم را سهم نیکی دانسته ام و در اندازه توان خود پاسخگوی خواسته هایش بوده ام.

نیکی مظفری و همسرش

بدون تعارف به عنوان دو هنرمند از یک خانواده سه نفری، چقدر از آرامش و فضای هنرمندانه خود را مدیون مادر خانواده هستید؟

دختر: مادرم خیلی صبر داشت…

پدر: نیکی درست می گوید… او خیلی صبر داشت چون زندگی در کنار بازیگران بسیار سخت است. در واقع بازیگران به خاطر شرایط کاری همیشه در سفر هستند و این برای اعضای خانواده خیلی سخت است. در این شرایط مادر خانواده نقش اصلی را دارد چرا که از هنر زاویه ای باید زندگی را مدیریت کند. همسر من این صبر و مدیریت را داشت.

ایشان دیدگاه بسیار روشنی به گرفتاری های کار هنری داشتند و من از این زاویه خیلی در کارم راحت بودم چون او هم مدیر زندگی بود و هم مشاور خوبی برای فعالیت های هنری من. همیشه درباره کارهایی که پیشنهاد می شد نظر می دادند و در انتخاب ها مشاوره می دادند. یک بار فیلم سینمایی بسیار حرفه ای و از طرف دیگر یک کلیپ از مسعود آب پرور به من پیشنهاد شده بود. سر غذا درباره این دو کار با همسرم صحبت کردم و بامشاوره او به این نتیجه رسیدم که کلیپ را در مقابل فیلم انتخاب کنم. تصور کنید که یک سوپراستار در سال 72 در یک کلیپ بازی کند! و خوشبختانه خیلی کار خوبی شد.

دختر: مادرم همیشه می گفتند که به سمت علاقه ام بروم. من عاشق داروسازی بودم و در دبیرستان رشته تجربی خواندم اما همیشه می گفتم که من بازیگر می شوم. مادرم می گفت: «به نظر من در هنرستان موفق خواهی شد» و مثل همیشه درست می گفت. برای همین در حال حاضر فوق دیپلم رشته معماری هستم و می خواهم ادامه بدهم. به کلاس های استاد سمندریان رفتم و به صورت کارگاهی بازیگری را تجربه کردم و در تئاتر و سینما به سمت علاقه ام رفتم.

از وقتی ایشان از دنیا رفته اند، چه کمبودی در زندگی شما پدیدار شده است؟

پدر: یک کاستی بزرگ و احساس بی هویتی سراغ ما آمد اما من و نیکی دوباره چرخ زندگی و نظام زندگی را با قدرت حرکت بخشیدیم.

دختر: فکر کردن و حرف زدن و تکرار این خاطره های تلخ که در طلایی ترین دوران زندگی ام بود، برای من سخت. نمی خواهم با این بحران بیش از این درگیر باشم. من همیشه دلتنگم و این به عنوان یک قصه ماندگار در ذهنم می ماند و سعی می کنم خودم را در این قصه پیدا کنم و پخته تر شوم.

پدر: چند سال اول خیلی سخت بود و فقط تحمل کردیم… به چیزهای خوب فکر می کردیم تا دوباره بسازیم و زندگی جدیدی را شروع کنیم.

سال های گذشته چگونه گذشت که بدون ستون خانواده خود، هنوز در شما عشق و امید و رفاقت موج می زند؟

پدر: کارهایی که پیشتر توسط همسرم انجام می شد، حالا دیگر خودمان انجام می دهیم. درواقع از ریز تا درشت کارها با تعامل انجام می شود و این ماجرا عشق و رفاقت را زیاد و آدم ها را به یکدیگر نزدیک می کند. البته بیشتر آشپزی و کارهای خانه با من است.

دختر: (به مجید مظفری) خیلی بدجنسی… ما همیشه و در هر شرایطی با هم هستیم.

حدود ده سال پیش یک دوره کم کاری سراغ آقای مظفری آمد و نیکی مظفری هم هنوز وارد این عرصه نشده بود. آیا این ماجراها به واسطه نبودن همسرتان بود یا دلیل دیگری داشت؟

پدر: فوت همسرم باعث شد که من حواسم را بیشتر به زندگی جمع کنم. درواقع با این اتفاق یک سونامی وارد خانه ما شد که من باید مدیریتش می کردم. البته در آن دوره سناریوهای خوبی هم به من پیشنهاد نمی شد، بنابراین پس از مدتی کم کاری به سمت تلویزیون رفتم و در جایگاه تهیه کننده و بازیگر کار کردم.

پس از مدتی به دلیل اتفاق های بد زندگی از جمله نبودن همسرم دچار افسردگی و بیماری روحی شدم تا جایی که چند ماه در خانه با اکسیژن زندگی می کردم. یک روز آقای ایوبی، معاونت سینمایی ارشاد بدون حاشیه و حضور رسانه ای به منزل ما آمدند و دلجویی کردند. یک بار هم آقای فرجی مدیر شبکه یک به دیدار من آمدند و من که نیازمند توجه بودم با دیدن این دوستان، روحیه ام تغییر کرد. بزرگداشتی برایم گرفتند و از من خواستند که دوباره شروع کنم. من دوباره پس از مدتی کم کاری و گوشه نشینی شروع کردم و در حال حاضر یک سناریو و چند تئاتر برای برنامه ریزی پیش رو دارم.

در دوران کم کاری، مشکل اقتصادی نتوانست رابطه و آرامش خانواده را برهم بزند؟

دختر: بحث اقتصادی و آرامش دو مقوله جدا از یکدیگر است. زندگی در اثر مشکل اقتصادی سخت می شود و به هر شکلی آدم را اذیت می کند اما این نمی تواند دلیلی بر نداشتن آرامش باشد.

پدر: اتفاق های زندگی ام باعث شده برخی از داشته هایم را بفروشم اما دلیلی وجود ندارد که من در خانواده شاد نباشم. درست است که مشکل اقتصادی، افسردگی به بار می آورد اما من نباید کمبود و ناراحتی خودم را به خانواده بیاورم. مشکل مالی در هر دوره ای وجود دارد.

فراموش نمی کنم سال ها پیش، یک شب که ما در خانه مهمان داشتیم، دوستان خوبم علی حاتمی، خسرو شکیبایی، داوود رشیدی، عباس جوانمرد و هرمز هدایت هم بودند. وقتی کنار هم می نشستیم همیشه درباره کار و گذشته صحبت می کردیم. آن شب به آقای جوانمرد گفتم که می خواهم برای یک کاری که در گذشته کردم از شما حلالیت بخواهم.

ایشان یک سریالی می ساختند با عنوان «مردی از دنیا». یک روز سر فیلم برداری صحنه ای داشتیم که آجودان می آمد و دنبالم می کرد و من با پولی که دستم بود درون لجن می افتادم. وقتی بیرون می آمدم پول های قمار دستم بود و پلیس من را می گرفت. آن روز «هادی اسلامی» گفت که «این چه وضعیتی است». گفتم چرا؟ گفت: «مارسل مارسو در تالار وحدت برنامه دارد. ما باید شب به آنجا می رفتیم» گفتم خوب برویم. گفت: «پول نداریم.

30 یا 40 تومان هزینه اش می شود» این حرف ها گذشت و موقع فیلم برداری، من افتادم درون لجن اما پول ها دستم نبود. گفتند: «پول ها چه شد؟» گفتم نمی دانم. شاید در لجن گیر کرد. دوباره پول جمع کردند و صحنه تکرار شد و من افتادم با پول ها بیرون آمدم و تمام شد. آمدیم لباس بپوشیم، به هادی اسلامی گفتم برویم. گفت: «کجا؟» گفتم: «برویم وحدت. پول های پلان اول گم ندش، موقع بازی گذشتم در جیبم.»

سر این ماجرا، آن شب در مهمانی، از مرحوم جوانمرد حلالیت خواستم و قضیه وقتی جالب شد که همه دوستان گفتند: «ما هم از این ماجراها داشته ایم.» پس مشکل اقتصادی مال امروز و دیروز نیست اما باید زندگی کرد.

بیوگرافی نیکی مظفری

نیکی مظفری به عنوان شاهد این خانواده سه نفری، چه اندازه زندگی پدر و مادر خود را خوشبخت می بیند؟

دختر: وقتی دو نفر تصمیم می گیرند که با هم یک مسیری را طی کنند و با تشکیل زندگی دنبال یک هدفی می روند، داشتن آن هدف به نظر من خوشبختی است. به خاطر همین هر وقت این دو را در کنار هم می دیدم بیش از اینکه پدر و مادرم را ببینم، از آنها رفاقت می دیدم. این تصویر در ذهن من نقش بست و تصویر ایده آلی از زندگی شد که ممکن است هر کسی نتواند آن را داشته باشد. شاید این تصویر ایده آل مرا در آینده دچار مشکل کند.

در برخی از زندگی های هنری اختلاف شدید تا جدایی پیش می رود و تصویر بدی در جامعه ایجاد می کند. زندگی هنرمند نامداری همچون مجید مظفری با چالش های زن و شوهری رو به رو نبوده است؟

دختر: هر کسی در زندگی اش با این چالش ها ممکن است رو به رو شود و ربطی به حرفه او ندارد. من طبیعی ترین حالت ممکن زندگی را در رفتار پدر و مادرم دیدم.

در نسل آقای مظفری، تک فرزندی رایج نبود. چه شد که تنها یادگاری این ازدوج، فقط نیکی مظفری شد؟

پدر: البته اگر می دانستم که بچه های من مثل نیکی می شوند، یک زمین فوتبال از بچه درست می کردم. واقعیت این است که ما برای بچه دار شدن تلاش کردیم و یک دوقلو هم داشت شکل می گرفت که با بیمار شدن همسرم در نطفه خاموش شدند و پس از آن دیگر نشد…

آقای مظفری در سال 65 با رسم و آیین سنتی ویژه ای ازدواج کردند که این رسم ها برای نسل امروز بی معنی است. در ازدواج نیکی چقدر از رسم ها و گاه سخت گیری های ایرانی وجود خواهدداشت؟

پدر: شخصیت آدم ها برای من مهم است. یعنی در ازدواج نیکی من بیشتر به شخصیت طرف توجه می کنم چون اگر او از شخصیت خوب و با ثباتی برخوردار نباشد، از لحاظ اقتصادی و درآمدزایی هم دچار مشکل خواهدشد. منظورم این است که شخصیت خوب سرچشمه مهمی از زندگی است و دارایی و… را نیز همراه خودش دارد.

وقتی نیکی به خانه بخت برود، تکلیف تنهایی و وابستگی ها چه می شود؟ قرار نیست آقای مظفری هم از تنهایی درآید؟

پدر: من بهتر می دانم که اول نیکی ازدواج کند، بعد من هم فکری می کنم، رفتن دختر به خانه بخت از واقعیت های زندگی است و نگرانی ها و دلتنگی ها و دلخوشی های خاص خودش را اهم دارد.

خیلی ها فکر می کنند اگر پدرشان مجید مظفری باشد، باید خیلی زود وارد بازی بشوند اما گویا نیکی از رانت پدر بهره نبرده و سال ها تلاش کرده است؟

پدر: نیکی در دانشگاه وارد رشته حقوق شده بود و ترک کرده بود و سراغ یک رشته دیگری رفته و دوباره رها کرده بود و در ادامه وارد هنرستان شد و رشته اش را دامه داد. از طرفی می خواست به صورت حرفه ای وارد بازیگری شود. من همیشه تاکید داشتم که مطالعه کند و خودش مسیر خود را بسازد و این ماجراها باعث شد که با طراحی صحنه و لباس شروع کند تا با فضای حرفه ای آشنا شود.

دو سال هم در کلاس های استاد سمندریان شرکت کرد. من همیشه سعی کردم به نیکی بگویم که خودش باید مسیرش را طی کند و در زمینه بازیگری فقط به او مشورت داده ام. دوست دارم همیشه بگویند نیکی مظفری، نه دختر مجید مظفری چون من حتی او را در کارهای خودم بازی ندادم تا خودش به صورت حرفه ای وارد این کار شود.

دختر: چند سال پیش خیلی به پدرم اصرار می کردم و خیلی شب ها به خاطر این خواسته ام ناراحت می شدم و اشک می ریختم اما وقتی برای اولین بار در جشنواره، فیلم خودم را روی پرده سینما دیدم تازه به حرف پدرم رسیدم و متوجه شدم که لطف بزرگی در حق من کردند. ایشان فقط به من می گفتند که مطالعه و تلاش کن. من هم گفته های ایشان را گوش کردم و به جرات می توانم بگویم که امروز بیشتر وقت های خالی ام را مطالعه می کنم و عاشق کتاب و کارم هستم.

پدر: در جامعه ما خیلی نگاه های سطحی نسبت به این حرفه وجود دارد اما واقعیت این است که بازیگری مثل هر حرفه دیگر و حتی بیشتر از آنها به شناخت و جهان بینی نیاز دارد.

و…

دختر: زندگی سرشار از تجربه است و با همه ماجراهای خوب و بد، هر اتفاقی دارای پیامی است. من همیشه به گذشته باز می گردم و از آنها درس می گیرم و سعی می کنم در زندگی ام این درس ها را پس بدهم.

پدر: همچنان برخی برخوردهای جامعه ما به هنر، بدبینانه است و ما هر لحظه باید منتظر اتفاقی باشیم که امنیت شغلی و کاری هنرمند را به خطر می اندازد. اگر من می دانستم این دیدگاه در هنر وجود خواهدداشت، بی شک بازیگری را به عنوان شغل دوم انتخاب م

عکسهای نیکی مظفری

سریال های نیکی مظفری

سریال بچه ها قصه ها /  سریال ضلع ششم – ( مسعود فروتن – ۱۳۷۲ )

سریال غریب آشنا ( مهدی صباغ زاده – ۱۳۹۲ )
سریال بچه های نسبتا بد ( سیروس مقدم – ۱۳۹۲ )

فیلمهای سینمایی

چرکنویس ( علی جناب – ۱۳۹۲)

نقطه کور ( مهدی گلستانه – ۱۳۹۴ )
فیلم اجیر ( محسن خان جهانی – ۱۳۸۵ )

سایه های هجوم ( احمد امینی )
فیلم کوتاه اینجا شهر من بود ( تینا پاکروان – ۱۳۹۴ )

نیکی مظفری با پدرش در برنامه دورهمی

نیکی مظفری با پدرش در برنامه دورهمی

بیوگرافی نیکی مظفری و همسرش و پدرش مجید مظفری

۲۴ آذر ۹۶ ، ۱۹:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مهتاب کرامتی

 مهتاب کرامتی

بیوگرافی و زندگینامه

مهتاب کرامتی بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد 25 مهر 1349 در تهران می باشد و اهل تهران است و هم اکنون 47 سال سن دارد.

تحصیلات : کرامتی دارای مدرک کارشناسی میکروبیولوژی از دانشگاه آزاد تهران می باشد. 

شروع بازیگری : وی فعالیت هنری خود را از سال 1377 با بازی در مجموعه مردان آنجلس آغاز نمود. 

او بعنوان سفیر حسن نیت یونیسف فعالیت می‌کند.

وی در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجرجایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن مکمل را برای بازی در فیلم بیست به‌دست‌آورد.

ازدواج و همسر و علت طلاق

مهتاب کرامنی به گفته خودش یک بار در سن کم ازدواج کرده است که منجر به جدایی و طلاق شده است و حاصل آن هم یک فرزند دختر است که هم اکنون با خود مهتاب کرامتی زندگی می کند. . همسر سابق او بابک ریاحی پور که از نوازندگان موسیقی می باشد بود. وی در این خصوص گفته است :

من سال‌ها پیش ازدواج کردم. زندگی خیلی خوبی هم داشتم. در واقع چون در سن پایین ازدواج شکل گرفت موفقیت‌آمیز نبود. اما هنوز از حال هم باخبر هستیم. اما خب این بزرگ شدن ما در 2 روند متفاوت شکل گرفت و در نهایت مسیر ما از هم جدا شد.

بابک ریاحی پور همسر سابق مهتاب کرامتی یکی از معروف‌ترین نوازنده‌های ایرانی با ساز تخصصی گیتار باس است و در زمینه موسیقی راک فعالیت می‌کند. او در آلمان موسیقی را آموخته، آن را در ایران ادامه داده و با خواننده‌هایی مثل محمد نوری و گروه‌هایی مثل اوهام و آویژه که نوعی موسیقی تلفیقی را دنبال می‌کرد‌ه‌اند، همکاری داشته است.

همسر مهتاب کرامتی

عکسی از مهتاب کرامتی و پیام ایرایی عکاس سینما

دختر مهتاب کرامتی

مهتاب کرامتی و دخترش که با او نیز در فیلم عصر یخبندان هم همبازی بود.


وی نسبتی با مهسا کرامتی که او هم از بازیگران سینما است ندارد.

آدرس پیج اصلی اینستاگرام مهتاب کرامتی : instagram/Mahtab.keramati


مصاحبه و گفتگو  با مهتاب کرامتی

چگونه هنرپیشه شدید ؟

من کلاس‌های بازیگری آقای تارخ را رفتم. قبل از پایان دوره به من کار اصحاب کهف که سریال تلویزیونی بود پیشنهاد داده شد، البته بعد از اتمام کار اصحاب کهف دوباره برای اتمام دوره به کلاس‌ها برگشتم.

تا قبل از بازیگری به چه کاری مشغول بودید؟

درسم تمام شده بود. در رشته میکروبیولوژی درس خوانده بودم. اما دلم می‌خواست وارد عرصه هنر شوم ولی از طریق آکادمیک‌. آن موقع بود که کلاس‌های بازیگری آقای تارخ به من پیشنهاد داده شد که به نظرم دوره‌‌های بسیار عالی‌ای بود. هنوز هم از آموخته‌هایم، استفاده می‌کنم.سال 75 بود که به کلاس‌های بازیگری رفتم و یک سال بعد هم بازیگری را شروع کردم. ما اتود می‌زدیم از ما فیلمبرداری می‌شد و آرشیو تمرینات‌مان باقی می ماند. دوستانی که می‌خواستند برای نقش‌هایشان بازیگر انتخاب کنند، می‌آمدند و به آن آرشیو مراجعه می‌کردند.

خب آنها تمریناتم را دیدند و من انتخاب شدم. در عین حال قبل از پخش سریال اصحاب کهف مشغول بازی در فیلم سینمایی مردی از جنس بلور کار آقای سهیلی بودم. در همان سال در 4 فیلم کار کردم و یک تئاتر هم بازی کردم. منظورم این است که برای من همه چیز همزمان اتفاق افتاد. آن سال یکی از شلوغ‌ترین سال‌های کاری‌ام بود. از آن به بعد از این اتفاق پرهیز کردم به این دلیل که پیشنهاد خیلی زیاد بود اما فکر می‌کردم بازیگر باید تمام تلاشش را بکند که چهره‌‌اش تکراری نشود و یک نقش را تکرار نکند. باید سعی کند همیشه دیده نشود و شاید عدم حضور در تلویزیون به طور دائم به همین دلیل بود. به این دلیل که دیگر سریال‌هایی مثل خاک سرخ که خیلی شاخص باشند به ندرت اتفاق می‌افتند. درواقع من از تکرار شدن پرهیز کردم.

عکس مهتاب کرامتی

این پرهیز از بازی در نقش‌های مختلف را کسی به شما توصیه کرد یا تصمیم خودتان بود؟

من همیشه برای انتخاب نقش‌هایم با تعدادی از دوستانم مشورت می‌کنم. تعداد این مشاوره‌ها خیلی زیاد نیست اما چند نفری هستند که نظرشان را قبول دارم.خانوادهام دوست نداشتند بازیگر شوم.

برای کسانی که می‌خواهند وارد دنیای بازیگری شوند چه توصیه‌‌ای دارید؟

همیشه این نکته را به کسانی که به من مراجعه می‌کنند، گفته‌ام، اگر قرار است وارد دنیای هنر شوید و بازیگر شوید حتما درس بازیگری بخوانید، یعنی از طریق آکادمیک این هنر را دنبال کنید؛ تحصیلات آکادمیک هم می‌تواند دانشگاهی باشد هم کلاس‌های آزاد بازیگری که حداقل مطمئن هستیم کلاس‌های خوب و موثری هستند. آن موقع که من کار را شروع کردم تعداد کلاس‌ها خیلی محدود بود، آن زمان کلاس‌های امین تارخ بود و کلاس‌های مرحوم استاد سمندریان. برای آن دسته از کسانی که می‌خواهند وارد سینما شوند بی‌نهایت صحبت دارم.

آن زمان که ما می‌خواستیم به کلاس بازیگری برویم باید با خانواده‌هایمان می‌جنگیدیم تا به ما اجازه رفتن به این دوره‌ها را بدهند. خانواده خود من به هیچ عنوان راضی نبودند من بازیگر شوم. نگاه خانواده‌ها به سینما طور دیگری بود. الان علاوه بر تغییر نوع نگرش تعداد کلاس‌های بازیگری هم زیاد شده و مقوله بازی راحت و در دسترس است. در آن دوره ما باید کلی تست می‌دادیم و هر کسی را هم قبول نمی‌کردند که حتی به‌راحتی تست دهد. الان دوستان عزیزی که می‌خواهند وارد عرصه بازیگری شوند خیلی قدر آن را نمی‌دانند یا شاید خیلی برای آن تلاش نمی‌کنند.

معمولا دختری که تحصیلش را به اتمام رسانده، شغلش را دارد، ازدواج هم کرده است دیگر جرات تغییر مسیر ندارد. آن هم تغییر مسیری که شما از رشته میکروبیولوژی به سمت دنیای هنر داشتید چه اتفاقی افتاد که شما این جسارت را پیدا کردید؟

من درسم را تا پایان خواندم. خانواده من علم را ترجیح می‌دهند. مادرم همزمان با من فوق‌لیسانس می‌خواند، خواهرم داروسازی می‌خواند و ما هر سه با هم دانشجو بودیم البته مادرم همیشه شاگرد اول بود. حتما یادتان هست آن موقع نمی‌شد همزمان در دو رشته تحصیل کرد.

یکی از دوستانم که هم‌‌دانشگاهی‌ام بود در نیمه کار رشته میکروبیولوژی را ول کرد و کلاس‌های سوره را ادامه داد و از آن طریق وارد عرصه هنر شد. او جسارتش از من بیشتر بود. اما من درسم را تمام کردم. بعد از آن هم فکر ‌کردم خب دیگر امیدی نیست چون فکر می‌کردم بدترین حالت شروع بازیگری از طریق آشنایی‌هایی است که در خیابان به تو پیشنهاد بازی دهند.

آن‌موقع که من، مادر و خواهرم هر سه همزمان با هم دانشجو بودیم درشب امتحان من و خواهرم دربه‌در دنبال کسی می‌گشتیم که جزوه کامل داشته باشد. اما درمورد مادرم این اتفاق برعکس بود تمام هم دانشکده‌ای‌های مادرم می‌آمدند و جزوه‌های مادرم را که همیشه مرتب بود،

قرض می‌گرفتند. پدر من ارتشی و بازنشسته شده است و حضورش کمک مهمی بود به مادرم تا بتواند همزمان با بزرگ کردن بچه‌ها درس هم بخواند. من از زمانی که به یاد دارم، کار کرده‌‌ام؛ وقتی دانشجو بودم، تدریس خصوصی می‌کردم، در آزمایشگاه دانشگاه نیز مشغول به کار بودم. همیشه یاد گرفتم که باید کار کنم. پول تو جیبی‌ام را از پدرم می‌گرفتم ولی همیشه کارم را هم انجام می‌دادم.

بیوگرافی مهتاب کرامتی

نظر شما در ارتباط با آرایش های غلیظ و عمل های زیبایی این روزها چیست؟

بعضی از خانم‌ها می‌آیند هفت قلم آرایش کرده‌اند ما آنها را حتی راه هم نمی‌دهیم که وارد ساختمان شوند. ما می‌گوییم باید ظاهرتان از ابتدا ظاهر یک دانشجو و دانش‌آموز باشد که ما بدانیم برای شما چه چیزهایی اهمیت دارد و بعد از آن وارد مراحل آشنایی آنها با هنر و سطح مطالعات و آشنایی آنها با ادبیات و شعر و سینما و تئاتر می‌شویم. بعضی‌ها از ابتدا هدف‌شان این است که با چهره، فیزیک و نوع آرایش و برخوردشان به شما بگویند که من باید انتخاب شوم، در فیلم بازی کنم و تبدیل به یک سوپراستار شوم.اما اصلا چنین اتفاقی قرار نیست پیش بیاید.

در دنیا زیبا بودن یک بازیگر امتیاز منفی برای او نیست. مثلا کری گرانت هیچ‌وقت حاضر نبود بدون کت و شلوار حاضر شود. این اتفاق در ایران خیلی برای یک بازیگر امتیاز خوبی نمیشود مثلا شما در اسب حیوان نجیبی است سعی داشتید با ظاهر متفاوت دیده شوید. چرا باید یک بازیگر خوش‌چهره اصرار به شکستن ظاهرش داشته باشد؟ من مسیر تغییر چهره را از خاک سرخ در تلویزیون و در مدیوم سینما از فیلم بیست شروع کردم.

برای خود من این کارها تجربه لذتبخشی بود چون می‌‌دانستم در آن حیطه تعداد نقش‌هایی که به من فکر می‌شود و من می‌توانم در آنها ایفای نقش کنم بیشتر است. این برای یک بازیگر ایده‌آل است که بتواند در نقش‌های متفاوت بازی کند و فقط یک استایل را تکرار نکند. البته آن هم روشی است که شاید خیلی از دوستان به آن توجه نکنند.

ولی من احساس کردم یا حداقل سعی کرده‌ام روش متفاوت‌تری داشته باشم. همچنین دوست دارم با کارگردان‌های جوان و جسور کار کنم که ایده متفاوت‌تری برای حضور در سینما دارند. آشنایی من با کاهانی باعث شد که یکی از این تجربه‌ها شکل بگیرد. البته این تجربه دلیل بر آن نیست که تا ابد بخواهم چهره‌ام را بشکنم. اما این ترس را هم ندارم که اگر قرار شد این اتفاق بیفتد پا پس بکشم.

اما از آنجایی که باید تلاش کرد که این موضوع تکرار نشود و به کلیشه تبدیل نشود فیلم‌هایی را هم بازی می‌کنم که چهره خود واقعی من است. مثلا در کارهایی مثل چیزهایی هست که نمی‌دانی، گریمور به من می‌گفت خب چه کار کنیم. گفتم همان کاری که خودم همیشه می‌کنم. همان بودم و در فیلم همان اتفاق افتاد. آن نوع ظاهر برای خودم ایده‌آل است ولی نمی‌‌شود این دو مسیر جایگزین هم شوند، دوست دارم هر دو راه را با هم ادامه دهم و جلو بروم.

چطور جوانی خود را حفظ می کنید؟ آیا مراقبت‌‌های خاصی برای  حفظ ظاهر لازم است؟

من سعی می‌کنم شب‌ها خیلی زود بخوابم، به تغذیه‌ام می‌رسم و پرخوری نمی‌کنم. به دلیل اینکه مادرم متخصص تغذیه است و در خانواده‌ای بزرگ شده‌‌ام که خیلی به نوع خورد و خوراک توجه می‌شود. صبح‌ها ساعت 8- 03/7 بیدار می‌شوم. حتما 8 ساعت در روز را می‌‌خوابم. شب‌ها زود شام می‌خورم و معتقدم نباید لحظه‌ای که می‌خواهی بخوابی شام بخوری. چون اگر این کار را انجام دهی کابوس می‌بینی. (یعنی من می‌بینم) صبح‌ها که بیدار می‌شوم حتما آب می‌‌خورم.

ولی آب خیلی یخ نمی‌خورم. آب خوردن جزو جدایی‌ناپذیر زندگی من است و آب را با درجه حرارت اتاق یکنواخت می‌کنم. زیرا آب خیلی یخ می‌تواند اذیت‌تان کرده و ایجاد اسپاسم معده کند. صبحانه را حتما کامل می‌خورم. زیرا این موضوع می‌تواند کمک کند که اندامم ثابت بماند. برنج را محدود می‌خورم و اگر قرار باشد همراه با غذایم برنج بخورم حتما شام کمتری می‌خورم، من با خانواده‌ام زندگی می‌کنم طبیعی است که غذای ایرانی در خانه جایگاه همیشگی را دارد. اما شام در خانه ما همیشه سبک سرو می‌شود اکثرا یا سبزیجات پخته می‌خوریم یاسالاد یا حتی نان و پنیر.

شلختگی ممنوع!

شلخته نبودن و اینکه بتوانید لباس‌هایتان را مرتب نگه دارید به شما کمک می‌کند که بتوانید از لباس‌های سال‌های گذشته‌تان هم استفاده کنید. من در یک برنامه‌ای روشی دیدم این کار می‌تواند خیلی مثبت باشد. در این برنامه به ما گفتند بعد از ترکیب‌بندی رنگی، لباس‌هایتان را در کمد پشت و رو آویزان کنید به این دلیل که بعد از یک فصل متوجه می‌شوی کدام یک از لباس‌هایت را هیچ‌وقت نپوشیده‌ای و بدانی که نباید اینها در کمد تو باقی بماند.

تا به حال دخترهای جوان از شما پرسیده‌اند که چطور می‌توانی ظاهر آراسته داشت؟
نه فکر نمی‌کنم به نفع‌شان باشد این سؤال را از من بپرسند برای اینکه هیچ کاری نباید انجام دهند تا مثل من باشند. به همه می‌گویم سادگی می‌تواند از همه چیز زیباتر باشد اگر قرار باشد یک بازیگر نقشی را بازی کند که احتیاج به گریم یا آرایش مضاعف داشته باشد، اجازه بدهد گریمور این کار را انجام دهد ولی اگر قرار باشد تو دیده شوی بهتر است با همان خودت دیده شوی. بعضی‌ها آنقدر ظاهرشان را دستکاری می‌کنند که دیگر تو ظاهر واقعی‌شان را نمی‌بینی و کاملا یک فرد دیگر از خود می‌سازند. در بیشتر مواقع چهره طبیعی خانم‌ها زیبا‌تر از چهره آرایش‌ کرده‌شان است.

برنامه غذایی خاصی دارید؟

نوشابه به طور کامل از زندگی من حذف شده است. بعضی مواقع دلم می‌خواهد نوشابه بخورم اما متاسفانه هرچیز خوشمزه‌ای ضرر دارد. نوشابه نمی‌خرم که در خانه باشد و وسوسه‌ام کند ولی اگر خیلی هوس کنم در حد یک قلپ می‌خورم که فقط مزه آن را چشیده باشم و خیلی خودم را محدود نکنم که عطش آن باقی بماند. در مورد شیرینی و شکلات هم همین‌طور، فقط یک ذره می‌خورم که ولعم به‌آن از بین برود. این قضیه هم به تثبیت وزنم کمک می‌‌کند.

در کل این روال زندگی یعنی زیاد نخوردن و سبزیجات را به صورت سالم خوردن (نه سرخ کرده) را مدیون مادرم هستم، مثلا قورمه‌سبزی مادر من با تمام قورمه‌سبزی‌ها متفاوت است به هیچ عنوان سیاه‌رنگ نیست. سبزی آن خیلی سرخ نمی‌شود زیرا مادرم آن را بخارپز می‌کند. ما غذای فریزری نمی‌خوریم تا آنجایی که امکان دارد سعی می‌کنیم غذا را به صورت تازه صرف کنیم.

خوردن فست‌فود خیلی لذیذ است اما سعی می‌کنم خوردن این نوع غذاها را محدود کنم. اگر یک شب فست‌فود بخورم فکر می‌کنم باید تا چند روز تقاص خوردن آن را پس بدهم. من سر سفره هیچ وقت آب نمی‌خورم. بهتر است که 30دقیقه قبل از غذا آب بخورم تا اذیت نشوم.این را به یاد داشته باشید اگر 30دقیقه قبل از خواب آب خورده شود از سکته قلبی جلوگیری می‌شود.

خیلی‌ها به دلیل تنبلی‌شان صبحانه نمی‌خورند. اما خوردن صبحانه به شما کمک می‌کند در طول روز کمتر غذا بخورید. من نتیجه گرفته‌ام که خوردن صبحانه خیلی کمک می‌کند به ثابت نگه داشتن وزن و مهم‌تر از آن سلامت. به همین دلیل اگر قرار باشد در یک وعده پرخوری کنم آن وعده حتما صبحانه خواهد بود.اهمیت حفظ عادات غذایی نگه داشتن عادت غذایی برای ما بازیگران خیلی مهم است. به‌خصوص در پروژه فیلمبرداری که هستیم نمی‌توانیم آنطور که خودمان می‌خواهیم غذا بخوریم. من سعی می‌کنم در اینطور مواقع غذای رژیمی بخورم یا برنج غذا را نخورم یا سعی کنم نان و پنیر با گوجه و خیار بخورم. در آفریقا نوع خوراک‌شان باب طبع ما ایرانی‌ها نبود به همین دلیل من در آن سفر خیلی زیاد لاغر شدم.

کاری را که از دوستم یاد گرفته‌ام و خیلی سخت است آرام غذا خوردن است. آرام غذا خوردن کمک می‌کند که همیشه فرم بدن یک‌طور باقی بماند، برای اینکه همیشه بعد از 20 دقیقه مغز فرمان می‌دهد که تو سیری. حالا اگر در این 20 دقیقه حجم کمتری غذا خورده باشی خیلی موفق‌تری. فرانسوی‌ها بیشتر موقع غذا خوردن حرف می‌زنند و معاشرت می‌کنند اما ما ایرانی‌ها عادت داریم تندتند غذا بخوریم.

خب فرهنگ ما اینطور است که غذای سرد دوست نداریم. البته نوع تغذیه ایرانی سنتی خیلی می‌تواند به سلامت ما کمک کند. سبزی خوردن، سالاد، ماست اینها غذاهایی هستند که به سلامت ما کمک می‌‌کند.

مهتاب کرامتی

اگر کارگردانی به شما بگوید برای یک فیلم باید 30-20 کیلوگرم وزن اضافه داشته باشی آن موقع چه کار می‌کنید؟

خیلی به این پیشنهاد فکر می‌کردم و شاید حتی آن را قبول نمی‌کردم برای اینکه با بالا رفتن سن کاهش وزن خیلی مشکل می‌شود. در سن کم اگر شما 2 روز غذا نخورید خیلی راحت وزن‌تان به حالت عادی برمی‌گردد.

متابولیسم بدن در سن بالا،‌ با سن کم خیلی فرق دارد و به نظر من این تغییر وزن در سن و سال من کمی دشوار است. فکر می‌کنم در چنین شرایطی بر سر دوراهی قرار می‌گیرم که آیا نقش را قبول کنم یا نه. نمی‌‌دانم شاید این پیشنهاد را قبول نکنم. اما در عین حال تغییر وزن اینچنینی می‌تواند خیلی جالب باشد؛ به هر حال تو می‌توانی یک مدت هرچه دلت می‌خواهد بخوری و این قانون‌شکنی بسیار جذاب است.

البته خیلی سخت می‌‌توان مهتاب کرامتی چاق را تصور کرد.مهتاب کرامتی صورت پرتری داشت، اما به مرور کودکی چهره از بین می‌رود و صورت زاویه‌دارتر می‌شد اتفاقا من نباید وزنم پایین بیاید باید سعی کنم وزنم را ثابت نگه دارم وگرنه صورتم خیلی زود شادابی خود را از دست می‌دهد. به نظر من بازیگرها دردسر بیشتری باید تحمل کنند، چون مجبور هستند خیلی بیشتر به خودشان برسند، چه از نظر خواب و چه از نظر تغذیه و قدرت بدنی‌شان. چون شغل مشکلی دارند. در پروژه «فرزند چهارم» که در آفریقا فیلمبرداری می‌شد واقعا به انرژی بدنی نیاز بود.

به این دلیل که ساعت کاری‌مان زیاد و هوا بی‌نهایت گرم بود و تغذیه خوبی هم به دلیل تنوع کم ‌غذایی نداشتیم. طبیعی است در چنین شرایطی باید انرژی لازم برای کار کردن را داشته باشی. ما زمانی که کارمان را شروع می‌کنیم ممکن است مدت یک‌ماه شب کار باشیم. خب در این مدت به طور کامل سیستم غذایی به هم می‌ریزد. شما زمانی که شب‌ها بیدارید و کار می‌کنید باید میزان پروتئینی که می‌خورید بیشتر از قبل باشد وگرنه به بدنتان لطمه می‌زنید و پروتئین دفع می‌‌کنید. خواب روز هیچ‌وقت جبران خواب شب را نمی‌کند. به همین دلیل در چنین شرایطی باید نوع تغذیه‌‌تان عوض شود تا به بدن کمترین آسیب برسد. بدن ما خیلی مهربان است معمولا با نوع زندگی ما خودش را وفق می‌دهد. البته شب‌کاری یک حسن هم دارد آن هم آرامش آن است. آنقدر همه جا ساکت است که شما می‌توانی با تمرکز بیشتری کار کنی.

دغدغه بالا رفتن سن

نمی‌توانم بگویم به بالا رفتن سن فکر نمی‌کنم اگر اینطور بگویم دروغ گفته‌ام. می‌دانم دغدغه بالا رفتن سن خانم‌‌ها به‌خصوص در بین سینماگرها خیلی اهمیت دارد. به خصوص در ایران که فیلمنامه‌‌ها بیشتر داستان‌های مردانه‌ دارد که به زن‌ها کمتر توجه می‌شود. اما من در کنار بازیگری به کارهایی که به آن علاقه‌مند بودم را شروع کردم، مثل کار یونیسف و تبعات دیگر آن. این کار به من آرامش می‌دهد که اگر قرار باشد به دلیل بالا رفتن سنم کمتر فعالیت سینمایی داشته باشم کارهای جالبی برای انجام دادن داشته باشم، یعنی اینطور نیستم که بخواهم به طور کامل زندگی‌ کاری‌ام را تحت‌الشعاع قرار دهم.

عکسهای بی حجاب مهتاب کرامتی

اهمیت به مد و رنگ‌ها

در دوره‌ای که تولیدی لباس داشتم خیلی به موضوع مد اهمیت می‌دادم همیشه حواسم را جمع می‌کردم که در هر فصلی چه رنگی مد است و خیلی برایم مهم بود که مدهایی که خارج از ایران بورس بود را بتوانم ایرانیزه کنم و در ایران بیشتر از آن استفاده کنم. برای اینکه ممکن است ما از خیلی از چیزها خوش‌مان بیاید ولی هیچ‌وقت جایی را نداشته باشیم که از آن استفاده کنیم. خیلی از لباس‌های خانم‌ها معمولا در کمد باقی می‌ماند برای اینکه جای پوشیدن آن را پیدا نمی‌کنند. در حال حاضر خیلی کمتر به موضوع مد اهمیت می‌دهم. یکسری رنگ‌ها همیشه مد هستند آنها را ترجیح می‌دهم. بعضی از رنگ‌ها هم به شما یک انرژی می‌دهد که به نظر من به مد مربوط نیست. البته شاید زیاد دیده شدن آن رنگ است که شما دلتان می‌خواهد آن رنگ لباس را داشته باشید.

فیلم های سینمایی مهتاب کرامتی 

جاده قدیم
ماجان
مرداد
مزار شریف

عصر یخبندان
ارغوان
جامه‌دران
رستاخیز

اشباح
ناخواسته
فرزند چهارم
آذر (فیلم تلویزیونی)

زندگی خصوصی آقا و خانم میم
اسب حیوان نجیبی است
چیزهایی هست که نمی‌دانی
آلزایمر
آدم‌کش

شبانه روز
بیست
دوزخ، برزخ، بهشت
تردید
آتش سبز
زن‌ها فرشته‌اند
آدم
پاداش سکوت
حس پنهان
رستگاری در هشت و بیست دقیقه
هشت‌پا
شاه خاموش
ملاقات با طوطی

بهشت از آن تو
مرد بارانی
مومیایی ۳
مردی از جنس بلور

مهتاب کرامتی ,بیوگرافی مهتاب کرامتی ,عکس مهتاب کرامتی

سریال های مهتاب کرامتی

خاک سرخ (مجموعه، ابراهیم حاتمی‌کیا، ۸۰–۱۳۷۹)

مریم مقدس (مجموعه، شهریار بحرانی، ۱۳۷۹)

مردان آنجلس (مجموعه، فرج‌الله سلحشور، ۷۷–۱۳۷۶)

جوایز و افتخارات

جایزه بهترین بازیگر زن – جشنواره بین‌المللی فیلم تامیل نادو ۲۰۱۶
جایزه بهترین بازیگر زن – جشنواره بین‌المللی فیلم ایماجین ایندیا ۲۰۱۵
تندیس زرین و دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن – جشنواره بین‌المللی فیلم شهر 1394

جایزه بهترین بازیگر زن – جشنواره فیلم باتومی ۲۰۱۳
دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن – جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۹
کاندید و برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن – جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۷

بیوگرافی مهتاب کرامتی و همسرش و دخترش

۱۷ آذر ۹۶ ، ۱۹:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی نازنین بیاتی و همسرش

نازنین بیاتی

بیوگرافی و زندگینامه

نازنین بیاتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران متولد 15 دی ماه 1368 می باشد و 28 سال سن دارد.

تحصیلات : دارای مدرک لیسانس تئاتر از دانشگاه آزاد تهران می باشد. 

نازنین بیاتی در سریال شکرستان عروسکی تیز به عنوان طراح دکور،طراح لباس و صداپیشه شخصیت های “رویا و پیشگو” حضور داشت. 

شروع بازیگری : وی فعالیت هنری و بازیگری خود را از سال 1391 با حضور در فیلم دربند آغاز نمود و با همان فیلم توانست به خوبی دیده شود و در جشنواره همان سال برای آن نقش نامزد سیمرغ شد.

وی تا کنون در سریال تلویزیونی حضور نداشته است اما قرار است به زودی در سریال گلشیفته به کارگردانی بهروز شعیبی حضور یابد.

ازدواج و همسرش

نازنین بیاتی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

همسر نازنین بیاتی

آدرس پیج اینستاگرام نازنین بیاتی : instagram.com / Bayati__nazanin


مصاحبه و گفتگو با نازنین بیاتی

اولین تجربه بازیگری شما با شهبازی و در فیلم دربند بود که کلا فیلمی است با ویژگی های ایده آل زیاد، بعد از دربند انتخاب نقش برایتان دشوار نبود؟

قطعا انتخاب برایم خیلی سخت بود. چون می خواستم نازنین دربند دیگر تکرار نشود و نمی خواستم در سینما تبدیل به دختر معصومی شوم که همیشه قربانی اجتماع می شود. تمام سعی ام را کردم که با انتخاب هایم مانع این کار شوم. در همین طعم شیرین خیال هم شیرین دختری دانشجوست، اما قربانی نیست و با نازنین دربند خیلی متفاوت است.

نازنین بیاتی ,بیوگرافی نازنین بیاتی ,عکس نازنین بیاتی

در دربند نازنین از محیطی کوچک وارد محیطی بزرگ می شود و به لحاظ انسانی و معرفتی دست به کارهایی می زند که خودش را دچار مشکل می کند، اما شیرین طعم شیرین خیال دغدغه نجات طبیعت را با استادش دارد. آنها نه آدم خاص که کل آدم های روی زمین را می خواهند متوجه شرایط زیست محیطی شان قرار بدهند.

لحظه هایی کمیکی در بازی تان وجود دارد که به شخصیت شیرین جذابیت خاصی داده. با اینکه در طنز سابقه ای نداشتید، اما خوب توانستید از پس این لحظه ها برآیید…

قطعا راهنمایی های آقای تبریزی در درآوردن این لحظه ها بی تاثیر نبوده، اما اگر آدم ذره ای حس نقشی که کارگردان می خواهد را در وجودش نداشته نباشد نمی تواند آن را به درستی اجرا کند. مثلا اگر کارگردان از یک شخصیت خشک و جدی بخواهد که لحظه هایی طنز را بازی کند، آن لحظه ها به دل مخاطب نمی نشیند.

بیوگرافی نازنین بیاتی

 

شما همیشه در نقش دختران آرام و سر به راه ظاهر می شوید. دوست ندارید در ادامه پرسوناژهای متفاوتی را از خودتان به نمایش بگذارید؟

ـ هر بازیگری دوست دارد که نقش های متفاوتی را امتحان کند و خودش را محک بزند. من خیلی سعی کردم که با انتخاب هایم از قالب یک دختر معصوم و سر به زیر بیرون بیایم. البته مثلا در فیلم رخ دیوانه نقش دختر خیلی سر به راهی را نداشتم…

اما در آنجا هم معصومیت خاص به خودتان را داشتید. معصومیتی که البته با شیطنت همراه بود و تماشاگر دوست اش می داشت…

ـ یک وقت هایی پیش می آید که یک کاراکتر منفی است، اما باز هم تماشاگر دوست اش دارد. یا من در ارسال یک آگهی تسلیت نقشی که بازی کردم خیلی آرام نبود و در ذهن اش یکسری افکار منفی هم داشت.

نازنین بیاتی

از همکاری تان با آقای تبریزی در طعم شیرین خیال بگویید؟

ـ کار با آقای تبریزی برای هر بازیگری نعمت است. ایشان سر صحنه کاملا آرام و صبور هستند و هیچ استرسی به بازیگر و عوامل فیلم وارد نمی کنند. آدم وقتی با ایشان کار می کند خیالش راحت است و با اطمینان خودش را به دست او می سپارد. چون هر چه بگوید تفکری پشت اش است. به این خاطر بازیگر هیچ نگرانی سر صحنه ندارد.

عکس نازنین بیاتی

فیلم های سینمایی نازنین بیاتی

دربند
ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه
فرشته‌ها با هم می‌آیند
مردن به وقت شهریور

رخ دیوانه
طعم شیرین خیال
مادری

رفتن
هنوز نه (فیلم کوتاه)
آینه بغل ( 1396)

سریالهای نازنین بیاتی

سریال گلشیفته ( بهروز شعیبی) (1396)

۱۶ آذر ۹۶ ، ۱۸:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

محمدرضا گلزار

محمدرضا گلزار

بیوگرافی و زندگینامه

محمدرضا گلزار بازیگر و سوپراستار سینما و تلویزیون و خواننده متولد 1 فروردین 1356 در تهران می باشد و اصالتا آذری ( ترک) است و هم اکنون 40 سال سن دارد.

تحصیلات : گلزار دارای مدرک لیسانس مهندسی مکانیک سیالات است. 

شروع بازیگری : وی فعالیت سینمایی خود را از سال 1377 با بازی در فیلم سام و نرگس ساخته ایرج قادری آغاز نمود و از همان ابتدا توانست نظر خیلی ها را به خود جلب کند.

رضا گلزار در دوران نوجوانی و جوانی والیبالیست حرفه ای بوده است. 

خانواده محمدرضا گلزار , خواهر و برادران

گلزار عضو یک خانواده 6 نفره می باشد . پدر وی پرویز گلزار از ثروتمندان شناخته شده تبریزی است . مادر رضا گلزار نیز خانه دار است . وی یک خواهر به نام آتوسا که مترجم زبان آلمانی است دارد و دو برادر به نام های علیرضا که مهندس عمران است و از خودش بزرگتر است و برادر دیگرش بردیا که از وی کوچکتر است و مترجم زبان انگلیسی است دارد.

پدر مادر محمدرضا گلزار

عکسی از پدر و مادر محمدرضا گلزار


ازدواج و همسرش

رضا گلزار تاکنون که وارد سن 40 سالگی شده است ازدواج نکرده است . عکسهای بسیار زیادی در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام منتسب به همسر او منتشر شده است که هیچ کدام واقعیت ندارد و شایعه ای بیش نیست .

گلزار در اخرین مصاحبه خود با تی وی پلاس گفته است که حدس من این هست که امسال ( سال 96 ) باید ازدواج کنم.

ازدواج چیزی نیست که من تصمیم بگیریم برای شخصی مثل من  . باید پیش بیاید و من خیلی مصمم هستم برای این امر.

همسر محمدرضا گلزار

محمدرضا گلزار و ساره بیات بازیگر زن که هم بازی هم در سریال پرطرفدار عاشقانه بودند.

اینستاگرام رضا گلزار : وی یکی از پرطرفدارترین هنرمندان و یا بهتر است بگوییم پر فالوئرترین بازیگر مرد در اینستاگرام است و حدود 5 میلیون فالور دارد.

آدرس پیج اصلی گلزار در اینستاگرام و کانال تلگرام او : Instagram : Rezagolzar  | Telegram : rezagolzar


 
 

ادامه مطلب...
۱۵ آذر ۹۶ ، ۱۲:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی احمد مهرانفر و همسرش

احمد مهرانفر

بیوگرافی و زندگینامه

 احمد مهرانفر بازیگر سینما و تلویزیون متولد 10 خرداد 1354 است و 42 سال سن دارد و متولد کاشان است و اصالتا اهل همانجاست.

شروع بازیگری : مهرانفر فعالیت هنری را از سال 1379 با بازی در فیلم نان ،عشق و موتور 1000 آغاز کرد. 

تحصیلات : وی دارای مدرک کارشناسی بازیگری و کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشکده هنر های زیبا می باشد. 

 احمد مهران فر با بازی در سریال پایتخت در نقش ارسطو عامل توانست به خوبی دیده شود و محبوبیت خود را مدیون این سریال است.

ازدواج و همسرش

احمد مهرانفر تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

ادامه مطلب...
۰۷ آذر ۹۶ ، ۱۹:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی بازیگران سریال سایه بان

بازیگران سریال سایه بان

سریال سایه بان به کارگردانی برادران محمودی که پخش خود رو چند روزی هست که آغاز کرده است یکی از سریال های پربازیگر می باشد که در کنار بازیگران شناخته شده از چند چهره و بازیگر جدید نیز استفاده کرده است که تا به حال کمتر شاهد حضور آنها در تلویزیون بوده ایم .

در ادامه به معرفی این بازیگران , اسم و بیوگرافی هنرپیشه های این فیلم می پردازیم.

بازیگران سریال سایه بان

ادامه مطلب...
۰۷ آذر ۹۶ ، ۱۸:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مجتبی پیرزاده

مجتبی پیرزاده

بیوگرافی و زندگینامه

مجتبی پیرزاده بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون متولد ؟ می باشد.

وی فعالیت خود را با تئاتر آغاز نموده است و با فیلم مرگ فروشنده در سال 1393 وارد سینما گردید. آخرین حضور او هم در سینما نیز بازی در فیلم فروشنده با کارگردانی اصغر فرهادی بود.

حضور او در سریال سایه بان به کارگردانی برادران محمودی اولین تجربه حضورش در قاب تلویزیون می باشد . مجتبی پیرزاده در این سریال نقش جوانی به نام سهراب را ایفا می نماید.

ازدواج و همسرش

مجتبی پیرزاده متاهل می باشد و ازدواج کرده است.

همسر مجتبی پیرزادهعکس مجتبی پیرزاده و همسرش

اینستاگرام مجتبی پیرزاده : instagram.com/Mojtabapirzade

مجتبی پیرزاده

عکسهای مجتبی پیرزاده

بیوگرافی مجتبی پیرزاده مجتبی پیرزاده در سریال سایه بان در نقش سهراب

مجتبی پیرزاده در سریال سایه بان

مجتبی پیرزاده در کنار اصغر فرهادی

مجتبی پیرزاده در کنار اصغر فرهادی

فیلم و سریالها

مرگ فروشنده (1393)
دریاچه ماهی ( 1395)
یک روز بخصوص (1395)

فروشنده (1395)

سریال سایه بان ( 1396)


۰۲ آذر ۹۶ ، ۱۰:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی بهزاد فراهانی و همسرش

بهزاد فراهانی

بیوگرافی و زندگینامه

بهزاد فراهانی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران متولد 1 بهمن 1323 در یکی از روستا های فراهان است و اهل استان مراکزی است و هم اکنون 73 سال سن دارد.

تحصیلات : وی دوره‌هایی از تئاتر را در فرانسه گذراند و در کارگردانی، بازیگری و نویسندگی فارغ‌التحصیل شد.

بهزاد فراهانی فعالیت هنری خود را با بازی در تئاتر آغاز کرد. سپس به سینما روی آورد و با بازی و نگارش فیلمنامه فیلم «تجاوز» به کارگردانی حمید مصداق، به جمع اهالی سینما پیوست. فراهانی سه دهه است که حضوری مستمر در سینما، تلویزیون و تئاتر دارد.

وی پدر گلشیفته و شقایق فراهانی بازیگران زن سینما نیز می باشد و همسر او نیز فهیم رحیم نیا است.

ازدواج و همسر

بهزاد فراهانی با فهیمه رحیم نیا که او هم از بازیگران سینما و تئاتر است ازدواج کرده است و حاصل این ازدواج نیز سه فرزند , دو دختر به نام های شقایق و گلشیفته و یک پسر به نا آذرخش می باشد.

ادامه مطلب...
۲۴ آبان ۹۶ ، ۲۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی حمید هیراد

بیوگرافی حمید هیراد

حمید هیراد

حمید هیراد خواننده پاپ متولد تهران می باشد و اصالتا اهل ؟ می باشد .

وی از سنین نوجوانی علاقه به خوانندگی داشته است.

حمید هیراد در سال 96 توانست به خوبی جای خود را در میان مخاطبین به دست بیاورد و آهنگهایش به خوبی شنیده شود . اولین آهنگ رسمی او نیز قطعه بی تاب بود که در سال 96 منتشر شد .

وی چند قطعه نیز به همراه گروه پازل باند اجرا کرده است و همچنین در کنسرت آنها نیز به خواندن پرداخته است . آهنگ دلارام که به همراهی پازل باند خوانده است یکی از هیت ترین قطعات این خواننده است که محبوبیت او بیشتر به خاطر همین آهنگ بوده است.

آدرس اینستاگرام حمید هیراد : Instagram / HamidHiraad

کودکی حمید هیراد

عکسی از کودکی حمید هیراد در سن 6 سالگی

حمید هیراد در کنار علی ضیا و پازل باند ( آرین بهاری و علی رهبری )

حمید هیراد در کنار علی ضیا و پازل باند ( آرین بهاری و علی رهبری )

بیوگرافی حمید هیراد

بیوگرافی حمید هیراد

عکسهای حمید هیراد

 

تک آهنگهای حمید هیراد

بی تاب
شب که شد
رسوایی
فراموش کن
مستم کن

معشوقه ( پازل باند)
دلارام ( پازل باند)
خدا
شوخیه مگه

حمید هیراد

۲۴ آبان ۹۶ ، ۲۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil