دانلود سریال ممنوعه | دانلود فیلم های جدید

سریال ممنوعه | فیلم های ایرانی جدید | دانلود همه قسمت های سریال ممنوعه

۸۱ مطلب با موضوع «عکس بازیگران زن» ثبت شده است

بیوگرافی غزل شاکری و همسرش +گفتگو و عکسها (خوانندگی تا بازیگری)

 غزل شاکری

بیوگرافی و زندگینامه

غزل شاکری خواننده، بازیگر و طراح صحنه و لباس ایرانی متولد 22 اسفندماه سال 1357 در تهران است و 39 سال سن دارد.

تحصیلات : وی فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی طراحی صنعتی است.

شاکری فعالیت هنری خود را از سال 1366 با بازی در فیلم ماهی به کارگردانی کامپوزیا پرتوی آغاز نمود. 

وی با حضور در سریال شهرزاد در نقش آذر توانست بعد از چند سال وقفه به خوبی دیده شود.

از فعالیت های موسیقیایی شاکری می‌توان به بازخوانی تصنیف حدیث آشنایی اثر حبیب الله بدیعی و با خوانندگی زنده یاد پوران و تک خوانی ریتمیک با عنوان قلک اشاره کرد.

ازدواج و همسرش

اطلاعاتی در خصوص ازدواج و همسر غزل شاکری موجود نیست.

غزل شاکری فرزند فرشته طائر پور تهیه کننده، مجری طرح و نویسنده ایرانی می باشد. 

وی هیج صفحه در اینستاگرام ندارد.


گفتگو با غزل شاکری

غزل شاکری چگونه به شهرت رسید؟

برای همین دوره ای از بازی و بازیگری فاصله گرفتم. الان بعد از چند سال با انتخاب خودم دوباره برگشتم. البته پرکار نیستم و قبل از انتخاب به این فکر می کنم که کار می تواند برایم ویژه باشد یا اینکه بهترجبه اش می ارزد؟ یکسری از دوستانم که در کودکی بازی کردند شاید فقط برای همان نقش مناسب بودند و بعدها زیاد مناسب بازیگری نبودند یا موقعیتش را نداشتند یا اصلا پیگیری و پشتکار برای ادامه دادن نداشتند. اما بر می گردم به همان حرف قبلم که این بازیگرهای کودک، انتخاب شده بودند برای همان نقش و خودشان بازیگری را انتخاب نکردند.

چه شد که برای نقش اول فیلم سینمایی گلنار انتخاب شدی؟

آقای پرتوی سر یکی دو پروژه با خانم طائرپور، مادرم همکاری داشت. در یک بخشی از فیلم «ماهی» هم برای آقای پرتوی بازی کردم. من از همان ابتدا که ایشان فیلمنامه گلنار را می نوشت در کنارش بودم و بعد از آن متوجه شدم من را برای نقش گلنار انتخاب کرده است. در ابتدا خانواده چندان موافق نبودند اما به هر حال ماجرا طوری پیش رفت که من تبدیل به گلنار قصه شدم.

بیوگرافی غزل شاکری

تو در خانواده ای هنرمند بزرگ شده ای. خودت چقدر به بازیگری علاقمند بودی؟

فضای سینما، فضای جذابی است و وقتی به من پیشنهاد بازیگری داده شد خیلی خوشحال شدم. اما در آن سن (10 سالگی) آدم نمی داند دقیقا چه چیزی می خواهد. برای من آن زمان فضا جذاب و خوشایند بود؛ همین.

در آن زمان ها هیچ وقت با مادرت درباره این موضوع که دوست داری در آینده بازیگر یا نویسنده شوی حرف  نزدی؟

من 10 سالم بود. این سن خیلی سن زیادی نیست که بخواهمدرباره این موضوع به شکل جدی با خانواده ام صحبت کنم. ولی در کل این حرفه را دوست داشتم. مثلا در مدرسه تئاتر بازی می کردیم. انشاهایم همیشه خوب بود و دوست داشتم. اما اینکه من تصمیم گیرنده باشم که می خواهم این نقش را بازی کم؛ خیر در جریان نبودم و بزرگ ترها خودشان بریده و دوخته بودند. ولی طوری نبود که وقتی به من گفتند بازی کن دوست نداشته باشم. خیلی هم دوست داشتم و استقبال کردم.

زمانی که می خواستی مقابل دوربین بازیکنی تصورت درباه بازی و بازیگری تغییر نکرد؟ یا قبل از آن هم به واسطه مادرت با بازیگری آشنا بودی؟

من تا حدی با سینما آشنا بودم و پشت صحنه یکسری از کارها حضور داشتم. واقعیت این است وقتی به عنوان بازیگران جلوی دوربین می روی خیلی چیزها برایت تازه است. ضمن اینکه در عالم بچگی بیشتر از اینکه تو بازی کنی ازت بازی می گیرند. در بچگی این تیم است که می تواند از تو بازی بگیرد. آنقدر سکانس ها خرد شده هستند که بازیگر کودک قدرت تشخیص و حفظ کردن تداوم این سکانس ها را ندارد و برای همین بار آن بر دوش کارگردان است.

برای بار اول که گلنار را دیدی چه حسی داشتی؟

زمانی که برای بار اول تصویر خودم را در مقابل دوربین دیدم برایم خیلی عجیب بود. نمی دانستم دوست دارم یا نه و حتی قایم می شدم. اما الان که فیلم را می بینم آن را دوست دارم. یعنی به عنوان بیننده دوست دارم و به این فکر نمی کنم که من الان گلنار فیلم هستم. وقتی خودم گلنار را مونتاژ شده، دوبله شده و با موسیقی دیدم، نمی توان بگویم که کم تر از بقیه تحت  تاثیر قرار گرفتم. من هم مثل بقیه بچه ها درگیر داستان شده بودم. حتی وقتی فیلم را برای اولین بار دیدم و در پایان فیلم، جمله های خداحافظی گلنار و خانم خرسه را شنیدم، خیلی ناراحت شدم و گریه کردم.

عزل شاکری و همسرش

از گلنار بعد از گذشت 26 سال چه خاطراتی به یاد داری؟

بیشتر از خاطره های دوران فیلمبرداری، خاطره هایی بعد از نمایش فیلم به یادم مانده… آدم های بزرگ با وجود همه جدیت شان وقتی مرا می دیدند و می شناختند، شروع می کردند به خواندن آوازهای خاله قورباغه یا آقاخرسه! خاطرات زیادی مثل پاره شدن دامن بلند و چین دار، از درخت بالا رفتن، گردو چیدن، کنار رودخانه با قلاب ماهی گرفتن و… دارم.

چیزی هم از دوران به یادگاری داری؟

لباس های گلنار و دستمال آبی و عروسک ها (به جز آن ها که در موزه سینما هستند) در دفترخانه ادبیات نگهداری می شوند… من هم به جز چند عکس قاب شده در اتاقم، ضبط صوتی را که به عنوان دستمزد گرفته بودم و چند وقت پیش آن را به دختری هم سن همان روزهای خودم هدیه دادم چیز دیگری ندارم.

مردم در خیابان تو را می شناسند؟

در یک دوره ای دیگر کسی مرا نمی شناخت. اما الان گاهی من را می شناسند. فکر می کنم یک نسلی بچه هایشان دارند این فیلم را می بینند و برای همین وقتی من را می بینند می شناسند. البته آدم های باهوش آن هم در موقعیت های خیلی عجیب و غریبی ناگهان می گویند من همان گلنارم. آن هم به این خاطر که فرزندشان به تازگی آن فیلم را دیده است. مثلا یکجا می روم آب میوه بخورم کسی که دارد آب میوه می گیرد سرش را بالا می گیرد و می گوید شما گلنار هستید؟ یا صندوق دار یک فروشگاه یا یک نفر در راهروی بیمارستان و… مکان هایی که اتفاقا آدم ها خیلی حضور ذهن ندارند این اتفاق می افتد.

بازیگرهایی که در دوران کودکی در فیلم های ماندگار  بازی کردند به ویژه در دوره تو زیاد بودند اما اغلب وقتی بزرگ شدند نتوانستند در این عرصه موفق باشند یا اصلا دوباره در تصویر حضور داشته باشند به نظرت دلیلش چیست؟

برای اینکه در دوران کودکی؛ نویسنده، کارگردان و تیم فیلم ساز هستند که کسی را براساس فیلمنامه و کاراکتری که دارد انتخاب می کنند و الزاما آن کودک بازیگری را انتخاب نکرده است. بعد هم اینکه تجربه بازی یک بخش است و اینکه بخواهی آن را ادامه بدهی و واقعا بازیگر باشی یک بخش دیگر. برای خود من اینطور شد که بعد از بازی در فیلم گلنار آنقدر شناخته شده بودم که حتی اذیت می شدم.

بیوگرافی غزل شاکری

بین بازیگرهایی که هم دوره تو در کودکی شان نقش داشته اند بازی کدام را دوست داشتی؟

یادم هست علی کوچولو را خیلی دوست داشتم. بازیگرهای فیلم پاتال و آرزوهای کوچک و پسری را هم که در مدرسه پیرمردها بازی می کرد دوست داشتم. در عالم بچگی وقتی فیلمی موفق می شود آدم دوست دارد جای شخصیت محبوب آن باشد. حتی فرقی نمی کند آن فیلم ایرانی است یا خارجی.

در حال حاضر مشغول چه کارهایی هستی؟

من مهندسی طراحی صنعتی خوانده ام و کارم طراحی داخلی و طراحی صحنه است. گاهی هم بازی می کنم و در زمینه موسیقی هم در بخش آواز آن فعالیت دارم.  در سریال آقای حسن فتحی (شهرزاد) هم بازی کرده ام که هنوز پخش نشده است. هم چنین روی یکسری پروژه های شخصی ام کار می کنم و می نویسم طراحی هم می کنم و با یکسری از مستندسازان نیز همکاری دارم.

غزل شاکری ,بیوگرافی غزل شاکری ,مادر غزل شاکری

سریال های غزل شاکری

سریال شهرزاد – ( حسن فتحی – ۱۳۹۳)


فیلمهای سینمتیی غزل شاکری

فیلم سینمایی ماهی (کامبوزیا پرتوی، ١٣۶۶)
فیلم سینمایی گلنار (کامبوزیا پرتوی، ١٣۶٧)
بازیگر و طراح صحنه و لباس فیلم وقتی همه خواب بودند (فریدون حسن پور، ١٣٨۴)

فیلم آینه های روبرو (نگار آذربایجانی، ١٣٨٨)
فیلم سارا و آیدا (مازیار میری 1395)
تله فیلم حتی اگر شب باشد( منیر قیدی)

غزل شاکری

 

۲۰ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی طناز طباطبایی و همسرش

طناز طباطبایی

بیوگرافی و زندگینامه

طناز طباطبایی بازیگر زن سینما و تلویزیون ایران متولد 20 اردیبهشت 1362 در تهران می باشد و 34 سال سن دارد.

تحصیلات : طباطبایی دارای مدرک لیسانس کارگردانی تاتر است. وی یک دوره بازیگری را در آموزشگاه آزاد هیوا گذرانده است. 

طناز طباطبائی فعالیت بازیگری خود را در تلویزیون از سال 1380 با حضور در سریال تلویزیونی جوانی ساخته سعید سلطانی آغاز نمود. و در سال 83 با حضور در فیلم سینمایی دیشب باباتو دیدم آیدا فعالیت خود را در سینما آغاز نمود.

او با حضور در سریال میوه ممنوعه به کارگردانی حسن فتحی توانست به خوبی دیده شود اما بعد از آن شاهد حضور بیشتر او در سینما بود تا در تلویزیون.

وی در سال 88 جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای فیلم صداها از آن خود کرد. 

ازدواج و همسر

طناز طباطبایی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

وی هیچ صفحه ای در صفحات اجتماعی از جمله اینستاگرام ندارد و صفحات منتسب به وی جعلی می باشد.

طناز طباطبایی هیچ نسبتی با بهنوش طباطبایی که او هم از بازیگران زن است ندارد , در برخی سایت ها چندی پیش شایعه شده بود که این دو هنرمند خواهر یکدیگر هستند.

طناز طباطبایی از ازدواج می گوید

ازدواج قابل برنامه ریزی نیست اصولا زنان وقتی سی سالگی را رد می کنند کمی آرام تر می شوند و جدی تر به زندگی شخصی و خانوادگی فکر می کنند. شاید الان نزدیک یک سال و خورده ای باشد که برای من هم آن اتفاق افتاده که دوست دارم فامیلی و خانواده خودم را داشته باشم. این حس خیلی غریزی است و فکر می کنم هر زنی هم آن را تجربه می کند. ولی در مورد ازدواج من به این هم باور دارم که جزو تقدیر هر آدمی است. یعنی آن حرف هایی که از قدیم می گفتند آن کسی که قسمت تو باشد وقتی بیاد خواستگاری دهنت بسته می شود من فکر می کنم این درست است. بنابراین فکر نمی کنم ازدواج امر قابل برنامه ریزی باشد و مثلا شما بتوانید برنامه ریزی کنید که همسری پولدار یا خوش تیپ و … داشته باشید.

از طرفی من در هیچ کجای زندگی ام بحث ظواهر و مادیات برایم پر رنگ نیست و بیشتر عشق و علاقه برایم مهم است مطمئن هستم وقتی زمانش برسد آن مردی می آید که همه چیز بین مان چفت و جفت و درست می شود و درست پیش می رود. زندگی خوشبخت و شاد تنها تصویر من از زندگی زناشویی است و امیدوارم به امید خدا برایم اینطور بشود.

طناز طباطبایی و همسرش

سلفی طناز طباطبایی با نوید محمدزاده و هومن سیدی

گفتگو با طناز طباطبایی 

آهسته و پیوسته قدم بر می دارم

همیشه من اعتقاد داشتم به آهسته و پیوسته قدم بر داشتن. بیشترین چیزی که برای خودم مهم بوده این است که مثل نقاشی باشم که اول باید نقاشی کلاسیک را بیاموزد و انجام دهد و مثلا یک کوزه را درست طراحی کند و بکشد و بعد به آرامی به نقاشی حرفه ای و ماندگار تبدیل شود. در مورد بازیگری هم من همین نظر را داشتم که اگر به آرامی قدم بر دارم و رشد کنم جایم محکم تر و تثبیت شده تر خواهد بود و خودم از خودم راضی تر خواهم بود.

طناز طباطبائی

من هیچ وقت فکر نمی کنم که تثبیت شدم و ماندم و تمام نمی شوم. حتی ترسی از کهنه شدن و پیر شدن هم در من وجود دارد. البته این دو رویکرد است. یکی همان ترسی که همه دارند که ریشه آن در ترس از مرگ است. اما رویکرد دیگر درباره من این است که فکر می کنم اساسا برای این که درجا نزنم همیشه باید پیشرفت کنم. 

در یک مسیر باید مرتب قدم های بزرگ و بزرگتر برداشت تا به آن هدف نهایی برسیم. هیچ وقت نباید فکر کرد الان این جایی که ایستادم جایم خیلی محکم و درست است. من مرتب خودم را در مواجهه با این پرسش قرار می دهم که کجا ایستادم؟ و نکند این جایی که الان هستم غلط باشد؟ و … هزار جور فکر با خودم می کنم. برای همین الان برایم سخت تر از مثلا زمان صداها است که تقریبا اوایل کارم بودم. هر فیلمی که می گذرد به کارهای جدیدی که می توانم انجام بدهم و به پیشرفت بیشتر فکر می کنم. این نگاه برای یک بازیگر و اصولا برای یک انسان کار بسیار سختی است.

طناز طباطبایی بی حجاب

بیماری مادرش

دو تا فرشته مادرم را نجات دادند متاسفانه سال گذشته مادرم دچار بیماری شدند. اتفاق تلخی برای من بود. اما خدا را شکر مامانم حال شان خیلی بهتر است؛ ما دو تا فرشته پیدا کردیم؛ پرستارو فیزیوتراپ مادرم دو نفری در کنار پدرم قرار گرفتند و عامل اصلی بهبود مادرم شدند و خدا را شکر مادرم هر روز
بهتر شد. الان سمت چپ بدن که از کار افتادگی پیدا کرده بود تقریبا تا حدود زیادی بهتر شده و کارایی اش را به دست آورده است. خدا را شکر هر روز هم بیشتر رو به بهبود می رود.

طناز طباطبایی قبل از عمل

همیشه من انتخاب می کنم

اعتقاد من در کل زندگی این است که همیشه این من هستم که انتخاب می کنم. زمانی که من فیلم «سیزده » هومن سیدی را دیدم همان جا انتخاب کردم که روزی در نقشی مناسب در یکی از فیلم های هومن سیدی بازی کنم. برای این که آن فیلم را خیلی دوست داشتم. این انتخاب برای من اینجوری شکل می گیرد. یعنی انتخاب در زندگی من اینطور است که مثلا می گویم دو سال دیگر یا چهار سال دیگر با فلان آدم کار می کنم و این اتفاق می افتد.

عکس جدید طناز طباطبایی
یا می گویم من این نقش را دوست دارم و می خواهم و بعد به آن می رسم. من باور دارم انسان اگر اعتقاد داشته باشد به هر چیزی که از خدواند بخواهد می رسد. حالا کارها و نقش هایی هم بوده که من انتخاب نکردم اما به سر راهم قرار گرفته و اتفاقا خیلی هم برایم خوب بوده مثل «هیس دخترها فریاد نمیزنند ». چون من اصلا به «هیس … » فکر نکرده بودم ولی حتما در مسیر من باید قرار می گرفت که یک دنباله ای را با خودش بیاورد و یک راهی را به سمت خواسته هایم باز بکند.

طناز طباطبایی ,عکس طناز طباطبایی ,بیوگرافی طناز طباطبایی

قبل از خشم و بعد از خشم

به نظر من فیلم «خشم و هیاهو » یک فیلم تجاری نیست. شاید قصه ذهن مخاطب را به این سمت ببرد چرا که داستان عشق و خیانت است که تماشاچی با آن ارتباط برقرار می کند. اما هومن سیدی با انتخاب و اجرای ساختاری متفاوت و عجیب و غریب آن را از یک فیلم تجاری متمایز کرده است. اینجا دیگر این ساختار متفاوت برای تماشاچی آشنا نیست.

بنابراین فیلمی است که هم از المان های تجاری استفاده کرده و هم اثری هنری و قابل اعتنا به لحاظ فرم و محتوا است. یادم هست وقتی فیلمنامه را به من دادند طاقت نیاوردم به خانه برسم و تو ماشین جلوی منزل خواهرم پارک کردم و متن را تا آخر خواندم. وقتی به صحنه دادگاه رسیدم رنگم پرید اینقدر که هیجان زده شده بودم از متن خوب و نقش درستی که ترسیم شده بود. قصه را خیلی دوست داشتم و خوشم آمد. بعد با آقای سیدی صحبت کردم و به این نتیجه رسیدیم که ما اصلا قرار نیست شهلا جاهد را بسازیم و من او را بازی کنم.

بیوگرافی طناز طباطبایی

قرار است او یک کاراکتر دیگری به نام حنا باشد که حتی این اسم هم از جای دیگری وام گرفته شده بود. برای من مهم این بود که نشان بدهیم کارکترها در یک موقعیت یکسری رفتارها ازشان سر می زند و دقیقا در همان موقعیت می توانند یکسری رفتارهای دیگر داشته باشند. برای همین ما هر دو کاراکتر اصلی را در فیلم از چند زاویه و با رفتارهای متفاوت در یک موقعیت مشابه می بینیم.

همینطور شخصیت ها در بازجویی ها زاویه دید و نگاه خود را به پارتنرشان داشتند. نهایتا وقتی فیلم را در اولین اکرانش دیدم خودم خیلی راضی بودم. حتی به آقای سیدی گفتم مسیر بازیگری من به لحاظ تکنیکال و به لحاظ خود بازیگری واقعا به قبل از «خشم و هیاهو » و بعد از آن تقسیم می شود. برای این که همیشه من یک کاراکتر را با یک رویکرد بازی کرده بودم. اما اینجا در واقع یک نفر را با سه نقش و سه رویکرد بازی کردم.

طناز طباطبایی قبل از عمل

انتخاب لباس و تیپ های طناز

در انتخاب لباس هایم قبل از هر چیزی مهم ترین نکته برایم راحتی با آن لباس است. من هیچ وقت هم طراح خاصی برای همه لباس هایم نداشتم. خودم را خوب می شناسم و می دانم چه بپوشم بیشتر بهم می آید و طرفدار جدی سادگی هستم. روی حساب همه اینها انتخاب هایم را خودم انجام می دهم و از طراح های مختلف که کارهای متفاوتی دارند خرید می کنم. ولی همیشه در همه آنها یک ویژگی بوده که به مدل و سبک و سلیقه من نزدیک بوده.

من در مورد مد و لباس برخلاف خیلی ها که برندباز هستند و برند برای شان مهم است ، این چیزها اهمیت ندارد و تنها مهم این است لباسم ساده باشد و بتواند مدت زمان طولانی از آن زیاد استفاده کنم. یعنی اینطوری نباشد که یک بار بپوشم و بعد در کمد خاک بخورد. من دوست دارم یک دست لباس را بارها بپوشم. به نظرم این که سال های سال از یک لباس استفاده کنی هیچ اشکالی ندارد.

نوید یک فیلم متفاوت

آخرین فیلمی که سال گذشته بازی کردم فیلم، «ارداتمند نازنین، بهاره، تینا »، به کارگردانی آقای کاهانی است. آنجا اصلا یک طناز دیگر می بینید. اینها سه تا دختر هستند که شغل شان مدلینگ است اما در واقع پولی هم از این کار در نمی آورند و برای فان و خوش گذرانی ماجرا است که درگیر آن شدند. برای همین عکاسی می کنند و مشغول مدلینگ هستند. فیلم فضای عجیبی دارد و برای من دوست داشتنی است. اینکه نتیجه این فیلم چه بشود یا مردم دوست داشته باشند و تماشا کنند یا نه را من هنوز نمی دانم اما می دانم برای من تراپی خوبی بود. برای اینکه از روزی که ما کار را شروع کردیم برای من اتفاق متفاوتی بود.

من یک بخشی در وجودم دارم که خیلی جدی و مدیر و سخت است. این فیلم این بخش وجود من را کاملا شکست و در بازیگری من خیلی تاثیر گذاشت. من در این فیلم یک آدم رها و روی ابرها هستم. آقای کاهانی هم در ظاهر و گریم و همه اینها انگشت گذاشته بود و انتخاب های بامزه و درستی می کرد که به فضای فیلم و این کاراکترها می آمد. من نوید یک فیلم متفاوت دست کم از بین کارهای خودم تا امروز را می دهم. همینطور فکر می کنم جزو بهترین های آقای کاهانی هم خواهد بود. امیداورم در گیشه هم موفق باشد.

اینستاگرام طناز طباطبایی
به هیچ چیز جز بازیگری فکر نمی کنم

به هیچ تجربه دیگری جز بازیگری فکر نمی کنم چون باورم این است که یک کار انجام بده اما آن یک کار را درست انجام بده. شاید چون یک کم کمال گرا هستم از انجام کارهای نصف و نیمه و غیر حرفه ای خوشم نمی آید. من از گالری گردی، تماشای آثار هنری، تماشای فیلم تئاتر، کتاب خواندن و سفر ذهن و روحم را تغذیه می کنم تا بتوانم در کارم خلاق تر باشم. اینها به اضافه ورزش یوگا که پای ثابت برنامه روزانه زندگی من هستند.

عکسهای طناز طباطبایی

فیلمهای سینمایی طناز طباطبایی 

ارادتمند؛ نازنین بهاره، تینا (۱۳۹۵)
بی‌حساب (۱۳۹۵)
ویلایی ها (۱۳۹۵)
اروند (۱۳۹۴)
خشم و هیاهو (۱۳۹۴)

رخ دیوانه (۱۳۹۳)
مرگ ماهی (۱۳۹۳)
50 قدم آخر (۱۳۹۲)
آرایش غلیظ (۱۳۹۲)
ساکن طبقه وسط (۱۳۹۲)

هیس! دخترها فریاد نمی زنند (۱۳۹۱)
نارنجی پوش (۱۳۹۰)
پرستوهای عاشق (۱۳۸۹)
پریناز (۱۳۸۹)

گزارش یک جشن (۱۳۸۹)
مرهم (۱۳۸۹)
پسر تهرونی (۱۳۸۷)

تهران در جستجوی زیبایی(اپیزود سوم، تهران، سیم آخر)(۱۳۸۷)
صداها (۱۳۸۷)
میزاک (۱۳۸۷)
جعبه موسیقی (۱۳۸۶)
چهار انگشتی (۱۳۸۵)
دیشب باباتو دیدم آیدا (۱۳۸۳)


سریالهای طناز طباطبایی 

جوانی
در چشم باد
میوه ممنوعه
پرانتز باز
قلب یخی
شاهگوش


تئاترها
ترس
کمی بالاتر
تن تن و راز قصر مونداس
باغبان مرگ
نامه های عاشقانه از خاورمیانه


جوایز و افتخارات

1 نامزدشده بهترین بازیگر نقش دوم زن در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر
2 برنده جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن در سومین جشن منتقدان
3 برنده بهترین بازیگر زن کمدی تلویزیونی
4 برنده دیپلم افتخار از سوی پنجمین جشن منتقدان

5 برنده بهترین بازیگر نقش اول زن در سنندج
6 نامزدشده بهترین بازیگر نقش اول زن در کرمانشاه
7 برنده لوح تقدیر و جوایزی از سوی جشنواره زنان مستقل آمریکا به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن

8 برنده لوح تقدیر و جوایزی از جانب جشنواره فیلم‌های ایرانی سانفرانسیسکو به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن
9 نامزدشده بهترین بازیگر نقش اول زن در سی و سومین جشنواره فیلم فجر
10 نامزدشده بهترین بازیگر نقش اول زن در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجرفیلمهای طناز طباطبایی

۲۰ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی ستاره حسینی و همسرش

ستاره حسینی

بیوگرافی و زندگینامه

ستاره حسینی بازیگر جوان متولد 16 آذر ماه سال 1372 در تهران می باشد و 24 سال سن دارد.

ستاره حسینی فعالیت خود در عرصه بازیگر را از سال 1390 با حضور در تئاتر شروع نمود. و بعد از آن در چند سریال و فیلم سینمایی وارونگی حضور یافت.

اما حضور اصلی او در تلویزیون که باعث شناخته شدن و دیده شدن او بود بازی در سریال گسل به کارگردانی علیرضا بذرافشان می باشد که سال 96 پخش گردید.

او در نقش مرضیه اعتبار در این مجموعه حضور دارد . مرضیه دختر معاون وزیر که دانشجو پزشکی است و دختری باهوش و سخت گیر که قلبی مهربان دارد و البته جالب و بامزه و گاهی خشن است.

ازدواج و همسر

وی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.


اینستاگرام ستاره حسینی : instagram / setarh_hosseiniii

ستاره حسینی و همسرش

عکسهای ستاره حسینی

اینستاگرام ستاره حسینی

فیلمها و سریالهای ستاره حسینی

نمایش ماه مهربون ناز نکن کارگردان مهدی مهدی آبادی ١٣٩٠.
نمایش گل کارگردان جعفرمهیاری سالن کانون پرورش فکری کودک و نوجوان 1391

سریال تعبیر وارونه یکک رویا به کارگردانی فریدون جیرانی 1393
فیلم سینمایی وارونگی به کارگردانی بهنام بهزادی (1394)
سریال جرخ و فلک (1395)
سریال گسل ( 1396)

ستاره حسینی در سریال گسل

بازیگر نقش مرضیه در سریال گسل

بیوگرافی ستاره حسینی

ستاره حسینی

بیوگرافی ستاره حسینی

۱۲ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی ستاره اسکندری و همسرش

ستاره اسکندری

بیوگرافی و زندگینامه

ستاره اسکندری بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد 25 خرداد 1353 در تربت حیدریه می باشد و 43 سال سن دارد.

تحصیلات : اسکندری دانشجوی انصرافی رشته مترجمی زبان انگلیسی می باشد.

وی فعالیت خود در بازیگری را از سال 1375 با حضور در فیلم سینمایی حریف دل شروع نمود.

وی دو خواهر به نام های لاله و سارا اسکندری و یک برادر به اسم سیامک دارد.

اوج کار ستاره اسکندری زمانی بود که وی به جای پوپک گلدره در سریال نرگس ایفای نقش نمود و از همان زمان به خوبی شناخته شد.

ازدواج و همسرش

ستاره اسکندری چند سالی است که ازدواج کرده است . خواهر او این خبر را اعلام نموده است . تا کنون عکسی از همسرش منتشر نشده است.

اینستاگرام ستاره اسکندری : instagram/Setareheskandari

ستاره اسکندری و مادرش

ستاره اسکندری و مادرش

پدر ( عبدالواحد اسکندری ) ستاره اسکندری  در سال 95 از دنیا رفت.ستاره اسکندری و خواهرش لاله اسکندری

عکس از ستاره اسکندری و خواهرش لاله اسکندری که او هم از بازیگران و هنرمندان سینما است.

گفت و گو با ستاره اسکندری 

امسال در عرصه بازیگری در سینما کم‌کار بودید. دلیلش چیست؟

درگیر اجرای نمایش “هم هوایی” در فرانسه بودم و در حدود یک ماهی در پاریس بودیم و به همین دلیل نتوانستم چند پیشنهاد سینمایی را قبول کنم این شد که کمی‌کم‌کارتر شدم اما از آن طرف هم در شبکه خانگی سریال “دندون طلا” را داشتم که با اقبال مخاطبان روبرو شد و هم در عرصه تئاتر تجربیات خوبی را کسب کردم.

نوروز هر سال بسیاری از ایرانیان به سفر می‌روند. به بعنوان یک بازیگر مطرح چقدر سفر در زندگیتان جایگاه دارد؟ و آیا تا به حال پیش آمده به خاطر رفتن به یک سفر یک نقش خوب را رد کنید؟

بسته به شرایط  دارد و اگر سفرم کاری و از اجبار و تعهد شغلی باشد پیشنهاد را رد می‌کنم. در شرایط سفرهای معمولی سفرم را کنسل می‌کنم و ترجیح می‌دهم فیلمنامه خوبی که پیشنهاد شده است را قبول کنم.

سفر رفتن چقدر تجربیات شما را زیاد کرده است؟

بسیار سفر تا پخته شود خامی؛ این یکی از ضرب‌المثلهای قدیمی ‌ایرانی است که سالها پیش نیاکان ما آن را طرح کرده‌اند و طی قرون مختلف نیز همچنان این تعبیر پابرجاست و واقعیت است که هیچ چیز به اندازه سفر به تکامل نگاه و بینش شخصی یک آدم کمک نمی‌کند. دیدن فرهنگ و آداب و رسوم آدم‌های مختلف در سراسر جهان دستاوردهای مهمی‌ را برای بازیگر رقم می‌زند.

اگر بخواهید به صورت کلی بگویید آیا کل ایران را به طور کامل دیده‌اید یا آن که هنوز هم باید سفرهایی بروید تا کارنامه ایران‌گردی‌تان کامل شود.

به جز سه استان سیستان، کردستان و لرستان بقیه استان‌های کشور را دیده‌ام و سفر به این سه استان برنامه سال 95 است! 

معمولا در سفرهایتان در هتل اقامت می‌کنید یا ترجیح می‌دهید به سبک توریست‌های حرفه‌ای هر جا که شد اسباب اقامت را فراهم کنید.

لزوما نه، در خیلی از سفرها در طبیعت چادر می‌زنم. زیاد اهل رفتن به هتل‌های لوکس نیستم. آخرین سفرم که خیلی خوش گذشت با خودروی شخصی بود و مدام در بین راه چادر می‌زدیم و از محیط طبیعی لذت می‌بردیم. این سفر از تهران شروع و به گیلان ، زنجان و قزوین ختم شد و جاهایی تاریخی مثل قلعه بابک و تخت سلیمان را دیدم. 

در میان دوستان بازیگرتان هم پای سفر دارید.

 نه، البته برخی از مواقع با سامیه لک سفر می‌روم. 

ستاره اسکندری و همسرش

شخصیتی که در فیلم “نیمه شب اتفاق افتاد “بازی می‌کنید یکی از متفاوت‌ترین کاراکترهای کارنامه بازیگری‌تان است؛ زنی از طبقه پایین جامعه که به نظر می‌رسد برای داشتن زندگی بهتر با مردی مسن ازدواج می‌کند.

ازدواجش عاشقانه و نه از روی حسابگری است و البته ماحصل این ازدواج، داشتن زندگی بهتری برای او است. این زن خیلی متعهدانه پای زندگی مشترکش ایستاده است و به شوهرش اهمیت می‌دهد و مواظب او است.

برای پرداخت کاراکتر برخی از جملات را پس و پیش و عامیانه می‌گفتید. آیا برای رنگ‌آمیزی نقش چنین رویکردی را دنبال کردید.

آن زن عامیانه  حرف می‌زند و در کلان شهری مثل تهران شاهد حضور آدم‌های با لهجه و فرهنگ مختلفی هستیم. در نوع حرف زدن این آدم‌ها که پیشینه شهرستانی دارند آهنگ و نواهایی وجود دارد و به هرحال این زن جزو طبقه متوسطی است که متعلق به حاشیه تهران است. 

آیا این نوع حرف زدن این شخصیت در فیلمنامه وجود داشت؟

وجود نداشت و پیشنهاد من بود و البته با همراهی کارگردان سعی کردم به آن ماهیتی واقعی بدهم تا به بلوغ برسد.

در کارنامه بازیگری شما هم نقش‌های زنان روشنفکر و تحصیل‌کرده و هم زنان عامی ‌و معمولی دیده می‌شود. آیا به ایفای نقش‌های متفاوت اعتقاد دارید؟

جزو گروه بازیگرانی هستم که به تنوع نقش اعتقاد دارم  و انتخاب‌هایم در همین راستا است و دوست دارم دائما نقش‌های متفاوتی را بازی کنم و از قالب‌های گذشته بازیگریم دور شوم. این رویه نشأت گرفته از تربیت و تفکر تئاتریم است. در تئاتر بازیگر با شخصیت‌های متفاوتی مواجه است. ممکن است در نمایشی نقش ژولیت را بازی کنید و یا زنان طبقه متوسط و فرودست. تنوع نقش‌ها در تئاتر بیشتر و گسترده‌تر است.

آیا فیلم “نیمه شب اتفاق افتاد” یک اثر زنانه است؟

فیلمی‌است که قهرمان‌هایش زن هستند اما فیلم زنانه و یا فمینیستی محسوب نمی‌شود و در فیلم نگاه زنان مختلف به مقوله عشق روایت می‌شود. به نظرم این فیلم اثری در رثای عشق است.

جوانی ستاره اسکندری

کار کردن با تینا پاکروان چگونه بود؟

یک  همکاری خوب و درجه یک بود. تینا پاکروان جزو کارگردان‌هایی است که  فضای اثرش را می‌شناسد و بر کارش هم مسلط است و تقریبا هم سن و سال هستیم و حرف هم را خوب می‌فهمیم. این همفکری با طلا معتضدی نویسنده فیلم‌نامه هم وجود داشت.

چقدر وجوهات اجتماعی در ساختار فیلم “نیمه شب…” وجود دارد؟

 در فیلم بحث عشقهای نامتعارف مطرح می‌شود و اینکه چقدر به آدم‌هایی که درگیر چنین عشق‌هایی هستند حق می‌دهیم   به هر حال داستان درباره مسأله‌ای صحبت می‌کند که در جامعه با آن روبروییم و باید یاد بگیریم که برخوردی منصفانه با این مسأله داشته باشیم. یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های فیلم هم همین است یعنی کمک می‌کند مخاطبان ایرانی با دیدی عاقلانه به چنین عشق‌هایی بنگرند.

برای گذاراندن تعطیلات نوروزی چه برنامه‌ای داید؟

سفرعید را امسال به خاطر بازی درسریال “زعفرانی” که این روزها در حال ضبط  و فیلمبرداری برای پخش در ایام نوروز است از دست داده‌ام. این سریال محصول شبکه دو است و طبق برنامه‌ریزی گروه تولید فیلمبرداریش تا دهم فروردین ادامه خواهد داشت و از طرفی در ایام نوروز اغلب شهرهای توریستی با تراکم مسافران نوروزی مواجه است و شلوغ و پر تراکم است و نمی‌شود از تعطیلات لذت برد. بنابراین ترجیح می‌دهم بعد از خاتمه تعطیلات نوروزی به سفر بروم.

حضورتان در سریالی نوروزی را چطور می‌بینید؟

دفعه اولی نیست که در یک سریال نوروزی بازی می‌کنم و چند سال قبل هم در ایام نوروز سریال “هفت سین” به کارگردانی یداله.. صمدی را بازی کرده بودم که اتفاقا بازخوردهای خوبی هم نسبت به آن صورت گرفت. در کل اینکه به عنوان بازیگر با بازی در سریال نوروزی زمانی که حال مردم خوب است کمکی می‌کنم به افزایش شادی و نشاط، حالم را خوب می‌کند.

عکسهای ستاره اسکندری

برای سال بعد چه برنامه‌ریزی‌هایی انجام داده‌اید؟

من عاشق سفرم و امیدوارم سفرهای خوبی در سال آینده در پیش داشته باشم و همچنین نقش‌های خوبی برای بازی در سینما و تلویزیون به من پیشنهاد شود. 

ستاره اسکندری

فیلمهای سینمایی ستاره اسکندری 

دریاچه ماهی (مریم دوستی، ۱۳۹۵)
خانه کاغذی (مهدی صباغ زاده، ۱۳۹۵)
نیمه شب اتفاق افتاد (۱۳۹۴)
نزدیکتر (۱۳۹۳)

فردا (۱۳۹۲)
ناخواسته (۱۳۹۲)
هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند (۱۳۹۱، حضور افتخاری)
شیر تو شیر (۱۳۹۰)

آقا یوسف (۱۳۸۹)
ایستگاه آخر (اپیزود ملاقات) (۱۳۸۹)
چسب زخم (اپیزود ملاقات) (۱۳۸۹)
قبرستان غیرانتفاعی (۱۳۸۹)

قصه پریا (۱۳۸۹)
ملاقات (۱۳۸۹)
شبانه‌روز (۱۳۸۷)
شبانه (۱۳۸۴)

مواجهه (۱۳۸۳)
تارزن و تارزان (۱۳۸۰)
مسافر ری (۱۳۷۹)
حریف دل (۱۳۷۵)

سریال های ستاره اسکندری 

ماجراهای خانه شماره ۱۳
نرگس (سیروس مقدم)
مرگ تدریجی یک رؤیا

فاکتور هشت
شوق پرواز
هفت سین

زعفرانی(۱۳۹۴)
سریال گمشدگان (1396)

ستاره اسکندری ,بیوگرافی ستاره اسکندری ,خواهر ستاره اسکندری

تئاترهای ستاره اسکندری 

رومئو ژولیت به کارگردانی علی رفیعی (۱۳۷۹)
دندون طلا به کارگردانی داوود میرباقری

سعادت لرزان مردمان تیره روز به کارگردانی محسن علیخانی
شب هزار و یکم به کارگردانی بهرام بیضایی
هم هوایی به کارگردانی افسانه ماهیان

بیوگرافی ستاره اسکندری و همسرش

۱۲ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی فریبا متخصص و همسرش

فریبا متخصص بازیگر زن سینما , تلویزیون و تئاتر متولد 1 مرداد ماه سال 1340 می باشد و 56 سال سن دارد . وی اصالتا اهل بروجرد می باشد.او 5 خواهر و برادر دارد.

تحصیلات : وی در سال 1370 مدرک کارشناسی در رشته جامعه شناسی را دریافت نمود.

شروع بازیگری :او هنری خود را از سال 1360 با تئاتر آغاز کرد وی فعالیت خود را در تلویزیون و رادیو به ترتیب از سال های 1362 و 1368 آغاز نمود و در سال 1370 به عرصه سینما راه یافت.

ازدواج و همسر

فریبا متخصص ازدواج کرده است . همسر او پوربهرامی نام دارد. مدتهاست که در برخی سایت ها خبری مبنی بر این مهران مدیری همسر سابق او بوده است و از هم طلاق گرفته اند منتشر شده است که این خبر شایعه ای پیش نیست.

فرزندان : وی دارای یک فرزند به نام پوریا پوربهرامی است که 22 سال سن دارد که در زمینه بازیگری فعالیت داشته و فارغ التحصیل رشته سینما از کشور قبرس است.او در کارهایی مانند در چشم باد به‌همراه مادر خود بازی کرد.

فریبا متخصص و همسرش

فریبا متخصص هیچ صفحه ای در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام و … ندارد.

بیوگرافی فریبا متخصص

عکسهای فریبا متخصص

عکسهای فریبا متخصص

فریبا متخصص و کتایون ریاحی

فریبا متخصص در کنار کتایون ریاحی

فریبا متخصص و مهران مدیری

فریبا متخصص در برنامه دورهمی مهران مدیری / مرداد ماه 96

فیلمهای سینمایی فریبا متخصص

زیر سقف دودی (۱۳۹۵)
آبا جان (۱۳۹۵)
عشقولانس (۱۳۹۵)
ایران برگر (۱۳۹۳)

از ما بهتران (۱۳۸۷)
سیب سرخ حوا (۱۳۷۷)
روزی که خواستگار آمد (۱۳۷۵)

ماه پیشونی (۱۳۷۴)
شنگول و منگول (۱۳۶۳)
شب مکافات (۱۳۶۳)

فریبا متخصص

سریالهای فریبا متخصص

طالب ۱۳۶۳
اندر لطائف روزگار ۱۳۶۴
گالش‌های مادربزرگ ۱۳۶۸–۱۳۶۷
قابیل[۲] ۱۳۷۰
مزد ترس ۱۳۷۱
نوروز ۷۲ ۱۳۷۲
همسایه‌ها ۱۳۷۲
استپان ۱۳۷۲
باغ گیلاس ۱۳۷۳–۱۳۷۲
نیمه پنهان ماه1373

آوای فاخته ۱۳۷۳
علاءالدین ۱۳۷۵–۱۳۷۳
سکوت سحر ۱۳۷۶
تولدی دیگر ۱۳۷۷
چشم‌به‌راه ۱۳۷۷
همسفر ۱۳۷۹

شب آفتابی ۱۳۸۱
در چشم باد ۱۳۸۲
بوی غریب پاییز ۱۳۸۳
به دنیا بگویید بایستد ۱۳۸۵
سایه تنهایی ۱۳۸۸
به کجا چنین شتابان ۱۳۸۸

ملکوت ۱۳۸۹
تله‌فیلم «حق‌السکوت» ۱۳۸۹
زمانه ۱۳۹۱
قرعه ۱۳۹۴–1395

سریال شهرزاد ( فصل 1و 2)

fariba motakhases

بیوگرافی فریبا متخصص و همسرش

۰۸ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

سیامک انصاری و همسرش

سیامک انصاری

بیوگرافی و زندگینامه

سیامک انصاری بازیگر سینما و تئاتر متولد 12 مرداد ماه سال 1347 می باشد و 49 سال سن دارد.

تحصیلات : وی فارغ‌ التحصیل رشته کارشناسی نمایش و تلویزیون از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی است.

وی فعالیت در بازیگری را از سال 73 با مجموعه دیدار آغاز نمود ولی با کارهای مهران مدیری توانست به خوبی شناخته شود و تا به حال هر اثری را که مدیری کارگردانی کرده است او در آن حضور داشته است و به نوعی میتوان گفت پای ثابت کارهای مهران مدیری است.

او در سال 1396 با حضور در اولین فیلم سینمایی مهران مدیری به نام ساعت 5 عصر در نقش اصلی آن حضور یافت. فیلمی که رکوردهای زیادی در تاریخ سینما زد.

همسر سیامک انصاری

سیامک انصاری و همسرش

ادامه مطلب...
۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی نگین معتضدی

نگین معتضدی

بیوگرافی و زندگینامه

نگین معتضدی بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد 3 مهرماه سال 1364 در شهر تهران می باشد و 32 سال سن دارد.

وی خواهر طلا معتضدی از نویسندگان و فیلنامه نویسان تلویزیون و سینما است.

وی با حضور در کارهای مهران مدیری توانست به خوبی شناخته شود و در بیشتر کارهای او حضور داشته است و میتوان گفت او یکی از کشفیات مهران مدیری است.

وی به تازگی نیز در اولین فیلم سینمایی مهران مدیری به نام ساعت 5 عصر نیز به عنوان یکی از بازیگران اصلی حضور دارد.

ازدواج و همسرش

نگین معتضدی متاهل است و در سال 95 ازدواج کرده است . همسر او جواد خیرخواه می باشد.

مادر نگین معتضدی

نگین معتضدی و مادرش

نگین معتضدی و خواهرش

نگین معتضدی و خواهرش طلا معتضدی

گفتگو و مصاحبه با نگین معتضدی

جراحی زیبایی نکرده ام و نمی کنم

  وی درباره از دست دادن تعداد زیادی نقش بخاطر فرم بینی اش صحبت کرد و گفت هیچوقت حاضر نیست آن را عمل جراحی کند.

از چه زمانی وارد وادی هنر شدید؟

نگین: از زمانی که یادم می‌آید طلا بود و کتاب. او زودتر از من وارد کار شد. هیچ‌وقت او و کتاب از هم جدا نبودند. همیشه در اتاقش در حال کتاب خواندن بود. قطعا حضور یک آدم کتابخوان در خانواده به‌شدت تاثیرگذار است؛ به خصوص روی خواهر کوچکترش. به نظرم خواهر بزرگتر یک‌جورهایی الگو است. شاید اگر طلا می‌رفت سمت مهندسی، من هم به آن سمت می‌رفتم. تاثیری که طلا در زندگی من داشته خیلی مهم است. من حتی تئاتر را هم با طلا شناختم و حتی نخستین تئاتر زندگی‌ام را با طلا رفتم. زمانی که طلا به رشته تئاتر رفت من می‌خواستم دامپزشکی بخوانم چون به حیوانات علاقه زیادی دارم. اما وقتی با او سر کارهایش رفتم، دیدم به آن محیط و کار علاقه دارم و رفتم دنبال مسیری که او رفته بود.

حالا که سه کار قوی در عرصه طنز در کارنامه کاریتان ثبت کردید، خودتان را بازیگر طنز می‌دانید ؟

من مصرانه می‌گویم که بازیگر طنز نیستم و اصلا بلد نیستم و اگر بخواهم جوکی را برای دوستانم بگویم آنقدر بی‌مزه می‌گویم که هیچکس نمی‌خندد. به‌خاطر همین خوب می‌دانم مولکولی از طنز در من وجود ندارد. در کارهای طنزی که تا به امروز بازی کرده بودم مثل «ویلای من» شخصیتی جدی داشتم که در موقعیتی طنز قرار گرفته است و پارادوکس این شخصیت جدی در کنار شخصیت‌های طناز، باعث ایجاد موقعیت‌های طنز می‌شد. این اتفاق در «شوخی کردم» هم وجود داشت.

در سریال «ابله» هم من نقش سه شخصیت متفاوت با گریم‌های جذابی که کار استاد اسکندری بود را ایفا می‌کردم و مخاطب باز شخصیت طنزی نمی‌دید اما در «شهرک جیم» سعی شده کاراکتر من کمی به‌سمت طنز برود البته این اتفاق با لوده‌بازی و ادای دیالوگ و حرکات عجیب و غریب نمی‌ا‌فتد بلکه در صفات این شخصیت که در برخی از خانم‌ها وجود دارد اغراق شده است.

نگین معتضدی و همسرش

اینستاگرام نگین معتضدی : instagram : motazedinegin 

چقدر مهران مدیری در تغییر مسیرتان به‌سمت آثار طنز و حضور در این حوزه تاثیر‌گذار بود؟

قبل از همکاری با مهران مدیری من نه پیشنهاد طنز و نه علاقه‌ای به فعالیت در این حوزه داشتم و همان‌طور که از کارنامه کاری‌ام مشخص است پیش از آن در آثار درام و ملودرام دیده شده بودم اما با همه این‌ها چه‌کسی می‌تواند به پیشنهاد همکاری با مهران مدیری نه بگوید؟

تجربه همکاری با او برایتان چطور بود؟

صبح روزی که قرار بود به دفتر آقای مدیری بروم از شدت استرس به مادرم گفتم می‌خواهم تماس بگیرم و قرار را کنسل کنم و واقعا مواجهه با آقای مدیری که از سال‌ها قبل جزو اسطوره‌هایم بود برایم کار دشواری بود اما این برخورد بسیار خوب اتفاق افتاد و آقای مدیری با من که آن زمان نهایتا سه سریال و ده تله فیلم بازی کردم بسیار متواضعانه و فروتن برخورد کرد و من با خودم گفتم وقتی چنین ناخدایی هست من چرا سوار کشتی نشوم. تلاش‌ها و عملکرد مهران مدیری و گروه او باعث شد کاراکتر من در این سریال به‌خوبی شکل بگیرد تا آن‌جایی که با گذشت چندسال از پخش سریال هنوز من را با نام هنگامه مهاجر یا خانم وکیل می‌شناسند.

گفتید نمی‌خواهید بازیگر طنز باشید؛ از این‌که در این عرصه بمانید نمی‌ترسید؟

بعد از بازی در «ویلای من» پیشنهاد بازی در آثار طنز بسیار داشتم و حتی ترسیده بودم از این‌که در این ژانر بمانم و نتوانم شخصیتی جدی داشته باشم اما خدا را شکر با بازی در «گذر از رنج‌ها»، آقای فریدون حسن‌پور توانست من را باز هم به‌عنوان بازیگری برای نقش‌های جدی جا بیندازد اما بعد از «ابله» واقعا قصد داشتم که دیگر در حوزه طنز بازی نکنم و حتی مصاحبه‌ای هم داشتم و این نکته را گفتم که دیگر در آثار طنز بازی نخواهم کرد اما همه‌چیز دست‌به‌دست هم داد تا در «شهرک جیم» هم حضور داشته باشم.

همان‌طور که خودتان اشاره کردید شما در سریال «ابله» کمال تبریزی هم حضور داشتید، با وجود اتفاقات و حاشیه‌هایی که برای این سریال به‌وجود آمد و نیمه‌کاره رها شد از حضور در آن پشیمان نیستید؟

خیر؛ شاید برای سریال «ابله» بازخورد و آن اتفاقی که سازندگان می‌خواستند نیفتاد اما با همه این‌ها کار کردن و آموختن از کمال تبریزی، گریم شدن توسط استاد اسکندری، حضور در گروهی حرفه‌ای و آشنایی و همکاری با هانیه توسلی آنقدر برایم لذت‌بخش بود که اگر زمان به عقب هم برگردد باوجود تمام مشکلات و اتفاقات باز هم این کار را انجام می‌دهم.

اوایل امسال فیلم سینمایی «دزد و پری» را در اکران داشتید و درحال‌حاضر سر فیلمبرداری فیلم سینمایی مهران مدیری هستید، چرا انقدر دیر وارد سینما شدید یا بهتر بگویم چرا کمتر در فیلم‌های سینمایی حضور دارید؟

نگین معتضدی بازیگر ساعت 5 عصر

من در سینما خیلی خوش‌شانس نبودم. کار اولی که در این مدیوم بازی کردم به‌کارگردانی قاسم جعفری، هیچ‌وقت اکران نشد و همین‌طور کار دومم هم فقط در جشنواره فجر به‌نمایش درآمد. درحال‌حاضر «شک نرگس» را برای حضور در جشنواره فجر دارم اما جدا از همه این‌ها یکی از بهترین اتفاقات زندگی حرفه‌ای‌ام بازی کردن در فیلم سینمایی مهران مدیری است و برایم افتخار بزرگی به‌حساب می‌آید که در اولین فیلم سینمایی او و مقابل دوربین استاد کلاری حضور دارم.

مدتی در تلویزیون بسیار پرکار بودید اما بعد به یک‌باره رویه‌تان تغییر کرد و در اصطلاح گزیده‌کار شدید، علتش چه بود؟

من اوایل فعالیت‌ام در عرصه بازیگری بسیار پرکار بودم و به‌مدت چهار یا پنج سال بدون‌وقفه جلوی دوربین بودم تا حدی که یک‌بار پژمان بازغی به‌شوخی به من گفت تو فقط در کانال کولر نیستی، ما هر کانالی می‌زنیم تو هستی…اما وقتی که نام کارگردانان بزرگی چون مهران مدیری، کمال تبریزی، فریدون حسن‌پور، فریدون فرهودی و دیگر دوستان در کارنامه کاری‌ام جای گرفت ناخودآگاه و بالطبع من به‌عنوان یک بازیگر مجبورم سخت‌تر انتخاب کنم چرا که توقعم حتی بالا می‌رود.

وقتی یک بازیگر تجربه حضور در کار حرفه‌ای و با عوامل درجه‌یک را داشته باشد برایش کارکردن با گروه‌هایی که مناسبات حرفه‌ای را رعایت نمی‌کنند طبیعتا خسته‌کننده می‌شود؛ مثلا این اتفاق برایم بعد از بازی در «گذر از رنج‌» های فریدون حسن‌پور بسیار پررنگ بود و به‌خاطر حرفه‌ای بودن آن کار دیگر به هر پروژه‌ای راضی نمی‌شدم.

شما خواهر طلا معتضدی، یکی از بهترین و پرکارترین فیلمنامه‌نویسان تلویزیون هستید، چقدر حضور او در زندگی شخصی و حرفه‌ای شما تاثیر‌گذار و پیش‌برنده بود؟

داشتن خواهر نویسنده از کودکی روی من آنقدر تاثیر گذاشت که دیگر حتی لازم نبود در بزرگسالی از او تاثیر بگیرم وقتی خواهری داشته باشی که به‌جای عروسک‌بازی برایت قصه‌های صمد بهرنگی را بخواند مسلما جهانی پر از تخیل خواهی داشت. طلا چهار سال از من بزرگ‌تر است و تمامی خاطرات من از او محدود می‌شود به این‌که او برایم قصه تعریف می‌کرد، کتاب می‌خواند یا برایم کارتون می‌خرید.

طلا من را با کتاب آشنا کرد و کتاب عنصر جداناپذیر زندگی من شد. طلا کاراکتری قوی دارد و برای من که در کودکی شخصیت حساس و زودرنجی داشتم، باعث شد تا بتوانم با اتفاقات زندگی راحت‌تر کنار بیایم. در اوایل شروع فعالیتم شرایط بسیار دشوار بود و باید خودم را به همه و گروه‌هایی که در آن بودم ثابت می‌کردم گاهی که کم می‌آوردم وجود طلا به‌عنوان یک شخصیت قوی در کنارم تاثیر‌گذار بود تا بتوانم مسیرم را ادامه دهم.

عکسهای نگین معتضدی

فیلم های سینمایی نگین معتضدی

 تله فیلم راز – ۱۳۸۷
 سپید و سیاه – ۱۳۸۸
 خیابان یک‌ طرفه – ۱۳۹۰
شیرین قناری بود – 1390

 به خاطر مهدی – ۱۳۹۰
 دزد و پری – ۱۳۹۳
لاله‌ های واژگون – ۱۳۹۴
ساعت 5 عصر – 1395

سریالهای نگین معتضدی

 سریال خلسه
 شاید برای شما هم اتفاق بیفتد – ۱۳۹۲
 مثل من، مثل تو – ۱۳۹۳
 گذر از رنج‌ها – 1393
تیکه بر باد

 کشیک قلب – 1395
 شهرک جیم – 1395
 روزهای بهتر – 1395
دیوار شیشه ای – 1395

سریالهای نمایش خانگی

ویلای من – ۱۳۹۱
 شوخی کردم – ۱۳۹۲
ابله – 1393

بیوگرافی نگین معتضدی و همسرش

۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۸:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مهشید مرندی و همسرش

مشهد مرندی

مهشید مرندی کهن بازیگر جوان سینما و تلویزیون متولد 27 مهرماه سال 1371 در تهران می باشد و 25 سال سن دارد.

تحصیلات : او فارغ التحصیل رشته کامیپوتر می باشد.

ورود به بازیگری : او برای اولین بار با حضور در سریال گذر از رنج ها به کارگردانی فریدون حسن پور وارد عرصه بازیگری شد.

بعد از آن نیز در فیلم سینمایی ناردون هم حضور یافت و به تازگی نیز در سریال در جستجوی آرامش به کارگردانی سعید سلطانی نیز حضور دارد.

ازدواج و همسر : اطلاعاتی در این زمینه موجود نیست.

بیوگرافی مهشید مرندی

مهشید مرندی و همسرش

اینستاگرام مشهید مرندی : instagram / Mahshid_marandi

عکسهای مهشید مرندی مدلینگ

عکسهای مهشید مرندی

اینستاگرام مهشید مرندی

مهشید مرندی mahshid marandi

بیوگرافی مهشید مرندی و همسرش

۲۵ تیر ۹۶ ، ۲۳:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی امیرحسین مدرس و مدرش

امیرحسین مدرس

بیوگرافی و زندگینامه اش

امیرحسین مدرس مجری, بازیگر و خواننده ایرانی متولد شهریور ماه سال 1349 در تهران می باشد و 47 سال سن دارد.

او فعالیت خود را از سال 1365 در صدا و سیما آغاز نمود و به فعالیت های هنری مختلف پرداخت اما بیشتر همگی او را به عنوان مجری میشناسند.

تحصیلات : دارای‌ لیسانس‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ می‌باشد.

البته به گفته ی خودش کار اصلی اش خطاطی است و در این زمینه مهارت دارد که چندی پیش نمایشگاهی هم برای فروش آثارش به همراه همسرش برگزار نمود.

جدیدترین برنامه هایی که وی اجرای آن را برعهده داشته برنامه سین مثل سریال نوروز 96 و برنامه ساعت 25 می باشد.

ازدواج و همسر

امیرحسین مدرس پیش از این یک ازدواج ناموفق داشته است که از همسر سابقش (نازنین اسکندری) طلاق گرفته جدا شده است . وی حدود 4 سال است که با بهار بهاردوست ازدواج کرده است و این ازدواج دوم او محسوب می شود.

همسر جدید او گفته است : آشنایی ما به واسطه یک دوست مشترک بود که ما را به هم معرفی کرد. بعد از آن رفت و آمد خانوادگی مان شروع شد و چند ماهی به این شکل معاشرت داشتیم. تا اینکه تصمیم به ازدواج گرفتیم.

امیرحسین مدرس: سال 92 عقد کردیم. ازدواج من و بهار ازدواج دوم و مجدد ماست و هر دو سال ها پس از ازدواج اول مان مجرد بودیم.

امیرحسین مدرس و همسر جدیدش

امیرحسین مدرس و پسرش

امیرحسین مدرس یک فرزند پسر به نام ایلیا نیز از همسر اولش دارد که 14 سال دارد.

 امیرحسین مدرس و همسرش

همسر جدید امیرحسین مدرس

گفتگو با امیرحسین مدرس

ملاک‌های انتخاب ما

امیرحسین مدرس: پیش از ازدواج وقتی با بهار صحبت می‌کردم بارها تاکید می‌کردم که من به شدت اهل خانواده‌ام و دلم می‌خواهد کسی که قرار است مرا همراهی کند هم همین ویژگی را داشته باشد. شغل من به شکلی است که اگر سرکار باشم تمام حواسم معطوف به آن می‌شود. من برای کارم مطالعه، فکر و ایده‌پردازی می‌کنم و در کل وقت زیادی می‌گذارم تا کارم با به بهترین شکل انجام دهم.

طبیعتا این روال، کلی انرژی طلب می‌کند و ممکن است تا مدتی نتوانم به خانه و خانواده‌ام رسیدگی کنم. حتی ممکن است کارم در شهرستان باشد و برای مدتی کلا از خانه دور باشم؛ به همین خاطر دوست داشتم همسری کنارم باشد که در نبودم غصه نخورم و با خود بگویم درست است که من در خانه حضور ندارم اما نیمه دیگر وجودم آنجاست و خیالم راحت است.

مساله دیگری که همیشه با بهار در مورد آن صحبت می‌کردم این بود که نگاهی منطقی به اتفاقات زندگی داشته باشیم و با هر مشکل کوچکی آشفته نشویم و صبر را سرلوحه زندگی‌مان قرار دهیم. اغلب مشکلات با صبر، گفت‌وگو و گذشت حل می‌شود و اگر هم نتوان آنها را حل کردم می‌توان مانند جویبار از کنارشان به آرامی گذشت. جویبار هرگز به خاطر وجود سنگ بر سر راهش از حرکت متوقف نمی‌شود و بالاخره راهی برای دور زدن مانع پیدا می‌کند. انسان‌ها هم می‌توانند در مقابل مشکلاتی که به نظر غیر قابل حل هستند همین رویکرد را داشته باشند.

ایمان داشتن و احترام به مسائل مذهبی، مدیریت خانه و خانواده، مهربانی، صداقت، تعامل خوب با مردم و اطرافیان و البته دستپخت خوب از دیگر اولویت‌هایم برای انتخاب همسرم بود. (می‌خندد)

بهار بهاردوست: خواسته‌های ما از زندگی مشترک کاملا تشابه داشت. یکی از ملاک‌هایم داشتن آرامش در زندگی زناشویی بود و دوست داشتم با کسی زندگی کنم که در کنارش آرامش پیدا کنم. تا پیش از ازدواج حسابی آدم پرشرو شوری بودم. (می‌خندد) اما وقتی کنار امیرحسین می‌نشستم و صحبت می‌کردیم آرامش ذاتی او به من هم منتقل می‌شد؛ به شکلی که می‌توانستم تا ساعت‌ها در کنارش بنشینم و گپ بزنیم.

امیرحسین بسیار مهربان و صادق است و به هیچ عنوان حاضر نمی‌شود حتی به خاطر به دست آوردن دل کسی به او دروغ بگوید.

علاقه به شغل همسرم

بهار : تا پیش از ازدواج با خودم فکر می‌کردم شغل امیرحسین جوری است که شاید شرایط را برایم سخت کند چون شغل من از این حرفه دور بود و آشنایی زیادی با این حرفه و مشکلاتش نداشتم اما پس از ازدواج خیلی راحت با او همراه شدم و حالا در برنامه‌هایی که در آنها اجرا دارد کنارش هستم. حتی خودش اغلب مواقع پیشنهاد می‌کند با او سر اجرا برم.

از بودن در کنار همسرم لذت می‌برم و دیدن امیرحسین وقتی روی استیج در حال اجرای برنامه است جزو بهترین لحظات زندگی‌ام است.

امیر حسین مدرس

عکسی که به سرقت رفت

بهار بهاردوست: ما صرفا برای اطلاع‌رسانی به دوستان‌مان عکس عقدمان را در صفحه فیس‌بوک قرار دادیم و این عکس در مدت بسیار کوتاهی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. واقعا می‌توانم بگویم آن عکس به سرقت رفت و پس از پخش شدن آن در سایت‌ها ما با موجی از قضاوت‌های عجیب مواجه شدیم. ابتدا خیلی ناراحت شدم ولی وقتی با امیرحسین صحبت کردم به این نتیجه رسیدم که نباید به این حرف و سخن‌ها اهمیت داد.

امیرحسین : ما هیچ مراسمی نگرفتیم و فقط یک عقد ساده داشتیم با حضور خانواده درجه یک‌مان. حتی دوستان‌مان هم از ازدواج ما خبر نداشتند و ما فقط برای اطلاع آنها عکس عقدمان را روی صفحه فیس‌بوک قرار دادیم.

بهار : بعضی از مردم منتظرند ببینند در زندگی دیگران و به خصوص قشر هنرمند چه می‌گذرد تا شروع کنند به حرف زدن در مورد آن و قضاوت کردن. اگر کسی واقعا خدا را قبول داشته باشد به خود اجازه نمی‌دهد دیگران را به راحتی قضاوت کرده و در موردش حرف بزند. خدا در انحصار قشر خاصی نبوده و متعلق به کسانی است که او را می‌پرستند و دوست دارند. من همیشه خدا را در زندگی مد نظر داشته‌ام و خدا هم همیشه به من لطف داشته و تابه حال هر خواسته‌ای داشتم برآورده کرده است و از این بابت شاکرم.

امیرحسین : تعریف من از این مقوله تعریفی است که بزرگانی مانند امام موسی صدر و سید مهدی قوام دارند. افسوس می‌خورم به حال کسانی که خط کش معیارشان تنها ۳۰ سانتی‌متر است. کسی که خط‌کش۳۰ سانتی دارد از وجود لیزری که اگر آن را به سمت آسمان بگیرید معلوم نیست تا کجا پیش می‌رود بی‌خبر است. این آدم‌ها عادت کرده‌اند همه عالم و کائنات را با همان خط‌کش ۳۰ سانتی‌متری‌شان اندازه‌گیری کنند. اینها همان کسانی هستند که پیامبر اسلام برای هدایت‌شان مبعوث شد اما حتی پیامبر (ص) را هم با همان خط‌کش ۳۰ سانتی اندازه گرفتند.

همه بچه‌های ما

امیرحسین : من از ازدواج اولم یک پسر ۱۳ ساله به اسم ایلیا دارم که عاشقش هستم. ارتباط ما ارتباطی کاملا رفاقت‌آمیز است. شاید در بعضی خانواده‌ها ارتباط پدر و فرزند ارتباطی خشک و رسمی باشد و پدرها از موضع بالا به فرزند خود نگاه کنند اما در خانه ما این‌طور نیست. من و پسرم با هم شوخی می‌کنیم و از سرو کول هم بالا می‌رویم. (می‌خندد)

بهار : شعار دادن راحت است و هرکسی می‌تواند بگوید که فرزند همسرم را مثل بچه خودم دوست دارم ولی به نظرم باید در عمل این حرف‌ها را به اثبات رساند. کسانی که از نزدیک با ما در ارتباط هستند می‌دانند که من هم عاشق ایلیا هستم و او را فرزند خودم می‌دانم. اوایل من را بهارجان صدا می‌کرد و من هیچ وقت از او نخواستم به من مامان بگوید چون معتقد بودم باید خودش حس کند من می‌توانم مادرش باشم تا مرا به این نام خطاب کند.

خوشبختانه این حس شکل گرفت و پسرم به شدت به من وابسته است و اگر کلمه زیبای « مامان » را می‌گوید واقعا از صمیم قلب است. من از ازدواج اولم دو پسر به نام‌های پژمان و امیرحسین دارم که عاشق‌شان هستم. خوشبختانه آنها هم ارتباط خیلی خوبی با ایلیا دارند و همدیگر را داداش صدا می‌زنند.

عشق به بازیگری

مدرس: بازیگری را خیلی دوست دارم اما دلم نمی‌خواهد به هر قیمتی در این عرصه حضور داشته باشم و از آنهایی نیستم که دوست داشته باشم حتما در کارهای تصویری دیده شوم و به اصطلاح از یاد مردم نروم. پیشنهادهایی این اواخر داشته‌ام اما آنچنان که باید مرا جذب نکرده‌اند و با تعریفی که من از حضور خوب و موثر در یک سریال دارم مطابق نیستند؛ ضمن اینکه شرایط مالی پروژه‌ها هم برایم مهم است. دوست ندارم تعهد کاری‌ام یک طرفه باشد.

در قراردادی که ما بازیگران آن را امضا می‌کنیم بندهای متعددی وجود دارد که ما را ملزم می‌کند در ساعت خاصی بیاییم و برویم، در زمان فیلمبرداری در کار دیگری حضور نداشته باشیم و… و اگر هر کدام از بندها را رعایت نکنیم باید خسارت بدهیم اما در هیچ جای این قرارداد نوشته نشده است اگر تهیه‌کننده یا شبکه به تعهداتش سروقت عمل نکند چه خواهد شد؟ به همین خاطر از نخستین پرسش‌های من از تهیه‌کننده این است که شرایط مالی پروژه چطور است؟

تفاوت اجرا و بازیگری

امیرحسین مدرس: معتقدم اجرا با بازیگری قابل مقایسه نیست. هرکدام از اینها فضا و ویژگی‌های خاص و متفاوت خود را دارد. اجراهایم را نمی‌توانم با نقش‌هایی که داشته‌ام مقایسه کنم و تنها وجه اشتراک اینها این است که در هر دو کار شما قرار است جلوی دوربین قرار بگیرید. من هم اجرا را دوست دارم و هم بازیگری را و در هر زمینه پیشنهاد خوب داشته باشم می‌پذیرم.

عشق به موسیقی

امیرحسین مدرس: سال‌هاست در زمینه موسیقی فعالیت می‌کنم و تا به حال 5 آلبوم موسیقی با صدای من منتشر شده است. سه‌تار، تنبور و دف می‌زنم. تعداد زیادی تیتراژ برنامه و سریال خوانده‌ام و سال پیش هم در برج میلاد کنسرت داشتم. خوشبختانه از این کنسرت استقبال شد و اجرایی خوب و حرفه‌ای داشت. مجموعه بچه‌هایی که در آن کنسرت حضور داشتند از دوستان حرفه‌ای بودند و با وجود ناهماهنگی‌ها و مشکلاتی که در سالن برج میلاد برای برگزاری کنسرت وجود دارد این اجرا بسیار موفق بود. بسیاری از افرادی که در عرصه موسیقی فعالیت دارند مهمان ما بودند و نحوه اجرا را دوست داشتند و اگر هم نقدهایی داشتند بسیار سازنده بود. اگر امکانش فراهم شود خیلی دوست دارم باز هم برای دوستداران موسیقی کنسرت داشته باشیم.

بهار : تا پیش از ازدواج‌مان بیشتر اهل موسیقی پاپ بودم اما بعد از ازدواج بیشتر با موسیقی سنتی آشنا و به آن علاقه‌مند شدم؛ به صورتی که الان بیشتر موسیقی سنتی گوش می‌کنم. صدای امیرحسین را هم خیلی دوست دارم همینطور نوای سازش را؛ البته بعضی وقت‌ها بدجنسی می‌کند و کم ساز می‌زند. (می‌خندد)

امیرحسین مدرس در برنامه دورهمی

 

فیلم های سینمایی

ما همه گناهکاریم (۱۳۸۹)
در امتداد شهر (۱۳۸۹)
گرگ و میش (۱۳۸۵)

سریالهای امیرحسین مدرس

راستش را بگو
یوسف پیامبر
یادآوری
سیر و سرکه
مسابقه هوش برتر (مجری)

خواننده گی و تیتراژها

آلبوم ماه نی
آلبوم خورشید (۱۳۹۰) (با دکلمهٔ امین تارخ)
آلبوم روز رستاخیز (۱۳۹۱)

تیتراژ پایانی مسابقه هوش برتر
تیتراژ مجموعه تلویزیونی متهم گریخت

تیتراژ مجموعه تلویزیونی عید امسال
تیتراژ مجموعه تلویزیونی خوش‌نشین‌ها

۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۶:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مریم سعادت و همسرش

مریم سعادت

بیوگرافی و زندگینامه

مریم سعادت بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد سال 1337 در تهران می باشد و 59 سال سن دارد.

تحصیلات وی لیسانس تئاتر عروسکی است وی فعالیت خود در عرصه هنر را از سال 1364 آغاز نمود.

اولین کار در فیلم تلویزیونی تک خوان  به کارگردان حمید جبلی و اولین سریال او نیز مجموعه آرایشگاه زیبا به کارگردانی مرضیه برومند بود.

آخرین کار مریم سعادت در تلویزیون بازی در سریال پنچری به کارگردانی برزو نیک نژاد ( در نقش خاله متانت ) می باشد.

وی سریالهای به یادماندنی قصه های تا به تا,آرایشگاه زیبا,خوش رکاب,بدون شرح و .. به ایفای نقش پرداخته است.

به گفته ی خود مریم سعادت وی کار در تئاتر را بیشتر از سریال و فیلم سینمایی دوست دارد.

مریم سعادت می گوید من خودم را بازیگر طناز نمی دانم من فقط خود را یک بازیگر شاد می دانم و دوست دارم کارهای شاد بازی کنم و از کارهای غمگین بدم می آید.

ازدواج و همسرش

مریم سعادت متاهل است و ازدواج کرده است و دارای چند فرزند است . ( عکسی از همسر و فرزندان مریم سعادت موجود نیست).

مریم سعادت و همسرش

مریم سعادت در اینستاگرام هیچ صفحه ای ندارد.

مریم سعادت در کنار مائده طهماسبی

 

بیوگرافی مریم سعادت

گفتگو جدید با مریم سعادت

از نقش تان در سریال«پنچری» بگویید.

-خاله متانت که من نقش او را ایفا می کنم در این سریال یک زن تنها، مستقل و اجتماعی است که به خانم ها تعلیم رانندگی می دهد و به تنهایی زندگی اش را اداره می کند. او خیلی احساس عقل کل بودن دارد، ولی اشتباهات خودش را هم دارد.

 «پنچری» چه ویژگی دارد که آن را پذیرفتید؟

-من پیش از این با آقای مهام و نیک نژاد کار کرده بودم. این تیم ده هزار بار دیگر هم کار داشته باشند من حاضرم با آنها همراه شوم و با میل کشش این همکاری را دارم.

 دلیل این تمایل برای همراهی با مهران مهام و برزو نیک نژاد چیست؟

-آقای نیک نژاد به عنوان کارگردان فردی است که هر بازیگری دوست دارد با او کار کند. وی بازیگر را مجبور می کند از تنبلی در بیاید و از آنها استفاده خلاق می کند، اتفاقی که من آن را دوست دارم. علاوه بر این، پویایی یک بازیگر که در جهت نقشش مدام چالشی دارد و تلاش می کند تا به جایی برسد را در هنرپیشه ایجاد می کند. مهران مهام هم با ایجاد یک بستر مناسب شرایطی را رقم می زند که عده ای آدم، با علاقه و در کمال صلح، صفا و احترام به یکدیگر کار کنند. این اتفاق خیلی خوبی است، مگر آدم از کار جز همین آرامش و کیفیت چه می خواهد.

 یکی از ویژگی هایی که در کارهای شما وجود دارد، عدم تکرار و کلیشه است. این قضیه اتفاقی بوده یا برای آن تلاش کرده اید؟

-تکرار را دوست ندارم، اگر دوتا از نقش هایم مثل هم باشد آن را بازی نمی کنم. به همین جهت خیلی از پیشنهادها را رد کرده ام. مثلا بعد از کار زی زی گولو بلافاصله نقشی عین اعظم خانم از من خواسته شد ومن نپذیرفتم. از همان ابتدا با این قضیه مقابله کردم. اگر هم گاهی نقش ها شبیه هم شده اند، به دلیل این است که دارم بازی می کنم، ولی در کل سعی کردم هر کاری را عین واقعیت ببینم، طوری که مثلأ این مادر چه فرقی با دیگری دارد.

 در انتخاب کارهای دیگر چه طور؟ چه ملاک هایی دارید؟

-در کل سریال طنز را به سختی قبول می کنم، چون هر طنز و کارگردان طنزی را دوست ندارم، بر سر قضیه کمدی با خیلی ها اختلاف نظر دارم. طنز موقعیت طنزی است که در عین جدی بودن آدم ها لحظات کمدی ایجاد می شود، این طنز دلخواه من است. این که گاهی عده ای را می آورند که دارند جان می کنند تا مردم را به زور و به هر قیمتی بخندانند، نمی پسندم و طنز انتخابی من نیست.

کار درام و طنز چه طور؟ کدام شان سخت تر است؟

-به نظر من کار طنز خیلی سخت تر است.بر خلاف خیلی ها که معتقدند هر بازیگری قابلیت طنز دارد اصلأ این طوری نیست، یک سری از بازیگران بی نظیر در همه دنیا، نه تنها ایران در طنز خراب می شوند، چرا که کمدی کار هر کسی نیست.

 محدودیت ها و چهارچوب هایی که وجود دارد چه قدر روی این دشواری تأثیر می گذارد؟

-این مسائل منجر به سخت تر شدن شرایط برای خانم ها می شود، اما نه درحدی که آن را به شکل یک درد و معضل مطرح کنیم. خیلی چیزها دست و پا گیر است، مثلا شرایط سینما با تلویزیون تفاوت دارد و اینکه چنین موضوعی را به عنوان یک دغدغه مد نظر قرار دهیم مورد نظر من نیست.

 شما دستی هم بر کارگردانی دارید، آیا به فکر ادامه این مسیر هستید؟

-بیشتر در حوزه کودک این تجربه را داشتم. بازهم اگر کار خوبی و مجموعه چیزهایی که دوست دارم باشد، قطعأ از آن استقبال می کنم، چون کارگردانی کار کودک را خیلی دوست دارم.

 این روزها حال و اوضاع کارهای کودک را چه طور می بینید؟

-شرایط موجود افتضاح است. شما مگر در سال در تلویزیون و یا سینما کار خوب برای دنیای کودکان می بینید؟ اصلأ اثری وجود ندارد که بگوییم کیفیت آن خوب است یا بد! من برنامه کودک تلویزیون را زیاد دنبال می کنم، چون دغدغه ام است، اما متأسفانه هر روز نسبت به کارهای کودک در این رسانه دلگیرتر و رنجورتر از روزهای قبل می شوم.

مریم سعادت

فیلم های سینمایی مریم سعادت

پدر آن دیگری (۱۳۹۳)
متولد ۶۵ (۱۳۹۳)
عملیات مهد کودک (۱۳۹۱)
چک (۱۳۹۰)
آخرین سرقت (۱۳۸۹)

آقا یوسف (۱۳۹۰)
از ما بهترون (۱۳۸۷)
کلاغ پر (۱۳۸۶)
قاعده بازی (۱۳۸۵)
یک بوس کوچولو (۱۳۸۴)

در به درها (۱۳۸۳)
ماهی‌ها عاشق می‌ شوند‍ (۱۳۸۳)
تارزن و تارزان (۱۳۸۰)
شهر زنان (۱۳۷۷)
کارآگاه ۲ (۱۳۶۷)
میهمان ناخوانده (۱۳۶۷)

سریال ها و مجموعه های تلویزیونی مریم سعادت

پنچری – 1395-1396
قرعه – ۱۳۹۵–۱۳۹۴
دردسرهای عظیم ۲ – ۱۳۹۴
دردسرهای عظیم – ۱۳۹۳
باغ سرهنگ – ۱۳۹۲
آب‌ پریا – ۱۳۹۱

تعطیلات دوست‌ داشتنی – ۱۳۹۱
تله‌ فیلم ضیافت‌نامه – ۱۳۹۱
تله‌فیلم به سلامت بانو – ۱۳۹۱
تله‌فیلم آد – ۱۳۹۱
تله‌فیلم زن‌ ها نمونه‌ اند – ۱۳۹۱
تله‌فیلم گنج پنهان – ۱۳۹۰

نقطه سر خط – ۱۳۹۰
تله‌ فیلم شغل شریف – ۱۳۸۹
آرزوهای شیرین – ۱۳۸۶
کتاب‌ فروشی هدهد – ۱۳۸۵

تله‌فیلم اسب – ۱۳۸۴
مجموعه عروسکی ماجرای تقی جان – ۱۳۸۳
باجناغ‌ ها – ۱۳۸۳
خوش‌ غیرت – ۱۳۸۳
بانکی‌ ها – ۱۳۸۲
خوش‌ رکاب – ۱۳۸۱

دیوانه – ۱۳۸۱
کارآگاه شمسی و دستیارش مادام – ۱۳۸۰
رستوران خانوادگی – ۱۳۸۰
داستان‌ های نوروز – ۱۳۷۹
کمین – ۱۳۷۹
کلبه سپید – ۱۳۷۹

خانه – ۱۳۷۹
دانی و من (سری دوم) – ۱۳۷۸–۱۳۷۷
سلام زندگی – ۱۳۷۶
این زمینی‌ ها – ۱۳۷۶
یک مرد آبی – ۱۳۷۶

تهران ۱۱- ۵۹۵ ج ۴۸ – ۱۳۷۶–۱۳۷۵
سیاه، سفید، خاکستری – ۱۳۷۶–۱۳۷۵
مدرسه ماد ربزرگ‌ ها – ۱۳۷۵
فروشگاه بازیگر – ۱۳۷۵
چون سرو قدکشیدن – ۱۳۷۵
فرزندم بزرگ شده – ۱۳۷۵

قصه‌های تا به‌ تا – ۱۳۷۴–۱۳۷۳
دوستان خوب – ۱۳۷۳
برگی از زندگی – ۱۳۷۳
بازگشایی مدارس – ۱۳۷۰–۱۳۷۱

بچه‌ های عروسکی – ۱۳۷۰
آرایشگاه زیبا – ۱۳۶۹
سلامتی چه خوبه – ۱۳۶۸
عطر و گلاب بپاشید – ۱۳۶۷
خونه مادربزرگه – ۱۳۶۶

بیوگرافی مریم سعادت و همسرش

۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۱:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil