بیوگرافی و زندگینامه اش
امیرحسین مدرس مجری, بازیگر و خواننده ایرانی متولد شهریور ماه سال 1349 در تهران می باشد و 47 سال سن دارد.
او فعالیت خود را از سال 1365 در صدا و سیما آغاز نمود و به فعالیت های هنری مختلف پرداخت اما بیشتر همگی او را به عنوان مجری میشناسند.
تحصیلات : دارای لیسانس زبان و ادبیات فارسی میباشد.
البته به گفته ی خودش کار اصلی اش خطاطی است و در این زمینه مهارت دارد که چندی پیش نمایشگاهی هم برای فروش آثارش به همراه همسرش برگزار نمود.
جدیدترین برنامه هایی که وی اجرای آن را برعهده داشته برنامه سین مثل سریال نوروز 96 و برنامه ساعت 25 می باشد.
ازدواج و همسر
امیرحسین مدرس پیش از این یک ازدواج ناموفق داشته است که از همسر سابقش (نازنین اسکندری) طلاق گرفته جدا شده است . وی حدود 4 سال است که با بهار بهاردوست ازدواج کرده است و این ازدواج دوم او محسوب می شود.
همسر جدید او گفته است : آشنایی ما به واسطه یک دوست مشترک بود که ما را به هم معرفی کرد. بعد از آن رفت و آمد خانوادگی مان شروع شد و چند ماهی به این شکل معاشرت داشتیم. تا اینکه تصمیم به ازدواج گرفتیم.
امیرحسین مدرس: سال 92 عقد کردیم. ازدواج من و بهار ازدواج دوم و مجدد ماست و هر دو سال ها پس از ازدواج اول مان مجرد بودیم.
امیرحسین مدرس و پسرش
امیرحسین مدرس یک فرزند پسر به نام ایلیا نیز از همسر اولش دارد که 14 سال دارد.
همسر جدید امیرحسین مدرس
گفتگو با امیرحسین مدرس
ملاکهای انتخاب ما
امیرحسین مدرس: پیش از ازدواج وقتی با بهار صحبت میکردم بارها تاکید میکردم که من به شدت اهل خانوادهام و دلم میخواهد کسی که قرار است مرا همراهی کند هم همین ویژگی را داشته باشد. شغل من به شکلی است که اگر سرکار باشم تمام حواسم معطوف به آن میشود. من برای کارم مطالعه، فکر و ایدهپردازی میکنم و در کل وقت زیادی میگذارم تا کارم با به بهترین شکل انجام دهم.
طبیعتا این روال، کلی انرژی طلب میکند و ممکن است تا مدتی نتوانم به خانه و خانوادهام رسیدگی کنم. حتی ممکن است کارم در شهرستان باشد و برای مدتی کلا از خانه دور باشم؛ به همین خاطر دوست داشتم همسری کنارم باشد که در نبودم غصه نخورم و با خود بگویم درست است که من در خانه حضور ندارم اما نیمه دیگر وجودم آنجاست و خیالم راحت است.
مساله دیگری که همیشه با بهار در مورد آن صحبت میکردم این بود که نگاهی منطقی به اتفاقات زندگی داشته باشیم و با هر مشکل کوچکی آشفته نشویم و صبر را سرلوحه زندگیمان قرار دهیم. اغلب مشکلات با صبر، گفتوگو و گذشت حل میشود و اگر هم نتوان آنها را حل کردم میتوان مانند جویبار از کنارشان به آرامی گذشت. جویبار هرگز به خاطر وجود سنگ بر سر راهش از حرکت متوقف نمیشود و بالاخره راهی برای دور زدن مانع پیدا میکند. انسانها هم میتوانند در مقابل مشکلاتی که به نظر غیر قابل حل هستند همین رویکرد را داشته باشند.
ایمان داشتن و احترام به مسائل مذهبی، مدیریت خانه و خانواده، مهربانی، صداقت، تعامل خوب با مردم و اطرافیان و البته دستپخت خوب از دیگر اولویتهایم برای انتخاب همسرم بود. (میخندد)
بهار بهاردوست: خواستههای ما از زندگی مشترک کاملا تشابه داشت. یکی از ملاکهایم داشتن آرامش در زندگی زناشویی بود و دوست داشتم با کسی زندگی کنم که در کنارش آرامش پیدا کنم. تا پیش از ازدواج حسابی آدم پرشرو شوری بودم. (میخندد) اما وقتی کنار امیرحسین مینشستم و صحبت میکردیم آرامش ذاتی او به من هم منتقل میشد؛ به شکلی که میتوانستم تا ساعتها در کنارش بنشینم و گپ بزنیم.
امیرحسین بسیار مهربان و صادق است و به هیچ عنوان حاضر نمیشود حتی به خاطر به دست آوردن دل کسی به او دروغ بگوید.
علاقه به شغل همسرم
بهار : تا پیش از ازدواج با خودم فکر میکردم شغل امیرحسین جوری است که شاید شرایط را برایم سخت کند چون شغل من از این حرفه دور بود و آشنایی زیادی با این حرفه و مشکلاتش نداشتم اما پس از ازدواج خیلی راحت با او همراه شدم و حالا در برنامههایی که در آنها اجرا دارد کنارش هستم. حتی خودش اغلب مواقع پیشنهاد میکند با او سر اجرا برم.
از بودن در کنار همسرم لذت میبرم و دیدن امیرحسین وقتی روی استیج در حال اجرای برنامه است جزو بهترین لحظات زندگیام است.
عکسی که به سرقت رفت
بهار بهاردوست: ما صرفا برای اطلاعرسانی به دوستانمان عکس عقدمان را در صفحه فیسبوک قرار دادیم و این عکس در مدت بسیار کوتاهی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. واقعا میتوانم بگویم آن عکس به سرقت رفت و پس از پخش شدن آن در سایتها ما با موجی از قضاوتهای عجیب مواجه شدیم. ابتدا خیلی ناراحت شدم ولی وقتی با امیرحسین صحبت کردم به این نتیجه رسیدم که نباید به این حرف و سخنها اهمیت داد.
امیرحسین : ما هیچ مراسمی نگرفتیم و فقط یک عقد ساده داشتیم با حضور خانواده درجه یکمان. حتی دوستانمان هم از ازدواج ما خبر نداشتند و ما فقط برای اطلاع آنها عکس عقدمان را روی صفحه فیسبوک قرار دادیم.
بهار : بعضی از مردم منتظرند ببینند در زندگی دیگران و به خصوص قشر هنرمند چه میگذرد تا شروع کنند به حرف زدن در مورد آن و قضاوت کردن. اگر کسی واقعا خدا را قبول داشته باشد به خود اجازه نمیدهد دیگران را به راحتی قضاوت کرده و در موردش حرف بزند. خدا در انحصار قشر خاصی نبوده و متعلق به کسانی است که او را میپرستند و دوست دارند. من همیشه خدا را در زندگی مد نظر داشتهام و خدا هم همیشه به من لطف داشته و تابه حال هر خواستهای داشتم برآورده کرده است و از این بابت شاکرم.
امیرحسین : تعریف من از این مقوله تعریفی است که بزرگانی مانند امام موسی صدر و سید مهدی قوام دارند. افسوس میخورم به حال کسانی که خط کش معیارشان تنها ۳۰ سانتیمتر است. کسی که خطکش۳۰ سانتی دارد از وجود لیزری که اگر آن را به سمت آسمان بگیرید معلوم نیست تا کجا پیش میرود بیخبر است. این آدمها عادت کردهاند همه عالم و کائنات را با همان خطکش ۳۰ سانتیمتریشان اندازهگیری کنند. اینها همان کسانی هستند که پیامبر اسلام برای هدایتشان مبعوث شد اما حتی پیامبر (ص) را هم با همان خطکش ۳۰ سانتی اندازه گرفتند.
همه بچههای ما
امیرحسین : من از ازدواج اولم یک پسر ۱۳ ساله به اسم ایلیا دارم که عاشقش هستم. ارتباط ما ارتباطی کاملا رفاقتآمیز است. شاید در بعضی خانوادهها ارتباط پدر و فرزند ارتباطی خشک و رسمی باشد و پدرها از موضع بالا به فرزند خود نگاه کنند اما در خانه ما اینطور نیست. من و پسرم با هم شوخی میکنیم و از سرو کول هم بالا میرویم. (میخندد)
بهار : شعار دادن راحت است و هرکسی میتواند بگوید که فرزند همسرم را مثل بچه خودم دوست دارم ولی به نظرم باید در عمل این حرفها را به اثبات رساند. کسانی که از نزدیک با ما در ارتباط هستند میدانند که من هم عاشق ایلیا هستم و او را فرزند خودم میدانم. اوایل من را بهارجان صدا میکرد و من هیچ وقت از او نخواستم به من مامان بگوید چون معتقد بودم باید خودش حس کند من میتوانم مادرش باشم تا مرا به این نام خطاب کند.
خوشبختانه این حس شکل گرفت و پسرم به شدت به من وابسته است و اگر کلمه زیبای « مامان » را میگوید واقعا از صمیم قلب است. من از ازدواج اولم دو پسر به نامهای پژمان و امیرحسین دارم که عاشقشان هستم. خوشبختانه آنها هم ارتباط خیلی خوبی با ایلیا دارند و همدیگر را داداش صدا میزنند.
عشق به بازیگری
مدرس: بازیگری را خیلی دوست دارم اما دلم نمیخواهد به هر قیمتی در این عرصه حضور داشته باشم و از آنهایی نیستم که دوست داشته باشم حتما در کارهای تصویری دیده شوم و به اصطلاح از یاد مردم نروم. پیشنهادهایی این اواخر داشتهام اما آنچنان که باید مرا جذب نکردهاند و با تعریفی که من از حضور خوب و موثر در یک سریال دارم مطابق نیستند؛ ضمن اینکه شرایط مالی پروژهها هم برایم مهم است. دوست ندارم تعهد کاریام یک طرفه باشد.
در قراردادی که ما بازیگران آن را امضا میکنیم بندهای متعددی وجود دارد که ما را ملزم میکند در ساعت خاصی بیاییم و برویم، در زمان فیلمبرداری در کار دیگری حضور نداشته باشیم و… و اگر هر کدام از بندها را رعایت نکنیم باید خسارت بدهیم اما در هیچ جای این قرارداد نوشته نشده است اگر تهیهکننده یا شبکه به تعهداتش سروقت عمل نکند چه خواهد شد؟ به همین خاطر از نخستین پرسشهای من از تهیهکننده این است که شرایط مالی پروژه چطور است؟
تفاوت اجرا و بازیگری
امیرحسین مدرس: معتقدم اجرا با بازیگری قابل مقایسه نیست. هرکدام از اینها فضا و ویژگیهای خاص و متفاوت خود را دارد. اجراهایم را نمیتوانم با نقشهایی که داشتهام مقایسه کنم و تنها وجه اشتراک اینها این است که در هر دو کار شما قرار است جلوی دوربین قرار بگیرید. من هم اجرا را دوست دارم و هم بازیگری را و در هر زمینه پیشنهاد خوب داشته باشم میپذیرم.
عشق به موسیقی
امیرحسین مدرس: سالهاست در زمینه موسیقی فعالیت میکنم و تا به حال 5 آلبوم موسیقی با صدای من منتشر شده است. سهتار، تنبور و دف میزنم. تعداد زیادی تیتراژ برنامه و سریال خواندهام و سال پیش هم در برج میلاد کنسرت داشتم. خوشبختانه از این کنسرت استقبال شد و اجرایی خوب و حرفهای داشت. مجموعه بچههایی که در آن کنسرت حضور داشتند از دوستان حرفهای بودند و با وجود ناهماهنگیها و مشکلاتی که در سالن برج میلاد برای برگزاری کنسرت وجود دارد این اجرا بسیار موفق بود. بسیاری از افرادی که در عرصه موسیقی فعالیت دارند مهمان ما بودند و نحوه اجرا را دوست داشتند و اگر هم نقدهایی داشتند بسیار سازنده بود. اگر امکانش فراهم شود خیلی دوست دارم باز هم برای دوستداران موسیقی کنسرت داشته باشیم.
بهار : تا پیش از ازدواجمان بیشتر اهل موسیقی پاپ بودم اما بعد از ازدواج بیشتر با موسیقی سنتی آشنا و به آن علاقهمند شدم؛ به صورتی که الان بیشتر موسیقی سنتی گوش میکنم. صدای امیرحسین را هم خیلی دوست دارم همینطور نوای سازش را؛ البته بعضی وقتها بدجنسی میکند و کم ساز میزند. (میخندد)
فیلم های سینمایی
ما همه گناهکاریم (۱۳۸۹)
در امتداد شهر (۱۳۸۹)
گرگ و میش (۱۳۸۵)
سریالهای امیرحسین مدرس
راستش را بگو
یوسف پیامبر
یادآوری
سیر و سرکه
مسابقه هوش برتر (مجری)
خواننده گی و تیتراژها
آلبوم ماه نی
آلبوم خورشید (۱۳۹۰) (با دکلمهٔ امین تارخ)
آلبوم روز رستاخیز (۱۳۹۱)
تیتراژ پایانی مسابقه هوش برتر
تیتراژ مجموعه تلویزیونی متهم گریخت
تیتراژ مجموعه تلویزیونی عید امسال
تیتراژ مجموعه تلویزیونی خوشنشینها