دانلود سریال ممنوعه | دانلود فیلم های جدید

سریال ممنوعه | فیلم های ایرانی جدید | دانلود همه قسمت های سریال ممنوعه

۶۴ مطلب با موضوع «عکس بازیگران مرد» ثبت شده است

بیوگرافی امیر جعفری و همسرش

امیر جعفری

بیوگرافی و زندگینامه

امیر جعفری بازیگر سینما تلویزیون و تئاتر متولد 10 شهریور ماه سال 1353 در تهران می باشد و 43 سال سن دارد و اصالتا اهل ملایر است.

تحصیلات : وی دارای لیسانس مدیریت از دانشگاه آزاد اسلامی می باشد.

بازیگری را در یک دوره دو ساله زیر نظر حمید سمندریان آموخت و او تا به حال پنج بار از جشنواره تئاتر فجر برنده جایزه شده است.

وی فعالیت سینمایی  خود را از سال 1380 با حضور در فیلم نان عشق موتور هزار شروع نمود.

اما حضور او در تلویزیون با مجموعه بدون شرح در سال 1380 آغاز شده که از همان ابتدا با اولین سریال خود توانست به خوبی دیده شود و شناخته شود .البته او در این سریال دارای نقش طنز بود . وی با واسطه حضور در سریال میوه ممنوعه به کارگردانی حسن فتحی در سال 896 توانست جایزه بهترین بازیگری را از نگاه مردم بگیرد.

ازدواج و همسرش

امیر جعفری متاهل است و چندین سال است که با ریما رامین فر که او هم از بازیگران زن سینما و تلویزیون است ازدواج کرده است و این زوج یک فرزند پسر نیز به نام آیین دارند.

ماجرای آشنایی این زوج به سال 83 و حضورشان در سریال من یک مستاجرم برمیگردد که با هم در آن مجموعه همبازی بودند.

بیوگرافی ریما رامین فر

ریما رامین فر متولد 1349 در تهران است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته کارگردانی تئاتر می باشد. از سال 71 در رشته تئاتر وارد دانشگاه شد.

 

امیر جعفری و همسرش

همسر امیر جعفری

امیر جعفری و پسرش

امیر جعفری و پسرش آیین جعفری

>امیر جعفری و برادر زاده

همچنین علیرضا جعفری که از بازیگران جوان تلویزیون است برادر زاده امیر جعفری می باشد

امیر جعفری و مادرش و مادر بزرگش

امیر جعفری و همسرش ریما رامین فر

عکس امیر حعفری با همسرش ریما و پسرش آیین

گفتگو با امیر جعفری

چگونه تئاتری شدم؟

تا سال چهارم دبیرستان هیچ علاقه ای به بازیگری نداشتم، درست برعکس خیلی ها که وقتی می خواهند از علاقه شان به بازیگری صحبت کنند می گویند، از شش سالگی در مهد کودک و در مدرسه تئاتر کار می کردند. فقط به خاطر اینکه از سر کلاس رفتن فرار کنم برای بازی در تئاتری اعلام آمادگی کردم. مرحوم اکبر رادی، دبیر ادبیات سال چهارم دبیرستان و فرهاد پورگرجانی وقتی اجرایم را دیدند، خیلی خوش شان آمد و تشویقم کردند که بازیگری را ادامه بدهم.

آن موقع حتی یک تئاتر هم ندیده بودم. اصلا نمی دانستم تئاترشهر کجاست. بعد از آن رفتم کلاس های کانون تجربی که استاد سمندریان در آنجا تدریس می کردند و شروع کردم به تمرین بازیگری. آنقدر مشغول کلاس های تئاترم شدم که از آن طرف مشروط شدم. این موضوع خیلی برایم گران تمام شد، به طوری که تصمیم جدی گرفتم بازیگری را با انگیزه قوی تری دنبال کنم.

امیر جعفری و خانواده اش

امیر جعفری در سریال شهرزاد

امیر جعفری در برنامه دورهمی مهران مدیری

فیلمهای سینمایی امیر جعفری

۱۳۹۵ فیلم اکسیدان
۱۳۹۵ فیلم ساعت 5 عصر
۱۳۹۵ آزاد به قید شرط

۱۳۹۵ سوفی و دیوانه
۱۳۹۴ زاپاس
۱۳۹۲ بیگانه
۱۳۹۲ بلوک ۹ خروجی ۲
۱۳۹۱ قاعده تصادف

۱۳۹۱ سیزده
۱۳۹۰ جیب‌بر خیابان جنوبی
۱۳۸۸ نفوذی
۱۳۸۸ کیفر
۱۳۸۸ لج و لج‌بازی

۱۳۸۷ پستچی سه بار در نمی‌زند
۱۳۸۷ کلانتری غیرانتفاعی
۱۳۸۶ بی‌پولی
۱۳۸۳ تردست
۱۳۸۳ مکس

۱۳۸۲ جنایت
۱۳۸۰ قارچ سمی
۱۳۸۰ نان، عشق و موتور ۱۰۰۰

ایین جعفری و پدرش

سریالهای امیر جعفری

۱۳۹۵ سریال شهرزاد «فصل دوم» بازیگر
۱۳۹۴ تعبیر وارونه یک رؤیا بازیگر
۱۳۹۲ پایتخت ۲ (حضور افتخاری) بازیگر
۱۳۹۰ چک برگشتی بازیگر
۱۳۹۰ شیدایی بازیگر

۱۳۸۹ توطئه فامیلی بازیگر
۱۳۸۹ زیر هشت بازیگر
۱۳۸۸ چاردیواری بازیگر
۱۳۸۶ میوهٔ ممنوعه بازیگر

۱۳۸۴ برای آخرین بار بازیگر
۱۳۸۳ کمربندها را ببندیم بازیگر
۱۳۸۲ من یک مستاجرم بازیگر
۱۳۸۰ بدون شرح بازیگر


تئاترها

رقص کاغذ پاره‌ها” (محمد یعقوبی) تهران، تئاترشهر، سالن سایه؛ ۱۳۷۸
“مده”(اصغر محبی) تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۷۹
“آرتور و اوئی” (مجید جعفری) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی، ۱۳۷۹
“دل سگ” (محمد یعقوبی) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۷۹

“کمدی شب سیزدهم” (حمید امجد) تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ ۱۳۷۹
“شب‌های آوینیون” (کورش نریمانی) تهران، جشنواره تئاتر فجر؛ ۱۳۷۹
“کمدی رژیسترها نمی‌میرند” (حسین کیانی) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۰
“یک دقیقه سکوت” (محمد یعقوبی) تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۰
“همان همیشگی” (ریما رامین‌فر) تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۱

“پاییز” (نادر برهانی‌مرند) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۱
“۳۱/۶/۷۷” (علیرضا نادری) تهران، جشنواره تئاتر فجر؛ ۱۳۸۲
“مرگ دستفروش” (نادر برهانی‌مرند) تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ ۱۳۸۵
“شوایک” (کوروش نریمانی) تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ ۱۳۸۵
“رویای نیمه شب پاییز”(کیومرث مرادی) تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ ۱۳۸۷

“کابوس‌های پیرمرد بازنشسته خائن ترسو” (نادر برهانی‌مرند) تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ ۱۳۸۷
“درس” (داریوش مهرجویی)، تئاتر ایرانشهر؛ ۱۳۸۹
“شکلک” (نغمه ثمینی)، مجموعه فرهنگی اکو، تالار شمس؛ ۱۳۹۲
«پائیز» (نادر برهانی‌مرند)، تئاتر ایرانشهر، سالن استاد ناظرزاده کرمانی؛ ۱۳۹۳
مجلس ضربت زدن (محمد رحمانیان)، تئاتر شهر، سالن اصلی؛ ۱۳۹۵


جوایز

بازیگری سوم، جشنواره تئاتر فجر، رقص کاغذ پاره‌ها، ۱۳۷۸
تقدیر، جشنواره تئاتر فجر، شب‌های آوینیون، ۱۳۷۹
جایزه اول مشترک، جشنواره تئاتر فجر، رژیستورها نمی‌میرند، ۱۳۸۰
جایزه اول، جشنواره تئاتر فجر، یک دقیقه سکوت؛ ۱۳۸۰

بازیگری دوم، جشنواره تئاتر فجر (مشترک)، پاییز، ۱۳۸۱
بازیگری دوم، جشنواره تئاتر فجر (مشترک)، همان همیشگی، ۱۳۸۱
بهترین بازیگر طنز، سریال «بدون شرح» صدا و سیما؛ ۱۳۸۱

بهترین بازیگر سریال «برای آخرین بار» جشنواره شبکه ۵؛ ۱۳۸۴
بهترین بازیگر سریال «میوه ممنوعه» از دید تماشاگران خارج از کشور، شبکه جام‌جم؛ ۱۳۸۶
بهترین بازیگر سریال «زیر هشت» از دید تماشاگران خارج از کشور، شبکه جام‌جم؛ ۱۳۸۶

بیوگرافی امیر جعفری و همسرش

۱۲ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی شهاب حسینی و همسرش و فرزندانش

شهاب حسینی

بیوگرافی و زندگینامه

شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون و تئاتر متولد 14 بهمن 1352 در تهران می باشد و 44 سال سن دارد.

تحصیلات : وی دارای تحصیلات نا تمام در رشته روانشناسی دانشگاه تهران است. 

 شروع بازیگری در تلویزیون را از سال 1379 با سریال پس از باران آغاز کرد و فعالیت سینمایی خود را از سال 1380 با بازی در فیلم رخساره ساخته امیر قویدل آغاز نمود. 

شهاب حسینی از همان ابتدای شروعش در بازیگری توانست به خوبی دیده شود و جوایز متعددی از جشنواره های داخلی و خارجی دریافت کرده است.

وی در سال 1387 با بازی در فیلم سوپر استار،سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد.  برای بازی در فیلم جدایی نادر از سیمین برنده جایزه خرس نقره ای بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم برلین شد.  همچنین او در جشنواره فیلم کن 2016 با بازی در فیلم فروشنده به کارگردانی اصغر فرهادی، توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص دهد. 

وی در سال 94 با حضور در سریال شهرزاد در نقش قباد به کارگردانی حسن فتحی توانست بازی بسیار حرفه ای از خود ارائه دهد که شاهد حضورش در فصل دوم سریال هم نیز هستیم.

ازدواج و همسر

شهاب حسینی متاهل است و در سال 74 با پریچهر قنبری ازدواج کرده است و حاصل این ازدواج نیز دو فرزند پسر است.

ماجرای آشنایی شهاب حسینی با همسرش پریچهر

شهاب حسینی:22 ساله بودم که با بچه های تئاتر دانشگاه تهران کار می کردم. تا قبل از این که همسرم را ببینم، قصد ازدواج نداشتم تا این که روزگار ما را در برابر هم قرار داد. به او پیشنهاد آشنایی دادم اما همسرم هیچ اعتقادی به اینگونه دوستی ها و آشنایی ها نداشت و گفت:اگر کسی واقعا عاشق است و تمایل قلبی برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش دارد،

باید در این راه صادقانه گام بردارد و بنابراین موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم و مصمم به ازدواج شدم. بعد از 4-3 ماه نامزدی، عقد کردیم و بعد از 3 سال من سیدشهاب الدین 22ساله و پریچهر 15 ساله زندگی مشترکمان را با تمام کم و کاستی هایش شروع کردیم و تا امروز باوجود همه سختی ها و فراز و نشیب ها در تمام مدت در کنار هم بودیم.

اینستاگرام شهاب حسینی : instagram / shahaab_hosseini

شهاب حسینی و همسرش

شهاب حسینی و همسرش

همسر شهاب حسینی , زن شهاب حسینی

شهاب حسینی 2 پسر به نام های محمد امین که 13 سال دارد و امیرعلی که 6 سال دارد است.

ادامه مطلب...
۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی زهیر یاری و همسرش + عکسها

زهیر یاری

زهیر یاری بازیگر سینما و تلویزیون متولد 26 فروردین 1359 در تهران می باشد و 37 سال سن دارد.

تحصیلات : یاری دارای مدرک لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران است. 

وی یک برادر کوچکتر از خودش به نام شعیب دارد و او برادر زاده حسین یاری بازیگر سینما نیز می باشد.

وی در سریالهای زیادی حضور داشته است اما حضور او در سریال یوسف پیامبر در نقش بنیامین جدی تر بود و بعد از آن در کارهای بیشتری حضور یافت.

وی به تازگی نیز سریال لژیونر در نقش به کارگردانی مسعود آب پرور را در حال پخش دارد که از شبکه تهران پخش میگردد.

ازدواج و همسر

زهیر یاری تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

زهیر یاری و همسرش

زهیر یاری برادر زاده حسین یاری که از بازیگران سینما و تلویزیون است می باشد.  

زهیر یاری و حسین یاری

گفتگو با زهیر یاری 

در تمام سال هایی که کار کردی بزرگترین تجربه ای که به دست آوردی چی بوده؟

خیلی چیزها، هر روز بازیگری تجربه است. بازیگری بهت یاد می ده که صبور باشی، بازیگری یادت می ده که حسود نباشی چون هم جا برای تو هست و هم زمان! چون وقتی حسادت داشته باشی به همون اندازه همه کینه می یاد و بعد از کینه نسبت به همه بدگمان می شی، بازیگری بهم یاد داد که آرامش داشته باشم، آرامش داشتن مساوی است با درست کار کردن! چون قبل از این خیلی با خودم کلنجار می رفتم و اطرافم زیادی شلوغ بود اما حالا با آرامش، صبوری، بی حسادت و کینه کاری می کنم و از کارم هم لذت می برم.

تا به حال نقدی را درباره خودت شنیدی که برات جای پیشرفت داشته باشه؟

صددرصد. همیشه بزرگترین منتقد می تونه خودِ فرد باشه، وقتی تو با همه توانایی که داری اونقدر منصفانه درباره خودت حرف بزنی یعنی می دونی اشکال کارت کجاست. اینکه من جنبه خودم را بالاتر از آن چیزی که هست ببرم. من در سریال «میلیاردر» با خودم خیلی شوخی می کردم، برای اینکه بهمن یک سری بچگی داشت که من اون را به خوبی می شناختم و ما به ازای بیرونی اش را در وجود خودم می دیدم و این انتقادی بود که به زهیر یاری ایام نوجوانی داشتم که چقدر سطحی و کودکانه نگاه می کردم. خدا را شکر که از این ماجرا آسیبی ندیدم اما این نگاه سطحی و کودکانه برای همه عمر جواب نمی ده. بزرگترین نقدی که خودِ زهیر یاری به خودش می کنه اینه که جدی باشم و واقعیت را آن طوری که هست بپذیرم و دنیای اطراف را واقعی و با مختصات خاص خودش ببینم و دیگه دچار سَبُکسری نشوم.

در همه کارهایی که بازی کردی خوب ظاهر شدی! چه آن نقش های تاریخی مثل «یوسف پیامبر»، چه کارهای طنز تقریباً اجتماعی! اما بهمن سریال «میلیاردر» چیز دیگری بود، چرا در این سریال این قدر خوب ظاهر شدی؟

بهمن این چیزی نبود که مردم دیدند. من بهمن را بزرگ کردم، باهاش مدارا کردم، تا شد این. عشق بهمن به خانم سرور و آن شعر خواندن ها را من در دل کار آوردم البته با مشورتی که با زامیاد سعدونیان نویسنده کار و همین طور علیرضا امینی کارگردان داشتم. من سر این کار آرامش داشتم و این آرامش به خاطر وجود علیرضا امینی است که دست بازیگرش را باز می گذارد. بهمن کلی انرژی داشت و من می دونستم که کجا باید این انرژی را تخلیه کنم. یادمه در همان روزهای اول هم به علیرضا امینی گفتم من بهمن را طور دیگری بازی می کنم چون براش خواب های اساسی دیده بودم. بهمن در ابتدا مشخصات خاصی نداشت اما کمی که گذشت بهمن را بازسازی کردم. کلی هم ایده داشتم برای «میلیاردر ۲» که از قرار معلوم و طبق شنیده های من و با خبر جدیدی که به دستم رسیده قرار که ساخته شود.

مردم به طور یقین بهمن سریال «میلیاردر» را باور کردند، فکر می کنی بعد از این وقفه چند ماهه و حالا با پخش سریال «اولین انتخاب» مردم تو را به عنوان فرزاد این کار باور می کنند؟

امیدوارم. هیچ نقشی را نمی شود با نقش قبلی یک بازیگر مقایسه کرد چون آن انرژی که من برای بهمن گذاشتم با فرزاد این سریال قابل قیاس نیست. چون فرزاد مثل بهمن چندان طنز نیست. لحظات طنز داره اما بیشتر واسطه است برای دیده شدن دیگران. من کارم را انجام دادم، قضاوت آن را می گذارم به عهده مردم.

عکسهای زهیر یاری

بیوگرافی زهیر یاری و همسرش

زندگی خوب خیلی چیزها به آدم هدیه می کنه، زندگی به تو چه هدیه هایی داده؟
هدیه زندگی در این ۳۴ سال برایم این بوده که دارم یاد می گیرم بدی ها و تلخی ها را برای خودم قابل هضم کنم، چون همان طوری که در زندگی به دست می آوریم همان طور هم از دست می دهیم! شاید فاصله این دو از نظر زمانی زیاد یا کم باشد ولی این اتفاق حتماً می افتد، قانون روزگار همین است. برای همین موقع به دست آوردن زیاد هیجان زده نمی شوم تا موقع از دست دادن افسرده نشوم!

از تجربه بازیگری گفتی، بزرگترین درسی که از زندگی گرفتی چه بوده؟

زندگی یادم داد که صبور باشم، عجله نکنم، زندگی یادم داده ریتم زندگی را طوری حفظ کنم که اگر اتفاقی قرار است برایم بیافتد آن طوری که خدا برایم رقم زده بیافتد. صادقانه تر بگویم شاید پیش از این، از اتفاقی که برایم می افتاد لذت کافی نمی بردم، نمی دونم شاید چون درک درستی از آن نداشتم و مختصات کلی زندگی را نمی شناختم و مدام پریشان بودم برای چیزهایی که زمان به دست آوردنشان برایم نرسیده بود، برای همین از لذت های زندگی بی دلیل خودم را محروم می کردم. مثلاً من اهل سفر نبودم و اگر به سفر می رفتیم مدام دل دل می کردم که کی تمام می شود تا من برگردم، اما حالا لزوم وجود سفر را خوب می دانم! حالا دارم تلاش می کنم از زندگی لذت ببرم، از بارونی که زیرش بروم، خیس شوم و مثل گذشته حرص نخورم حتی تلاش می کنم که دوستش داشته باشم. زندگی یادم داد که زندگی را درست و با لذت زندگی کنم.

دلت می خواد «راه زندگی» مردم به کجا ختم بشه؟

من همیشه می گویم ما به این دنیا آمدیم تا مسیری را طی کنیم تا به یک هدف بزرگتری برسیم. دلم می خواد روزگار به کسی تلخ و سخت نگذره، درسته که زندگی همه ما پُر از پیچ و خم و دست اندازه اما همه ما می دونیم که راه زندگی مون چیه، همه ما مولفه های زندگی را بلدیم فقط فراموش کاریم. همه ما از صبح تا شب درباره خوب و مفید بودن حرف می زنیم پس همانی باشیم که درباره آن می گویم و سعی کنیم برای زندگی، برای ادامه بقا و حیات زندگی دست خدا را خط نزنیم.

هر آدمی توی زندگی اش چیزهایی دارد که بهشون نرسیده، بزرگترین حسرت زندگی ات که همیشه بهش فکر می کنی؟

تقریباً آنچنان طلبی از خدا ندارم و بابت همه داشته ها و نداشته هایم شاکرش هستم، ولی از اونجایی که متاسفانه تا اندازه ای تنبل هستم خیلی دوست دارم قرصی را پیدا می کردم که یکباره زبان انگلیسی را مثل زبان مادری صحبت کنم، نمی دانم چرا اینقدر برایم غیر قابل دسترس شده.(باخنده)!

زهیر یاری و همسرش

سوالات من داره تموم میشه اما تو چیزی از خودت نگفتی، یه کمی از خودت بگو؟

چقدر این گفتگو را دوست داشتم که از معرفی شروع نکردی و اجازه دادی گفتگو مسیر دیگری را برود. اما درباره زهیر یاری. زهیر در فصل زیبا و بی نظیر بهار به دنیا اومده، ۲۶ فروردین سال ۱۳۵۹ در تهران، تحصیلاتش رو در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داده چیزی که هیچ ربطی به بازیگری ندارد و یک برادر کوچکتر از خودش داره به نام شعیب.

اینستاگرام زهیر یاری : instagram / zoheiryari

و اینکه زهیر یاری کیه! اون رو توی چند تا جمله یا کلمه برام تعریف کن؟

زهیر آدم مهربونیه، داره سعی می کنه صبورتر از قبل باشه، با شجاعت کامل می گه پیش از این یک خودخواهی افراطی داشته که آن را در خودش کمرنگ کرده، رفقاش براش خیلی اهمیت دارند، رک و رو راست، همیشه سعی می کنه رفتار صادقانه ای داشته باشه و از تظاهر کردن به شدت بدش می یاد. منطقی، حساس، کمی هم زود رنج! تازگی ها هم کم حوصله شده!

و حرف آخر، چیزی که شاید من نپرسیدم و از قلم افتاد؟

سپاس به خاطر این گفتگو که واقعاً آن را دوست داشتم. من واقعاً نمی دونم همین حالا چه کسی داره این گفتگو را کجای این سرزمین پهناور می خونه، شاید در مسیر سفر، شاید در خانه، شاید زیر سقف این آسمان بلند اما هر کجای این جهان که ایستادی، زندگی را درست و با صبوری زندگی کن. برای رسیدن به آن چیزی که دوستش داری عجله نکن فقط اجازه بده که زمان بگذره و یادت باشه که زهیر یاری یک روز این حرف ها را زد و تو آن را خواندی. به عنوان تماشاچی کارهایم دین ام را ادا کردم، چون تلاش کردم کلید واژه ۳۴ ساله ام را در اختیارات بگذارم. تلاش کنید شاد باشید! تمام!

بیوگرافی زهیر یاری

سریال های زهیر یاری 

مردان آنجلس (فرج ا… سلحشور)
مریم مقدس، (شهریار بحرانی)
گل بارون زده
در چشم باد (مسعود جعفری جوزانی)

سال‌های مشروطه (محمدرضا ورزی) در نقش اصلان
یوسف پیامبر (فرج ا… سلحشور) در نقش بنیامین
تبریز در مه (محمدرضا ورزی)
سرگشته (محمدحسین حقیقی،‌سال ۱۳۹۰) در نقش عبیدا… بن حر جعفی

میلیاردر (علیرضا امینی) در نقش بهمن
اولین انتخاب (مهدی صباغ زاده، شهریور ۱۳۹۲) در نقش فرزاد
دیوار شیشه ای (راما قویدل، ۱۳۹۵)
لژیونر (مسعود آب پرور، ۱۳۹۶)

زهیر یاری ,عکس زهیر یاری ,بیوگرافی زهیر یاری

فیلم های زهیر یاری 

زخم شناسه حوا (حسین قناعت)
گزارش یک جشن (ابراهیم حاتمی کیا)
دلتا ایکس (علیرضا امینی)
فیلم های تلویزیونی زهیر یاری

معلم کوچولو (حسین قناعت)
دل آشوب (کرامت پورشهسواری، سال ۱۳۸۶)
پل (تینا پاکروان، سال ۱۳۹۱)
مسافر بهشت (فریدون جیرانی، سال ۱۳۹۱)
من مادرم (پژمان چشمی، سال ۱۳۹۳)

تاتر های زهیر یاری

سهراب، اسب و سنجاقک
کوچ در کوچ
کافه مک آدم (زنده یاد محمود استاد محمد)

شکار روباه (دکتر علی رفیعی)
عشق من حامد بهداد (زهیر یاری، افشین هاشمی)
خاطرات و کابوس های یک جامعه دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان (دکتر علی رفیعی)

۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۰:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

کوروش تهامی و همسرش جدیدش پونه یزدانی و همسر سابقش شبنم طلوعی

کوروش تهامی

بیوگرافی و زندگینامه

کوروش تهامی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 4 اردیبهشت 1350 در تهران می باشد و 46 سال سن دارد.

تحصیلات : تهامی دارای مدرک لیسانس تاتر از دانشگاه آزاد می باشد. 

کوروش تهامی فعالیت بازیگری و  هنری خود را از سال 1375 با حضور در فیلم سینمایی سینما سینماست ساخته سید ضیا الدین دری آغاز نمود. 

وی در سال 85 با بازی در سال زیر تیغ به خوبی شناخته شد . همچنین در سال 89 نیز در سریال ملکوت با بازی در یک نقش متفاوت در یادها ماند . آخرین حضور او در تلویزیون نیز بازی در سریال گمشدگان به کارگردانی رضا کریمی می باشد که تابستان 96 روی آنتن میرود .

ازدواج ها و همسران

کوروش تهامی تا کنون دوبار ازدواج کرده است , بار شبنم طلوعی که این ازدواج منجر به طلاق شان گردید و همسر سابق او هم اکنون در شبکه انگلیسی من و تو حضور دارد. اما ازدواج دوم او با پونه یزدانی بوده است که هم اکنون با یگدیگر زندگی میکنند.همسر جدید کوروش تهامی.

کوروش تهامی و همسرش

گفت و گو با کوروش تهامی و همسر جدیدش پونه یزدانی

ماجرای آشنایی و ازدواج

کورش : نحوه آشنایی ما خیلی هنری بود (می‌خندد). همسرم برای خرید یک سی‌دی موسیقی وارد مغازه‌ای شد که من هم داشتم از آنجا خرید می‌کردم و اتفاقا من هم آن موسیقی را خیلی دوست داشتم. وقتی دیدم ایشان سخت مشغول توضیح دادن هستند و فروشنده هم متوجه نمی‌شود، وارد معرکه شدم و با توضیحاتم که البته کمی هم مخصوص بود، مغازه‌دار را متوجه کردم موسیقی کار کیست و خواننده آن آلبوم چه کسی است.

پونه یزدانی : خیلی جالب بود. کورش عینک بزرگی زده بود و من نشناختمش. آمد جلو و گفت بگذارید کمک‌تان کنم. فکر کنم دلش سوخته بود (می‌خندد). چون من هرچه توضیح می‌دادم فروشنده اصلا متوجه نمی‌شد. به هرحال کورش آمد و قسمتی از آن آواز را خواند و من با کمال تعجب گوش می‌کردم. بالاخره جناب فروشنده متوجه شد ما از کدام آلبوم و کدام خواننده حرف می‌زنیم. آن روز را فراموش نمی‌کنم، اتفاق بسیار جالبی بود.

کورش : اولین جرقه آشنایی ما آنجا بود و بعد هم رفت‌وآمد‌های معمول و خواستگاری و ازدواج.

همسر کوروش تهامی

اینستاگرام کوروش تهامی : instagram /Kooroshtahami

درهمه کارها مشارکت و مشورت داریم

کورش : خدارا شکر ارتباط بسیار خوبی با هم داریم و از بودن در کنار هم لذت می‌بریم. زحمت بسیاری از هماهنگی‌های زندگی‌مان مانند سفرها، دیدارهای خانوادگی، رفت‌وآمد و. . . برعهده همسر عزیزم است و اوست که در زندگی مشترک‌مان مراقب خیلی از مسائل است.

پونه : ما از همان ابتدای ازدواج بنا را بر مشارکت و مشورت گذاشتیم و من هم همیشه سعی می‌کنم در تمام کارها با هم همفکری داشته باشیم و معمولا کمتر اتفاق می‌افتد کاری را بدون مشورت با هم انجام دهیم.

به خواسته‌های یکدیگر احترام می‌گذاریم

کورش : فکر می‌کنم رمز ارتباط خوب‌مان به‌خاطر احترام گذاشتن به خواسته‌های یکدیگر است. ببینید زندگی مشترک یک اتفاق دوطرفه است. به نظر من در زندگی زناشویی هرگز نباید صرفا به توقعات، خواسته‌ها یا حتی آرزوهای خود فکر کنیم و همیشه باید بدانیم 50 درصد این قضیه همسرمان است.

اینکه شخصی تصمیم گرفته در تمام شرایط همراه شما باشد و البته ثابت کرده که چنین است، در این روزگار ارزش این را دارد که برایش جان بدهی؛ بنابراین احترام گذاشتن به خواسته‌ها و علایق و مشورت کردن‌هاست که باعث استحکام روابط و درنتیجه علاقه و محبت می‌شود.

پونه : من هم در این زمینه با همسرم موافقم. وقتی در زندگی زناشویی طرف مقابل برای شما اهمیت قائل شود و این اهمیت و توجه برای هر دو طرف ثابت شود، احساس خواهید کرد به تکیه‌گاه درستی اتکا کرده‌اید و به این شکل، ارتباط‌ها هم خوب می‌شود و استحکام و البته دوام پیدا می‌کند.

بیوگرافی کوروش تهامی

برنامه‌ریزی سفرها با همسرم است

پونه : تفریحات مشترک ما زیاد است؛ سفر، سینما، خرید، پیاده‌روی و البته رستوران و. . .

کورش : ما واقعا به سفر خیلی علاقه داریم و برای سفرهای‌مان هم بسیار برنامه‌ریزی می‌کنیم که البته تقریبا همه این برنامه‌ریزی‌ها توسط همسر عزیزم انجام می‌شود. ما طی سال و به فراخور فرصت‌ها و زمان‌های فراغت، برای سفر برنامه می‌چینیم. به نظر ما سفر باعث می‌شود آدم‌ها بهتر خودشان را بشناسند و البته دیدن مکان‌های جدید و زیبا و همینطور برقرار کردن ارتباط با آدم‌های جدید روحیه هر شخص را عوض می‌کند و باعث نشاط می‌شود.

پونه : سفر باعث ایجاد حس شادی در انسان می‌شود؛ ضمن اینکه شما می‌توانید با یک سفر خاطره‌انگیز خستگی‌های روحی که به واسطه کار یا روزمرگی سراغ‌تان آمده از خود دور کنید. من فکر می‌کنم با کمی برنامه‌ریزی اصولی همه می‌توانند به سفر بروند و با دیدن جاهای جدید و نو روح‌شان را تازه کنند. غیر از این سفرهای گروهی هم می‌تواند خیلی جذاب و به یاد ماندنی باشد. من یکی از طرفداران سفرهای دسته‌جمعی هستم.

کورش : درکنار سفر که شاید تفریح اصلی ما باشد، اهل سینما رفتن هستیم و در خانه هم فیلم زیاد می‌بینیم. خرید جزء برنامه‌های اصلی ماست چون هر دو به شکل عجیبی عاشق خرید کردن هستیم (می‌خندد). من حتی خرید از سوپر مارکت را هم دوست دارم. پیاده‌روی و رستوران هم جزو تفریحات ماست. من مطالعه را هم خیلی دوست دارم و به‌شدت روزنامه‌خوان هستم.

عکسهای کوروش تهامی

در رشته گریم آموزش دیده‌ام

پونه : من در رشته گریم آموزش دیده‌ام و این رشته را که اتفاقا مرتبط با عالم سینما و هنر است خیلی دوست دارم. هنوز این فرصت را نداشته‌ام که در این رشته فعالیت کنم اما می‌دانم کاری جذاب و البته سخت است.

همه نقش‌های کورش را دوست دارم

پونه : انتخاب یکی از کارهای همسرم واقعا سخت است. همه کارهای ایشان را دوست دارم؛ چون می‌دانم و می‌بینم برای اجرای تک‌تک نقش‌های‌شان چقدر وقت و انرژی می‌گذارند. همه کارهای‌شان دوست‌داشتنی هستند؛ چون هیچکدام سرسری اجرا نشده و پشت تمام‌شان فکر و انرژی بوده. اصلا مگر کورش تهامی تابه حال کار بد هم داشته؟!

زندگی با یک بازیگر راحت نیست

پونه : زندگی با یک بازیگر به‌هرحال راحت نیست. کورش یک رویه کاملا منحصر به فرد در این حرفه دارد و بسیار محترمانه با خودش، همکارانش و حرفه‌اش برخورد می‌کند. برای کورش خیلی مهم است که نگاه مردم نسبت به این حرفه پاک باشد و به همین دلیل آگاهانه خیلی مسائل را رعایت می‌کند. همسرم معتقد است از این حرفه نباید سوءاستفاده شود، هر کسی نباید وارد آن شود و کسی هم نباید خدای ناکرده آلودگی وارد این حرفه کند.

شاید باورتان نشود ولی گاهی ساعت‌ها از دست بعضی آدم‌ها حرص می‌خورد و با خودش کلنجار می‌رود که چطور می‌شود غیرمستقیم آنها را متوجه اشتباه‌شان کرد تا به آنها برنخورد. کورش همه این دغدغه‌ها و نگرانی‌هایش را با من در میان می‌گذارد و می‌دانم و درک می‌کنم که چقدر حواسش به همکاران و مسائل مرتبط با کارش هست و از اتفاقات اینچنینی متاثر می‌شود.

گذشته از اینها کار بازیگری مانند بسیاری از مشاغل نیست که زمان مشخصی داشته باشد و ساعت کاری در آن از قبل به شکل دقیق اعلام شود. یعنی خیلی اوقات ساعات کاری همسرم بیشتر از آن چیزی می‌شود که ما تصور می‌کردیم؛ بنابراین تمام قول و قرارهای‌مان به هم می‌خورد و حتی ممکن است بعضی از دوستان یا فامیل ناراحت شوند که چرا ما مثلا وقتی دعوت‌مان کرده‌اند نتوانسته‌ایم به خانه‌شان برویم. البته من معمولا سعی می‌کنم با برنامه‌ریزی و صحبت کردن با این عزیزان قضیه را درست کنم، خب بالاخره این شغل همسر من است و می‌دانم حرفه‌اش برایش چقدر عزیز و مهم است.

کورش : از همسرم به‌خاطر درک این موضوع تشکر می‌کنم.

همسرم حواسش به تغذیه‌مان است

کورش : ورزش در زندگی‌مان جایگاه مهمی دارد. به هرحال بدن یک بازیگران یکی از ابزارهای کار اوست و نباید از فرم خارج شود. خوشبختانه همسرم بسیار پیگیر تغذیه سالم و نوشیدن آب به شیوه صحیح در روز و این قبیل مسائل است که برای هر فرد ازجمله یک بازیگر خیلی مهم است.

پونه : تغذیه سالم نقش مهمی در سلامت روح و جسم دارد. خب روزی هشت لیوان آب که باید میل شود. در مورد تغذیه هم ما معمولا صبحانه را کامل صرف می‌کنیم. برنجی که در خانه ما صرف می‌شود برنج قهوه‌ای است و با غذاهایی کم روغن و کم نمک سرو می شود. روغن هم معمولا یا روغن زیتون است یا روغن کنجد. سبزی و میوه هم همیشه در برنامه غذایی‌مان است؛ مخصوصا عصر‌ها یا شب‌ها که حتما سعی می‌کنیم میوه تازه صرف کنیم.

مشارکت در خانه‌داری

کورش : خداراشکر در همه کارهای‌مان مشارکت داریم. به‌هرحال قرار نیست همه کارها سر یک نفر انباشته شود. در مورد کارهای منزل هم همیشه با هم تقسیم کار می‌کنیم. به‌نظرم در زندگی مشترک همه چیز باید به اشتراک گذاشته شود؛ حتی کارهای خانه (می‌خندد).

خرید هدیه وظیفه یک مرد است

کورش : من فکر می‌کنم وظیفه یک مرد است که در مناسبت‌های مختلف برای همسرش هدیه بخرد و اهمیت او را در زندگی فراموش نکرده و به این شکل یادآوری کند.

پونه یزدانی: من هم همین نظر را دارم و معتقدم باید به همسرمان در مناسبت‌های مختلف مثل تولد، عید، سالروز ازدواج و. . . هدیه بدهیم و البته هدیه بگیریم (می‌خندد). این جور کارها ممکن است در نگاه اول خیلی مهم به‌نظر نرسند اما در بطن خود باعث می‌شوند زوج‌ها بیشتر به هم علاقه‌مند شوند و رابطه و درنتیجه زندگی‌شان زیباتر شود.

به داشتن فرزند فکر می‌کنیم

پونه : می‌دانیم ورود فرزند به زندگی زوج‌ها مسوولیت سنگینی با خود به همراه می‌آورد ولی به داشتن فرزند فکر می‌کنیم.

کورش تهامی: کاملا با همسرم موافقم. بچه‌دار شدن در کنار شیرینی‌هایش، مسوولیتی سنگین است و باید قبل از داشتن فرزند خوب در موردش فکر کرد و آگاهانه تصمیم گرفت.

حرف آخر

کوروش : دوست دارم به عنوان حرف پایانی چند جمله عرض کنم «ما جزو ثروتمند‌ترین آدم‌های جهان هستیم چون خدا را در زندگی‌مان داریم. خدایا سپاس به‌خاطر این همه حضورت در زندگی‌مان. . .» .

کوروش تهامی

سریال های کوروش تهامی

1385 زیر تیغ
1386 ساعت شنی
1387 شب می گذرد

1388 خسته دلان
1389 ملکوت
شوق پرواز
تبریز در مه
قلب یخی
عصر پاییزی
گمشدگان – 1396

خانواده کوروش تهامی

لیست فیلم های سینمایی

1375 سینما سینماست
1376 ساحره
1378 دفتری از آسمان
شراره

1379 مریم مقدس
1382 این زن حرف نمی زند
1383 به رنگ ارغوان
از دوردست

شبانه
امیر بنکدار
1385 سرگیجه
نسل جادویی

1386 آن مرد آمد
1389 برف روی شیروانی داغ
1391 بی خداحافظی

1391 دل بی قرار
1393 آشوب
1394 رگ خواب

فیلم های تلویزیونی کوروش تهامی

1380 گنج
1384 زندگی برگ برگ
1387 شبهای خرمشهر
1388 خانه ای در غبار
1387 ماه از روی سکو
1389 بازی مهره سفید

کوروش تهامی و همسرش جدیدش پونه یزدانی و همسر سابقش شبنم طلوعی

۲۳ تیر ۹۶ ، ۱۳:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی دانیال عبادی و همسرش

 دانیال عبادی

بیوگرافی و زندگینامه اش

دانیال عبادی بازیگر سینما و تلویزیون در تاریخ 5 شهریور ماه سال 1361 در مشهد متولد شده است و 35 سال سن دارد. پدرش اهل مشهد و مادرش تهرانی می باشد.

تحصیلات : وی دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی (MBA)  است. 

دانیال عبادی فعالیت هنری و بازیگری خود را در سال 1385 با بازی در فیلم غیر منتظره به کارگردانی محمد هادی کریمی آغاز نمود. 

ازدواج و همسر

دانیال عبادی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

«در شرایط فعلی به خاطر مشکلاتی که ما با آنها مواجه شده ایم فکر می کنم نه تنها من بلکه اکثر مردم دغدغه مسائل کاری و اقتصادی را دارند.»

شاید خیلی از طرفداران این بازیگر جوان و خوش قیافه دوست داشته باشند بدانند او درباره ازدواج چه نظری دارد و آیا تصمیم ندارد از مجردی دربیاید و به جمع متاهل ها بپیوندد؟ او در این مورد می گوید: «از نظر من ازدواج یک اتفاق است و اینطور نیست که من تصمیم بگیرم یا نگیرم، فکر می کنم خودش بر اساس نیاز من به موقع شکل می گیرد. من هم دوست دارم صبر کنم و ببینم این اتفاق کی برایم پیش خواهد آمد.»

دانبال عبادی و همسرش

چگونگی ورود به بازیگری

من فیلمنامه نویسی را دوست داشتم . دو ٬ سه تا کار کوچیک هم کرده بودم در حد سیناپس و طرح اولیه برای فیلم کوتاه . من کارهای دکتر کریمی را خیلی دوست داشتم و دنبال می کردم مخصوصاً رستگاری در هشت و بیست دقیقه ٬ شمعی در باد و … ٬ فیلمنامه هایش را خیلی دوست داشتم ٬مخصوصاً فیلمنامه رخساره را وهمین طور هم که پیش می رفت کارهای جدیدشون.

 شهاب حسینی دوست عزیز من ٬ خیلی عزیز من ٬ من را معرفی کرد به دکتر کریمی برای بازی ، چون ایشان در جریان داستان فیلم بودند و می دانستند دکتر تست های متعددی گرفته اند ولی به چهره و بازی ایده آلشان نرسیده اند. ایشان مرا برای بازی معرفی کردند، درحالیکه خودم درجریان نبودم، از تمام کمک های شهاب عزیزم و اعتمادی که به من کرده اند ومرا معرفی کرده اند و بعد اعتماد به نفسی که به من در جریان بازی بخصوص در صحنه هایی که در خدمتشان بودم بسیار سپاسگزار. آقای دکترهم پیشنهاد تست را به من دادن که من هم تست دادم و قبول شدم . این شد که اصل داستان تغییر کرد اما کماکان بدنبال فیلمنامه نویسی هم هستم اگر خدا بخواهد .

علاقه به روزش

«ورزش جزو لاینفک زندگی است. اگر هم بخواهم نمی توانم ورزش نکنم. قبل از هر چیزی در زندگی ام یک ورزشکار بودم. از بچگی ورزش می کردم و چند سالی هم جزو تیم ملی خردسالان و نونهالان ژیمناستیک بودم. بعد از آن 4 سال جزو تیم ملی نوجوانان و جوانان کاراته بودم و به صورت حرفه ای کاراته کار می کردم. ورزش های دیگر مثل شنا، دوومیدانی و ورزش های توپی مثل بسکتبال را هم همیشه دنبال کرده ام. البته تازگی به ورزش های جدید علاقه مند شدم. مثل اتومبیلرانی و موتورسواری کراس. برای حرفه بازیگری به طور مرتب بدنسازی کار می کنم وهمیشه هم سعی می کنم بدنم را روی فرم نگه دارم.»

بیوگرافی دانیال عبادی

اینستاگرام دانیال عبادی : instagram.com/Danialebady

دانیال عبادی

گفتگو با دانیال عبادی

در مدرسه چطور دانش آموزی بودید؟
(می خندد) شیطان بودم ولی مشکل انضباطی نداشتم.  در دانشگاه درس خوان تر شدم و به تازگی مدرک کار شناسی ارشدم را گرفته ام.

در انشاهای مدرسه وقتی موضوع می خواهید در آینده چه کاره شوید بود، هیچ وقت نوشته بودید بازیگر؟
راستش از انشا بدم می آمد چون بلد نبودم بنویسم. هیچ وقت هم ننوشته بودم که می خواهم بازیگر شوم  ولی از بچگی دوست داشتم این اتفاق بیفتد.

در سینمای ایران الگویی برای خودت داری ؟

من به هیچ عنوان الگویی برای خودم ندارم ٬ یادمه یک استاد داشتیم همیشه میگفت: “الگوبرداری ممنوع ٬ یعنی سقوط . الگو سازی بسیار” . یعنی تو زمانی که به جایی برسی که از یک الگو، الگو برداری کنی میشی کپی که نهایتش میشه کپی برابر اصل ولی باز هم کپی هستی. ولی اگه تو الگو سازی بکنی برای خودت ٬ یعنی رل مادل (Role Model) داشته باشی خوبه ، با خودت بگی چطور دیگرانی که شرایط فیزیکی و هوشی و عاطفی یکسانی با تو دارند ودر همان جامعه زندگی می کنند می توانند موفق شوند ولی تو نتوانی، پس تلاش کنیم ، برنامه داشته باشی و به خدا توکل کنی که تو هم به آن چیزی که به نظرت موفقیت است برسی. این یعنی الگوسازی ، اما اینکه غایت تلاش تو این باشد که بشوی عین کسی که الگوی تو بوده غلط است .

در مدرسه تئا تر کار می کردید؟
در دبستان کار می کردم و همین طور در دبیرستان که در حد همان کار آموزشگاهی بود.

عکس دانیال عبادی

چطور شد که ستاره نشدم

 وقتی دانیال عبادی کارش را شروع کرد خیلی ها پیش بینی می کردند او به زودی به یک ستاره بدل خواهد شد و جای ستاره هایی مثل رضا گلزار و بهرام رادان را خواهد گرفت، پیش بینی ای که هیچ وقت نه در مورد او نه بعضی دیگر از هم نسل های او مثل مصطفی زمانی اتفاق نیفتاد.

عبادی در این باره می گوید: «اینکه من و هیچ کدام از هم دوره ای هایم ستاره نشدیم به خاطر این بود که کلا سینمای ما جلوی روند ستاره شدن بازیگران را گرفته است. یعنی ما یک مقطع کوتاهی را داشتیم که این ستاره سازی به حد اعلای خودش رسید و بعد از آن این روند رو به افول رفت و جلوی آن را گرفتند. یعنی نگذاشتند که این اتفاق دیگر بیفتد و شاید نمی خواهند که سینمای ما ستاره ای داشته باشد. من هم جزو بازیگرانی بودم که قربانی این تصمیمات شده ام و فکر می کنم حالا ما باید راه و روش دیگری را باید برای ستاره شدن انتخاب کنیم. ما باید سعی کنیم انتخاب های درستی داشته باشیم و همینطور از روش های دیگری که در صنعت سینما وجود دارد استفاده کنیم اما دیگر کار به آن راحتی سابق نیست که صرفا یک بازیگر خوش قیافه و جوان بیاید چهارتا کار نقش یک بازی کند و ما دیگر از فردا به او ستاره بگوییم.»

هنوز هم در برخی موقعیت ها دچار حس شب امتحان می شوید؟
تعریف حس شب امتحان برای هر کسی فرق می کند، برای من حسی بود توأم با ترس و استرس. وقتی شرایط ما با حسمان سازگار نباشد این اتفاق می افتد ولی ما در این دوره و زمانه سعی می کنیم حس هایمان را با شرایطمان سازگار کنیم.

دانیال عبادی

بزرگ ترین ترس شما چیست؟
من بسیار منطقی هستم و معتقدم که از چیزی نباید ترسید، اگر هم ترسی باشد از چیزی است که نتوان برایش دلیل و توجیهی پیدا کرد. من تمام تلاشم را برای کارم می کنم اما فکر اینکه راه را اشتباه رفته باشم و به نتیجه دلخواهم نرسم، ترس که نه، نوعی قلقلک برایم به دنبال دارد.

ازدواج دانیال عبادی

فیلم های سینمایی دانیال عبادی

۱ –  دو عروس (۱۳۹۴) 
۲ –  آتش بس2 (۱۳۹۳) 
۳ –  دریاکنار (۱۳۹۳) 
۴ –  مجرد 40 ساله (۱۳۹۳) 
۵ –  کالسکه (۱۳۹۲) 

۶ –  متل قو (۱۳۹۱) 
۷ –  کاغذ خروس نشان (۱۳۹۰) 
۸ –  پایان دوم (۱۳۸۹) 
۹ –  قبرستان غیرانتفاعی (۱۳۸۹) 
۱۰ –  یکی از ما دو نفر (۱۳۸۹) 

۱۱ –  امشب شب مهتابه (۱۳۸۷) 
۱۲ –  کریستال (۱۳۸۷) 
۱۳ –  غیرمنتظره (۱۳۸۵) 

سریال های دانیال عبادی

معراجی ها
راستش را بگو

حضور دانیال عبادی در برنامه دورهمی مهران مدیری در سال 96

دانیال عبادی در دورهمی

بیوگرافی دانیال عبادی و همسرش

 

۲۳ تیر ۹۶ ، ۱۳:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی علیرام نورایی و همسرش

علیرام نورایی

بیوگرافی و زندگینامه

علیرام نورایی بازیگر سینما و تلویزیون ایران متولد 18 فروردین 1356 در تهران است و 40 سال سن دارد.

تحصیلات : نورایی دارای مدرک لیسانس کامپیوتر می باشد. 

وی فعالیت هنری و بازیگری اش را از سال 1375 با حضور در صحنه تاتر آغاز نمود. 

وی فعالیت سینمایی خود را از سال 1384 با ایفای نقش در فیلم گرگ و میش ساخته قاسم جعفری آغاز نمود. 

او مربی ورزش پارکور در قاره کهن است. وی در زمینه ورزشهای رزمی نیز فعالیت دارد.

وی در بیشتر سریال ها و فیلم دارای نقش منفی است او با بازی در سریال ماتادور توانست به خوبی شناخته شود.

ازدواج و همسرش

علیرام نورایی متاهل است و چند سالی است که ازدواج کرده است.

علیرام نورایی و همسرش

چند سال است که ازدواج کرده اید؟

سه سال است متاهل شده ام و زندگی خیلی خوبی دارم. امیدوارم چشم نخوریم. (می خندد) همسرم هنرمند نیستند اما هنر سینما را دوست دارند. در مورد پیشنهادهایم با ایشان صحبت می کنم و در قبول نقش ها از مشورت های ایشان استفاده می کنم.

همسر علیرام نورایی

گفت و گو با علیرام نورایی 

بازیگری را چگونه آغاز کردید؟

بازیگری را 20 سال پیش و با حضور در صحنه تئاتر آغاز کردم. در دانگاه مهندسی نرم افزار کامپیوتر می خواندم و با بچه های هنر دانشگاه رفاقت داشتم. تا اینکه تا اینکه دانشجویان تئاتر دانشگاه مان به من پیشنهاد بازی در تئاترشان را دادندوقتی برای اولین بار حضور در صحنه تئاتر را تجربه کردم، به شدت به آن فضا علاقه مند شدم و دیگر نتوانستم از ان جدا شوم.

علی رام نورایی

اینستاگرام علیرام نورایی : instagram / alirum.nurai

سرگرمی های شما چیست؟

سریال های خوب جهان به خصوص آنهایی که پروداکشن بزرگ دارند دنبال می کنم. نمی گویم به سریال های آن ئر آبی اعتیاد دارم اما معمولا اگر ببینم درباره سریالی نظرات مثبت زیادی وحود دارد ودوستان و همکارانم درباره شان صحبت می کنندسعی می کنم برای تماشایش حتما وقت بگذارم.

آسپرین به سریال های خارجی شباهت دارد؟

شاید شباهت سریال آسپرین به سریال های خارجی در رعایت استاندارد های هنری و فنی باشد. من آقای نجفی را به عنوان یک جوان خوش ذوق می شناسم و می دانم به شدت اهل تماشای فیلم و سریال هستند.

علیرام نورایی ,بیوگرافی علیرام نورایی ,عکس علیرام نورایی

بازی در نقش های اکشن را دوست دارید؟ چه اتفاقی در این سریال برای شما افتاد؟

بازی در نقش های اکشن همان قدر که جذاب است می تواند خطرآفرین هم باشد. من هم چون معمولا در این نقش ها ظاهر می شوم حوادث مختلفی را تجربه کرده ام، مثلا در سریال آسپیرین در یکصحنه ساده که نیاز به بدلکار هم نداشت دچا اسیب دیدگی شدم و کارم به بیمارستان کشید.

سکانس خیلی ساده ای بود اما حادثه ای رخ داد که اگر به خیر نمی گذشت می توانست تا ماه ها کار را تعطیل کند یا شاید هم خودم را تعطیل کند(می خندد) در این سکانس حرکت خاصی وجود نداشت به جز یک درگیری ساده و توی سر و صورت زدن اما در این صحنه و در همان درگیری ساده من با سر به زمین خوردم و پیشانی ام به یک سنگ اصابت کرد ؛ بنابراین بیهوش شدم و به کما رفتم. وقتی این اتفاق افتاد تقریبا 5 دقیقه کاملا بیهوش بودم و بعد از آن بچه های گروه من را به بیمارستان رساندند و حدود 2 ساعت هم در حالت گیجی به سر بردم. یک هفته هم به خاطر آن حادثه سردرد و گردن درد شدید داشتم و بخشی از پوست پیشانی ام هم کنده شد و حسابی شکل و قیافه ام به هم ریخت.

عکس علیرام نورایی
نقش منفی را دوست دارید یا مثبت را؟

شخصا بیشتر آثار جدی را دوست دارم و نقش های جدی برایم جذاب تر است بخصوص عاشق نقش های منفی هستم. این نقش ها خیلی جای کار دارند و بسیار چالش برانگیزند و می توانند تاثیرگزار از نقش های مثبت باشند چون در سینمای ما کلا نقش های مثبت خیلی کلیشه ای نوشته می شوند و برای مخاطب جذابیت ندارند اما نقش های منفی ابعاد پیچیده تری دارند و دست بازیگر را برای ایفای نقش باز می گذارند.

علیرام نورایی ,بیوگرافی علیرام نورایی ,عکس علیرام نورایی

فیلم های سینمایی علیرام نورایی 

 امپراطور جهنم (۱۳۹۵)
جشن تولد (۱۳۹۴)
یتیم خانه ایران (۱۳۹۴)
استرداد (۱۳۹۰)

قلاده های طلا (۱۳۹۰)
گلوگاه شیطان (۱۳۸۹)
نفوذی (۱۳۸۷)

گرگ و میش (۱۳۸۵)
بازنده (قاسم جعفری، ۱۳۸۳)

سریال ها و فیلم های تلویزیونی علیرام نورایی 

سریال آسپرین (فرهاد نجفی)
سریال جاده چالوس (احمد معظمی)
سریال ماتادور ( فرهاد نجفی)
اپیزودیک راهی به ملکوت(کریم سربخش)

مجموعه اپیزودیک سایکودرام
سریال شب آفتابی (قاسم جعفری)
سریال آخرین آواز ققنوس (مسعود تکاور)

سریال مسافری از هند (قاسم جعفری)
تله‌فیلم رفقای خوب (آرش معیریان)
سریال خواهران غم

سریال کمکم کن (قاسم جعفری)
سریال پول کثیف (جواد افشار)
سریال جابربن حیان (جواد افشار)

سریال از نفس افتاده (قاسم جعفری)
سریال شب مهتاب (شهرام باباپور)
سریال مردان تاریخ ساز (محمود معظمی)

سریال هوش سیاه (قسمت پنجم)(مسعود آب پرور)
سریال عملیات ۱۲۵ (قسمت نهم) (محمدرضا آهنج)
مجموعه اپیزودیک شاید برای شما هم اتفاق بیفتد اپیزود شب شکار (محمود معظمی)

سریال قفسی برای پرواز (یوسف سیدمهدوی)
سریال یک روز قبل (صادق کرمیار)
سریال اینترنتی نفوذ (آرش تیمورنژاد)

 

بیوگرافی علیرام نورایی

بیوگرافی علیرام نورایی و همسرش

۲۲ تیر ۹۶ ، ۱۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی ارژنگ امیرفضلی و همسرش

ارژنگ امیرفضلی

بیوگرافی و زندگینامه

ارژنگ امیرفضلی بازیگر و کارگردان ایرانی وی متولد سال 1349 می باشد و 46 سال سن دارد.

ارژنگ فعالیت سینمایی خود را در سال 1373 با بازی در فیلم الو الو من جوجو ام آغاز نمود. 

وی  بیشتر به عنوان یک کمدین شناخته می شود و بیشتر در کارهایی که فضای طنز دارد حضور دارد.

همچنین وی در برنامه خندوانه نیز به اجرای استندآپ پرداخته است.

ازدواج و همسرش

به گفته ی خودش چندین سال پیش ازدواج کرده است و متاهل می باشد. عکسی از همسر او در دسترس نیست.

پدر ارژنگ امیرفضلی

پدر ارژنگ امیرفضلی 

ارژنگ امیرفضلی فرزند حسین امیرفضلی می باشد که بازیگر، کارگردان و صداپیشه ایرانی است.

ماجرای بیماری اش

ارژنگ امیر فضلی بازیگر مجموعه‌های تلویزیونی از صحت بستری شدن خود گفت: به دلیل عارضه گوارشی در بیمارستان بستری شدم و عمل جراحی را با موفقیت پشت سر گذاشته‌ام. وی در ادامه در حالی که شرایط مناسبی برای صحبت کردن نداشت، درخصوص زمان مرخص شدن و روند ادامه درمان خود از بیان کرد: همچنان زمانی برای مرخصی مشخص نشده است و درحال حاضر نمیدانم جراحی دوباره دارم یا نه!

گفت و گو با ارژنگ امیرفضلی 

خیلی وقت است از شما خبری نیست، در تلویزیون هم کم دیده می‌شوید؟

تولیدات آثار کمدی و بخصوص سریال‌هایی که به نود شبی شهرت یافته بودند خیلی کم شده است. البته من هم مقداری در نوع انتخاب‌هایم تجدید نظر کرده‌ام و در کارهای آیتمی بازی نمی‌کنم چون در همان سال‌هایی که کارهای آیتمی در اوج بود، هر چه خلاقیت در این زمینه داشتم به نمایش گذاشتم و از وقتی احساس کردم، دارم به دام تکرار و کلیشه می‌افتم این‌جور نقش‌ها را نپذیرفتم. دوست ندارم مردم با دیدن نقش‌های تکراری از من دلزده شوند. شاید نقش‌های بد را قبول کنم اما زیر بار نقش‌های کلیشه‌ای نمی‌روم.

چند هفته قبل عکسی متفاوت از شما در شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های خبری منتشر شد که شما با موی سپید و پیرتر از سن‌تان نشان می‌داد، این عکس گریم بود یا عکس واقعی؟

من در اینستاگرام صفحه دارم و هر چند وقت عکس‌هایی از خودم در آن به اشتراک می‌گذارم. عکس‌های واقعی که خودم را نشان می‌دهد در این صفحه وجود دارد.

صفحه‌تان در اینستاگرام را می‌بینم، فالور و دنبال‌کننده زیادی دارید، حدود 38 هزار و 800 نفر اما کسانی که شما آنها را فالو کرده‌اید و دنبال می‌کنید صفر است!‌ یعنی اینستاگرام هیچ کس را دنبال نمی‌کنید؟

نه! راستش زیاد حوصله این‌جور کارها را ندارم. خیلی‌ها بهم می‌گفتند مرا فالو کن یا گلایه می‌کردند که چرا مرا فالو نمی‌کنی به همین دلیل تصمیم گرفتم صفحه هیچ‌کس را دنبال نکنم! ‌انتظار هم ندارم کسی مرا فالو کند. این که 38 هزار دنبال‌کننده دارم نشان‌دهنده لطف مردم است.

ارژنگ امیرفضلی ,بیوگرافی ارژنگ امیرفضلی ,عکس ارژنگ امیرفضلی

حضور در شبکه‌های اجتماعی چقدر از وقت شما را به خود اختصاص می‌دهد؟

خیلی کم!‌ شاید نیم‌ساعت یا یک ساعت در روز. چشمانم را با زل زدن به صفحه گوشی تلفن خسته نمی‌کنم. حوصله حرف‌های بیهوده و تکراری که در کانال‌های تلگرامی گفته می‌شود را هم ندارم. در گروه‌های دوستی هم که مدام دارند باهم احوالپرسی می‌کنند که از این روش هم خوشم نمی‌آید! می‌خواهی حال کسی را بپرسی به او تلفن کن و حالش را بپرس چه لزومی دارد در گروه‌‌های تلگرامی زمان زیادی را به احوالپرسی اختصاص بدهی؟!

کمی دلگیرکننده شده که آدم‌ها حتی حوصله تلفن زدن به هم و پرسیدن حال یکدیگر را را هم ندارند؟

این از قدیم بوده که آدم‌ها سراغ یکدیگر را کمتر می‌گیرند و بندرت از حال هم باخبرند. از همان قدیم وقتی سر یک کار بودیم همه از هم شماره می‌گرفتند تا با هم در ارتباط باشند و حال یکدیگر را بپرسند اما همین که کار تمام می‌شد، خیلی زود همدیگر را فراموش می‌کردند. الان هم که تز دوری و دوستی بیشتر جواب می‌دهد!

اما تز خوبی نیست!‌ آدم‌ها را بیشتر از هم دور می‌کند.

نه اتفاقا خوب است! ‌از بچگی پدر و مادرمان به ما این جمله را گفته‌اند و ما به مرور متوجه شده‌ایم که درست هم هست. آدم از بعضی‌ها دوری کند خیلی بهتر است.

پسر هوشنگ امیرفضلی هستید، ‌از پدر چه چیزهایی را آموختید؟

جواب دادن به این سوال خیلی سخت است. چون من دنیایی خاطره و آموزه از پدرم به یاد دارم و انتخاب یکی از آنها و بیانش دشوار است. فقط می‌توانم بگویم که از نظر روحیات فردی جا پای پدرم گذاشته‌ام. اما از نظر اخلاقی پدرم خیلی بهتر از من بود.

پدرتان آدم شادی بود و این را به دیگران هم منتقل می‌کرد، شما هم چنین ویژگی دارید؟

صدای پدرم دو وجهی بود؛ هم می‌توانست شادی را منتقل کند و هم غم را و من این ویژگی را از او به ارث بردم.

arzhang amirfazli

در زندگی واقعی هم همین‌طور هستید؟

زندگی واقعی همه آدم‌ها شبیه به هم است. یک روز خوشحالند یک روز ناراحت. مسافرت خوشحالشان می‌کند، بی‌پولی ناراحت و… یک‌سری ویژگی‌ها هست که فردی‌تر است، مثلا یک نفر به نواختن ساز علاقه‌مند است و دیگری به کتاب خواندن. اما در کلیات همه مشترک هستیم.

اما جزئیات زندگی هر فردی مختص خودش است…

جزئیات زندگی من مثل یک مجموعه موسیقی است که در آن همه جور آهنگ و ترانه‌ای پیدا می‌شود و من بنا به حس و حالی که دارم برخی از این آهنگ‌ها را گوش می‌کنم. شاید زمانی فقط پاپ گوش کنم اما روزهایی را هم به گوش دادن آهنگ‌های سنتی اختصاص دهم. زندگی هم مجموعه‌ای از موسیقی‌های مختلف است که در هر موقعیتی یکی از آنها جذبت می‌کند.

چه چیزهایی در زندگی آزارتان می‌دهد؟

اولین آزار این است که تهیه‌کننده‌ها دستمزد ما را یا نمی‌دهند یا خیلی دیر می‌دهند. از بی‌حرمتی هم خیلی آزرده می‌شوم، توقع‌‌های بی‌جا و این‌که بعضی از آدم‌ها جوری رفتار می‌کنند که انگار از ما خیلی بالاتر هستند در صورتی که هیچ‌کدام از ما از دیگری بهتر و خاص‌تر نیست. البته رانندگی‌های بد هم خیلی اذیت می‌کند.

وقتی سرکار نیستید، وقتتان را چگونه پر می‌کنید؟

فیلم می‌بینم. تا چند وقت پیش خیلی کتاب می‌خواندم اما الان کمتر می‌خوانم. خیلی دوست دارم بیرون بروم و در کوچه و خیابان راه بروم اما واقعیت این است الان این‌ کار را هم انجام نمی‌دهم چون مردم مدام می‌خواهند با بازیگرها عکس بگیرند و…

یعنی از شهرت خسته شده‌اید؟

بله! خیلی دوست دارم مثلا به بازار تجریش بروم و بین مردم راه بروم و خرید مردم را ببینم اما نمی‌توانم چون مردم مرا تماشا می‌کنند. زیر ذره‌بین بودن اذیتم می‌کند به همین دلیل بیشتر در خانه می‌مانم.

اما خیلی‌ها دوست دارند بازیگر شوند تا به شهرت برسند؟

ما بازیگر نشدیم که مشهور شویم! به نظرم از سال 72 موج شهرت‌طلبی به‌واسطه بازیگری رواج پیدا کرد. همه ما که سراغ بازیگری رفتیم به این دلیل بود که به این حرفه علاقه‌مند بودیم. بعد از برنامه‌‌های ساعت خوش و هژیرها و… خیلی‌ها برای شهرت پیگیر این هستند که بازیگر شوند که غلط هم هست. اگر می‌خواهی بازیگر شوی باید به دانشگاه بروی و درس این حرفه را بخوانی اگر می‌خواهی به شهرت برسی و در کوچه و خیابان تو را بشناسند اصلا لازم نیست بازیگر شوی، پول بدهی روی خیلی از مجلات عکس‌ات را چاپ می‌کنند و در مقطعی معروف می‌شوی.

ارژنگ امیر فضلی

بازیگری پول دارد؟

در اوایلی که هم نسل‌های من بازیگر شدند، خوب بود.مثلا ماهی 20 هزار تومان می‌گرفتیم که در زمان خودش خوب بود. برای ساعت خوش ماهی 80 هزار تومان گرفتم که خیلی خوب بود، یک‌ سال پولم را جمع کردم و به اصطلاح پس‌انداز را زدم به زخم زندگی. اما یک دوره‌ای به بیکاری خوردم که خیلی بد بود و به نان شبم هم محتاج بودم اما آن دوره هم گذشت و اوضاع بهتر شد. اما حدود ده سال است که اُفت کرده و همچنان سیر نزولی را طی می‌کند.

الان نان شب دارم، اما مثلا یک سال بیشتر است که تلاش می‌کنم پرایدم را تبدیل به یک ماشین بهتر بکنم اما نمی‌توانم! ‌آن‌قدر درآمد دارم که فقط خرج روزانه‌ام را تامین کنم. جالب این‌جاست که بیشتر مردم فکر می‌کنند بازیگرها باید زندگی خاص و ویژه‌ای داشته باشند و زمانی‌که مرا پشت فرمان پراید می‌بینند، داد می‌زنند: ماشین بنزت را کجا گذاشتی! مردم از ما توقع دارند زندگی شیکی داشته باشیم اما با این پول‌ها نمی‌شود، شیک زندگی کرد.

ارژنگ امیرفضلی و همسرش

فیلم های ارژنگ امیر فضلی

قهرمانان کوچک (حسین قناعت)(۱۳۹۵)
هر چی خدا بخواد (نوید میهن‌دوست) (۱۳۸۹)
محاکمه در خیابان (مسعود کیمیایی) (۱۳۸۷)

دو خواهر (محمد بانکی) (۱۳۸۷)
اخراجی‌ها ۲ (مسعود ده‌نمکی) (۱۳۸۷)
هم‌خانه (مهرداد فرید) (۱۳۸۶)

اخراجی‌ها (مسعود ده‌نمکی) (۱۳۸۵)
شام عروسی (۱۳۸۴)
شارلاتان (۱۳۸۳)

گرداب (۱۳۸۳)
مربای شیرین (۱۳۸۰)
جنگجوی پیروز (۱۳۷۷)
الو! او! من جوجوام! (۱۳۷۳)

بیوگرافی ارژنگ امیرفضلی

سریال های ارژنگ امیرفضلی 

سر به راه
همه فرزندان من
تهران پلاک 1
کسی خوابه

خانه اجاره ای 1
جمدان
دانی و من 3
تبریز در مه
شمس العماره

دیدار
آرزو های شیرین
قشقرق
قرارگاه مسکونی
همینه

آتیئه
زنگ آخر
توی خونه
تماشا 79
مثل زندگی

نوروزی ها
آقای حسابی
حرف تو
این چند نفر
قصه های فلای

سلام کوچولو
گل های 77
ساعت خوش
پرواز 57
نوروز 72

بیوگرافی ارژنگ امیرفضلی و همسرش

۱۲ تیر ۹۶ ، ۲۳:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

امین زندگانی و همسرش

موضوع :بازیگران مرد ایرانی ، بازیگران و همسرانشان ، بیوگرافی بازیگران مرد ، گفتگو با بازیگران به روز شده :

امین زندگانی ,بیوگرافی امین زندگانی ,همسر امین زندگانی

بیوگرافی و زندگینامه

امین زندگانی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 5 شهریور 1351 در تهران می باشد و 45 سال سن دارد.

تحصیلات :زندگانی سال 1370 وارد دانشگاه هنر شد و مشغول به تحصیل در رشته تاتر شد.وی دارای مدرک لیسانس بازیگری تاتر می باشد. 

اولین تجربه بازیگر اش  حضور وی مربوط به سریال وکلای جوان می باشد که در سال 1374 تولید شد. 

پدر امین مرحوم سیاوش زندگانی یکی از اساتید برجسته ی موسیقی بود که در سال 82 از دنیا رفت .

امین زندگانی بارها تلاش کرده تا هنر خود را در غیر از بازیگری محک بزند اما به گفته ی خود او حتی در عرصه ی اقتصادی (بازاری) نتوانسته موفق باشد . وی مدتی با یکی از دوستانش شرکت پخش مواد غذایی راه اندازی کرد که بعد از چند وقت خود را کنار کشید.در نتیجه فقط بازیگری را به عنوان شغل خود انتخاب کرده است.


ازدواج و همسرش

امین زندگانی متاهل است و ازدواج کرده است که البته بار اول ( با همسر سابقش مینا لاکانی) ناموفق بوده است و منجر به جدایی و طلاق شده است. همسر فعلی او الیکا عبدالرزاقی است که او هم از بازیگران سینما و تلویزیون است.

این زوج هنرمند تاکنون فرزندی ندارند.

امین زندگانی و همسرش

همسر امین زندگانی

امین زندگانی و همسرش الیکا عبدالرزاقی

عکس امین زندگانی با همسرش

اینستاگرام امین زندگانی : instagram /Aminzendegani2


گفت و گو با امین زندگانی

آقای زندگانی خودتان را معرفی کنید.

زندگانی: امین زندگانی هستم متولد سال 1351 در محله تهرا‌نپارس بزرگ شده‌ام و الان در نیاوران زندگی می‌کنم.

اگر بازیگر نبودید دوست داشتید چه کاره می‌شدید؟

 زندگانی: دوست داشتم یک رستوران داشته باشم.

دوست دارید با چه کارگردانی کار کنید که تا به حال کار نکرده‌اید؟

زندگانی: کارگردانی که دوست دارد با من کار کند و تا حالا با من کار نکرده است.

 دوست داشتید چه نقشی را بازی کنید که بازی نکرده‌اید؟

 زندگانی: همان نقشی که تا حالا بازی نکردم.

 آیا بوده بعد از سال‌ها از نحوه بازی در فیلمی خجالت بکشید؟

زندگانی: نه!

در بازیگری الگوی خاصی داشتید؟

زندگانی: در رفتار بله اما در بازی خیر، خسروشکیبایی و جمشید مشایخی و بزرگوارانی که اخلاقیاتشان حرف اول را می‌زند الگوهای رفتاری من بوده‌اند.

 به نظر شما رابطه مردم با سینما بهتر است یا تلویزیون؟

زندگانی: با تلویزیون و البته ماهواره

 چرا؟

زندگانی: به دلیل اینکه ظرفیت محدودیت‌های زیادتر از توقعات مردم شده و فکر می‌کنم که این خطر فرهنگ ما را تهدید می‌کند که یک سری سریال‌ها که ارزش فرهنگی ندارد جایگزین سریال‌های خوب ما مثل «امام علی(ع)»، «هزاردستان»، «ابوعلی سینا» و «سربداران» شده است. جای سریال‌های فاخری که در طول این سال‌ها ساخته شده بسیار کم است و متاسفانه سرعت ساخت سریال باعث شده که هویت اصلی سریال‌ها و داستان‌های ایرانی تحت الشعاع سریال‌های ماهواره‌ای قرار بگیرد.

 به نظر شما دستمزد بازیگران منصفانه است؟

 زندگانی: نه، خیلی کم است.

برخی‌ها درباره دستمزد بازیگران جدید اعتراض دارند، این اعتراض‌ها چقدر بجاست؟

 زندگانی: به هر حال در همه جا اعتراض وجود دارد. اما در خصوص بازیگران باید تمیز قائل شد، بازیگر دستمزدی که دریافت می‌کند، دستمزد بازی کردن نیست، دستمزد زندگی نکردن است.

آیا پول بازیگران از پارو بالا می‌رود؟

زندگانی: شاید الان اندازه پاروها کوچک شده است!

بازیگران ما چقدر به مبانی نظری بازیگری تسلط دارند؟

زندگانی:‌ من فکر می‌کنم تفاوت بازیگری که تحصیلات آکادمیک دارد با بازیگری که از در پشتی آمده شاید 12 جلد کتاب باشد! چون متاسفانه سیستم آموزشی بسیار ضعیف است و در نهایت محدودیت‌ها باعث می‌شود که ضعف آموزشی خودش را بروز دهد تا ما شاهد تکرار نقش‌ها و بازی‌ها باشیم.

بیوگرافی امین زندگانی

برخی عنوان می‌کنند که مانکن‌های خوشچهره جای بازیگران واقعی را گرفته‌اند نظر شما چیست؟

زندگانی: این هم یک بخش از نیاز سینما است.به هر حال سینما به تصویر خوب هم نیاز دارد همچنان که به بازی خوب نیاز دارد، ورود چهره‌های خوب و زیبا به قول بعضی ها اجتناب ناپذیر است اما میشود محدودیت‌های آموزشی قائل شد که برای تداوم چهره‌ها و اینکه نسل‌های بعدی فکر نکنند که سینما فقط چهره است، چهره نامتعارف آن‌ها باعث شده تا به عنوان بازیگر جلب توجه کنند.

 رابطه چهره با سینما چیست؟

 زندگانی: چهره به چهره‌اش خیلی رابطه قوی است!

آیا بازیگران با رسیدن به دوره پیری تمام می‌شوند؟

زندگانی: اگر به همین سمتی که حرکت می‌کنیم اصرار بورزیم متاسفانه باید بگویم بله، ولی در تمام دنیا بازیگر وقتی از سن 50 سالگی می‌گذرد میزان نقش‌های پیشنهادی به او بیشتر است و نقش‌های اصلی برایش نوشته می‌شود، اما در ایران با بالا رفتن سن بازیگر نقش‌های یک برای او خیلی کم می‌شود.

فیلم فارسی چیست؟

زندگانی: فیلم فارسی لقب بسیار بدی است که ما در موردش استفاده می‌کنیم و معمولا فیلم فارسی را به عنوان یک ضعف می‌بینیم اما وقتی به دوره فیلم فارسی برگردیم می‌بینیم چقد داستان‌ها جذاب بوده و می‌توانسته مخاطب را پای خودش نگه دارد چون فیلم فارسی قصه گویی خوبی داشت.

 چقدر به سالمندان هم صنف خود سر می‌زنید؟

زندگانی: الحمدلله سالمندان بیشتر از جوان‌ها مشغول کار هستند و انرژی مضاعفی دارند. باید ببینیم آن‌ها چقد وقت دارند یا اصلا ما را می‌پذیرند؟!

 چرا خانه همه بازیگران  در شمال شهر است در صورتی که عمده علاقمندان  به سینما در جنوب شهر هستند؟

زندگانی: الان الحمدلله قیمت ملک در سراسر تهران یکدست شده و جنوب و شمال فقط از نظر جغرافیای معنا دارد.

چرا زندگی شخصی تعداد قابل توجهی از بازیگران دچار مشکل می‌شود؟

 زندگانی: مشکل را برایشان درست می‌کنند.

 دوست داشتید در هالیوود بازی میکردید؟

زندگانی: مطمئنا.

 چرا در بین مردم این اعتقاد وجود دارد که بازیگران تقیدات مذهبی و اخلاقی ندارند؟

زندگانی: چون کسانی که تقید اخلاقی ندارند اصولا در فرهنگ ایرانی جایی ندارند، چون بازیگران جلوی چشم هستند این دسته از بزرگورارانی که اینطور فکر می‌کنند باید این را هم لحاظ کنند که انسان جایزالخطاست. اگر بخواهم منصفانه به این موضوع نگاه کنم، خطای اخلاقی و اجتماعی بازیگران خیلی کمتر از افراد معمولی است اما نمودشان برای خبرسازی و قلم به مزد بودن برخی نشریات زرد باعث بیشتر شدن این موضوع می‌شود.

 اگر روزی علیه ایران جنگ شود، شما برای دفاع شرکت می‌کنید؟

 زندگانی: صد در صد.

همسر سابق امین زندگانی

چرا فیلم‌ها با ژانر دفاع مقدس موردتوجه مردم قرار می‌گیرد؟

 زندگانی: من تا الان فکر می‌کردم قرار نمی‌گیرد! چون من در یک سریال و یک فیلم دفاع مقدس بازی کردم که مورد توجه قرار نگرفت.

 برخی می‌گویند الفاظ رکیک و خنداندن به هر قیمتی در سینما و البته تلویزیون زیاد شده است، نظر شما چیست؟

 زندگانی: وقتی بازار تقاضا زیاد باشد عرضه هم زیاد میشود.

چرا هنرپیشه‌های هالیوود همه جا مثل سومالی در سیاست‌های خارجی شرکت دارند ولی هنرپیشه‌های ما نیستند؟

زندگانی: چون در ساده‌ترین شکل وقتی تصمیم گرفتند در شورای شهر حضور پیدا کنند برخی رسانه‌ها شمشیر را از رو بستند.

 چقدر از اجناسی که مصرف می‌کنید ایرانی است؟

 زندگانی: بیشتر اجناسی که استفاده می‌کنیم چینی است.

 بحث فساد در سینما موضوعی است که بازیگران زیادی درباره آن صحبت کرده‌اند مثل استاد تارخ که گفتند برخی دختران برای ورود به سینما خودشان را عرضه می‌کنند این موضوع چقدر صحت دارد؟

 زندگانی: سکوت!

 اگر یک میلیارد پول داشتید آن چه می‌کردید؟

زندگانی: چون الان درگیر عوض کردن خانه هستم حتما خانه می‌خریدم.

آخرین کتابی که خواندید؟

زندگانی: «انشتین به آرایشگرش چه گفت؟»

آرزوی شما چیست؟

 زندگانی: صلح برای جهان و عاقبت به خیری هنرمندان.

عکس امین زندگانی


فیلم های سینمایی امین زندگانی

نیمکت (۱۳۹۵)
۲۴ سپتامبر (۱۳۹۴)
فصل فراموشی فریبا (۱۳۹۲)

شهابی از جنس نور (۱۳۹۲)
پیشونی سفید (۱۳۹۰)
راه بهشت (۱۳۹۰)

گلوگاه شیطان (۱۳۸۹)
خانواده ارنست (۱۳۸۸)
درخشش پنهان (۱۳۸۷)

ملک سلیمان (۱۳۸۷)
ژرفا (۱۳۸۷)
کابوس (۱۳۸۷)

شهرآشوب (۱۳۸۴)
من و دبورا (۱۳۸۴)
آدمک‌ها (۱۳۸۲)
بازیگر
زن شرقی (۱۳۷۶)


سریالهای امین زندگانی

سریال پرستاران (1395-1396)
چرخ و فلک ایپزود هستی (۱۳۹۵)
ساعت صفر (۱۳۹۴)
همه چیز آنجاست (۱۳۹۳)

خاطرات مرد ناتمام (۱۳۹۱)
مختارنامه(۱۳۸۹)
قفسی برای پرواز (۱۳۸۹)

طلسم شدگان (۱۳۸۳)
معصومیت از دست رفته
به سوی پیروزی

راه سوم
روزگار جوانی
همسفر
چند دقیقه زندگی
نوعروس
وکلای جوان

تاتر های امین زندگانی
تانگوی تخم مرغ داغ تالار وحدت ۱۳۹۳
یک زن، یک مرد (کارگردان: آزیتا حاجیان)
جاده طولانی مارپیچ (کارگردان: رضا گوران)

پایین گذر سقاخانه (کارگردان هادی مرزبان)
به من دروغ بگو (کارگردان: امین زندگانی)

بیوگرافی امین زندگانی

بیوگرافی امین زندگانی و همسرش

۰۱ تیر ۹۶ ، ۱۱:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

مهران غفوریان در اتاق عمل +بیماری اش

دلیل بستری شدن مهران غفوریان در بیمارستان و عمل جراحی

 

مهران مهام تهیه کننده سریال «پنچری» گفت: به دلیل عارضه ای که مدت ها مهران غفوریان از آن رنج می برد با دکتر وریانی عزیز مشورت داشتم که ایشان معتقد بودن به سرعت باید مهران غفوریان تحت عمل جراحی قرار بگیرد.

اگرچه خود مهران اصرار داشت این اتفاق بعد از پایان سریال پنچری رخ بدهد اما من نپذیرفتم چرا که نظر پزشک متخصص این است که او به سرعت تحت عمل قرار بگیرد و من به عنوان مسئول این پروژه بیش از هر چیز باید به سلامت همکارانم فکر کنم نه پیشرفت سریال. جالب است بدانید با هماهنگی مدیران محترم شبکه قصه را به سمتی پیش بردیم که بتوانیم اتفاق رخ داده را جزیی از سریال و روند داستان جلوه داده تا به کلیت کار هم لطمه ای وارد نشود.

مهران غفوریان در اتاق عمل

مهران مهام اظهار امیدواری کرد که مهران غفوریان بعد از عمل جراحی به سرعت دوران نقاهت را پشت سر گذاشته و با انرژی و لبخند همیشگی اش به کانون گرم خانواده بازگردد.

مهران غفوریان بازیگر سریال «پنچری» هم در این باره گفت: مجبور شدم به سرعت تن به این عمل جراحی بدهم چرا که پزشکان معتقد بودند نباید وقت را هدر داد. از مردم عزیز کشورم می‌خواهم در این شب های عزیز مرا هم از دعای خیرشان بی نصیب نگذارند. از قول من به همه بگویید به سرعت و با انرژی مضاعف بازخواهم گشت تا در کنار مهران مهام عزیزم با ساخت سریال «زیر آسمان شهر» باز لبخند را بر لبان مردم کشورم بنشانیم.

۲۵ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی حامد کمیلی و همسرش

حامد کمیلی

 حامد کمیلی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 14 تیر 1361 در اصفهان می باشد و 35 سال سن دارد.

تحصیلات : دارای مدارک کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی و کاردانی کامپیوتر است. 

 حامد کمیلی برندهٔ جایزهٔ بهترین بازیگر  ازجشنواره تئاتر فجر می‌باشد. 

وی نوازنده پیانو و تار است و همچنین بسکتبال هم بازی می کند. 

حامد کمیلی فعالیت سینمایی خود را از سال 1387 با بازی در فیلم تردید ساخته واروژ کریم مسیحی آغاز نمود و با سریال اغما به خوبی شناخته شد.

ازدواج و همسرش

وی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

سال ها پیش عکسی از تینا آخوند تبار و حامد کمیلی منتشر شد، در آن عکس و در ان مرحله این ذو بازیگر برای رهایی از هجمه ها اعلام کردند با یکدیگر محرم بودند و قرار است ازدواج کنند، خبری که در نهایت به ازدواج ختم نشد !

حامد کمیلی و همسرشحامد کمیلی و مهناز افشار

گفتگو با حامد کمیلی 

شاید یکی از بهترین مناسبت ها برای برقراری اینگفت و گو علاوه بر حضورت در سریال «پروانه»، از راه رسیدن روز زن و مادر باشد، به این دلیل که تو متولد تیر ماه هستی و تیر ماهی ها هم در عشق به مادرهایشان زبانزدند. حالا این ویژگی تیرماهی ها در تو هم وجود دارد یا نه؟

(خنده) بله، به هر حال من فرصت به دنیا آمدن در ماه های دیگر سال را که نداشتم، اما قطعا علاقه به مادرم به خاطر تیرماهی بودنم نیستو چیزیست که نمی توانم از خودم جدایش کنم، برایش احترام قائلم و موجودیت امروز خود را مدیون او می دانم. این احترام و رابطه همواره میان ما متقابل است.

راست است که می گویند مردهای تیرماهی خسیس اند؟!

فکر نمی کنم! حالا خودت هم تیر ماهی هستی و می توانی درباره این مسئله نظر بدهی. می دانی… بحث خساست نیست.

آره ولی تو علاوه بر اینکه تیر ماه به دنیا آمدی، اصالتا متولد اصفهان هم هستیی!

ببین این بخش از حرف هایت که می گویی اصفهانی ها خسیس اند را اصلا نمی توانم بپذیرم، نه اینکه فکر کنی چون اصفهانی ام دارم دفاع می کنم، فقط به این دلیل اینقدر محکم این حرف را می زنم چون اصفهانی ها را خیلی خوب می شناسم؛ به نظرم اصفهانی ها «شعورمند» هزینه می کنند؛ این خیلی با خساست فرق می کند. تعریف ما از خساست یعنی به چیزی نیاز داشته باشی اما نخواهی برای به دست آوردنش هزینه اش را بپردازی اما اگر یک اصفهانی به چیزی واقعا نیاز داشته باشد حتما بهترین هزینه را خواهد کرد تا بهترین نوعش را به دست بیاورد. شاید مدت زمان طولانی تری از آن استفاده کنند ولی مطمئنا بهترینش را انتخاب خواهند کرد.

هیچ کس نمی تواند منکر فرهنگ و تمدن غنی اصفهان شود، همه دیگر «اصفهان، نصف جهان را شنیده ایم»؛ وقتی وارد بحث تاریخی این شهر شوی و به آدم هایش در هر کجای دنیا که باشند نگاه کنی پی به فرهنگ غنی شان خواهی برد. خودم دوستان اصفهانی زیادی دارم که امروز آدم های بزرگی شده اند و همیشه به دوستی و ارتباط با آنها افتخار می کنم. من حتی اولین شعبه از برند «گارنو» را نیز در اصفهان تاسیس کردم؛ برندی که کارش انتخاب اقلام متفاوت از نقاط گوناگون جهان است و مخاطبان خاص خودش را دارد. زمانی که تصمیم گرفتم اولین نمایندگی این برند را در اصفهان تاسیس کنیم، همه دوستانم می گفتند چرا می خواهی ریسک کنی و در اصفهان که کسی چنین پول هایی هزینه نمی کند این فروشگاه را بزنی! در حالی که به نظر من اصفهان شیک پوش هایی دارد که از تهرانی ها بیشتر هزینه می کنند. آنچه باید بدانیم تفاوت قائل شدن میان «خساست» و «شعورمند هزینه کردن» است؛ من معتقدم اصفهانی ها بسیار شعورمند پول هایشان را خرج می کنند و این اسمش خساست نیست.

اگر می دانستم روی شهرت اینقدر حساسی مصاحبه مان را از یک جای دیگر شروع می کردم!

نه، اصلا بحث حساسیت نیست. ببین بعضی مواقع صفت هایی درباره آدم ها به کار می برند که ناخودآگاه در ذهن بقیه ماندگار می شود و روی دیدگاه شان تاثیر بسیاری می گذارد در حالی که وقتی وارد جزئیات آن شوی، با دلایل زیبایی روبه رو خواهی شد. وقتی اصفهان را چه به لحاظ جغرافیایی و چه مردم شناسی بررسی می کنی، به یکسری خصوصیات می رسی که حتما برایت جذاب خواهد بود؛ یکی اش همین موضوع که اصولا اصفهانی ها هر گاه تحت فشار قرار گرفته اند آدم های بزرگی از میان شان برخاسته اند. درباره اصفهانی ها این تاکید را دارم و بسیار آگاهانه حاضر به یک بحث کامل هستم چون به شدت معتقدم اصفهانی ها شعورمند خرج می کنند واسم این «خساست» نیست!

حامد کمیلی ,عکس حامد کمیلی ,بیوگرافی حامد کمیلی

هر هفته که گفت و گوهای ما منتشر می شود، خواننده های روزنامه درباره مصاحبه و مصاحبه شونده نظرات مختلفی می دهند. فکر کنم این هفته با دفاعی که ازهمشهری هایت کردی، کلی اصفهانی برایت پیامک تشکر بفرستند.

در هر صورت من همیشه به اصفهانی بودن خودم افتخار کردم.

راست است که آدم ها وقتی به شهرت می رسند و ستاره می شوند زمانی که بخواهند سفر کنند شهر خودشان اولویت دهم شان خواهد شد؟ یعنی اگر قرار باشد به سفر بروی ترجیح می دهی با توجه به توانایی مالی یاحتی دور بودن از نگاه مردمبه خارج از کشور بروی تا اینکه بخواهی از تهران بروی اصفهان و کنار همشهری هایت باشی.

نمی توانم درباره دیگران نظری بدهم ولی برای خودم هرگز این شکلی نبوده است. نمونه اش نگاه و سلیقه خاص خودم به مقوله بیزینس بود که قصد داشتم کنار بازیگری کار دیگری نیز داشته باشم و اولین قدمم را از اصفهان شروع کردم؛ این یعنی باید به واسطه آن کارم هم شده بیشتر به اصفهان سفر کنم و حضور بیشتری آنجا داشته باشم، اگر غیر از این بود کارم را از هر جایی غیر از اصفهان شروع می کردم.

خب تو برادر بزرگ خانواده هستی و ایمان و احسان برادران دوقلو اما کوچک تر خانواده تان هستند. هیچ وقت در خانه تان بحثی با این مضمون که هر چه برادر بزرگ تر بگوید و تعیین و تکلیف کند وجود نداشت؟

هر دو برادر من دوست داشتند با تخصص خاص خودشان وارد کارهایی شوند که دوست دارند. شاید کارهایشان تا حدودی مرتبط با هنر باشد اما را این ارتباط مطلق نیست؛ هر کسی استعداد و علاقه خودش را پیدا کرده و امروز به آن مشغول است. یکی شان معماری می خواند و دیگری عمران؛ هر دویشان هم در همان زمینه تحصیلی شان مشغول کار هستند.

یعنی هیچ وقت نگفتند داداش حالا دست ما رو هم بگیر بازیگر کن؟

صادقانه بگویم شاید یک وقت بهشان گفته باشم بچه ها می خواهید وارد حرفه بازیگری شوید یا نه؟ ولی واقعا گرایش شان به چیزهای دیگری بود؛ هم در بحث ورزش و هم هنر به چیزهای دیگری معتقد بودند و من هم با این شعور به قضیه نگاه کردم که هر کاری دوست دارند و فکر می کنند درست تر است را انجام دهند.

شده تا حالا به این موضوع فکر کنی که کاش سراغ بازیگری نمی رفتی و بههمان نواختن ساز پیانو و سه تارت ادامه داده بودی؟ مثل اینکه اگر سراغ هر کاری غیر از بازیگری می رفتی باز هم در یک رشته هنری فعالیت می کردی.

آره، صادقانه اش این است که این جمله شعار نیست ولی اگر یک بار دیگر هم قرار بود دست به انتخاب شغل بزنم قطعا باز هم سراغ بازیگری می رفتم؛ در بازیگری برای من یک جورهایی عشق بازی وجود دارد. احساسم بر این است که فرصت زندگی آنقدر نیست که بخواهم به چیزی غیر از عشقم فکر کنم. اصولا معتقدم اگر به عشقت بها بدهی و سعی کنی با تمام وجود در خدمتش باشی «برکت» هم به همراهش خواهد آمد؛ یعنی همان عشق می تواند فضایی باشد برای پیشرفتت و شخصیت اجتماعی به ارمغان بیاورد. اینها همه در صورتی اتفاق می افتد که واقعا بهای لازم را برایش قائل شوی. برای همین است که همیشه گفته ام مهم نیست چه کار می کنی، بلکه 

مهم این است که کاری که می کنی عاشقش باشی. من هم مثل خیلی از آدم های همین جامعه زمانی که قرار بود شغلم را انتخاب کنم پیش خودم می گفتم خب این شغل رویای من است و به فلان شغل هیچ علاقه ای ندارم هر چقدر هم بحث مالی اش خوب بوده باشد. من هم مثل خیلی از آدم های دیگر در برهه ای از زندگی ام درگیر این تفکیک بود، تا جایی که در یک دوره از زندگی به خودم گفتم «حامد، دیگر فرصتی نداری! مگر قرار است چند سال زندگی کنی؟ پسعشقت را با تمام وجود باش.» از همان جا کار تئاتر را شروع کردم و خدا را شکر می کنم که از دوران نوجوانی تئاتر به عنوان یک مکمل در کنار تحصیلاتم شروع شد؛ در واقع به لطف خدا آنچه دوست داشتم را خیلی زود پیدا کردم و سراغش رفتم. البته با سختی های زیادی در تئاتر روبه رو شدم و چیزی را به همین راحتی به دست نیاوردم، چون در شرایطی که بودم بسیار دشوار بود.

حدود ۸-۷ سال در اصفهان با چنگ و دندان فقط تئاتر کار کردم؛ از پلاتو بگیر تا کارهایی که با بچه های دانشگاه سوره اصفهان انجام می دادم؛ یعنی دانشجوی رشته کامپیوتر بودم ولی به محض اینکه تعطیل می شدم از دانشگاه مان مستقیم می رفتم پلاتوی دانشگاه سوره اصفهان و مثلا پروژه پایان ترم بچه های سوره را بازی می کردم. از یک مقطع به بعد احساس کردم دیگر لازم است که با تمام وجود در خدمت عشقم باشم و آنجا شروع اتفاق های بزرگ و متفاوت زندگی من بود.

بیوگرافی حامد کمیلی

اینستاگرام حامد کمیلی : instagram / hamedkomaily

مثل اینکه در زندگی ات کلا به واژه «غافلگیری» علاقه زیادی داری؟ چه غافلگیر بشوی و چه بخواهی غافلگیر کنی.

آره، واقعا سورپرایز را دوست دارم، چون یکی از اولویت ها و ایده آل های اصلی زندگی من همواره ریسک و سورپرایز شدن بوده است؛ چون پر از هیجان است و من عاشق هیجانم. ببین من همیشه معتقد بوده ام که زمانی رابطه آدم ها با مشکل مواجه می شود که آنها از یکدیگر انتظار داشته باشند. زمانی که از طرف مقابلت، دوستت، همسرت یا نفر دوم رابطه ات انتظار داشته باشی دو اتفاق ممکن است رخ بدهد؛ یا آن انتظار برآورده می شود یا نه. مثلا تصور کن روز تولدت است و انتظار داری دوستت آن روز را یادش باشد. اگر آن دوستت روز ختولدت را یادش باشد و برایت هدیه ای بفرستد که خب، انتظارات را برآورده کرده است،

در واقع اتفاق عجیبی نیفتاده است و نهایتش این است که ناراحت نشده ای حالا شاید با هدیه اش یک مقدار هم خوشحال شده باشی اما حالا بیاییم اینطوری نگاه کنیم که از یک نفر انتظار نداشته باشی که روز تولدت در خاطرش باشد بنابراین اگر آن روز بهت زنگ بزند با تمام وجودت خوشحال خواهی شد چون منتظرش نبوده ای. حالا تماس همان تماس است اگر یک هدیه هم دریافت کنی که دیگر خوشحالی ات چندین برابر خواهد شد. برای همین است که مبنای زندگی ام را روی عدم انتظار گذاشته ام؛ یعنی ممکن است بی واسطه کاری را انجام دهم و رهایش کنم، آن کار خودش می رود کارمای خودش را ایجاد می کند و به عنوان یک سورپرایز دوباره به سمت خودم بازمی گردد. آن موقع است که غافلگیر می شوم و از آن غافلگیری لذت خواهم برد.

فکر می کنم در زمینه غافلگیر کردن آدم ها دستی هم بر آتش داری!

چطور؟

ببین دلیل سوال قبلی ام این بود که آدم وقتی کارنامه بازیگری ات را روبه رویش قرار می دهد حسابی غافلگیر می شود! به خاطر تفاوت نگاه ها و نقش هایی که تا امروز بازی کردی می گویم. یعنی تو هم تجربه بازی در سریال هایی چون «اغماء»، «پیامک از دیار باقی»، «پرواز در حباب» و… را داری هم «دلقک ها»، «طلاق به سبک ایرانی» و…! یک دنیا تفاوت میان دنیای هر کدامشان دیده می شود. می شود از روی همین انتخاب هایت به این نتیجه رسید که خودت علاقه زیادی به تجربه اتفاق های متفاوت داری.

بله کاملا. همیشه گفته ام که من خودم را در مرحله به دست آوردن تجربه می بینم؛ دارم خودم را پیدا می کنم، بنابراین در این مسیر نیاز دارم که خودم را در قالب های متفاوت ببینم و نشان بدهم. البته درصدی از این ریسک من به تئاتری بودنم برمی گردد؛ یعنی شاید هر کسی به ویژه زمانی که اسمی پیدا کرد و جایگاهش مشخص شد دست به ریسک هایی از این جنس نزند. مثالش زمانی می شود که من آمدم با «اغماء» خودم را در قالب یک نقش جدی و به جامعه قبولاندم و ناگهان آمدم در «پسر آدم، دختر حوا» بازی کردم! این تفاوت ها هم باعث خروج خودم از یکنواختی می شود هم به خودم اجازه می دهد برای شغلم کنکاش کنم؛ بی شک بازی در هر نقشی 

احتیاج به مطالعه، آگاهی و دیدن بسیار دارد و ساده محقق نمی شود. ضمن اینکه این کار باعث می شود تماشاگر هم غافلگیر شود، یعنی تماشاگر همیشه حامد کمیلی را می بیند که خارج از عرف حرکت می کند. مثل همین سریال «پروانه» به کارگردانی آقای «جلیل سامان» که الان در حال پخش از تلویزیون است؛ تماشاگر بعد از مدتی که چشمش به کارهای سینمایی من عادت کرده است، یک دفعه با کاری جدی و تاریخی مواجه می شود که برای خودم هم غافلگیری خوبی به حساب آمده است. این برای خودم هم جالب است که نظر اکثریت درباره حامد کمیلی این است که او متفاوت است و این قشنگ ترین جمله ایست که می توانم بشنوم؛این تفاوت جذابیت زیادی برای خودم هم دارد. در کل تمام سعی ام در این سال ها خارج از شدن سیستم عرف مدار و کلیشه ای رایج سال های اخیر سینماست

به نظرت آن ذهنیتی که مردم بعد از بازی در نقش الیاس در «اغماء» از تو پیدا کردند و تو را با کاراکتر شیطان شناختند امروز و بعد از بازی در نقش های مختلف از بین رفته است؟

به هیچ وجه لازم ندارم آن ذهنیت پاک شود! آنچه لازم دارم این است که تماشاگر من را به عنوان یک بازیگر بپذیرد و زمانی که دارد «پروانه» را می بیند دیگر «حامد کمیلی» را نبیند بلکه «امیر» را ببیند. برایم مهم است اگر یک بار دیگر «اغماء» پخش شد «الیاس» را ببیند نه «حامد کمیلی» را. تمام تلاشم این است که در لابه لای این تفاوت ها اعتماد تماشاگر به خودم را حفظ کنم. این کار سختی است وگرنه بازی کردن نقش های متفاوت بسیار راحت است. قشنگ ترین حالتش این است که به گونه ای بازی کنی که برای تماشاگرت باورپذیر به نظر برسی و تو را در آن نقش قبول کند. این اتفاق حسی بزرگ در من را سیراب می کند.

عکس حامد کمیلی

بیا تصور کنیم آدم یا موجودی سراغت می آید و می گوید من می توانم کاری انجام دهم که تو به ۸-۷ سال پیش برگردی تا جلوی تمام خطاها و احتمالا اشتباهاتی که در این مسیر چند ساله ات تجربه کردی را بگیری. یعنی به سال هایی که تازه قصد ورود به دنیای تصویر و سینما داشتی. آیا حاضری بابت این کار پولی هزینه کنی یا نه از همین روند و جایگاه امروزت راضی ای؟

(بعد از کمی مکث…) بگذار صادقانه بهت بگویم، شاید واقعا این کار را انجام ندهم. می دانی چرا؟ این به معنی این نیست که بگویم در این مسیر ۷ ساله هر کاری انجام داده ام درست بوده است. من در این ۷ سال کارهایی را انجام داده ام که شاید اسمشان را «اشتباه» نگذارم اما قطعا جزو تجربه های نادرست کارنامه بازیگری ام به حساب می آیند؛ تجربه هایی که شاید نباید اتفاق می افتاد ولی هر کدام از آنها درس هایی برای من داشتند که اگر الان بخواهیم برگردیم و دیگر آن تجربیات را نداشته باشم احساس می کنم یک جای کار لنگ می زند. من تا 

امروز در کارنامه ام اشتباهاتی داشته ام که قبلا همبه صورت رسمی درباره شان حرف زده ام، شاید جزو معدود بازیگرانی باشم که یک دفعه آمدم گفتم «من فلان کارم را دوست ندارم و کار من نیست» و با جسارت زیاد از مردم به خاطر اتفاقش عذرخواهی کرده ام ولی امروز می گویم اگر این کار در کارنامه ام نباشد یکی از تجربیات تلخم نیست، در حالی که اگر باشد باعث می شود جای دیگری از زندگی کاری ام دچار این لغزش نشوم.

شاید اگر در آینده این اتفاق تلخ برایم می افتاد شرایط خیلی بدتر می شد. برای همین تمام تجربیات تلخ زندگی ام را لازم دارم و نگه شان می دارم. شاید در این ۷ سالی که از آن حرف می زنی تجربیات تلخی داشته باشم ولی آن تجربیات امروز جزو دردهای ارزشمند زندگی من است.

حتی به قیمت عقب افتادن ۴-۳ ساله ات از آن روند رو به رشدی که یک ستاره به نام «حامد کمیلی» اغماء در حال طی کردنش بود؟

بستگی دارد عقب افتادن را در چه چیزی تعریف کنیم؟ تصور کن این اشتباه من چند سال دیگر اتفاق می افتاد! خدایی که من دارم با آگاهی بیشتری در حال چیدن مسیر زندگی من است. زمانی چید که من لازم داشتم.

فیلم های سینمایی حامد کمیلی 

۱ –  ایتالیا ایتالیا (۱۳۹۵) 
۲ –  بوف کور (۱۳۹۵) 
گیلدا
۳ –  خانه ای کنار ابرها (۱۳۹۲) 
۴ –  زیباتر از زندگی (۱۳۹۰) 

۵ –  اخلاقتو خوب کن (۱۳۸۹) 
۶ –  پایان نامه (۱۳۸۹) 
۷ –  پرستوهای عاشق (۱۳۸۹) 

۸ –  دردسر بزرگ (۱۳۸۹) 
۹ –  هر چی خدا بخواد (۱۳۸۹) 
۱۰ –  دلقک ها (۱۳۸۸) 

۱۱ –  شکلات داغ (۱۳۸۸) 
۱۲ –  پسر آدم، دختر حوا (۱۳۸۷) 
۱۳ –  تردید (۱۳۸۷) 

حامد کمیلی ,عکس حامد کمیلی ,بیوگرافی حامد کمیلی

سریال های حامد کمیلی 

نفس گرم، محمدمهدی عسگرپور، ۱۳۹۴
پرده نشین، بهروز شعیبی ۱۳۹۳
پروانه، جلیل سامان ۱۳۹۲

پیامک از دیار باقی، سیروس مقدم، ۱۳۸۶
خانه شش در، ۱۳۸۶
نقش جهان، ۱۳۸۶

ملک دل، محمد درمنش، ۱۳۸۶
خط شکن، مسعود تکاور، ۱۳۸۶
اغما، سیروس مقدم ۱۳۸۶

به دنیا بگویید بایستد، محمدرضا آهنج ۱۳۸۵
پرواز در حباب، سیروس مقدم، ۱۳۸۵
فیلم های تلویزیونی حامد کمیلی

گوشه نشینان، سیروس مقدم ۱۳۸۵
عبور از شب، مهدی کرم پور ۱۳۸۶
حرف ربط، فریدون خسروی ۱۳۸۶

بگو که رؤیا نیست، مهدی گلستانه ۱۳۸۷
فراری، سعید عالم‌زاده ۱۳۸۸
طلاق به سبک ایرانی، فرید کلهر ۱۳۸۸
وقتی نبودم، داریوش یاری ۱۳۸۸

حامد کمیلی ,عکس حامد کمیلی ,بیوگرافی حامد کمیلی

بیوگرافی حامد کمیلی و همسرش

۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil