دانلود سریال ممنوعه | دانلود فیلم های جدید

سریال ممنوعه | فیلم های ایرانی جدید | دانلود همه قسمت های سریال ممنوعه

بیوگرافی مژده لواسانی و ماجرای ازدواج و همسرش

مژده لواسانی ,مژده لواسانی و همسرش

بیوگرافی و زندگینامه

مژده لواسانی مجری و گوینده رادیو و تلویزیون متولد 20 آبان ماه سال 1368 در محله شهرآرا تهران می باشد و 28 سال سن دارد.

وی ابتدا در سن 9 سالگی با بازیگری در فیلم پلاک 14 به کارگردانی مهران مدیری وارد تلویزیون شد .

وی تک فرزند خانواده است.

ماجرای ورود او به تلویزیون از زبان خودش

«بسم الله الرحمن الرحیم. من مژده خانم لواسانی هستم». تا این جمله را گفتم همه تعجب کردند و گفتند «چه خانم» هم میگوید. بعد از این اتفاق من کم کم پایم به رادیو باز شد تا اینکه در ۹ سالگی برنامه زنده جشن عاطفه ها را کنار خانم ژاله صادقیان و آقای جاویدنیا اجرا کردم. بعد از آن در 11 سالگی برنامه ای را با نام «بوی گل آفتاب» به تهیه کنندگی محمد طارمی و محیدحمزه به طور رسمی اجرا کردم و بعد از انجام یک تست تخصصی برنامه «من می توانم» را خودم نوشته و اجرایش را هم خودم به عهده داشتم. در 16 سالگی نیز جوان ترین سردبیر تاریخ رادیو شدم».

ازدواج و همسرش

مژده لواسانی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد

عکس پدر مادر مژده لواسانی

مژده لواسانی و پدر مادرش

دوران کودکی مژده لواسانی و قبل از عمل

عکس قدیمی از دوران کودکی مژده لواسانی

بیوگرافی مژده لواسانی

اینستاگرام مژده لواسانی : instagram /Mozhdeh_lavasani

با طنز مهران مدیری پایم به تلویزیون باز شد

خوش سرو زبانی خانم مجری او را در همان سن و سال کودکی به بازیگری نیز کشاند اما انتخاب لواسانی برای حضور در رسانه جدای از بازیگری بود: «سالهای کودکی ام مهران مدیری برنامه طنزی به نام «پلاک ۱۴» داشت و من نقش خواهرزاده اش را در ۹ سالگی بازی کردم. این موضوع هم به خاطر این بود که آقای مدیری مرا در رادیو دیده بود و برای این نقش یک دختر سرزبان دار می خواست. بعد از آن در خانه فرهنگ نیم رخ آقای «محمد حسن زاده» بعد از مجموعه های نیمرخ سریال نوجوانانه ای به نام «خبرنگار» ساخت. در این سریال من در نقش یک دختر خبرنگار به نام «عاطفه» حضور داشتم و «عباس غزالی» و «حسین مهری» نیز هم بازی های من بودند. بعد از آن چند پیشنهاد بازی داشتم اما چون می خواستم با چادر باشم طبعا نمی توانستم این راه را ادامه بدهم. اما سر از کبوتر دات کام در آوردم. حتی یادم است کارگردان آن برنامه آقای علیپور از من پرسید: می خواهی با چادر اجرا کنی؟ گفتم :بله. گفت: چادرت که علی السویه نیست؟ گفتم: نه من همیشه سرم می کنم. اگر دوست ندارید من اجرا نمی کنم. که آقای علیپور گفت: نه و باهم ۹۰ قسمت ضبط کردیم. بعد از آن یک قانونی اعمال شد که یا باید فقط در رادیو کار کنیم یا فقط در تلویزیون که من رادیو را انتخاب کردم».

رادیو را از من می گرفتند افسرده می شدم

مژده لواسانی در کوچه پس کوچه های رادیو بزرگ شده و به قول خودش خیلی بچگی نکرده است. اما پذیرفتن چنین موضوعی برای هر خانواده ای ساده نیست و لواسانی این موضوع را از افتخارات زندگی اش می داند: «خانواده من بسیار سخت گیر است. پدر من یک وکیل کاملا جدی است که اصلا به این نوع فضا تعلق ندارد. نه پدر و نه مادرم هیچ وقت ذوق زده این موضوع نبودند که من رادیو و تلویزیون کار می کنم. هنوز هم گاهی کسی با ذوق و شوق به آنها درباره من می گوید واکنش آنها خیلی عادی است. اما من چون تک فرزندم خیلی حواسشان بود من کاری را که علاقه داشتم انجام بدهم. آنها هم همیشه به این علاقه احترام گذاشته اند. رادیو برای من خیلی اهمیت داشت. شاید اگر آن دوران کسی رادیو را از من می گرفت من کاملا افسرده می شدم. من هیچ وقت زنگ های آخر مدرسه را نبودم. همیشه ماشین رادیو دنبالم می آمد و مرا می برد. این موضوع برای مدرسه حل شده بود. اما پدرو مادرم همیشه به نمرات و معدلم حساس بودند و سخت می گرفتند. اگر درباره من از بسیاری از مجریان مطرح رادیو و تلویزیون بپرسید هنوز از من آن تصویر یک دختر دبستانی با چادر و روپوش مدرسه و یک کوله پشتی توی ذهنشان است. یکبار حتی در یکی از برنامه هایم که خانم «ژاله صادقیان» حضور داشت گفتم من روبروی کسی نشسته ام که یک زمانی چون قدم به میکروفون رادیو نمی رسید من در آغوشش می نشستم برنامه اجرا می کردم.»

حفظ حیا از پوشیدن چادر مهم تر است

لواسانی از مجریانی است که خردسالی وارد کار اجرا شد و در نوجوانی روبروی دوربین تلویزیون قرار گرفت و مخاطبان او در تمام مراحل بزرگ شدنش او را با پوشش چادر دیده اند. او درباره انتخاب این پوشش می گوید: «برای من به لحاظ سبک و سیاق خانواده ام چادر چیز غریبی نبود. و من واقعا چادر را دوست داشتم. پیش از ما هم سریال «درپناه تو» کمکی بزرگی به چادر کرد. چون برای اولین بار یک دختر دانشجوی فعال و با چهره و سیمای خوب را با پوشش چادر نشان داد.

همین موضوع باعث شد بسیاری درآن زمان چادری شوند.من هم همیشه چادر را دوست داشتم و از دوم ابتدایی شروع کردم به سر کردن تا اینکه از سوم ابتدایی پوشش همیشگی ام شد. هیچ وقت هم برایم اجبار نبوده است. آنقدر این آزادانه برخورد کردن با این پوشش برایم دلچسب است که هیچ وقت در زندگی ام این فکرحتی خطور نکرده است که من چون چادری هستم و جایی مثل جشنواره فیلم فجر می روم و بقیه چنین پوششی ندارند سختم باشد. چیزی که بقیه زیاد از من می پرسند. من یا چیزی را انتخاب نمی کنم یا اگر انتخاب کنم تمام قد پایش می ایستم. اما چادر تنها چند متر پارچه نیست. باید حرمت آن نیز حفظ شود. برای همین معتقدم یک سری از برنامه های تلویزیونی را مجری چادری نباید اجرا کند. چون یک فرد یا یک مجری چادری نماینده یک سری باورهای اعتقادی و فرهنگی است که نباید به آن خدشه ای وارد شود. یک سری هم که فکر می کنند با چادر پس زده می شوند به آنها می گویم اقشار مختلف هیچ موضعی نسبت به پوشش شما ندارند مگر اینکه حس کنند اعتقاد شما حقیقی نیست. من تمام برنامه های فرهنگی و کاری ام مثل سینما، کنسرت، جشنواره فیلم فجر را با این پوشش می روم و سعی می کنم جلوتر از پوشش، حیا را حفظ کنم. چون اگر حیا وجود نداشته باشد، پوشیدن چادر هیچ فایده ای ندارد».

مژده لواسانی

وکالت و اجرا نقاط مشترک زیادی دارد

خانم مجری در دانشگاه حقوق خوانده است تا یک جورهایی در تحصیل راه پدر را ادامه دهد. همان پدری که روزی مهمان یکی از برنامه هایش در برنامه عصر خانواده بود که به مسائل حقوقی اختصاص داشت. لواسانی تاکید می کند که اگر مجری نمی شد حتما راه وکالت دنبال می کرده: «من در دانشگاه حقوق خواندم. به نظرم وکالت و اجرا و به خصوص اجرای برنامه های اجتماعی با هم نقاط مشترک زیادی دارد. شما اگر وکیل باشی باید در ساحت دادگاه از موکل خود دفاع کنی. وقتی هم مجری هستی باید در تلویزیون از مردم دفاع کنی و یا آنها را درباره موضوعی مجاب کنی. این «دفاع» در هردوی آنها وجود دارد و در هردو تنها سلاح شما تنها حرف زدن است. یکی از سوژه هایی که همواره دوست داشتم روی آنها کار کنم. زندان زنان و یا دخترانی است که در کانون های اصلاح وتربیت حضور دارند و یا خانه دخترانی که از خانواده های خود به هردلیل فرار کرده اند.همیشه مسأله زنان در جامعه برایم خیلی مهم بوده است البته بدون نگاهی که رنگی از اندیشه های فمنیستی داشته باشد،دغدغه های زنانه را دنبال کرده ام.چند هفته پیش هم بر اساس همین علاقه،با شهرداری تهران همراه شدم و به سامان سراها و مددسراهای شهر که محل نگهداری زنان آسیب دیده اجتماعی شهر هست رفتم و اتفاقا وقتی نگاهم را در صفحه اینستاگرام در مورد آن شب روایت کردم،متوجه شدم مردم هم به شدت همراه هستند و می پسندند،سال گذشته هم بارها از گرمخانه ها و کارتن خواب ها بازدید کردم و با آنها حرف زدم و اطلاع رسانی کردم،حتی چند قسمت از کافه سوال را به این آسیب های اجتماعی اختصاص دادیم.اما اینکه احساس می کنم کاری ازمن برنمی آید بسیار تلخ است. و خیلی دوست دارم برنامه ای در این خصوص بسازم که تاثیرگذار باشد.هنوز هم دوست اگر روزی وکالت کنم وکیل پرونده زنانی باشم که نیاز به دفاع دارند.»

تصمیم های مهم زندگی را برای قبل از ۱۸ سالگی است

مژده لواسانی در ۱۶سالگی سردبیر رادیو شد تا بسیاری از کارهای مهم زندگی اش را پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی انجام داده باشدو حالا از ۱۸ سالگی به عنوان یک دروازه ورود یاد می کند: «اگر شما تا پشت درهای ۱۸ سالگی فهمیدید که چه می خواهید؟ تکلیف زندگی تان را مشخص کردید اما اگر هنوز نفهمیدید که چه می خواهید مطمئن باشید نمی توانید جوانی خوبی داشته باشید. تصمیم های قبل از ۱۸ سالگی می تواند یک جوانی باشکوه را برای شما رقم بزند. من تصمیم هایم را قبل از ۱۸ سالگی گرفته بودم و با این حال بسیار از ایده آل هایم عقب تر هستم.» لواسانی معتقد است چون خیلی زود وارد کار شده است وقت کودکی کردن نداشته و حالا جوانی کردنش هم به سبک و سیاق خودش است: «بخش عمده این جوانی که در کار خلاصه شده است. در این جوانی کردن کتاب خیلی نقش داشته، به خصوص دوران ۱۸ تا ۲۲ سالگی ام که همه اش به شهرکتاب گردی گذشت. مدام پیگیر بودم انتشارات مختلف چه کتاب های تازه ای منتشر کرده اند که بخوانم. من به واسطه جو ادبیاتی که در خانواده ام وجود داشت بسیاری از کتاب ها را زودتر از بقیه خواندم. دیگر تفریحی که بخش زیادی از جوانی کردنم را می سازد سفر است. من به شدت اهل سفر هستم و به جز یک سری از استان های غرب کشور همه را رفته ام. دلم هم که می گیرد بلافاصله  به مشهد می روم».

گاهی از دست مهمان هایم عصبانی می شوم

خانم مجری در قاب چهارگوش تلویزیون درست همانی است که در پشت صحنه حضور دارد. حتی اگر عصبانی می شود و یا اینکه از روی احساساتی شدن حرکت غافلگیرکننده ای انجام دهد. اما این احساساتی شدن گاهی کار هم دستش داده است: «در یکی از برنامه ها که مربوط به هفته دفاع مقدس بود. قرار شد پدربزرگ دایی و پسردایی من به عنوان سه نسل از خانواده جانبازان و شهدا بیایند. اما قرار نبود لو بدهیم که آنها با من نسبت دارند. در برنامه یک جایی پدربزرگم خاطره ای تعریف می کند و شروع به گریه کردن می کند. این حرکت او حسابی احساسات مرا بر انگیخته می کند و ناخودآگاه به سمتش می روم و دستش را می بوسم. بعد از این کار مجبور شدیم اعلام کنیم که با من نسبت دارند. اما من به این موضوع افتخار می کنم و هرچیزی از علاقه به شهدا در من وجود دارد از پس این خانواده است. البته گاهی هم شده که در برنامه عصبانی شوم. به خصوص جایی که حس می کنم مسئول مربوطه جواب درست و قانع کننده ای نمی دهد و من هرچه تلاش می کنم فایده ای ندارد. چهره ام حتی این موضوع را نشان داده است. بعد از برنامه هم به روی آن مسئول آوردم که شما نتوانستید مرا قانع کنید. یک بار مهمانمان آقای مدیری بود که به همین شکل حرف زد. من هم بعد از برنامه  حرفم را زدم او هم ناراحت شد و حتی مشارکتش با برنامه را به هم زد.»

mozhde lavasani

اجرای برنامه اربعین را بیشتر از همه دوست دارم

اجرای ۷ روزه خانم لواسانی در بام حرم امام حسین (ع) در ایام اربعین تبدیل به بهترین خاطره اش در اجرا شد. طوری که بارها از لذت های آن اجرای متفاوت تعریف می کند: «اگر از من بپرسید کدام اجرایت را بیشتر دوست داری. قطعا ۷ روز اجرای اربعین را می گویم. هیچ وقت فکر نمی کردم که جلوی دوربین بلرزم. آن روز همه چیز آماده بود. من هم از خودم مطمئن بودم اما تا شروع شد و دیدم پشت سرم گنبد حرم امام حسین (ع) است و جمعیت بسیار زیادی در بین الحرمین حضور دارند. صدای جمعیت واقعا تنم را لرزاند. آن روز معجزه زندگی من بود و به من ثابت کرد که هرکاری هم که انجام بدهی همه چیز همانطور که قرار باشد اتفاق می افتد.»

خانم مجری در جواب این سوال که آرزو دارد چه کسی به عنوان مهمان روبرویش بنشیند؟ و تابه حال کدام مهمان حالش را خوب کرده است جواب جالبی می دهد: « واقعا آرزو دارم  «سردار سلیمانی» یک روز مهمان برنامه ام باشد اما می دانم چنین چیزی غیرممکن است. تابه حال مهمان های زیادی داشته ام که سادگی آنها در اوج موفقیتی که به دست آورده اند برایم سرشار از انرژی مثبت بوده است. چند روز پیش «محمدعلی کیانی» یک جوان ساده و بی نظیر  از کهکیلویه و بویر احمد مهمان برنامه ام بود که قصه ی زندگی و مبارزه اش برایم جذاب بود. آقای کیایی دانشگاه شهید بهشتی قبول شده بود و چون یکی از نمرات دبیرستانش نرسید از دانشگاه با معدل ۱۹ اخراج می شود. اما نا امید نمی شود و دوباره تلاش می کند. مجبور می شود دوسال به خاطر همین اخراج شدن پشت کنکور بماند و سربازی برود و بعد از آن مجدد کنکور می دهد و این بار با رتبه بهتری در دانشگاه تهران قبول می شود. سختکوشی این آدم برای خود من حقیقتا درس بود و کلی انرژی گرفتم.»

به نوشتن جدی تر فکر می کنم

تصمیم ها و آرزوهای قبل از ۱۸ سالگی خانم مجری هنوز همه اش برآورده نشده است و او همچنان به فکر روزهایی است که خودش را در قالب دیگری به جز اجرا به مخاطبش معرفی کند: «همیشه سودای برنامه سازی داشته ام اما سودای تهیه کنندگی نداشتم چون به صورت حرفه ای آن را در رادیو تجربه کرده ام. خوبی رادیو در این است که دغدغه مالی به عهده تهیه کننده نیست. اما تهیه کنندگی در تلویزیون دغدغه مالی خیلی جدی دارد و شما به عنوان تهیه کننده باید مدام در فکر بازاریابی باشید. اما قصه می نویسم. شعر سپید می گویم.

حتی اگر شما به صفحه اینستاگرام من بروید نامی از اینکه «مجری» هستم نبرده ام و نوشته ام «نوشتن همه سهم من از لذت های زندگیست». شعر زیاد می خوانم از مولانا و ابتهاج بگیر تا منزوی و بهمنی و فاضل و مدام شعرهای دوست داشتنی ام را تکرار می کنم:«مرا سریست با تو که گر خلق روزگار، دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم!»یا اینکه هر روز این ذکر روزانه را تکرار می کنم و می گویم: «مرا هزار امید است و هر هزار تویی» دنیای کتاب برایم بسیار شیرین است غیر از غزل که به شدت می خوانم و اساسا «من زنده ام و هنوز غزل فکر می کنم» بسیار قصه و نمایشنامه را دوست دارم. مصطفی مستور، رضا امیرخانی، گلی ترقی، گابریل گارسیا مارکز، سلینجر، رومن گاری و نمایشنامه های اریل امانوئل اشمیت را بسیار دوست دارم و گهگاه دوباره مرروشان می کنم. حتی کلاس داستان نویسی حرفه ای می روم و یکی از دغدغه های مهم زندگی ام این است روزهایی که سرشلوغی های اجرا تمام شود حتما نوشتن را جدی تر دنبال کنم و به سرانجام برسانم».

مژده لواسانی و مهران مدیری در برنامه دورهمی

اجراهای تلویزیونی مژده لواسانی

    کبوتر دات‌کام (شبکهٔ یک)(از سری برنامه‌های نیم‌رخ
    سه‌نقطه (شبکهٔ تهران)
    به خانه برمی‌گردیم (شبکهٔ تهران)
    روز از نو (شبکهٔ دو)
    عصر خانواده (شبکهٔ دو)

    ویژه‌برنامه‌های تبریک، خانوادهٔ عزیز، پابوس و… (شبکهٔ دو)
    کافه سؤال (شبکهٔ دو)
    رو به راه (شبکهٔ دو)
    جزیرهٔ مجنون (شبکهٔ پنج)

بیوگرافی مژده لواسانی و ماجرای ازدواج و همسرش

۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی و همسر نسرین مقانلو

نسرین مقانلو

بیوگرافی و زندگینامه

نسرین مقانلو بازیگر سینما و تلویزیون متولد 1 تیر 1347 در تهران می باشد و 49 سال سن دارد.

مقانلو فعالیت هنری خود را از سال 1370 با بازی در فیلم دو نیمه سیب ساخته کیانوش عیاری آغاز نمود. 

بازی در فیلم مهمان مامان  و سریال همسفر مهدیفخیم زاده نسرین مقانلو را به عنوان یک بازیگر توانا مطرح کرد.

همسر نسرین مقانلو 

کمال خلیلیان همسر نسرین مقانلو می باشد. 

خلیلیان بازیکن سابق تیم ملی بوده است. 

ماجرای ازدواج او از زبان خودش

سر فیلم «همسر» آقای فخیم‌زاده بود که به خاطر اسمش سرنوشت من را رقم زد و در همان گیرودار ساختش بودیم که برای خواستگاری از من به منزلمان آمدند و بعد از ۵ -۶ سال کار مداوم در عرصه‌های مختلف،‌ با همسرم ازدواج کردم و به آمریکا رفتیم.

البته سالی یک بار به ایران می‌آمدم و به صورت ناپیوسته کارهایی انجام می‌دادم، مثل کار «نابخشوده» مرحوم «ایرج قادری» که هنگام بارداری پسر بزرگم اتفاق افتاد یا «بن بست» اصغر نعیمی که با «فرهاد اصلانی» و «دکتر عزیزی» بازی کردم یا کارهای دیگر، اما چون گرین کارت آمریکا داشتم، مجاز نبودم بیشتر از ۳-۴ ماه در ایران بمانم و باید برمی‌گشتم.

نسرین مقانلو و همسرش

نسرین مقانلو صاحب دو فرزند پسر به اسم های عرشیا و آرین است، هر دو پسرش متولد آمریکا و بزرگ شده و تحصیل کرده آنجا هستند، همسرش هم ساکن آمریکاست

نسرین مقانلو و پسرشعکس خانوادگی نسرین مقانلو

نسرین مقانلو و فرزندانش

نسرین مقانلو و مادرش

عکس نسرین مقانلو و مادرش شهناز نامدار

نسرین مقانلو

گفت و گو با نسرین مقانلو 

با فیلم عیاری وارد سینما شدم

من به واسطه فعالیت پدرم در رشته موسیقی و مادرم در تئاتر با فضای هنر آشنایی کامل داشتم، به همین دلیل از زمان کودکی و نوجوانی فعالیتم در زمینه تئاتر و نمایش را شروع کردم، اما زمانی که تصمیم گرفتم فعالیت حرفه‌ای‌ام در سینما را شروع کنم، با فیلم «دو نیمه سیب» کیانوش عیاری استارت زدم. یادم است برای بازی در این فیلم به همراه مادرم به رستوران رفتیم و اولین حضور من در سینما با کار آقای عیاری رقم خورد. فردای همان روز آقای عیاری به «رسول صدرعاملی» گفت یک دختر تازه وارد معرفی‌ات می‌کنم که همانی است که برای فیلمت دنبالش می‌گشتی؛ بنابراین با بازی در فیلم «قربانی» دومین تجربه‌ام رقم خورد و بلافاصله بعد از آن آقای «تورج منصوری» برای بازی در «بازیچه» از من دعوت کردند و سپس در «امید» آقای حبیب کاوش به ایفای نقش پرداختم. همه اینها در همان سالی اتفاق افتاد که آقای «ابوالفضل پورعرب» هم مشغول بازی در فیلم «عروس» بودند و در جشنواره فیلم فجر آن سال فیلم هر دویمان حضور پیدا کرد، اما هنوز نمی‌دانم چرا آن سال به جز «قربانی»، حدود دو سال از پخش «بازیچه» و «امید» جلوگیری کردند!

بعد از آن اتفاقات در کار «همه دختران من» آقای صلح میرزایی بازی کردم و با خودم به این نتیجه رسیدم که اگر قرار است کارهایی که در سینما بازی می‌کنم پخش نشود، بهتر است مدتی در آن فعالیت نکنم، به همین خاطر دوباره به اداره تئاتر برگشتم و کارم را همانجا ادامه دادم تا اینکه آقایان دستگردی و پاکدل آنجا از من دعوت کردند برای بازی در سریال تلویزیونی «لبخند زندگی» با حضور پیشکسوت عزیزم خانم «ثریا قاسمی» که اولین حضور در تلویزیون هم برای من اتفاق افتاد. بلافاصله بعد از پایان «لبخند زندگی»، فیلم «آخرین سند» پیشنهاد شد که زمانی پخش شد که «امید» و «بازیچه» هم رفع ممنوعیت شده بودند و همزمان ۳ فیلم روی پرده داشتم.

بیوگرافی نسرین مقانلو

اینستاگرام نسرین مقانلو : instagram / NasrinMoghanloo

سطحی نگر نیستم

چون سطحی نگر نیستم و همیشه آن روی زندگی را هم می‌بینم. دوست دارم همیشه در پس ذهن مردم همان شخصیتی که دوستم دارند باقی بمانم. این واقعیت زندگی است که چه بخواهید و چه نخواهید، بالاخره یک روز مجبور به رفتن خواهید بود. بهتر است آدم‌ها با واقعیت زندگی کنند، حتی اگر تلخ باشد؛ مثلاً من از ۲۰ ۱۹ سالگی کارم را شروع کرده‌ام و الان می‌بینم ۴۳ سالم است؛ این را که نمی‌توانم کتمان کنم! «رویا» شیرین است، اما کم اتفاق می‌افتد؛ رویای من این بود که یک بازیگر شوم، همین اتفاق هم افتاد و رویای بعدی‌ام این بود که بتوانم جایگاهی به دست بیاورم که به واسطه‌اش همیشه در قلب مردمم باشم. همیشه به خدا گفتم ازت می‌خواهم هیچ وقت سلامت جسم و روح و اعتبار هیچ بنده‌ای را نگیری و این را برای خودم هم خواسته‌ام؛‌ اگر این سه اصل را داشته باشی، خدا کمکت می‌کند به هر آنچه در زندگی می‌خواهی برسی.

و به ایران آمدم…

۱۰ سال پیش بالاخره تصمیم گرفتم با همسرم صحبت کنم و میزان دلتنگی و علاقه‌ام به کارم را به او گفتم، خوشبختانه او هم قبول کرد به همراه بچه‌ها به ایران برگردیم تا بتوانم بدون دغدغه و استرس به کارم برسم. «دختری در قفس» آقای صلح میرزایی اولین فیلمم بعد از آن دوران بود و بعد از آن برای بازی در سریال «مسافری از هند» از من دعوت شد. خدا را شکر از آن زمان تا امروز این حضور تداوم یافته است.

ازدواج، فرصتی برای امتحان کردن خودم

با ازدواج، عاشق شدم و با خودم فکر کردم این بهترین فرصت برای امتحان کردن خودم است که آیا می‌توانم مدتی از آنچه دوست دارم، دور باشم یا نه! آن ۱۰ سال خیلی بر من سخت گذشت؛ بسیار دلتنگ بودم، خیلی شب‌ها می‌نشستم برنامه «چشم‌انداز» را می‌دیدم، همکارانم را نگاه می‌کردم، گریه می‌کردم، فیلم‌هایی را که بازی کرده بودم را نگاه می‌کردم

و… همسرم هم همیشه بابت این دلتنگی من ناراحت بود و همیشه می‌گفت من هر کاری برای تو بکنم، خوشحال نیستی! واقعاًَ‌ همیشه از او ممنونم که بعد از ازدواج‌مان کاملاً حمایتم کرد و همچنین بچه‌هایم که شرایط زندگی و دوری‌ام را تحمل می‌کنند و با این موضوع که هر ۲-۳ سال یک بار به ایران می‌آیند و کنارم هستند یا من تنها سالی چند بار می‌توانم پیش‌شان بروم، کنار آمده‌اند. واقعاً خیلی سخت است که هم زندگی هنری‌ات را داشته باشی و هم زندگی شخصی‌ات را. اما همه اینها را مدیون همسر و بچه‌هایم هستم که اجازه دادند برگردم و دوباره همان کاری را انجام دهم که دغدغه و مورد علاقه‌ام است.

نسرین مقانلو

دوست ندارم در خارج از کشور زندگی کنم

هر داستانی که در هر کشوری نگارش می‌شود و بازیگرانش آن را به تصویر می‌کشند، واقعیت‌های اجتماع شان است. ناهنجاری‌هایی است که در اجتماع‌شان وجود دارد. ولی در کشور ما به ما اجازه این کار را نمی‌دهند! اصولاً دوست ندارم چیزی که ریا به حساب می‌آید به تصویر کشیده شود! مگر نه اینکه ما یک رسانه‌ایم؟

خب باید مسئولان‌مان اجازه دهند مشکلاتی که در جامعه‌مان وجود دارد را به واسطه نوشته نویسندگان‌مان به تصویر بکشیم تا بتوانیم مشکلی از مشکلات مردمان کم کنیم، دردی از دلشان برداریم، آرامشی بهشان بدهیم تا زندگی‌شان بهتر پیش برود. اگر مردم این همذات پنداری را با ما داشته باشند، قطعاً ما هم احساس خستگی نخواهیم کرد.

من ارتباط بسیار نزدیک با مردمم دارم؛ باور کنید اتفاق افتاده با یکی از همکارانم در حال گذر از خیابان بودیم و دستفروشی لقمه نان و پنیری به من تعارف کرد و من هم آن را قبول کردم، همکارم از من پرسید چه جوری این لقمه را از دست کثیف یک دستفروش قبول می‌کنی؟ من هم با افتخار به او گفتم معلوم است تعارفش را می‌پذیرم، چون من برای این مردم هستم، چون دارم با همین آدم‌ها زندگی می‌کنم. شاید یکی از دلایلی که چندان دوست ندارم در خارج از کشور زندگی کنم، به این خاطر باشد که نمی‌توانم با آدم‌های آنجا ارتباط برقرار کنم، ولی با مردم خودم می‌توانم. نمی‌توانم بی‌تفاوت از کنار مشکلات آدمی که می‌توانم بهش کمک کنم، بگذرم! من جور دیگری بزرگ شده‌ام. دوست دارم آن مشکل و دردی که جامعه‌ام به آن دچار است را کار کنم اما متاسفانه قصه‌ای نمی‌بینم که آرامم کند تا بگویم «آخی، بالاخره توانستم به عنوان یک رسانه قدمی برای خدمت به مردمم بردارم.» هر آنچه می‌خوانم، می‌بینم یک فرد عادی هم می‌تواند آن را کار کند و نیازی به من نیست!

عکس بی حجاب نسرین مقانلو

ایرانی‌ها خوش قلب و مهمان نوازند

من ایرانی‌ها را آدم‌های خوش قلب و مهمان نوازی می‌دانم. درست است شرایط خیلی چیزها و آدم‌ها را تغییر داده، اما ایرانی جماعت خوش ذات است. افتخار می‌کنم که یک ایرانی هستم. خیلی‌ها در آمریکا تصور می‌کردند من اسپانیایی یا مکزیکی هستم! این موضوع خیلی به من برمی‌خورد، آنقدر که با تاکید و افتخار ملیتم را به آنها می‌گفتم. با وجودی که پسرهایم در آمریکا به دنیا آمده‌اند، اما هر آنچه یک شهروند ایرانی باید از کشورش بداند را می‌دانند و مذهب مسلمانی‌شان را دارند، چون من خواسته‌ام که اینگونه بار بیایند.

اعتماد راسخ دارم اگر آدم بچه‌هایش را با خدا و کلام قرآن آشنا کند، هیچ وقت به خطا نخواهند رفت؛ همان کاری که مادرم با من کرد. فعلاً که در ایران به دنیا آمده‌ام و نمی‌توانم آن را با هیچ جای دیگر معاوضه کنم، وابستگی بد و شدیدی به این مملکت دارم و هیچ چیز خارج برایم جذابیت ندارد، چون تفکراتم با آدم‌های دیگر زمین تا آسمان فرق دارد و زندگی را جور دیگری می‌بینم؛ مثلاً وقتی خارج از ایران هستم، دوست دارم به محله‌های عجیب و غریب سیاه‌پوست‌ها و دیگر آدم‌هایشان بروم، ازشان فیلم بگیرم و تصاویرشان را روزی به یک فیلم تبدیل کنم.

اتفاقاً خیلی‌ها از من می‌پرسند چرا کارگردانی نمی‌کنی؟ من هم می‌گویم وقتی قرار است ممیزی بخورد، چرا باید این کار را انجام بدهم؟! اگر قرار است روزی چیزی بسازم، دلم می‌خواهد واقعیتش را بسازم که متاسفانه این شرایط هر روز در حال بدتر شدن است و این مسئله خیلی اذیتم می‌کند. با همه اینها دلم می‌خواهد ایرانی باقی بمانم و در کنار مردم خودم زندگی کنم. دلم می‌خواهد ما بازیگرها و مسئولان دست به دست هم بدهیم و تلویزیون و سینمای‌مان را زنده نگه داریم. شاید وقتی ببینم دیگر کاری از دستم بر نمی‌آید، بگویم خداحافظ و برگردم پیش همسر و بچه‌هایم.

نسرین مقانلو ,بیوگرافی نسرین مقانلو ,عکس نسرین مقانلو

فیلمهای سینمایی نسرین مقانلو 

پی ۲۲ – حسین قاسمی جامی – ۱۳۹۳
روزگاری عشق و خیانت – داود بیدل – ۱۳۹۲
گناهکاران – فرامرز قریبیان – ۱۳۹۱

بدون اجازه – مرتضی هرندی – ۱۳۹۰
راه بهشت – مهدی صباغ‌زاده – ۱۳۹۰
نفوذی – احمد کاوری و مهدی فیوضی – ۱۳۸۷

سوپر استار – تهمینه میلانی – ۱۳۸۷
ماه‌وش – محمد درمنش – ۱۳۸۶
مهمان مامان – داریوش مهرجویی – ۱۳۸۲

دختری در قفس – قدرت‌الله صلح میرزایی – ۱۳۸۱
بن‌بست (فیلم کوتاه) – اصغر نعیمی – ۱۳۷۸
نابخشوده – ایرج قادری – ۱۳۷۵

همسر – مهدی فخیم زاده – ۱۳۷۲
همه دختران من – اسماعیل سلطانیان – ۱۳۷۲
بازیچه – تورج منصوری – ۱۳۷۲

امید – حبیب کاوش – ۱۳۷۱
قربانی – رسول صدرعاملی – ۱۳۷۰
دو نیمه سیب – کیانوش عیاری – ۱۳۷۰

سریالهای نسرین مقانلو 

  مسابقه ستاره بیست(داور)
آخرین سند1371
لبخند زندگی 1372

مسافری از هند 1381
مختارنامه 1383
حس سوم 1384

ساعت شنی 1387
تله فیلم آبی، گاهی آسمان 1387
دیدار1387

آخرین قاب خالی 1388
قلب یخی 1389
تنهایی لیلا  1394
آرام میگیریم 1395

۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مجید نوروزی بازیگر

مجید نوروزی

مجید نوروزی بازیگر جوان تئاتر و تلویزیون متولد 20 فروردین ماه سال 1370 می باشد و 26 سال سن دارد.

ورود او به تئاتر از سال 84  بوده است. همچنین نمایش «بازیگر تعزیه» به کارگردانی میثم یوسفی در تالار هنر هم اولین اجرای عموم وی محسوب می‌شود.
 
 بعد از این کارها تا سال 88 که از هنرستان کمال الملک در رشته‌ی نمایش فارغ التحصیل شد و هیچ تئاتری کار نکرد که بعد از آن تحصیلات آکادمیک بازیگری را در دانشکده هنر و معماری تهران مرکز شروع نمود.

اولین حضور او در تلویزیون در سال 95 با یک نقش کوتاه در سریال ماه و پلنگ اتفاق افتاد اما بعد آن در سریال زیر پای مادر به کارگردانی بهرنگ توفیقی که رمضان 96 پخش گردید در نقش اشکان (پسر خلیل با بازی کامبیز دیرباز) به عنوان یکی از کاراکتر های اصلی سریال توانست به خوبی دیده شود.

ازدواج و همسرش

وی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

مجید نوروزی و همسرش

بیوگرافی مجید نوروزی

عکس مجید نوروزی

عکسهای مجید نوروزی

مجید نوروزی و بهنار جعفری

مجید نوروزی و بهنار جعفری

مجید نوروزی

اینستاگرام مجید نوروزی : instagram / Majid_norouzi

بازیگر نقش اشکان در زیر پای مادر

مجید نوروزی بازیگر نقش اشکان در سریال زیر پای مادر

 


۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مجید واشقانی و همسرش

مجید واشقانی

بیوگرافی و زندگینامه 

مجید واشقانی بازیگر سینما و تلویزیون متولد 6 خرداد 1359 در تهران می باشد و 37 سال سن دارد.

تحصیلات :واشقانی دارای مدرک لیسانس متالوژی می باشد. 

اولین حضور وی در قاب تلویزیون مربوط به سال 1390 می باشد که در آن سال واشقانی در سریال مسیر انحرافی ایفای نقش نمود و بعد از آن شاهد حضور او در سریال های مختلف بودیم.

نکته جالب اینجاست بیشتر نقش هایی که تاکنون بازی کرده است در نقش مامور پلیس بوده است.

ازدواج و همسرش

مجید واشقانی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

ویدویی از گفتگو مجید واشقانی با مهران مدیری :  سال پیش عاشق شدم اما ازدواج نکردم

گفتگو و مصاحبه با مجید واشقانی 

برای چندمین بار است که نقش پلیس را بازی می‌کنید؟

سومین بار. هفت سریال کار کرده‌ام که سه مجموعه آن پلیسی بوده است؛ ماتادور، انقلاب زیبا و میکائیل. شاید این تعداد به نسبت کل کارهایم زیاد باشد. بخشی از این انتخاب‌ها اتفاقی است، اما هر کدام هم دلیل خاص خودش را داشته. در ماتادور برای اولین بار نقش پلیس را بازی کردم آن هم در کنار بازیگران مطرحی همچون پولاد کیمیایی و سام درخشانی. کارگردان که داستان سریال را برایم تعریف کرد، جذاب به نظر ‌آمد.

نقش پلیس سریال ماتادور تمام ویژگی‌های لازم برای جذب و ترغیب یک بازیگر برای ایفای آن را داشت. با بهرنگ توفیقی، کارگردان سریال انقلاب زیبا دوست بودم و دوست داشتم با تهیه‌کننده‌ای مانند رامین عباسی‌زاده هم کار کنم. دیدم که این یک پلیس متفاوت است با آنی که در ماتادور بازی کرده بودم. حضور سعید نعمت‌الله و سیروس مقدم در هر اثر باعث می‌شود که نتوانی به پیشنهادشان «نه» بگویی، به همین دلیل پلیس سریال میکائیل هم شدم. اگر این انتقاد بر من وارد شود که واشقانی دارد خودش را تکرار می‌کند، از اساس نمی‌پذیرم. اصولا تعریفم از تکرار این نیست که مثلا یک بازیگر اگر چهار بار نقش پلیس را بازی کند، خودش را تکرار کرده است.

بیوگرافی مجید واشقانی

تفاوت پلیس سریال میکائیل با دیگر پلیس‌هایی که بازی کرده بودید، در چه بود؟

من سه بار پلیس شدم. پلیس ماتادور عملیاتی بود و کارشناس سایبر و درگیر مسائل امنیتی هم می‌شد. پلیس انقلاب زیبا اما یک کارآگاه اداره آگاهی در دایره قتل بود که درگیر یک پرونده می‌شد. پلیس میکائیل اما در کلانتری فعالیت دارد که با یک‌سری اتفاقات و جرایم منطقه‌ای دست و پنجه نرم می‌کند. این سه پلیس چه از منظر تعریف سازمانی و چه از لحاظ شخصیتی تعاریف متفاوتی دارند. فقط اسم‌شان پلیس است، اما هر کدام به لحاظ موقعیت جغرافیایی، تعریف شخصیتی و چالش‌های در پیش‌رو تفاوت‌های اساسی دارند. نگاهی کارشناسانه و منصفانه به این سه پلیس نشان خواهد داد که من هریک را متفاوت بازی کرده‌ام.

چگونه شد که پلیس سریال سیروس مقدم شدید؟

تازه سریال انقلاب زیبا پخش شده بود که پیشنهاد میکائیل از راه رسید. همزمان یک پیشنهاد دیگر هم داشتم. همان روزی که برای میکائیل قرارداد بستم، قرار بود برای آن سریال هم مذاکره کنم، اما تصمیم گرفتم که با مقدم و نعمت‌الله همکاری کنم. طی گفت‌وگویی که با نعمت‌الله داشتیم، او گفت که پلیس میکائیل با پلیس‌های قبلی تفاوت‌های اساسی دارد. از آن گذشته پیش از این هم دو مرتبه با سیروس مقدم همکاری کرده بودم و به کارش اعتقاد داشتم.

ژانر دلخواه و مورد علاقه خودتان؟

کمدی را واقعا دوست دارم.

عکس مجید واشقانی

تا به امروز تجربه‌اش هم کرده‌اید؟

بله، سریال «مسیر انحرافی».

همان سریال که کار بازیگری‌تان را هم با آن آغاز کردید؟

بله.

دوست دارید بیشتر چه نقش‌هایی به شما پیشنهاد شود؟

حضور یک‌سری از تهیه‌کنندگان، کارگردانان و بازیگران باعث می‌شود که یک اثر پربیننده شود. مردم ما خیلی خوب این آدم‌ها را می‌شناسند. پس در وهله اول، بازیگر باید از طرف یک کارگردان خوب و عواملی حرفه‌ای به همکاری دعوت شود. یک نویسنده یا کارگردان می‌تواند روی همه شخصیت‌ها اثر بگذارد، اما این‌که من دوست دارم چه نقش‌هایی را بازی کنم، بحث دیگری است. نمی‌خواهم مساله طول و عرض یک نقش را پیش بکشم، به نظرم شعاری به نظر می‌رسد. از میان شخصیت‌های اصلی یک فیلم یا سریال بعضی می‌توانند باخاصیت باشند و برخی دیگر نه. اگر قرار است نقش منفی هم بازی کنم، نوع منفی بودنش برایم مهم است. من در سریال «هوش سیاه» نقش منفی داشتم، الان هم در سریال «آمین» نقش منفی بازی می‌کنم، اما نقش منفی‌ای‌ بازی می‌کنم که برای مردم دوست‌داشتنی باشد

. اگر منفی منفور پیشنهاد شود، بازی نمی‌کنم. تشخیص مثبت یا منفی بودنش هم با خودم است. اگر هم قرار است نقشم مثبت باشد، مردم باید آن را دوست داشته باشند. اگر مثبت لوس باشد، بازی نمی‌کنم. در این صورت بازیگر در میان دیگر همکارانش گم می‌شود. یک رقابتی بین بازیگران وجود دارد که من همیشه اسمش را می‌گذارم یک رقابت سالم برای گرفتن نقش‌های متفاوت. در این رقابت اگر انتخاب‌های اولیه‌تان اشتباه باشد، همان اول کار 50 قدم از همکارانت عقب‌تر هستی. من در مسیر انحرافی ممکن بود میان آن همه کمدین گم شوم و دیده نشوم. در هوش سیاه هم ممکن بود این اتفاق بیفتد. در ماتادور هم نقش من در میان چند ستاره سریال می‌توانست دیده نشود. نقش باید یک خاصیتی داشته باشد و بتواند بازیگر را نجات دهد. من همیشه سعی می‌کنم در یک سریال با یکی دو سکانس خوب خودم را نجات دهم. بازیگر با دو سکانس متفاوت می‌تواند خودش را محک بزند که توانسته‌ از پس نقش بربیاید یا خیر.

در ماتادور فقط یک سکانس وجود داشت که این امکان را به من می‌داد. قرار نیست این فرصت در طول یک سریال تکرار شود. بسیاری از صحنه‌های یک اثر گذرا و برای روایت داستان است. سکانس‌هایی هم هست که کاملا در دست بازیگر است و این توانایی و قدرت انتخاب را به او می‌دهد که چه چیزی را به بیننده ارائه کند. این برای خود بازیگر هم یک معیار است که ببیند واقعا این کاره است یا به اشتباه برخورده و وارد این وادی شده.

مجید واشقانی

برنامه‌تان برای آینده چیست؟

درست بعد از میکائیل، آمین را کار کردم. این سریال هم پلیسی است، اما من نقش متفاوتی دارم. نقش خوبی است و خیلی دوستش دارم. از آن منفی‌هایی است که وقتی بازی‌اش می‌کردم واقعا لذت می‌بردم و مطمئن هستم که بیننده هم لذت خواهد برد.

حضور و فعالیت در سینما چه جایگاهی در آینده کاری شما دارد؟

سینما یا تلویزیون فرقی ندارد. من در تعداد زیادی تله‌فیلم و سریال کار کرده‌ام که در میان آنها هم کار خوب هست و هم بد، ولی این‌که مثلا باید و حتما وارد سینما شوم، خیلی دغدغه‌ام نیست؛ یعنی عجله‌ای برای ستاره شدن ندارم، ولی عجله دارم که خودم را به عنوان یک بازیگر تثبیت کنم. این‌که بگویند مجید واشقانی بازیگر خوبی است، برایم خیلی مهم‌تر به نظر می‌رسد.

نگران نیستید که در نقش پلیس کلیشه شوید؟

نه، اگر صد بار دیگر نقش پلیس را بازی کنم، متفاوت خواهد بود.

بیشتر بحث پیشنهاد را می‌کنم و این‌که فقط پیشنهاد کارهای پلیسی به شما ارائه شود، از آنجا با این نقش‌ها شناخته شده و کارگردانان حاضر نباشند، ریسک واگذاری شخصیت‌های متفاوت را به مجید واشقانی بپذیرند.

این دغدغه را دارم که با نقش‌های متفاوت خودم را محک بزنم. الان که خیلی اصرار دارم که در یک کار کمدی بازی کنم، اما پیشنهاداتی که رسیده چندان‌ چشمگیر نیست، روی کمدی حساس‌ترم.

مطمئن هستم که کلیشه نمی‌شوم. فعلا نیاز داشتم که خودم را به عنوان یک بازیگر معرفی و تثبیت کنم. این مساله برایم مهم‌تر بود تا رسیدن به مرز کلیشه. احساس می‌کنم با کلیشه شدن فاصله دارم. یک بازیگر در ابتدای راه نیاز دارد که خودش را معرفی کند و بشناساند. من با هفت سریال و 12 تله‌فیلم در سه سال و نقش‌های متفاوتی که در این آثار داشته‌ام، تلاش کردم خودم را معرفی کنم و گمان دارم این اتفاق هم افتاده باشد. هفت سریال یک بازیگر را کلیشه نمی‌کند، اما می‌تواند معرفی کند. با این حال از این به بعد در مورد مساله‌ای که شما در پرسشتان مطرح کردید، بیشتر فکر می‌کنم تا کلیشه نشوم.

مجید واشقانی و همسرش

سریالهای مجید واشقانی 

زیر پای مادر (1396)
دیوار شیشه ای (1395)

آمین
میکائیل
انقلاب زیبا

ماتادور
کمین
مرز آفتاب

هشدار پلیس
زیر هشت
هوش سیاه 2
پایتخت
مسیر انحرافی

 فیلم های سینمایی مجید واشقانی 

هاری (1393)
ناسپاس (1388)
جنایت و جنحه (1384)
شور عشق (1379)

فیلم های تلویزیونی مجید واشقانی 

نیش عقرب
انتقام
زیر گنبد کلیسا
دست بازنده ها

majid vashghani

اینستاگرام مجید واشقانی : instagram / MajidVasheghani


۲۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

درسا بختیاری

درسا بختیاری

بیوگرافی و زندگینامه

درسا بختیاری بازیگر جوان می باشد که متولد می باشد.

وی بازیگری را با سریال زیر پای مادر به کارگردانی بهرنگ توفیقی شروع نموده است که این مجموعه از سریالهای رمضان 96 است که از شبکه یک پخش میگردد.

وی در این سریال نقش ستاره را ایفا می نماید.

ازدواج و همسرش

اطلاعاتی موجود نیست.

درسا بختیاری و همسرش ,درسا بختیاری

اینستاگرام درسا بختیاری

instagram /DorsaBakhtiar

عکسهای درسا بختیاری

عکسهای درسا بختیاری از بازیگران سریال دیباجی

درسا بختیار

فیلم و سریالهای درسا بختیاری

بیوگرافی درسا بختیاری

درسا بختیاری بازیگر نقش ستاره در سریال زیر پای مادر

۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

خلاصه داستان و بازیگران سریال زیر پای مادر +پشت صحنه و عکسها

سریال زیر پای مادر به کارگردانی بهرنگ توفیقی و نویسندگی سعید نعمت اله تولید گردیده است و در ایام رمضان 96 از شبکه یک سیما پخش میگردد.

سریال زیر پای مادر

زمان پخش : این سریال همزمان با شروع ماه مبارک رمضان 96 (اوایل خرداد ماه) هر شب در 30 قسمت از شبکه یک سیما پخش میگردد.

ضمن این که این مجموعه بعد از دوبار تغییر نام از لبخند رخساره و دیباجی به این نام رسید.

در ادامه به معرفی داستان و بازیگران سریال می پردازیم.

محل فیلمبرداری و لوکیشن های سریال

این فیلم در لوکیشنی واقع در دربند تهران کلید خورد. خانه‌ای در فرمانیه، پونک،شهر مشهد مقدس، شهرستان قدمگاه نیشابور و بندر انزلی از دیگر لوکیشن‌ های این سریال بودند .

فیلم زیر پای مادر

بازیگران سریال زیر پای مادر

اسم اصلی بازیگران با نقش شان

کامبیز دیرباز در نقش خلیل / مهدی سلطانی در نقش اسماعیل / بهناز جعفری در نقش آتنه / مجید واشقانی در نقش سهراب برادر خلیل /  بهزاد فراهانی در نقش پدر آتنه / پریوش نظریه در نقش رخساره / مجید نوروزی در نقش اشکان پسر خلیل / مریم بوبانی در نقش مادر آتنه / حمیدرضا هدایتی در نقش پدر رخساره / علیرضا آرا در نقش برادر آتنه / درسا بختیاری در نقش ستاره / داریوش سلیمی در نقش شاهینی / آتیلا پسیانی در نقش سرهنگ

بازیگران زیر پای مادر

موضوع و حلاصه داستان سریال زیر پای مادر

قصه مردی میانسال است که با پسرش در شهر مشهد زندگی می‌کند. همسر این مرد بنا به دلایلی در سال‌های اول زندگی مشترک، او و پسرش خلیل را ترک کرده است. مرد میانسال که به شغل رستوران‌داری مشغول است، آخر هفته‌ها از رستورانش به زائران امام رضا(ع) نذری می‌دهد. قبول شدن در یکی از دانشگاه‌های تهران و آشنا شدن او با ستاره، راه ورود رخساره را به قصه باز می‌کند.

    همچنین داستان‌های زن و مردهایی در کنار یکدیگر است که همه آنها به نوعی نقش اصلی بوده و در تکامل قصه به هم کمک می‌کنند. رخساره نام یکی از شخصیت‌های این داستان با بازی پریوش نظریه است که گویا بازی کوتاهی نیز در این داستان دارد،‌ اما می‌تواند همین میزان کم تاثیرگذاری درام را داشته باشد.

    همچنین شنیده‌ها حاکی است در بخش‌هایی از این سریال به مساله ورود جنس قاچاق به کشور نیز پرداخته می‌شود.

    پیام سریال : هیچ‌گاه دوری، دوستی نمی‌آورد و خانواده قصه زیرپای مادر قبل از آنکه دیر شود، به همدلی می‌رسند. قصه این مجموعه در تکریم خانواده به تصویر کشیده می‌شود.

تیزر و آنونس سریال

زیر پای مادر

پریوش نظریه از بازیگران زن زیر پای مادر

بازیگران زیر پای مادر

اسامی بازیگران زیر پای مادر

معرفی بازیگر نقش اسماعیل نفر با بازی مهدی سلطانی

وی نقشی به نام اسماعیل نفر را بازی می‌کند. نفر مدت‌ها خانواده خود را رنجانده و دیگر نمی‌تواند آرامشی با حضور آنها را بدست بیاورد و حالا که از زندگی گذشته خود پیشمان است به فکر تشکیل خانواده‌ای جدید است.

داستان سریال زیر پای مادر

معرفی نقش آتنه با بازی بهنار جعفری

 «آتنه» که به خواسته خلیل شوهرش، از زمان تولد فرزند تا 20 سالگی او خانه را ترک کرده است، به یکباره سر و کله‌اش در داستان باز می‌شود و با خانواده خود روبرو می‌شود. آتنه از مادری کردن عاجز است و این را در رویارویی اولش با اشکان به او می‌گوید و از این بابت ابراز تاسف می‌کند. او بعد از سالها دوری از خانواده به آغوش آنها بازگشته است تا راهی برای نجات خود پیدا کند.

سریال زیرپای مادر

زیر پای مادر

معرفی نقش خلیل با بازی کامبیز دیرباز

 او در این سریال با گریمی متفاوت ظاهر شده است که تقریبا چند سال از سن خودش بزرگتر است. خلیل سالها پیش با آتنه (بهناز جعفری) ازدواج می‌کند و اشکان حاصل این ازدواج است. خلیل سالها است که با تک پسرش زندگی می‌کند و گویی با روش خود و عاشقانه او را دوست دارد و سعی دارد تا جای خالی مادرش را نیز برای اشکان پُر کند. در روند قصه پای رخساره به زندگی این دو باز می‌شود و اتفاقاتی را رقم می‌زند.

معرفی نقش اشکان با بازی مجید نوروزی

یکی از نقش‌های اصلی و محوری لبخند رخساره بازیگری جوان به نام مجید نوروزی است . «اشکان» پسر خلیل و آتنه است که در ابتدای سریال وارد ماجرایی عاشقانه می‌شود و پای پریوش نظریه را به قصه زندگی پدرش باز می‌کند. اشکان همیشه روی پدرش تعصبی ویژه و مادرش را با تمام قلب دوست دارد،‌ اما زندگی تلاطم‌های عجیبی را برای او رقم زده است.

پشت صحنه سریال زیر پای مادر

عوامل سریال زیر پای مادر

مدیر تولید: مهدی بدرلو /  مدیر تصویربرداری:بهنام کریمی /  مدیر صدابرداری: هادی افشار / طراح گریم: مهرنوش طبیبی /  طراح لباس و صحنه: محمد صادقی / آهنگساز: آرمان موسی پور /  مدیر برنامه ریزی: فهیمه کمالی / صداگذار: مهرداد جلوخانی /  تدوینگر:امیر شیبان خاقانی /  گروه کارگردانی:امیر حسین کهکشان / مجیدمافی / دستیار تهیه: محمد نبی تقوایی

عکس بازیگران سریال زیر پای مادر

خلاصه داستان و بازیگران سریال زیر پای مادر +پشت صحنه و عکسها

 

۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مهدی سلطانی و همسرش و دخترش

مهدی سلطانی ,بیوگرافی مهدی سلطانی ,عکس مهدی سلطانی

بیوگرافی و زندگینامه

مهدی سلطانی بازیگر سینما و تلویزیون ایران متولد سال 1350 در شیراز می باشد و 46 سال سن دارد.

تحصیلات :وی دارای مدرک دکترای تاتر از فرانسه می باشد.

مهدی سلطانی در حال حاضر عضو هیئت علمی و استادیار دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران است.

وی فعالیت هنری و بازیگری خود را از سال 1374 با حضور در مجموعه کاراگاه ساخته حسن هدایت آغاز نمود.

آخرین حضور او در تلویزیون در سریال زیر پای مادر در نقش اسماعیل نفر می باشد.

ازدواج و همسرش

مهدی سلطانی چندین سال است که ازدواج کرده است و متاهل است و یک دختر به اسم روژا نیز دارد که سال 92 به دنیا آمد.

مهدی سلطانی و دخترش

عکس مهدی سلطانی و دخترش

مهدی سلطانی و دخترش روژا

گفتگو با مهدی سلطانی

بسیاری از منتقدان با توجه به نقش هایی که ایفا کردید و میزان اثرگذاری و تکنیک بازیگری شما نقدهای مثبتی برای شما نوشتند و شما را یکی از چهره های سال بازیگری انتخاب کردند. در واقع شما انتخاب های درستی برای ایفای نقش داشتید و چه در تئاتر و چه در رسانه های دیگر حضور بسیار مثبتی داشتید. یک سوال اساسی که پیش می آید این است که آیا «متن» در انتخاب های شما سهم بیشتری داشته یا «نقش»؟ نظرتان چیست؟

– اینکه منتقدان نظر مثبتی به من داشتند و من را به عنوان یکی از بازیگران انتخاب کردند دم شان گرم باشد. امیدوارم شایستگی چنین انتخابی را داشته باشم اما در پاسخ به سوال شما که چرا این نقش ها را انتخاب کردم باید به چند نکته اشاره کنم. عوامل متعددی در این انتخاب ها دخیل هستند و هر کدام اثرگذاری خود را خواهند داشت. در وهله اول، کارگردان یک فیلم، سریال یا تئاتر است. در وهله دوم، متن نمایشی است. در وهله سوم، نقش و کاراکتری است که قرار است آن را ایفا کنم و در آخر، عوامل و گروه بازیگران اثر نمایشی است.

دوران جوانی مهدی سلطانی

عکسی از دوران جوانی مهدی سلطانی سروستانی

اینستاگرام مهدی سلطانی : Instagram / MehdiSoltanisarvestani

در مورد سریال شهرزاد باید بگویم که همه چیز خوب بود و هیچ جای شکی برای من باقی نمانده بود. کارگردان حسن فتحی بود. نویسنده خود آقای فتحی به همراه نغمه ثمینی بود. نقش بسیار جذاب بود و گروه بازیگران هم در سطح بالایی قرار داشت. خوشبختانه وقت من هم آزاد بود و به من اجازه می داد در خدمت کار باشم.

سریال بعدی «کیمیا» بود که از شبکه دوم سیما پخش می شد. در گذشته تجربه کار با افشار را در سریال «مادرانه» داشتم. از آن سریال گذشته تجربیات و خاطرات خوبی داشتم. نویسنده کار هم بهبهانی بود. ایشان به عنوان یک درام نویس حرفه ای کارهای درخشانی از جمله «نرگس» و «خاک سرخ» داشتند. نقشی هم که به من پیشنهاد شد، برایم جای کار بسیاری برای خلاقیت و ایجاد فضایی دیگر داشت زیرا با یک ساواکی تاکنون چنین برخوردی در آثار نمایشی ما نشده بود.

طی صحبت هایی هم که با کارگردان کار داشتم، قرار بر این شد که ما «قضاوت منفی» نسبت به شخصیت شهرام کامفر نداشته باشیم. من به مثابه یک بازیگر هیچ گاه یک کاراکتر را به شکل منفی بازی نخواهم کرد؛ حتی اگر پرسوناژ یک قاتل بالفطره باشد. از دریچه چشمان نقش به جهان پیرامون می نگرم و از ذهنیت او اتفاقات را تحلیل و پردازش می کنم و تلاش می کنم نقش را قضاوت نکنم.

در مورد تئاتر «خاطرات و کابوس های یک جامه دار از زندگی و قتل میرزاتقی خان فراهانی» همین رخدادهایی که عرض کردم اتفاق افتاد. دکتر علی رفیعی بزرگمرد ورطه هنر تئاتر در این مملکت است که آثار او در تاریخ جای خوش خواهند کرد. ایشان کارهای پربیننده و هنرمندانه ای را ارائه داده اند. موضوع این نمایش مربوط به شخصیت و احوال امیرکبیر بود. نقش پیشنهاد شده به من نیز نقش خود میرزاتقی خان فراهانی بود. تمام این عوامل دست به دست هم دادند و شانس ایفای این نقش به من رسید.

با دنبال کردن نقش ها و کاراکترهایی که ایفا کردید متوجه یک نوع «باور» و «تاثیرگذاری» شدم که شما به نقش ها می دهید. اگر بخواهم به جزییات این پدیده بپردازم باید به همین نمایش «خاطرات و کابوس های یک جامه دار…» اشاره کنم. جهان نمایشی علی رفیعی مخصوصا از نظر بازیگری به شکل «برونگرا» است. یعنی بازیگران با حرکات و گفتار بیرونی، نقش خود را پردازش می کنند. این اجرا شباهت های بسیاری به اجراهای وسوالد میرهولد و برتولت برشت دارد.

mehdi soltani

حتی در همین نمایش ما دیالوگ هایی شبیه به نمایشنامه «گالیله» به قلم برتولت برشت را به گوش می شنویم. اما نوع و جنس بازی شما کمی متفاوت با این رویکرد است. در واقع شاید بشود با کمی مسامحه اسم این شیوه را «درونگرا» نامید. این شیوه در حقیقت روی به سوی «باور نقش» و همینطور شکل های ناتورالیستی تئاتر از جمله «سیستم استانیسلاوسکی» و «متد اکتینگ لی استرازبرگ» دارد. شاید بشود گفت که برای تماشاگر خود شخصیت «امیرکبیر» زنده می شود. پرسش این است که چگونه این تعادل را ایجاد کردید و چگونه به قالب نقش درآمده اید؟ راز این امر را چگونه می شود بررسی کرد؟

– در قدم اول باید بگویم اگر شما نقشی را به شکل «برونی» ایفا کنید، نشانه ضعف نیست. هنر بازیگری به واسطه انواع و اقسام سبک ها و شیوه های بازیگری تعریف می شود. گاهی این سبک ها چنان متقضاد و مختلف هستند که تعاریف بازیگری را نیز دستخوش تصادم قرار می دهند. برای شرح این گوناگونی در دانش بازیگری باید از استاتیسلاوسکی شروع کنم که نظریه پرداز بسیار شناخته شده ای است. او می گوید:«بازیگر باید به گونه ای عمل کند که واقعی به نظر برسد.» تماشاگر نباید حتی یک لحظه فکر کند که یک بازیگر در نقش دیگری فرو رفته است اما یک تئوریسین بزرگ دیگر مانند برتولت برشت اعتقاد دارد که «بازیگر باید به گونه ای عمل کند که واقعی به نظر نرسد.» تماشاگر نباید حتی یک لحظه فکر کند که نقش و اجرای تئاتر واقعی است.

با این اوصاف نگاه ها و تعاریف بازیگری کاملا متفاوت هستند اما به این نکته توجه کنید که هیچ کدام دروغ نمی گویند. زیرا هنر بستر سلیقه ها و تئوری هاست. کلید اصلی این است که بتوانید با مخاطب خود ارتباط برقرار کنید و اندیشه یا احساسی را که می خواهید به تماشاگر انتقال بدهید، به مقصر برسد. فرقی نمی کند که شما به کدام شیوه عمل کنید. به قول شما می توان به سوی شیوه میرهولد و برشت پیش رفت یا به سمت شیوه استانیسلاوسکی حرکت کرد. من اعتقاد دارم برای اینکه تماشاگر متقاعد بشود باید در وهله اول خود بازیگر متقاعد بشود.

اگر من به منزله بازیگر یک «کنش»، «حرکت»، «دیالوگ» یا «میزانسنی» را ایفا می کنم که به آن «باور» نداشته باشم، در پی آن تماشاگر نیز آن را باور نخواهد کرد. حتی می توانم چنین بگویم که اگر 20 درصد به باور رسیده باشم متعاقبا تماشاگر نیز 20 درصد باور خواهد کرد. به همین میزان تا 100 درصد نیز حساب کنید. هدف من در بازیگری باور نقش است؛ سپس تماشاگر هم آن نقش را باور خواهد کرد. این امر را تا آنجا که «متن»، «کارگردان» و هر نوع عامل دیگری به من اجازه بدهد انجام خواهم داد.

یک نکته بسیار جالب در بازیگر این است که اکثر قریب به اتفاق بازیگران تئاتر وقتی به ورطه سینما و تلویزیون وارد می شوند به شکلی ناهنجار ظاهر نقش خود را ایفا می کنند. در واقع نمی توانند خود را با محدودیت ها و گزینه های یک رسانه دیگر وفق بدهند و به قول معروف عرصه را می بازند اما این اتفاق نه تنها برای شما نیفتاد بلکه در هر مدیومی که ظاهر شدید توانستید به نحو احسن ایفای نقش کنید و نقدهای مثبتی را دریافت کنید. می خواهیم کشف کنیم که مهدی سلطانی چگونه این کار را انجام داده است؟

– به نظر من باید در ابتدا نقش را به دو بخش کلی تقسیم کرد. در وهله اول، «رسیدن به نقش» مهم است و در وهله بعدی «چگونگی ایفای نقش» درجه اهمیت بالایی دارد. در رسیدن به نقش تئاتر، سینما و تلویزیون با یکدیگر تفاوت ماهوی ندارند. اگر کاراکتر شما امیرکبیر است، باید به آن نقش برسید. وقتی این مرحله را انجام دادید به چگونگی ایفای نقش می رسید. حالا شما می بینید که نقشی را که به آن رسیده اید، باید چگونه در این مدیوم ایفا کنید.

باید نقش را متناسب با رسانه مورد نظر بکنید و این امر از اوجب واجبات است. شما می توانید یک قاشق نمک را در یک قابلمه کوچک بریزید و در انتها متوجه می شوید شور شده است. یا یک قاشق نمک را در یک دیگ بزرگتر بریزید و ببینید که چقدر بی نمک شده است. به نظر من این مثال می تواند به خوبی نشان بدهد که چگونگی ایفای نقش را دریابید. باید بسنجید که چه مقدار نمک در غذای خود بریزید تا شور یا بی نمک نشود. تجربه بازیگری در تئاتر نکات مهمی را به یک بازیگر هدیه می دهد.

بیوگرافی مهدی سلطانی

تا به حال شده است که در سینما مخصوصا در سینمای جهان بازی یک هنرمند را ببینید و به شدت تحت تاثیر بازی او قرار بگیرید؟ یعنی با خود بگویید خدای من چقدر این بازیگر درست و دقیق بازی می کند؟

– من بازی های دنیل دی لوئیس را بسیار دوست دارم، مخصوصا در فیلم «دارودسته نیویورکی» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی خیلی دقیق بود. بازی های داستین هافمن و استیو مک کوئین در فیلم «پاپیون» به نظرم بی نظیر است. بازی مارلون براندو در فیلم «پدرخوانده 1» فوق العاده است. چند بازیگر و فیلم دیگر را بسیار می پسندم ولی این سه فیلم را به عنوان سه اثر برتر انتخاب می کنم.

تا به حال تحت تاثیر این بازیگران قرار گرفته اید؟ یعنی به عنوان یک الگو یا حتی ی گزینه برای انجام یک کنش یا یک دیالوگ از این بازیگران نشانه ای را دریافت کرده اید؟ یا همیشه با خود عهد بسته اید که تحت تاثیر هیچ هنرمند دیگری قرار نگیرید؟

– من معتقدم یک بازیگر باید منحصر به فرد باشد. یعنی یک بازیگر باید متناسب با آن شرایط مفروض عمل بکند که اگر چنین بشود یگانه می شود. به نظرم باید همیشه شبیه به خودت باشی. این امر فقط در مورد یک نقش نباید اتفاق بیفتد. باید در مورد همه کاراکترها چنین شود. شما یک بازیگر به خصوص هستید که توانسته اید آن نقش را آن گونه بازی کنید و اگر بازیگر دیگری بود به شکل متفاوتی آن نقش را ایفا می کرد. یک نقش از درونیات و فیلتر ذهنیت و تجربیات یک بازیگر به خصوص می گذرد و به منصه ظهور می رسد. واقعیات پیرامون، شخصیت و گذشته یک هنرمند شیوه ایفای نقش او را تعیین می کند. هر چند آن مجسمه ای که شما خلق می کنید متوسط هم باشد اما زندگی در آن جریان دارد.

البته منظور من تقلید و کپی برداری از یک بازیگر دیگر نبود. در واقع بگذارید این طور بگویم که وقتی آل پاچینو در فیلم «پدرخوانده 2» با جسد بی جان شخص مقابلش روبرو می شود به گونه ای واکنش نشان می دهد که تاکنون در سینما دیده نشده است و فضایی دیگر خلاق می شود. در حقیقت آن فریادی که آل پاچینو به صورت خاموش می زند در ذهن ها می ماند و گویی شخصیت دچار یک شوک احساسی ناگهانی شده است. پس از ایفای نقش بود که این نوع بازی و شوک های شدید روانی را در فیلم های دیگر نیز شاهد بودیم.

یک چیز جالب بگویم؛ صدابردار فریاد آل پاچینو را در آن فیلم قطع کرده بود. چیزی که من درباره این فیلم خواندم این بود و این اتفاق خیلی به سبک آل پاچینو کمک کرده است. در واقع این پدیده را صدابردار با قطع صدای آل پاچینو ایجاد کرده است و نمی دانم این امر چقدر به حقیقت نزدیک است. در یک مجله خواندم که صدابردار در گیر و دار ضبط فیلم، صدای آن را قطع می کند و سپس آن را برمی گرداند.

عوامل فنی در کمک به یک بازیگر تاثر شایان توجهی دارند. در سینما این عوامل بسیار به بازیگر در ایفای نقش کمک می کند؛ برای شما هم چنین اتفاقی افتاده است؟

– گاهی شده است که صدای نفس هایی را به من در هنگام صداگذاری اضافه کرده اند. مثلا در یک جایی خشمگین بودم و سکوت کرده ام اما نفس هایی را که برای یک سکانس گذشته بوده است به بازی من اضافه کرده اند. اصلا این اتفاق را دوست ندارم. هدف من چنین بود که آن خشمگینی در یک سکوت اتفاق بیفتد. گاه گداری چنین اتفاقاتی می افتد.

عکس مهدی سلطانی

فیلم های سینمایی مهدی سلطانی

1392 اشباح
1392 چ
1390 ملکه
1379 سایه روشن
1377 پرواز خاموش

سریال های مهدی سلطانی

1396 شهرزاد 2
1395 زیر پای مادر
1394شهرزاد
1394کیمیا
1393خانه کاغذی
1393هفت سنگ

1393مدینه
1392مادرانه
1391عکاسخانه
1390جنایت و مکافات

1391دیوار
1389در مسیر زاینده رود
1382روزهای به یاد ماندنی
1380تصمیم نهایی

1378محاکمه
1377یکی یه دونه
1377حنانه
1374حقیقت در آینه
1374کاراگاه

مهدی سلطانی

تئاتر های مهدی سلطانی

مده آ (مهرداد نظری) دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ۱۳۷۱
خوبی بزرگ زندگی (علیرضا حیدری) دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ۱۳۷۲
آنشب که خورشید ساقی بود (علی پاکدست) دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ۱۳۷۳

چند و چون به چاه رفتن چوپان (علی یازرلو) تهران، سالن چهارسو و مولوی، سیزدهمین جشنوارهٔ تئاتر فجر ۱۳۷۳
محاکمه ژاندارک در رُوان (داریوش مختاری) تهران، تالار مولوی ۱۳۷۴
افسانه (مینا ابراهیم‌زاده) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۷۴

سرود بال سروش (شکرخدا گودرزی) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۷۴
معرکه در معرکه (حسن میرباقری) رشت، تالار سردار جنگل ۱۳۷۵
خانهٔ عروسک Une maison de poupée” (مهدی سلطانی) تهران، تالارمولوی ۱۳۷۶

آخرین قهرمانان زمین (اصغر فرهادی) تهران، تالارمولوی ۱۳۷۶
دیوار (محسن علیخانی) تهران، تئاترشهر، سالن چهارسو ۱۳۷۷
چیزی یادم نمی آد (مهدی سلطانی) تهران، تالارمولوی ۱۳۷۸

دختر گل فروش Pygmalion (پروانهٔ مژده) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۷۸–۷۹
این قصه را ایرانیان نوشته‌اند (علیرضا نادری) تهران، تالار مولوی ۱۳۷۹
سعادت لرزان مردمان تیره‌روز (محسن علیخانی) تهران، تئاترشهر، تالار سایه ۱۳۸۰

والس مرده شوران (کوروش نریمانی) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو ۱۳۸۱
پچپچه‌های پشت خط نبرد (علیرضا نادری) تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی ۱۳۸۱
چیستا (نادر برهانی مرند) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو ۱۳۸۲

مضحکهٔ شبیه قتل (حسین کیانی) تهران، تئاترشهر، تالار سایه ۱۳۸۲
تیغ کهنه (نادر برهانی مرند) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو ۱۳۸۲–۱۳۸۳
روزهای زرد (ایوب آقاخانی) تهران، تالار سایه ۱۳۸۳

خانه (کیومرث مرادی) تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی ۱۳۸۸
رمولوس کبیر (نادر برهانی مرند) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۸۸
رقص زمین (حسین پاکدل) تهران، تئاتر شهر، سالن چهارسو، ۱۳۸۸

حضرت والا (حسین پاکدل) تهران، مجموعه تئاتر ایرانشهر، سالن شماره یک ۱۳۸۹
پدرخوانده ناپلی (بابک محمدی) تهران، مجموعه تئاتر ایرانشهر، سالن شماره یک ۱۳۹۱
خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان (دکتر علی رفیعی) تهران، تالار وحدت 1394

بیوگرافی مهدی سلطانی و همسرش و دخترش

۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی پریوش نظریه و همسرش

پریوش نظریه

بیوگرافی و زندگینامه

پریوش نظریه بازیگر سینما و تلویزیون متولد بهمن 1348 در گچساران می باشد و 48 سال سن دارد.

تحصیلات : وی دارای مدرک لیسانس تاتر از دانشگاه هنر می باشد. 

او فعالیت هنری خود را از سال 1369 با بازی در فیلم عروسحلبچه آغاز نمود و علاوه بر بازیگری در زمینه عکاسی هنری بطور جدی فعالیت می‌کند.

وی در تلویزیون کم کارتر است و در سال 93 با حضور در سریال مدینه به خوبی دیده شد. همچنین آخرین کار او در تلویزیون در سریال زیر پای مادر در نقش رخساره می باشد.

ازدواج و همسرش

پریوش نظریه ازدواج کرده است و متاهل می باشد او همچنین یک فرزند دختر به اسم آناهیتا نیز دارد.

پریوش نظریه و دخترش

گفتگو با پریوش نظریه

شاخص و اِلمان های مورد نظر شما برای انتخاب فیلم ها چیست ؟ آیا با توجه به تعداد بالای فیلم ها، هیئت انتخاب به یک استاندار خاصی برای انتخاب فیلم ها رسیده است؟

تقریبا در تمامی هیئت انتخاب هایی که من حضور داشتم به این صورت بود که ابتدا هر یک از اعضا به صورت جداگانه فیلم ها را می دیدند و بهترین ها را انتخاب می کردند سپس در یک جلسه گروهی به جمع بندی از تمام ایده ها و سپس به یک نتیجه می رسیدند. اینکه تمام اعضا، در کنار هم فیلم ها را ببینند معمولا روش هیئت داوران است اما در جشنواره رضوی هیئت انتخاب نیز به این روش عمل کردند که البته مزیت هایی هم دارد، چون می توانیم با دیدگاه سایر اعضای هیئت انتخاب آشنا شویم. تنها مشکل ما این است که محدودیت زمان داریم. بعضی از دوستان، تعدادی از فیلم ها را در جشنواره های دیگر دیده اند و تعدادی نه، همین باعث می شود تا سرعت بازبینی پایین بیاید. به هر حال من معتقدم هیئت انتخاب باید فیلمی را انتخاب کنند که بار و وجهه حضور در جشنواره را داشته باشد. بر همین اساس باید سرعت بیشتری نسبت به گروه داوری داشته باشیم چون تعداد فیلم ها بیشتر است.

بیوگرافی پریوش نظریه

شما فیلم هایی را مشاهده کردید که سازندگانش آینده فیلمسازی این کشور هستند، آیا وضعیت آن ها امیدوار کننده بود به خصوص فیلم اولی ها؟

تعداد محدودی از آن ها امیدوار کننده بودند. نمی توان انتظار داشت از بین مثلا 300 فیلم رسیده به یک جشنواره، 100 فیلم خوب باشد اگر 30 فیلم خوب هم داشته باشیم اتفاق خوبی است و این بدین معناست که جشنواره از سطح قابل قبولی برخوردار است. جشنواره رضوی در این سطح بوده است به گونه ای که بین انتخاب چند فیلم دچار تردید می شدیم، برخلاف برخی جشنواره ها که مجبور بودیم بین بد و بدتر را انتخاب کنیم. البته در بخش اصلی طبق معمول جشنواره های موضوعی، فیلم خوب کم می بینیم، بعضی از فیلمسازان، هر موضوعی که شاید کمترین ارتباط با جشنواره دارد را به زعم خودشان مرتبط با موضوع جشنواره می دانند و آن را ارسال می کنند و این اصلا خوب نیست. به نظرم باید برای بخش موضوعی که بخش اصلی هم هست به فیلمسازان خوب، سفارش ساخت فیلم داد و بودجه ای را نیز برای آن در نظر گرفت.

به نظر شما برای حمایت از برگزیدگان جشنواره ها چه می توان کرد به خصوص در فاصله بین دو جشنواره؟

یکی از کارهای خوبی که می توان انجام داد، سفارش کار به برگزیده های جشنواره است. یعنی می توان یکی از جوایز، حمایت فیلمساز برای ساخت فیلم بعدی اش باشد. این نوع حمایت، بهترین نوع حمایت از فیلمسازان جوان هست. واقعیت این است که سازندگان فیلم کوتاه به حمایت مالی احتیاج دارند.

شما علاوه بر بازیگری، فیلم ساز هستید عکاسی می کنید و دستی بر سایر رشته های هنری دارید، چقدر این فعالیت ها از جنبه زیبایی شناخی به حضور و ماندگاری شما در سینما کمک کرده است؟

من بازیگری را شغل خودم می دانم و سایر فعالیت ها، علاقه شخصی است. به نظرم کسی که می خواهد بازی کند باید روانشناسی بداند، عکاسی، نقاشی، کارگردانی و… بداند. هنر شاخه های متفاوتی دارد و آموزش شاخه های مختلف، تکمیل اطلاعات است نه از این شاخه به آن شاخه پریدن. مثلا یک کارگردان برای اینکه موفق باشد باید کمی طراحی صحنه بداند، نویسندگی، نور و … را تا حدودی بداند که بتواند کنترل کند و بفهمد از عواملش چه می خواهد. کارگردانی که سلیقه نداشته باشد نمی تواند کارگردان خوبی باشد.

به عنوان یک بازیگر و کارگردان، فضای یزد را چقدر مناسب فیلمسازی می دانید؟

با اینکه هنگام شب وارد یزد شدم اما به نظرم رسید که یزد چقدر اصیل است، یزد نه پروتز کرده نه موهایش را رنگ کرده و نه تتو کرده است! من به شهرهای زیادی سفر کردم و دیدم که معماری آن ها رو به تباهی می رود. خوشحالم پس از سال ها شهری را دیدم که اصالتش را حفظ کرده است. چقدر خوب است که این اصالت دیده شود. امیدوارم جشنواره هایی از این دست در سطح بین المللی در یزد برگزار شود تا کشورهای دیگر هم با این فرهنگ آشنا شوند. فرهنگ اصیلی که بخش زیادی از آن را می توانیم در یزد مشاهده کنیم.

سینما قانون خاصی برای ورود افراد ندارد، در این چند سال اخیر جوانان زیادی وارد سینما شدند که بعضی ها بسیار هم موفق بودند، با توجه به این آینده سینمای ما را چطور پیش بینی می کنید؟

ببینید تردید نکنید که کار خوب جای خود را پیدا می کند. خوشبختانه همینطور که نسل جدید روی کار می آیند در بین آن ها بچه های مستعدی هم هستند. هر چند در مقابل هم عده ای هستند که بدون مطالعه وارد سینما شدند به خودشان اجازه می دهند هر آنچه را ساخته اند برای جشنواره ها ارسال کنند که گاهی از شدت ضعیف بودن باعث تعجب می شوند. فکر می کنند سینما یک دوربین و اشک و آه جلوی آن است. یا اینکه سینما فقط صحنه یا گریم است. سینما اجماع همه این هاست. بنابراین کسانی که با مطالعه و دست پر وارد می شوند، آرام آرام شاهد پیشرفت آن ها هستیم و ماندگار می شوند. به عنوان مثال من از سال ها پیش کارهای خانم آیدا پناهنده را در جشنواره های مختلف دنبال کردم و شاهد رشد مداوم فیلمسازی او بودم. همچنین خانم رقیه توکلی که از اولین ساخته هایش در جشنواره، کارهایش را دیدم و این رشد در کارها مشخص است. این رشد و پیشرفت به علت علاقه مندی، پشتکار و اعتباری است که برای کارشان قائل هستند. وقتی در مورد کار مطالعه کنیم و عشق داشته باشیم، مسلما پیشرفت می کنیم و جایی برای حضور این کارها نیز پیدا می شود.

پریوش نظریه

مهم ترین توصیه شما برای فیلم اولی ها چیست؟

مطالعه زیاد، خوب دیدن و خوب ساختن، یعنی برای ارتقا کیفیت کار تلاش کنند و نه کمیت. تعداد بالای فیلم دلیل بر این نیست که شما کارگردان خوبی هستید، فقط یک فیلم بساز ولی فیلم خوب بساز.

فیلمهای سینمایی پریوش نظریه 

۱ –  ترومای سرخ (۱۳۹۵) 
۲ –  بادیگارد (۱۳۹۴) 
۳ –  غیر مجاز (۱۳۹۴) 

۴ –  لانتوری (۱۳۹۴) 
۵ –  تگرگ و آفتاب (۱۳۹۳) 
۶ –  طعم شیرین خیال (۱۳۹۳)

۷ –  ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه (۱۳۹۲) 
۸ –  تاج محل (۱۳۹۱) 
۹ –  مروارید (۱۳۹۱) 
۱۰ –  اینجا شهر دیگری است (۱۳۹۰) 

۱۱ –  یک خانواده محترم (۱۳۹۰) 
۱۲ –  در انتظار معجزه (۱۳۸۸) 
۱۳ –  یه حبه قند (۱۳۸۸) 
۱۴ –  دوزخ، برزخ، بهشت (۱۳۸۷) 
۱۵ –  زندگی با چشمان بسته (۱۳۸۷) 
۱۶ –  کیمیا و خاک (۱۳۸۷) 
۱۷ –  تک درختها (۱۳۸۶) 
۱۸ –  چراغی در مه (۱۳۸۶) 
۱۹ –  حقیقت گمشده (۱۳۸۶) 
۲۰ –  پاداش سکوت (۱۳۸۵) 
۲۱ –  ساعت 25 (۱۳۸۵) 
۲۲ –  دوئل (۱۳۸۲) 

۲۳ –  گاهی به آسمان نگاه کن (۱۳۸۱) 
۲۴ –  صنوبر (۱۳۸۰) 
۲۵ –  تو آزادی (۱۳۷۹) 
۲۶ –  بوی کافور، عطر یاس (۱۳۷۸) 

۲۷ –  چریکه هورام (۱۳۷۸) 
۲۸ –  سجده بر آب (۱۳۷۵) 
۲۹ –  پدر (۱۳۷۴) 
۳۰ –  عروس حلبچه (۱۳۶۹) 

پریوش نظریه و همسرش

اینستاگرام پریوش نظریه : instagram /Parivash_Nazarieh

سریالهای پریوش نظریه

زیر پای مادر (1396)
مدینه (1393)

در جستوجوی شب
شب و قسم به دلتنگی

parivash nazarie

جوایز

1387     تندیس بهترین بازیگر زن از جشنوارهٔ “منبر طلایی” تاتارستان روسیه برای فیلم چراغی در مه (پناه برخدا رضایی)
     1387     جایزهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن دراولین جشنوارهٔ فیلم های تلویزیونی برای فیلم فراموشی (مسعود مددی)
     1387     جایزهٔ مقام دوم در بخش مستند نخستین جشنوارهٔ بین المللی نور برای فیلم نزدیک تر از نفس
     1386     جایزهٔ بهترین فیلم مستند تجربی در سومین جشنوارهٔ پروین اعتصامی برای مستند نزدیک تر از نفس
     1386     جایزهٔ بهترین بازیگر زن در بخش جنبی نگاه ملی در بیست و ششمین جشنوارهٔ فیلم فجر برای بازی در فیلم حقیقت گمشده (محمد احمدی)
     1386     جایزهٔ “در جستجوی حقیقت” بخش بین الملل بیست و چهارمین جشنوارهٔ بین المللی فیلم کوتاه تهران برای مستند نزدیک تر از نفس
     1386     دیپلم افتخار بهترین مستند از اولین جشنوارهٔ سینما حقیقت برای مستند نزدیک تر از نفس
    1386     نشان برنز و دیپلم افتخار از اولین جشنوارهٔ جایزهٔ بزرگ شهید آوینی ویژهٔ مستندهای برتر سال برای مستند نزدیک تر از نفس
     1385     نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل زن در بیست و پنجمین جشنوارهٔ فیلم فجر برای بازی در فیلم پاداش سکوت (مازیار میری)
     1385     نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن در بیست و پنجمین جشنوارهٔ فیلم فجر برای بازی در فیلم تک درخت ها (سعید ابراهیمی فر)
     1379     تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره فیلم خانواده ارومیه برای بازی در فیلم تو آزادی (محمدعلی طالبی)
     1378     نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن در اولین جشنواره فیلم شرق آسیا در مالزی برای بازی در فیلم پدر (مجید مجیدی) 

عکس پریوش نظریه

۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

بیوگرافی مریم کاویانی و همسرش

مریم کاویانی بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد تیر ماه 1349 در اهواز است و 47 سال سن دارد.

تحصیلات: کاویانی دارای مدرک کارشناسی ارشد پرستاری می باشد. 

مریم کاویانی

  بیوگرافی و زندگینامه

پدر و مادر مریم کاویانی متولد بابل هستند و در یک خانواده 4 نفره با یک برادر کوچکتر از خودش زندگی می‌کند. شغل اصلی کاویانی پرستاری بوده و در سال 1381  بازیگری را آغاز کرده است. 

وی بازیگری را در سال 81 با مجموعه رویای جوانی آغاز کرد اما در سال 84 با سریال او یک فرشته بود به خوبی شناخته شد .

ازدواج و همسرش

مریم کاویانی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد است  و در برخی از سایت ها عکسی از او در کنار برادرش منتشر شده که به اشتباه منتسب به همسر و شوهر وی پخش شده است.

مریم کاویانی و همسرش

مریم کاویانی و برادرش

گفتگو با مریم کاویانی

شما اولین بار سال 81 جلوی دوربین قرار گرفتید و بعد از آن کم و بیش بازی کرده‌اید تا حالا اما امسال، یعنی سال 89 برای شما یک سال ویژه بود. درست است؟

:: به طور اتفاقی بله، چون تاوان قرار نبود به این سرعت پخش شود. طوری که با فاصله‌ها همزمان شود. با این اتفاق که افتاد، بله همین‌طور شد که شما می‌گویید.

شاید به این خاطر که به کاراکتر شخصی‌تان نمی‌خورد.

شاید. شاید به این خاطر و شاید هم علت این قضیه این باشد که نقش‌های طنز به فیزیک ظاهری من نمی‌خورد. شاید هم از کارهایی که از من دیده و پسندیده شده کارهایی بود که از نقش‌های طنز فاصله داشت و این تصور را به وجود آورد که من نمی‌توانم آن نقش‌ها را بازی کنم.

گفتید که هر کاری را آگاهانه و حساب شده انجام می‌دهید. شاید این مسئله در آغاز کارتان هم مورد توجه شما بود. به هر حال شما تحصیلکرده پرستاری و پرستار بودید و در آغاز کار هم با توجه به موقعیت اجتماعی‌تان نمی‌توانستید هر نقشی را بپذیرید.

 این البته ربطی به تحصیل من ندارد. اینها به سلیقه مربوط می‌شود و به اینکه آدم چه چیزی از خودش و زندگی‌اش می‌خواهد. من گفتم آگاهانه منظورم از این حرف این بود که می‌دانستم چه می‌خواهم. من آن‌طوری که دلم می‌خواست با مردم ارتباط برقرار کنم، نقش را انتخاب می‌کردم. اینها اتفاقاتی است که در تلویزیون افتاد. شاید در سینما بخواهم طور دیگری کار کنم. دلم می‌خواهد در تلویزیون جایگاهی داشته باشم که محبوبیت مرا بالا ببرد و بتوانم با احساسات و عواطف آدم‌ها سروکار داشته باشم. اینها برمی‌گردد به انتخاب‌ها و نگاهی که خودم دارم نه تحصیلات. تحصیلات من متفاوت بود با آنچه که حالا دارم انجام می‌دهم.

 شما لیسانس و بعد فوق‌ لیسانس پرستاری گرفته‌اید و طبیعی است که این جایگاه اجتماعی برایتان مسئولیتی ایجاد می‌کند. منظورم این است.

:: من این را قبول دارم، اما نه آنقدرها چون خیلی از تحصیلکرده‌های حتی این رشته را می‌بینم که کارهایی را انتخاب می‌کنند و انجام می‌دهند که به جایگاه و تحصیل‌شان ارتباطی ندارد. برعکس این قضیه هم هست. بنابراین به نظر من شعور آدم‌ها ربطی به تحصیلات‌شان ندارد، اما سلیقه‌شان می‌تواند ربط داشته باشد. وقتی آدم وارد دانشگاه می‌شود و محیط آنجا را می‌بیند و همین‌طور استعدادهای دیگر را، نگاهش به زندگی وسعت پیدا می‌کند.

 همین است دیگر. وقتی آدم با نگاهی که وسعت پیدا کرده وارد جامعه و هنر می‌شود، نگاهش متفاوت می‌شود.

:: از این لحاظ شاید. من از جایگاهی که دارم خیلی راضی هستم. شاید به این خاطر که خیلی نگاه ایده‌آلیستی نداشتم. من اگر نگاه و دیدگاه ایده‌آلیستی داشتم الان یکی از بازیگران پرکار سینما می‌شدم. من یک بازیگر تکنیکال، ایده‌آلیست و حرفه‌ای نشده‌ام بلکه آنی شدم که دلم می‌خواست. بیشتر دارم برای دلم کار می‌کنم.

عکس مریم کاویانی

اینستاگرام مریم کاویانی : instagram / Maryam_Kaviani

کارتان را با آقای نادر مقدس هم شروع کردید. ایشان در آنچه که تاکنون انجام داد یک ویژگی خاص پیدا کرده. شاید فیلم‌هایش آن‌طورها که باید دیده و پسندیده نشد، اما با “شور عشق” دو بازیگر ستاره بعدی سینمای ایران را معرفی کرد: “بهرام رادان” و “مهناز افشار” با آن فیلم معرفی شدند. به نظر می‌رسد که انتخاب بازیگر را خیلی خوب انجام می‌دهد.

:: نادر مقدس، آنقدر خوش‌قلب، خوش‌ذات و خوش‌نیت هستند که انرژی مثبت ایشان به نوعی در زندگی آدم‌هایی که با ایشان در ارتباط هستند و معاشرت و کار می‌کنند تاثیر مثبت می‌گذارد. به قول ما ایرانی‌ها دستش سبک است و روزی دارد. من از ایشان ممنون و مدیون‌شان هستم. من مشغول کارم بودم و اصلا به بازیگری فکر نمی‌کردم اما ایشان و همسرشان خیلی دوستانه مرا به کار دعوت کردند.
آنها مرا در بیمارستان دیدند و از من دعوت کردند که در فیلم‌شان نقش یک پزشک را بازی کنم که کلا بیست ثانیه در آن فیلم حضور داشت، اما آنجا راه زندگی مرا تغییر داد. همیشه در زندگی یک چیزهایی بهانه می‌شود برای باز شدن یک راه و به این ترتیب جرقه معجزه زندگی من، آقای نادر مقدس و همسرشان خانم افسانه منادی بودند. آنها این جرقه را زیر هیزم من ‌زدند و هیزم من که به نوعی برای شعله گرفتن تغذیه شده بود، شعله گرفت.

گفتید که به بازیگری فکر نمی‌کردید، اما حالا می‌گویید که هیزم وجود شما آماده شعله‌ور شدن بود. انگار کمی تناقض در این دو تعبیر شما وجود دارد.

:: می‌خواهم چیدمان خدا را بگویم. معجزه‌های خداوند همین‌طوری است. اینطوری نیست که یک دفعه فرشته‌ای با بال سفید از آسمان فرود بیاید و آنچه را که سرنوشت ما را عوض می‌کند با خود بیاورد. خداوند فرشته‌های هادی و نجات‌دهنده‌اش را به آدم‌ها نشان نمی‌دهد بلکه انسان‌هایی را وسیله انجام آنها قرار می‌دهد. همه ما آدم‌ها وسیله و نشانه‌ای هستیم برای دوستان‌مان و آدم‌هایی که سر راه ما قرار می‌گیرند. آقای نادر مقدس و همسرشان این حالت را برای من داشتند اول این را نمی‌فهمیدم اما بعدا به این رسیدم که آنها همان فرشته‌های نجات انسان‌هایی بودند که از طرف خدا فراهم شدند و چیده شدند تا من برسم به شعله‌ای که الان از آن خیلی راضی هستم.

مریم کاویانی در دورهمی

مریم کاویانی در پشت صحنه برنامه دورهمی مهران مدیری

 یادتان هست که در آن فیلم، اولین دیالوگی که گفتید چه بود؟

:: من آنجا نقش یک پزشک را بازی می‌کردم. آنجا به مریضم گفتم: “باید مواظب خودت باشی عزیزم.”

 این نقش خیلی کوتاه بود و خودتان می‌گویید که بیشتر از بیست ثانیه نبود. خیلی‌ها در خیلی از فیلم‌ها از این نقش‌های کوتاه را بازی می‌کنند. شما لابد قبل از آن فیلم می‌دیدید و سینما برایتان به عنوان یک پدیده اجتماعی حضور داشت اما بعد از نقش کوتاه بیست ثانیه‌ای جذب آن شدید، مگر بعد از آنچه اتفاق افتاده بود حس بازی کردن در وجودتان شعله‌ور شد؟

:: آن لحظه حس و علاقه‌ای نداشتم اما این علاقه بعدا به وجود آمد. دیدید می‌گویند که وقتی قسمت باشد دهن بسته می‌شود؟ من اصلا به بازیگری فکر نمی‌کردم ولی چون قسمتم بود جلوی دوربین قرار گرفتم. وقتی به من گفتند خندیدم و بعد رفتم جلوی دوربین و بعد یک سال فراموشش کردم و حتی برای اکران آن هم نرفتم. یادم رفته بود و برای من جذابیت خاصی هم نداشت، اما در CDهای رسانه‌های تصویری آن فیلم را دیدم و دیدم که پشت جلد آن، عکس من هم زده شده است و این برای من خیلی جای تعجب داشت که برای یک پلان بیست ثانیه‌ای عکس من رفته است روی جلد نوار فیلم. احساس کردم خیلی مدیون آقای مقدس هستم و باید از ایشان تشکر و قدردانی کنم. یک سال بعد از آنکه آن نقش را بازی کرده بودم به ایشان زنگ زدم و یک قرار با ایشان گذاشتم تا حضورا از ایشان به خاطر این شکل معرفی خودم، تشکر کنم. ایشان بدون آنکه منتی به من بگذارند و توقعی داشته باشند این کار را کرده بودند. من رفتم دفترشان تا از ایشان تشکر کنم که آنجا آقای محمدعلی سجادی را دیدم و بعد به همین شکل کارم ادامه پیدا کرد.

در آن دیدار برای “مخمصه” انتخاب شدید؟

:: نه، مخمصه مربوط به بعدترها بود. آنجا برای تردست انتخاب شدم.

 نقش بعدی‌تان هم نقش کوتاه بود. آیا در این فاصله که فیلم بعدی‌تان را بازی می‌کردید کاری نکردید و مثلا به کلاس بازیگری نرفتید؟

:: نه، اول که نه ولی بعدا که کار من جدی شد دیگر فرصت پیدا نکردم چون پشت سر هم دعوت به کار می‌شدم و نمی‌توانستم. ضمن آنکه یک موضوع مهم دیگر هم وجود دارد، به نظر من آدم اگر بخواهد تکنیک کوزه‌گری را با خواندن یاد بگیرد و مثلا به او بگویند و یا بخواند که چطور باید گل را ورز دهد و آب بدهد و خیسش کند نمی‌تواند کوزه‌گر شود. آدم در انجام کار فیزیکی کوزه‌گری می‌تواند کوزه را بسازد. وقتی که من خودم وسط گود مشغول بازیگری شدم، برای من تجربه و کلاس بود و کمی که گذشت احساس کردم نیازی نیست که به کلاس بازیگری بروم.

اما اقلا این است که باید ذاتا بازیگر باشید.

:: حتما این در ذات من بود که انتخاب می‌شدم. من در یک سال اول زیاد این را باور نداشتم، اما کم‌کم به این نتیجه رسیدم که حتما این توانایی را دارم که انتخاب می‌شوم.

بعدا بازی کردید و تجربه‌های بیشتری به دست آوردید. آیا آن موقع که این کار را بهتر شناختید رجوع کردید به گذشته‌تان در کودکی و نوجوانی تا ببینید این حس‌ها را در کودکی داشتید یا نه؟ خیلی از کسانی که بعدا بازیگر می‌شوند خاطراتی تعریف می‌کنند از کارهایی که در بچگی می‌کردند و از آن بازی‌های کودکی و اقلا تقلید صداها و…

:: برای من اصلا اینجوری نبود. وقتی که در بازیگری کار می‌کردم، مادرم اولین پلانی که از من دید گفت: “مریم، برایم خیلی عجیب است، تو وقتی که دروغ می‌گویی و می‌خواهی چیزی را با بازی به کسی بقبولانی چهره‌ات کاملا این را نشان می‌دهد، چون هم‌نفست بند می‌آید و هم نگاهت عوض می‌شود و حالت چشمانت تغییر می‌کند. تو جلوی دوربین چطور می‌توانی بازی کنی؟” من جلوی دوربین بازی نمی‌کنم، خیلی خودم هستم. برای همین هم هست که گاهی اوقات تبدیل به یک کاراکتر طنز می‌شوم، بسیار ساده‌لوح و باعث تعجب و خنده دیگران. من اصلا سیاست ندارم و به نظر من آدم‌های سیاستمدار بیشتر بازیگرند. من خیلی زیاد خودم هستم و بابت این که خودم هستم هم خیلی جاها آسیب دیدم و خیلی جاها از من سوءاستفاده شد اما تعداد نگهبانان نجات من بیشتر شدند. انگار که خداوند وقتی می‌بیند ذات من اینگونه است بیشتر حامی و مراقب من است.

عکس و بیوگرافی مریم کاویانی

اینکه آدم بگوید من خودم هستم و همه جا با همین واقعیت وجودی ظاهر می‌شوم از نظر انسانی خوب و نشانه صداقت است، اما بازیگران معمولا از بیان این مسئله دوری می‌کنند. آنها بیشتر ترجیح می‌دهند که بگویند آنچه از من جلوی دوربین می‌بینند بازی است. به این ترتیب می‌خواهند نشان بدهند که بازیگر خوبی هستم. اما شما دارید می‌گویید جلوی دوربین خودتان هستید.

:: نمی‌دانم. این به خیلی چیزها برمی‌گردد. به ذاتی که خداوند به هرکس داده و به تربیت خانوادگی‌شان و همین جنبه‌ای که دارند.

بعد از آن بازی‌ها همین‌طور جلو آمدید تا “او یک فرشته بود” ساخته علیرضا افخمی که در آنجا نقش رعنا را بازی کردید. جالب آنکه آنجا هم نقش همسر حسن جوهرچی را بازی می‌کردید. برای آن نقش چگونه انتخاب شدید؟

:: من آن موقع در روزگار غریب کیانوش عیاری بازی کرده بودم و ایشان مرا به آقای افخمی معرفی کردند. ایشان هم از من تست گرفتند و نتیجه آن تست‌ها هم این شد که برای نقش رعنا انتخاب شدم.

خوب شد “روزگار قریب” ساخته شد و شما و خانم بهاره افشاری در آن بازی کردید چون بعد از آن بود که آقای عیاری هر دوی شما را به آقای افخمی معرفی کرد و هر دو هم انتخاب شدید. 

:: اینها همه مهره‌هایی است که خداوند می‌چیند.

یک بار دیگر با حسن جوهرچی هم‌بازی شدید و باز هم این هم‌بازی شدن خوش‌یمن بود و سریال گرفت. آیا این را هم به ماجرای شانس و سرنوشت ربط می‌دهید؟

:: این یک اتفاق و تصادف است و ما حالا چهارمین بار است که با هم هم‌بازی می‌شویم. خیلی خوشحال می‌شوم که این اتفاق چون ایشان یکی از پارتنرهای بسیار باهوش و بسیار انرژی مثبت هستند و خیلی هم به بازیگر مقابل‌شان کمک می‌کنند. من احساس آرامش بیشتری می‌کنم وقتی می‌بینم که یک همکار به این خوبی دارد برای من تکرار می‌شود چون می‌دانم در سکانس‌هایی که با ایشان دارم، خیلی به من خوش می‌گذرد چون ایشان در بازی به آدم انرژی می‌دهد. این از خوش‌شانسی من است که بازی با ایشان هم بازی شده‌ام.

آیا در هنگام بازی‌هایتان جلوی دوربین یه اتفاق بامزه‌ای هم افتاده است.

:: اتفاق خاصی که قابل تعریف باشد نه اما خیلی وقت‌ها اتفاقاتی می‌افتد که جالب است و باعث خنده همه ما می‌شود. البته وقتی که کات می‌خورد، ‌آقای جوهرچی معمولا از فضای صحنه جدا می‌شود و می‌رود توی حیاط با تلفن صحبت می‌کند یا پیغام‌هایی که برایش گذاشته‌اند را جواب می‌دهد، ‌من هم یا سریع می‌روم گوشه‌ای کتابی در دست می‌گیرم و یا اینکه چشمانم را می‌بندم و استراحت می‌کنم. اصولا بیشترین معاشرت ما جلوی دوربین است تا پشت آن.

دیگر در کجاها با هم هم‌بازی بودید؟

بیوگرافی مریم کاویانی

:: “او یک فرشته بود”، “روزهای زیبا”، “شکرانه” و “فاصله‌ها”

 همکاری با دانیال حکیمی چطور است؟

:: عالی، عالی. بسیار بازیگر با شخصیت و نجیبی است و بسیار آدم محترمی هستند. من خیلی از همکاری با ایشان لذت بردم. شدیدا و آگاهانه نقش را می‌شناسند و در ایفای‌ نقش‌شان هم بسیار دانا و توانا هستند. من از ایشان خیلی چیزها را یاد گرفتم. آقای حکیمی، علی‌رغم همه توانایی‌هایی که دارند در سینما موفق نبودند اما در تلویزیون موفق هستند و جزو معدود بازیگران تلویزیونی ایران محسوب می‌شوند و به نوعی ستاره آن. 

آیا این به نظرتان خوب است یا بد؟

:: این سرنوشت ایشان است پس حتما خوب است. آدم همیشه در زندگی و جایگاه خودش دخیل و سهیم نیست. یک جاهایی هم هست که قسمت و سرنوشت برای او تصمیم می‌گیرد. آنچه که مهم است این است که شما در هر جایگاهی که قرار گرفته‌ای خوب باشی. آقای حکیمی یکی از بزرگ‌ترین بازیگران تلویزیون هستند و این خیلی خوب است.

 یک بار دیگر هم با بهاره افشاری هم بازی شدید و باز هم ایشان نقش منفی دارند و شما نقش مثبت.

:: بله متاسفانه خیلی کوتاه تا با هم هم‌بازی شدیم. شاید یکی دو سکانس با هم داشتیم. خیلی خوب است که دوباره تیم “او یک فرشته بود” در فاصله‌ها دیده شد. آقای توکل،‌ خانم افشاری، من و آقای جوهرچی، خیلی خوشحال شدیم که بهاره برای نقش بیتا انتخاب شد.

 فکر می‌کنید یک روزی می‌شود که شما نقش‌های منفی را بازی کنید؟

:: امیدوارم چنین فرصتی برای من هم پیش بیاید چون نقش منفی و بدجنس من بیشتر جواب می‌دهد.

 ولی کارگردان‌ها متوجه این نیستند؟

:: بله، متاسفانه و نمی‌دانم چرا.

در این کار مثل هر کار دیگر،‌ ترکیبی از بازیگران با تجربه و جوان حضور دارند. شاهرخ استخری و چهره‌های جوان حضور دارند که شاید بیشتر مورد توجه باشند و بازیگران قدیمی‌تر به فراخور شرایط شاید کمتر مورد توجه هستند و این شاید حساسیت‌هایی ایجاد کند. این بالانس چگونه برقرار شد. آیا تلاش خاصی در سریال به وجود نمی‌آید.

:: این خیلی بستگی به خود آدم‌ها و جنبه و ظرفیت‌هایشان دارد. این شهرت‌ها هم به شعور و شناخت آدم‌ها مربوط می‌شود. آدم‌ها الکی به شهرت نمی‌رسند. قطعا برخوردهای حرفه‌ای را در کار رعایت می‌کنند که می‌توانند پیشرفت کنند. من آقای شاهرخ استخری را نه تنها اصلا کم‌تجربه ندیدم بلکه بسیار حرفه‌ای دیدم.

maryam kaviani instagram

و اما فاصله ها ؛ آخرین کاری که الان هم در حال پخش است. گفتنی‌ها در مورد آن گفته شد اما بارزترین نکته‌ای که در مورد شما وجود دارد این است که شما نقشی را بازی می‌کنید که به سن و سال شما نمی‌خورد و یا اقلا به نظر نمی‌رسد که کسی که نقش پسر شما را بازی می‌کند (پندار اکبری) مناسب این باشد که پسر شما باشد. با این قضیه که پسر به این بزرگی داشته باشید چگونه کنار آمدید؟

:: البته من آنجا گریم شدم.

گریم درست اما آنقدر گریم نداشتید که از چهره عادی‌تان زیاد فاصله داشته باشد. یک وقت است که شما نقش یک پیرزن را بازی می‌کنید که آن یک حرف است، اما اینجا آنقدرها گریم نداشتید و…

:: می‌دانم چه می‌خواهید بگویید. می‌خواهید بگویید که معمولا بازیگران چنین کاری نمی‌کنند چون ریسک آن بالاست.

بله و ضمن آنکه شما و پسرتان در فیلم هم‌سن به نظر می‌رسید.

:: من قرار نیست در فیلم آن چیزی باشم که در زندگی عادی هستم. در فیلم می‌توانم نقش یک پیرزن را هم بازی کنم و اگر نقش را دوست داشته باشم می‌توانم نقش یک مادر را هم بازی کنم. باید نقش را دوست داشته باشم. بازیگر باید ارزش را بشکند و جلوی دوربین هر نقشی را که دوست دارد تجربه کند. من نگران نتیجه کار نبودم. شاید لازم بود روی گریم من بیشتر از این کار انجام شود که شکسته‌تر دیده شوم تا نقش من باورپذیرتر باشد، اما اینکه مرا در قالب مادری ببینند که عروس و نوه دارد، از این موضوع نمی‌‌ترسم.

واقعیت همین است که می‌بینید نه آنکه در فیلم دارم بازی می‌کنم. از این هم نگران نیستم که از این به بعد همیشه در همین نقش‌ها بازی کنم. البته من بیشتر نقش‌ها را خودم انتخاب می‌کنم و بازی در نقش مرضیه را هم با آگاهی تمام انتخاب کرده‌ام. قبل از قرارداد هم می‌دانستم که آقای پندار اکبری قرار است نقش پسر من باشد. او قول داده که یک جای دیگر نقش پدر من را بازی کند (می‌خندد) این اتفاق برای من مهم نیست و نگران بازتاب آن هم نیستم.

از اول همه چیز فیلمنامه برایتان مشخص بود یا فقط سیناپس کار را در اختیار داشتید؟

:: تا چند قسمت از کار از همان اول مشخص بود اما تا آخر آن نه و ما نمی‌دانستیم که سرنوشت قصه‌ها تا آخر چگونه می‌شود.

فیلم های سینمایی مریم کاویانی 

معراجی‌ها (۱۳۹۲)
دلتنگی‌های عاشقانه (۱۳۹۱)
رسوایی (۱۳۹۱)
یکی برای همه (۱۳۹۰)

اخراجی‌ها ۳ (۱۳۸۹)
پایان‌نامه (۱۳۸۹)
زمهریر (۱۳۸۸)
بیداری (۱۳۸۷)

پوسته (۱۳۸۷)
مانا (۱۳۸۷)
مخمصه (۱۳۸۶)
پایان راه (۱۳۸۵)

ستایش (۱۳۸۵)
تردست (۱۳۸۵)
هوو (۱۳۸۴)
اسپاگتی در هشت دقیقه (۱۳۸۳)

maryam kaviani

سریالهای مریم کاویانی

زمستان گرم (۱۳۹۳)
معراجی‌ها (۱۳۹۳)
مدینه (۱۳۹۳)
ویلای من (۱۳۹۱)

فاصله‌ها (۱۳۹۰)
دارا و ندار (۱۳۸۹)
پنجمین خورشید (۱۳۸۸)
روزگار قریب (۱۳۸۷)

خط شکن (۱۳۸۶)
شکرانه (۱۳۸۶)
به دنیا بگویید بایستد (۱۳۸۵)
زیر زمین (۱۳۸۵)

روز رفتن (۱۳۸۴)
راه شب (۱۳۸۳)
او یک فرشته بود (۱۳۸۲)

بیوگرافی مریم کاویانی و همسرش

۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil

زمان پخش سریال لبخند رخساره

سریال تلویزیونی لبخند رخساره به کارگردانی بهرنگ توفیقی بالاخره برای پخش در ایام ماه رمضان قطعی گردید و این مجموعه یکی از سریالهای رمضان 96  می باشد.

زمان پخش لبخند رخساره

زمان پخش سریال لبخند رخساره

این مجموعه از 3 خرداد ماه 1396 همزمان با شروع ماه مبارک رمضان از شنبه الی پنجشنبه هر شب ساعت 22 از شبکه یک پخش میگردد.

ساعت تکرار لبخند رخساره روز بعد در دو نوبت ساعت 3 بامداد و ساعت 3 ظهر می باشد.

در خلاصه داستان سریال آمده است : قصه مردی میانسال است که با پسرش در شهر مشهد زندگی می‌کند. همسر این مرد بنا به دلایلی در سال‌های اول زندگی مشترک، او و پسرش خلیل را ترک کرده است. مرد میانسال که به شغل رستوران‌داری مشغول است، آخر هفته‌ها از رستورانش به زائران امام رضا(ع) نذری می‌دهد. قبول شدن در یکی از دانشگاه‌های تهران و آشنا شدن او با ستاره، راه ورود رخساره را به قصه باز می‌کند.

کامبیز دیرباز,پریوش نظریه,بهناز جعفری,علیرضا آرا,مجید واشقانی,مهدی سلطانی,بهزاد فراهانی و … از بازیگران لبخند رخساره می باشند.

ساعت و زمان پخش لبخند رخساره

منبع : www.ariapix.net

۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
sajad soheil